ماجرای گیر افتادن 4 جوان پاترول سوار در میان برف ها
به گزارش خبرنگار میزان،در حادثهای به ما خبر رسید که اطراف سوهانک چهار جوان برای تفریح و برفبازی به منطقه پر از برف رفته و در آنجا ناپدید شدند. به محض شنیدن موضوع در محل موردنظر حاضر شدیم و بهدنبال جوانان گشتیم.
اوایل اسفند بود و در آن ناحیه هوا بسیار سرد شده بود. برف شدیدی میبارید و همهجا یخ زده بود. در تاریکی هوا حدود دو ساعت جست وجو کردیم ولی خبری از جوانان نشد.
در آن وضعیت و با وجود ناامیدی که به ما دست داده بود ناگهان دیدیم فردی از میان تاریکی تکان میخورد و به سمت ما میآید. بعد از چند لحظه متوجه شدیم که پسر جوانی است. در حالی که بسیار سردش است به سمت ما میآید. جوان از شدت سرما زمانی که به ما رسید فقط توانست محل اسکان سهنفر دیگر را به ما اطلاع دهد و بعد از آن به زمین افتاد.
نیروهای امدادی او را بردند تا به وضعیت جسمانیاش رسیدگی کنند و من و چهار نفر از همکارانم نیز به محلی که آن جوان گفته بود، رفتیم. در نیمههای راه آنقدر برف باریده بود که خودرو را پارک کردیم و حدود نیم ساعت پیادهروی کردیم تا به یک خودروی پاترول رسیدیم. با دیدن خودرو متوجه شدیم جوانان در همان اطراف هستند. اطراف را گشتیم و جوانان را پیدا کردیم. در آن زمان سه جوان فاصلهای تا یخ زدن نداشتند. اگر حتی
15 دقیقه دیرتر آنها را پیدا میکردیم شاید یخزده بودند. هشت نفری سوار خودرو شدیم. آنها را تا خودرو بردیم آنها حتی تا لحظهای که سوار خودرو شده بودند هنوز باورشان نمیشد که نجات پیدا کردهاند و همگی به حالت افسرده و ساکت نشسته بودند تا اینکه نزدیک شهر شدیم و چراغهای شهر را دیدند.
با دیدن نشانههایی از شهر چنان خوشحالی کردند انگار که دوباره زنده شدهاند.
من و همکارانم هم نمیدانستیم که آنها تا این حد ناامید شده باشند به صورتی که حتی خودشان را مرده حساب کنند.
خانوادههای این جوانان با دیدن آنها شادی دو برابری از خود نشان دادند. آنها که در بیخبری از فرزندانشان مثل سنگ فقط به نقطهای خیره میشدند حالا با دیدن دلبندان خود سر از پا نمیشناختند. حال خوب این افراد به ما هم سرایت کرد و باعث شد تا مدتها این خاطره در ذهنمان بماند.
محمدرضا وکیلی - معاون عملیات منطقه 6 آتش نشانی