ماجرای دعای عجیب پیامبر در حق یک گله دار

22:10 - 31 خرداد 1395
کد خبر: ۱۸۷۳۴۵
حضرت عبور می‌کرد. به گله‌داری رسید. گله‌های گوسفندی داشت. گفت: می‌شود از شیر گوسفندها به ما بفروشی؟ گفت: نه! گفت: انشاءالله خیلی به تو بدهد.
به گزارش گروه فرهنگی ، حجت الاسلام قرائتی در برنامه ای با موضوع" وفاداری به عهد و پیمان با خدا" در سخنانی اظهار کرد: یک حدیث داریم که حضرت عبور می‌کرد. به گله‌داری رسید. گله‌های گوسفندی داشت. گفت: می‌شود از شیر گوسفندها به ما بفروشی؟ گفت: نه! گفت: انشاءالله خیلی به تو بدهد. رد شد و به یک گله‌دار دیگر رسید. گفت: از این شیر به ما می‌فروشی؟ گفت: بله. گفت: انشاءالله خدا به مقدار کافی به تو بدهد. مردم گفتند: یا رسول الله! آن کسی که نداد گفتی: خدا خیلی به تو بدهد. این کسی که به تو داد، گفتی: خدا به اندازه‌ای به تو بدهد که آبرویت حفظ شود. دستت جلوی مردم دراز نشود. گفت: به او نفرین کردم. در قرآن یک آیه داریم. خدا بعضی‌ها را که می‌خواهد بسوزاند، با پول می‌سوزاند.
 
«يُرِيدُ اللَّهُ‏ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها» (توبه/55) خدا می‌گوید: من بهش پول می‌دهم که او را بسوزانم. یعنی شما الآن همین مقداری که پول داری، شب خوابت می‌برد. حالا اگر امشب به شما گفتند: بانک پنجاه میلیون برنده شدی، تا صبح خوابت نمی‌برد.
 
امام زین‌العابدین نمی‌گوید: خدا پولم بدهد. می‌گوید: «وَ مَتِّعْنِي بِالاقْتِصَاد» (صحیفه سجادیه/دعای20) اقتصاد یعنی میانه‌روی. «مَتِّعنِی» یعنی مرا کامیابم کن به زندگی میانه. زندگی من طوری باشد که « وَ صُنْ وَجْهِي‏ بِالْيَسَار» (صحیفه سجادیه/دعای20) این هم برای امام سجاد است. خدایا اینقدر به من بده که آبروی من محفوظ بماند."
 
انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *