خطری مهلک تر از داعش برای عراق

9:27 - 14 ارديبهشت 1395
کد خبر: ۱۶۸۶۹۶
بحرانی که اکنون در عراق شعله ور شده و شاید از داعش هم خطرناکتر باشد، بحرانی است که مسبب اصلی آن ساختار سیاسی این کشوراست. همانند وضعیتی که لبنان سال هاست دچار آن است.
به گزارش گروه بین الملل ، طرحی که آمریکا سال هاست در منطقه دنبال می کند تجزیه است. عراق یکی از کشورهای هدف برای تجزیه است. بحرانی که در این کشور ایجاد شده برای تسریع در اجرای تکه تکه کردن آن است.

راهکاری که آمریکایی ها برای برون رفت از بحران ارائه می دهند، ایجاد چند کشور کوچک در منطقه است. بحرانی هم که در منطقه ایجاد شده برای رسیدن به چنین هدفی است. در واقع آمریکا بحران در غرب آسیا را ایجاد کرده تا بتواند به هدف تجزیه کشورهای اسلامی که در جبهه مقاومت قرار دارند دست یابد.

اما چرا پس از سال ها برنامه ریزی و صرف هزینه های سنگین به هدف خود دست نیافته اند؟ دلیل مهم و تأثیر گذار آن وجود ایران در منطقه است. دفاع و حمایت ایران از کشورهایی که در محور مقاومت قرار دارند به شکست طرح تجزیه کشورهای اسلامی منطقه منجر شده است. و اگر هم تاکنون کشوری در منطقه دستخوش تجزیه نشده به خاطر مخالفت های جدی ایران با چنین طرح های است.

اگر کشوری مانند عراق تجزیه شود، تسلط و اداره آن برای آمریکا بسیار سهل تر خواهد بود ضمن این که زمینه تجزیه کشورهای اطراف آن هم فراهم تر می شود. اختلافات میان مناطق تجزیه شده همواره باعث می شود تا حضور آمریکا به عنوان پدر خوانده در منطقه رسمیت بیشتری بیابد.

اکنون عراق دستخوش اختلافات سیاسی داخلی است که شاید بدتر از وجود گروه های تروریستی از جمله داعش باشد. این اختلافاتی که در عراق وجود دارد به خاطر ساختاری است که در کشور تعبیه شده، برنامه آن هم از سوی آمریکا زمانی که عراق را اشغال کرد به اجرا گذاشته شد.

نوع ساختار دولتی که در عراق اجرا شده بسیار شبیه کشور لبنان است. همواره چنین کشورهایی با این ساختار سیاسی با مشکلات شدید تشکیل دولت روبرو هستند و در بسیاری از مواقع با کارشکنی برخی از احزاب موجود در عرصه سیاسی، تشکیل دولت ماه ها و حتی سال ها به تعویق می افتد و کشور با خلاء حاکمیتی روبرو می شود.

چنین اتفاقی باعث می شود تصمیمات لازم برای امور کشور داری اتخاذ نشود و هرج و مرج فضای عمومی را فرا بگیرد. اعتراضات مردمی آغاز شود و دامنه آن باعث تضعیف کشور گردد.

لبنان اکنون نزدیک به 2 سال است که نتوانسته رئیس جمهوری خود را انتخاب کند و این اتفاق به خاطر نقش منفی برخی احزاب و گروه های سیاسی در این کشور است از سوی کشورهای خارجی هم حمایت می شوند که باعث شده ثبات سیاسی لبنان به خطر بیفتد. ضمن این که هم مسئولین و هم مردم مشغول این تنش ها و اختلافاتی می شوند که از بیرون تزریق می شود.

این کشور از یک سو درگیر تهدیدات رژیم اسرائیل در مرزهای خود است و از سوی دیگر در مرز سوریه درگیر با گروه های تروریستی تکفیری است که امنیت لبنان را تهدید می کند.

دامن زدن به فرقه گرایی و جناج بازی و اختلاف افکنی میان گروه ها و فرقه های سیاسی لبنان و اکنون عراق، این دو کشورها را با مشکلات زیادی روبرو ساخته است.

عراق اکنون دستخوش وقایعی است که اگر پیش برود تجزیه آن را به همراه خواهد داشت. اگر دولتی کارآمد و مقتدر در عراق حاکم بود و پشتوانه مردمی را با خود داشت این کشور هیچگاه پس از سرنگونی صدام دستخوش جنگ و اختلافات بزرگ کنونی نمی شد.

و از همه مهمتر نوع و ساختار سیاسی است که در این کشور پیاده شده است. صدها حزب سیاسی و گروه پس از سرنگونی صدام دراین کشور شکل گرفت. درصد تأثیر هر کدام از آنها بر روند سیاسی کشور بستگی به تعداد اعضای آنها در پارلمان عراق و حتی بیرون از آن دارد. بیشتر این گروه های سیاسی و احزاب تحت تأثیر نیروی های بیرونی قرار دارند حتی برخی کشورهای همسایه از جمله رژیم سعودی بر روی برخی از آنها نفوذ دارند و توصیه ها و دستورات آن را اجرا می کنند.

همه تلاش های احزاب و گروه های سیاسی در این کشور که وابستگی هایی هم دارند بر این است تا بتوانند وزارتخانه های مهم و کلیدی را داشته باشند. وزرات خارجه، نفت، دفاع و اقتصاد از جمله وزارتخانه هایی است که تمایل به داشتن آنها در میان احزاب زیاد است.

سهم خواهی هر یک از فرقه ها در عراق باعث ایجاد چنین وضعیتی در این کشور شده است. نبود اتحاد میان آنها و بالا گرفتن اختلافات، آینده روشنی را برای این کشور نشان نمی دهد.

کردستان عراق که با عنوان اقلیم کردستان خوانده می شود، ساز جدایی می نوازد و در واقع اکنون هم خودمختار است اما برای خود استقلال کامل را می طلبد.

بخش اعظم آنچه امروز عراق از آن رنج می برد، میراث بر جای مانده از دوران صدام و به ویژه پس از آن است که آمریکایی ها این کشور را اشغال کردند. ساختاری که برای آینده سیاسی این کشور از سوی آمریکایی ها دیکته شد تا همواره اختلافات پابرجا باشد.

شیعیان، کرد ها و سنی های عراق نتوانسته اند اختلافات خود را حل کنند اما اکنون زمان تشدید اختلافات نیست چرا که همچنان خطر تکفیری ها عراق را به شدت تهدید می کند.

آمریکایی ها شرایط را در عراق به گونه ای پیش برده اند که مردم این کشور از هر فرقه و مذهبی، مسئولین و شخصیت هایی که در آینده عراق تأثیر دارند، به این نتیجه برسند که تنها راه برون رفت از وضعیت کنونی این کشور یا فدرالی شدن عراق است یا تجزیه این کشور به چند بخش. جنگ و ناامنی و اختلافات سیاسی در این کشور شرایط را وخیم تر کرده و باعث شده است که عراق اگر غیر قابل اداره کردن نباشد، دشواری ها و فشارهای وارده بر مردم و مسئولین آنقدر بالا برود و هزینه های زیادی را برای این کشور بتراشد که خود تن به تجزیه یا فدرالی شدن بدهند.

شاید اگر از همان ابتدا سیستم حکومتی عراق بر اساس جمهوری و با رأی مستقیم مردم بدون توجه به فرقه ها و مذاهب موجود در این کشور پیاده می شد و اینقدر ریز میان فرقه ها تفکیک نمی شد و مردم می توانستند خود به طور مستقیم رئیس جمهوری کشورشان را تعیین کنند، وضعیت عراق به این شدت خراب نبود.

اکنون که دیگر زمان بازگشت به چنین ساختار سیاسی نیست چون اوضاع عراق این اجازه را نمی دهد، اولویت نخست این کشور کنار گذاشتن اختلافاتی است که خطرش از تهدید داعش و تروریست های تکفیری بیشتر است. این اختلافات سیاسی باعث می شود تروریست های تکفیری و بعثی های عراق قدرت بیشتری پیدا کنند و هر چه بیشتر برای دستیابی به اهداف خود نزدیک تر ببینند.

و این پایان ماجرا نخواهد بود و منطقه غرب آسیا اگر با تجزیه عراق مواجه شود دستخوش تحولات دیگری خواهد شد که برای جلوگیری از آن نمی توان دست روی دست گذاشت.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *