احسان بیگلری هدف دور و راه دشواری را برگزیده است/با "برادرم خسرو" کارگردان جدیدی به سینمای ایران معرفی می شود
پوریا ذوالفقاری گفت:احسان بیگلری هدف دور و راه دشواری را برگزیده است شاید اگر همان فیلمنامه تبدیل شده به نقطه کور را می ساخت بابت ساخت یک ملودرام خانوادگی جمع و جور به عنوان فیلم اول تحسین هم می شد.
خبرگزاری میزان -
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، "برادرم خسرو" به کارگردانی احسان بیگلری یکی از آثاری بود که در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر به نمایش در آمد که در ادامه نقدی بر این فیلم به قلم پوریا ذوالفقاری که در مجله فیلم منتشر شده را می خوانید:
ایده برادرم خسرو برای یک فیلم اول دشوار است اولا باید نظمی شکل گرفته را در خانواده ای نشان دهیم بعد فردی نه چندان نرمال را وارد این محیط کنیم وضعیت روحی و رفتاری فرد باید به شکلی باشد که اولا شخصیتش یکی دوتا از اعضای خانواده را جلب کند و ثانیا آزارهایی هم در پی داشته باشد هر دوروی این دیو و دلبر هم باید ریشه در بیماری دو قطبی او داشته باشند بعد به مرور از تضاد رفتار و درگیریهای این فرد با محیط و به ویژه برادرش باید رازهایی از گذشته یا بخش هایی از شخصیت برادر برای همسر و فرزندش بر ملا شود هر یک از این مراحل برای مخاطب جا نیفتاد او توان پیش تر رفتن با فیلم را نخواهد داشت.
احسان بیگلری هدف دور و راه دشواری را برگزیده است شاید اگر همان فیلمنامه تبدیل شده به نقطه کور را می ساخت بابت ساخت یک ملودرام خانوادگی جمع و جور به عنوان فیلم اول تحسین هم می شد ولی او از مسیر دیگری رفت و همه بخشها و مراحل اشاره شده را تا حدی برای مخاطب جا انداخت مثلا وضعیت خانوادگی و کاری برادر بزرگتر خیلی زود به اطلاعمان می رسد.
شهاب حسینی به عنوان بازیگر سمپاتیک با بد رفتاری و پریشانی اش از هر دو روی شخصیت دو قطبی پرده برمی دارد خونسردی و ظاهر مهربان ناصر هاشمی هم در تضاد با کاری که با برادر می کند از او یک نیمه هیولای خودخواه و غریب می سازد و مجموع اینها مخاطب را تا آخرین سکانس در پی فیلم می کشاند مشکل فیلم دقیقا تاکیدش بر بیماری دو قطبی است جز در سکانسی که پسر خانواده از لای در نیمه باز به عمو می نگرد که با خودش مشغول بحث است جلوه آشکاری از این بیماری نمی بینیم آنچه می بینیم عصبیت است این ایرادفیلم نیست مایه افسوس است که چرا از این بیماری استفاده بهتری در خلق درام فیلم نشده است از طرفی تصمیم همسر برادر برای ترک او کمی دیر رخ می دهد در واقع فیلم تا جایی جلوه های متفاوتی از عصبیت برادر بیمار پیش چشم ما می گذارد و بعد ناگهان چند برگ غافلگیر کننده رو می کند شایداین تصمیم فیلم ساز باشد و بخشی از استراتژی او و روایت داستان و مقدمه ای برای سکانس پایانی فیلم.
با برادرم خسرو کارگردان جدیدی به سینمای ایران معرفی می شود ظاهرا طرح ها و ایده های عجیب و غریبی در سر دارد سینمای ایران با این مدل دیوانه بازیهای همیشه همراه و همدل نبوده است باید منتظر ماندو دید بیگلری از پس سینمای عادت کرده به قصه های تکراری بر می آید یا نه تنها چیزی که فعلا می توان از او خواست توجه بیشتر به ریتم وروند روایت است در برادرم خسرو گاه حس می کنیم این روند کاملا متوقف شده و باز برادر بیکار کاری کرده و برادر بزرگ قرار است از دست او عصبانی باشد و دوباره همسرش به دفاع برخیزد و پسر کوچک هم همچنان بی سرو صدا جانب عمویش را بگیرد.
انتهای پیام/
ایده برادرم خسرو برای یک فیلم اول دشوار است اولا باید نظمی شکل گرفته را در خانواده ای نشان دهیم بعد فردی نه چندان نرمال را وارد این محیط کنیم وضعیت روحی و رفتاری فرد باید به شکلی باشد که اولا شخصیتش یکی دوتا از اعضای خانواده را جلب کند و ثانیا آزارهایی هم در پی داشته باشد هر دوروی این دیو و دلبر هم باید ریشه در بیماری دو قطبی او داشته باشند بعد به مرور از تضاد رفتار و درگیریهای این فرد با محیط و به ویژه برادرش باید رازهایی از گذشته یا بخش هایی از شخصیت برادر برای همسر و فرزندش بر ملا شود هر یک از این مراحل برای مخاطب جا نیفتاد او توان پیش تر رفتن با فیلم را نخواهد داشت.
احسان بیگلری هدف دور و راه دشواری را برگزیده است شاید اگر همان فیلمنامه تبدیل شده به نقطه کور را می ساخت بابت ساخت یک ملودرام خانوادگی جمع و جور به عنوان فیلم اول تحسین هم می شد ولی او از مسیر دیگری رفت و همه بخشها و مراحل اشاره شده را تا حدی برای مخاطب جا انداخت مثلا وضعیت خانوادگی و کاری برادر بزرگتر خیلی زود به اطلاعمان می رسد.
شهاب حسینی به عنوان بازیگر سمپاتیک با بد رفتاری و پریشانی اش از هر دو روی شخصیت دو قطبی پرده برمی دارد خونسردی و ظاهر مهربان ناصر هاشمی هم در تضاد با کاری که با برادر می کند از او یک نیمه هیولای خودخواه و غریب می سازد و مجموع اینها مخاطب را تا آخرین سکانس در پی فیلم می کشاند مشکل فیلم دقیقا تاکیدش بر بیماری دو قطبی است جز در سکانسی که پسر خانواده از لای در نیمه باز به عمو می نگرد که با خودش مشغول بحث است جلوه آشکاری از این بیماری نمی بینیم آنچه می بینیم عصبیت است این ایرادفیلم نیست مایه افسوس است که چرا از این بیماری استفاده بهتری در خلق درام فیلم نشده است از طرفی تصمیم همسر برادر برای ترک او کمی دیر رخ می دهد در واقع فیلم تا جایی جلوه های متفاوتی از عصبیت برادر بیمار پیش چشم ما می گذارد و بعد ناگهان چند برگ غافلگیر کننده رو می کند شایداین تصمیم فیلم ساز باشد و بخشی از استراتژی او و روایت داستان و مقدمه ای برای سکانس پایانی فیلم.
با برادرم خسرو کارگردان جدیدی به سینمای ایران معرفی می شود ظاهرا طرح ها و ایده های عجیب و غریبی در سر دارد سینمای ایران با این مدل دیوانه بازیهای همیشه همراه و همدل نبوده است باید منتظر ماندو دید بیگلری از پس سینمای عادت کرده به قصه های تکراری بر می آید یا نه تنها چیزی که فعلا می توان از او خواست توجه بیشتر به ریتم وروند روایت است در برادرم خسرو گاه حس می کنیم این روند کاملا متوقف شده و باز برادر بیکار کاری کرده و برادر بزرگ قرار است از دست او عصبانی باشد و دوباره همسرش به دفاع برخیزد و پسر کوچک هم همچنان بی سرو صدا جانب عمویش را بگیرد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *