"افغانستان" میراثدار ادب و فرهنگ تمدن جهانی و پیکره معنوی جهان اسلام
"چشمانداز شعر امروز افغانستان" شامل نوشتههایی است که پیشتر در نشریات گوناگون به چاپ رسیده و شامل نقد و بررسی شعر دری (افغانستانی) است.
خبرگزاری میزان -
به گزارش سرویس بین الملل "چشمانداز شعر امروز افغانستان" شامل نوشتههایی است که پیشتر در نشریات گوناگون به چاپ رسیده و شامل نقد و بررسی شعر دری (افغانستانی) است.
افغانستان با اتکا به داشتهها و فرآوردههای فرهنگی، ادبی و دینی بخش قابل توجهای از میراث بزرگ تمدن جهان و پیکره معنوی جهان اسلام را از آن خود داشته است و با تربیت وارستگانی از چهار سوق کشور به فرهنگسازی پرداخته و با عرضه آثار گران سنگ بر تمنای مشترکات فرهنگی و زبانی دو کشور همجوار ایران و افغانستان افزوده و امروز با سرداران سرود سازندگی و همنوایی پیوند ناگسستنی را برای دو ملت مسلمان و فرهیخته به ارمغان آورده است.
جامعه ادبی ما در طول این سالها شاهد ظهور شاعران و داستاننویسان بسیاری بوده است که جلوه کردهاند اما به همان اندازه ناقدان نامآور نداشتهایم.
تابش از شاعران خوب افغانستانی که تاکنون چند مجموعه شعر به چاپ رسانده و خوش درخشیده است اما کتاب چشمانداز شعر امروز افغانستان وی را در هیأتی بدیع به میدان آورده است.
این کتاب از یک مقدمه نه چندان ضروری از ناشر، درآمد خود نویسنده و 15 نقد در زمینههای مختلف با ضمیمه متن تکتک شعرهای نقد شده، تشکیل شده است.
این نقد ننوشتهها را میتوان به 3 قسمت مساوی دسته بندی کرد، نوشتههایی مانند: «شاعران مطرود افلاطون»، «پیوند شعر و دین»، «بازتاب صدای نیما در شعر مهاجرت»، «بازشناسی جلوههای روشنفکری در شعر مهاجرت افغانستان» و «چشمانداز اشعار عاشقانه مهاجرت»، نوشتههایی با موضوعات کلی درباره شعر و مسایل مربوط به آن هستند.
5 مقاله بخش دوم عبارتاند از: «نگاهی به شعر مقاومت افغانستان»، «در پیچ کوچه ماه به لیلام میرود»، «زیر چتر آب و رنگ»، «جرئت یک پلک نو شدن» و «درنگی در باغهای ازلی». اینها نقدهایی هستند که بر مجموعه شعرهای مستقل شاعران نگاشته شدهاند و سرانجام «شهرزاد، انسان آرمانشهر باختری»، «مرد بی شمشیر»، «تصویر جامعه اسلامی در روایت کاظمی» «انسان، آینة تشویش خدا» و «ساحل واپسین» نوشتههایی هستند که در هر کدام از آنها یک شعر از یک شاعر مورد بررسی و نقد مبسوط قرار گرفتهاست.
هرچند همه این مقالات، رنگ و بوی نقد را میدهند، نقد به معنای اصطلاحی که به 10 نوشتة اخیر اطلاق میشود و به نوشتههای آغازین کتاب بیشتر میتوان عنوان تحقق و پژوهش را داد.
این نقد نوشتهها به صورت طبیعی، چنانکه انتظار میرود، از جنبه کیفی در یک مرتبه نیستند، بعضی به تأمل نگاشته شده و در بعضی دیگر، آثار شتابزدگی هویدا است.
مدت زمان طولانیای که این نقدها در ظرف آن نگاشته شده از بحرانیترین ادوار تاریخی جامعه افغانستان محسوب میشود، هر چند نویسنده به تاریخ نگارش این نوشتهها اشاره نکرده، ولی پیداست که نقدها، زاده دهه پرآشوب 70 است.
جهتگیریهای فکری و سیاسی این دهه، نمیتوانسته در نگارش این نقدها بیتأثیر بوده باشد.
پرداختن جزئی به این مسئله در حوصله این نوشته نیست اما از باب نمونه میتوان به نوشتههای «پیوند شعر و دین» و «چشمانداز اشعار عاشقانه مهاجرت» اشاره کرد که در آنها گرایشها و فضای حاکم زمان، بیش از متن موضوعات، برای نویسنده هدایتگر بودهاست، خصوصاً مقاله دوم که گذشته از ارزشگذاریهای ایدئولوژیک از سهلانگاریها و اشتباهات دریافتی نیز بری نمانده است.
قنبر علی تابش در این نوشتهها از شیوه مختلط استفاده کرده و نقدهایش در ظل مکتب خاصی نیست، اغلب نقدها، آمیزهای است از نقد محتوایی و ساختاری و کمتر جامعهشناسانه و روانشناسانه و این شیوه، معمول نقدنویسان مهاجر است.
مبنای قضاوت این گونه نقدها، ذوق متوسط هنرمندان زمانه و نه زیباییشناسی امواج و جریانهای آوانگارد روز است.
در همین شیوه نیز هرگاه نویسنده بیشتر میل به نقد ساختاری و مبانی عام پیدا کرده، موفق بوده و هرگاه پای اظهارنظرهای محتوایی به میان آمده، لغزیده است.
با رسم یک نمودار فرضی میتوان نتیجه گرفت که قنبرعلی تابش هرچه از نقد کلی به سمت نقد جزئی پیش رفته موفقتر عمل کرده است، یعنی هرچه از اول کتاب به سمت آخر کتاب حرکت میکنیم، نقدها عینیتر و استانداردتر میشوند، چنانکه اوج کار وی نیز همان نقدهایی است که بر شعرهای منفرد افراد نگاشته است.
چشم انداز شعر امروز افغانستان توسط «انتشارات بین المللی الهدی» در سال 1383 با قطع و کاغذ خوب و طرح جلد و انتخاب قلمهای چاپی نه چندان خوب اما قابل قبول و با قیمت 1600 تومان در ایران منتشر شده است.
/
افغانستان با اتکا به داشتهها و فرآوردههای فرهنگی، ادبی و دینی بخش قابل توجهای از میراث بزرگ تمدن جهان و پیکره معنوی جهان اسلام را از آن خود داشته است و با تربیت وارستگانی از چهار سوق کشور به فرهنگسازی پرداخته و با عرضه آثار گران سنگ بر تمنای مشترکات فرهنگی و زبانی دو کشور همجوار ایران و افغانستان افزوده و امروز با سرداران سرود سازندگی و همنوایی پیوند ناگسستنی را برای دو ملت مسلمان و فرهیخته به ارمغان آورده است.
جامعه ادبی ما در طول این سالها شاهد ظهور شاعران و داستاننویسان بسیاری بوده است که جلوه کردهاند اما به همان اندازه ناقدان نامآور نداشتهایم.
تابش از شاعران خوب افغانستانی که تاکنون چند مجموعه شعر به چاپ رسانده و خوش درخشیده است اما کتاب چشمانداز شعر امروز افغانستان وی را در هیأتی بدیع به میدان آورده است.
این کتاب از یک مقدمه نه چندان ضروری از ناشر، درآمد خود نویسنده و 15 نقد در زمینههای مختلف با ضمیمه متن تکتک شعرهای نقد شده، تشکیل شده است.
این نقد ننوشتهها را میتوان به 3 قسمت مساوی دسته بندی کرد، نوشتههایی مانند: «شاعران مطرود افلاطون»، «پیوند شعر و دین»، «بازتاب صدای نیما در شعر مهاجرت»، «بازشناسی جلوههای روشنفکری در شعر مهاجرت افغانستان» و «چشمانداز اشعار عاشقانه مهاجرت»، نوشتههایی با موضوعات کلی درباره شعر و مسایل مربوط به آن هستند.
5 مقاله بخش دوم عبارتاند از: «نگاهی به شعر مقاومت افغانستان»، «در پیچ کوچه ماه به لیلام میرود»، «زیر چتر آب و رنگ»، «جرئت یک پلک نو شدن» و «درنگی در باغهای ازلی». اینها نقدهایی هستند که بر مجموعه شعرهای مستقل شاعران نگاشته شدهاند و سرانجام «شهرزاد، انسان آرمانشهر باختری»، «مرد بی شمشیر»، «تصویر جامعه اسلامی در روایت کاظمی» «انسان، آینة تشویش خدا» و «ساحل واپسین» نوشتههایی هستند که در هر کدام از آنها یک شعر از یک شاعر مورد بررسی و نقد مبسوط قرار گرفتهاست.
هرچند همه این مقالات، رنگ و بوی نقد را میدهند، نقد به معنای اصطلاحی که به 10 نوشتة اخیر اطلاق میشود و به نوشتههای آغازین کتاب بیشتر میتوان عنوان تحقق و پژوهش را داد.
این نقد نوشتهها به صورت طبیعی، چنانکه انتظار میرود، از جنبه کیفی در یک مرتبه نیستند، بعضی به تأمل نگاشته شده و در بعضی دیگر، آثار شتابزدگی هویدا است.
مدت زمان طولانیای که این نقدها در ظرف آن نگاشته شده از بحرانیترین ادوار تاریخی جامعه افغانستان محسوب میشود، هر چند نویسنده به تاریخ نگارش این نوشتهها اشاره نکرده، ولی پیداست که نقدها، زاده دهه پرآشوب 70 است.
جهتگیریهای فکری و سیاسی این دهه، نمیتوانسته در نگارش این نقدها بیتأثیر بوده باشد.
پرداختن جزئی به این مسئله در حوصله این نوشته نیست اما از باب نمونه میتوان به نوشتههای «پیوند شعر و دین» و «چشمانداز اشعار عاشقانه مهاجرت» اشاره کرد که در آنها گرایشها و فضای حاکم زمان، بیش از متن موضوعات، برای نویسنده هدایتگر بودهاست، خصوصاً مقاله دوم که گذشته از ارزشگذاریهای ایدئولوژیک از سهلانگاریها و اشتباهات دریافتی نیز بری نمانده است.
قنبر علی تابش در این نوشتهها از شیوه مختلط استفاده کرده و نقدهایش در ظل مکتب خاصی نیست، اغلب نقدها، آمیزهای است از نقد محتوایی و ساختاری و کمتر جامعهشناسانه و روانشناسانه و این شیوه، معمول نقدنویسان مهاجر است.
مبنای قضاوت این گونه نقدها، ذوق متوسط هنرمندان زمانه و نه زیباییشناسی امواج و جریانهای آوانگارد روز است.
در همین شیوه نیز هرگاه نویسنده بیشتر میل به نقد ساختاری و مبانی عام پیدا کرده، موفق بوده و هرگاه پای اظهارنظرهای محتوایی به میان آمده، لغزیده است.
با رسم یک نمودار فرضی میتوان نتیجه گرفت که قنبرعلی تابش هرچه از نقد کلی به سمت نقد جزئی پیش رفته موفقتر عمل کرده است، یعنی هرچه از اول کتاب به سمت آخر کتاب حرکت میکنیم، نقدها عینیتر و استانداردتر میشوند، چنانکه اوج کار وی نیز همان نقدهایی است که بر شعرهای منفرد افراد نگاشته است.
چشم انداز شعر امروز افغانستان توسط «انتشارات بین المللی الهدی» در سال 1383 با قطع و کاغذ خوب و طرح جلد و انتخاب قلمهای چاپی نه چندان خوب اما قابل قبول و با قیمت 1600 تومان در ایران منتشر شده است.
/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *