روابط استراتژیک پهلوی دوم و رژیم صهیونیستی/تهران استراحتگاه سران تلآویو
زمانی که کشورهای نفت خیز عربی، رژیم صهیونیستی را در تحریم اقتصادی قرار داده بودند، رژیم پهلوی به عنوان یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفتی همکاریهای اقتصادی و نفتی خود را با اسرائیل آغاز نمود به گونهای که در دو جنگ 1973 و 1967 بیش از 90 درصد احتیاجات نفت رژیم غاصب صهیونیستی را ایران تامین مینمود.
-گروه سیاسی: با تاسیس رژیم صهیونیستی در اردیبهشت 1327، دولت وقت ایران که ریاست آن را ساعد مراغهای برعهده داشت به بهانه حفظ حقوق اتباع ایرانی مقیم فلسطین، پیشنهاد شناسایی رسمی این رژیم را ارائه كرد؛ به همین منظور كابینه ساعد در 23 اسفند 1328، به اتفاق آراء و به صورت دوفاكتو (موقتی و غیررسمی)، رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت.
از آنجا كه شناسايى و برقرارى روابط با رژيم غاصب صهيونيستى هيچگاه مورد موافقت مردم مسلمان ايران بویژه مراجع عظام و روحانیون نبود، در زمان دولت مصدق با فشار مردم و روحانيون روابط با آن كشور قطع گرديد. امّا پس از كودتا 28مرداد وحاكميت ديكتاتورى مطلق، روابط دولت وابسته پهلوى با رژيم اسرائيل دوباره آغاز شد و در طول دهه ۱۳۳۰ در محورهاى نفتى، اطلاعاتى وامنيتى ادامه داشت.
گسترش نفوذ صهیونیستها در ایران در دهه 40
در دو دهه چهل و پنجاه شمسی، حضور گسترده سرمایهگذاران صهیونیستی از یك سو و وجود محافل فراماسونری و بهائیت به عنوان ستون پنجم آنها از سوی دیگر، گستره نفوذ مقامات صهیونیستی را در میان فعالان سیاسی رژیم پهلوی افزایش داد.
در نيمه اول دهه ۱۳۴۰ به علت آغاز مبارزات امام خمينى (ره) و هشدار ايشان نسبت به نفوذ اسرائيل غاصب در ايران و قيام پانزده خرداد، روابط رژیم پهلوی و رژیم اسرائيل دچار اختلال شد و به صورت مخفى درآمد. اما پس از قضيه كاپيتولاسيون و تبعيد امام (ره)، روابط دولت هويدا و رژيم اشغالگر قدس، علاوه بر محورهاى اطلاعاتی و امنیتی در ساير زمينهها نيز گسترش يافت.
تامین نفت رژیم صهیونیستی توسط رژیم شاه
تأمین بخش عظیمی از نفت رژیم صهیونیستی به وسیله رژیم پهلوی، تأسیسات اطلاعاتی مشترک، آموزش نظامیان ایران در اسرائیل و تمایل رژیم پهلوی به دستیابی به تكنولوژی اسرائیلی، موجبات تحکیم روابط دو رژیم را بیشتر میکرد. البته عوامل بازدارندهای نیز در این روابط وجود داشت كه در رفتار سیاسی رژیم پهلوی نسبت به اسرائیل محدودیت پدید میآورد. اعتراضهای داخلی و تنفر عمومی مردم ایران و فشار و تهدیدهای كشورهای عرب منطقه، فرصت برقراری روابط رسمی را از دو رژیم گرفت و ارتباط میان آنها، در عین گسترش، همیشه در هالهای از ابهام و نگرانی باقی ماند.
در زمانی که کشورهای نفت خیز عربی، رژیم صهیونیستی را در تحریم اقتصادی قرار داده بودند، رژیم پهلوی به عنوان یکی از بزرگ ترین صادر کنندگان نفتی همکاریهای اقتصادی و نفتی خود را با اسرائیل آغاز نمود به گونهای که در دو جنگ 1973 و 1967 بیش از 90 درصد احتیاجات نفت رژیم غاصب صهیونیستی را ایران تامین مینمود.
تهران استراحتگاه سران رژیم صهیونیستی
مقام معظم رهبری در سال 85 طی بیاناتی در دیدار با شرکتکنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی، در رابطه با روابط استراتژیک دو رژیم پهلوی و صهیونیستی، اظهار کردند: «وضع ایران قبل از پیروزی انقلاب، وضع خوبی نبود؛ مردم در حال بیتكلیفی، دشمنان مسلط، اینجا پایگاه اسرائیل و استراحتگاه سران رژیم صهیونیستی، كه میآمدند میبردند، میخوردند و استفاده سیاسی و مالی میكردند. آن روزی كه بعضی از كشورهای عرب تصمیم گرفتند كه از نفت علیه اسرائیل استفاده كنند، شاه ایران دل صهیونیستها را گرم كرد و گفت من به شما نفت میدهم. وضع ایران در آن روز اینگونه بود و كسی امیدی نداشت؛ اما امام راحل ما (قدّس الله نفسه الزّكیّة) وقتی همت گماشت و بر این مبارزه عزم كرد، هیچ نیرویی جز نیروی مردم نداشت».
اقدام عجیب دیگر رژیم پهلوی برای بهبود روابط با رژیم صهیونیستی، صدور مجوز تاسیس دفتر آژانس یهود در تهران بود. آژانس یهود یک نهاد صهیونیستی است که وظیفه آن سرعت بخشیدن به مهاجرت یهودیان به سرزمین های اشغالی بود. میر عزری (سفیر اسرائیل در ایران) در مورد این خدمت محمدرضا پهلوی میگوید: «از آنجا که شاه ایران به یهودیان مهری فراوان داشت، دستگاه لشکری و کشوری از هیچ گونه یاری به پناهندگان برای رسیدن به سرزمین اسرائیل خودداری نمیکرد. دستگاههای اداری، گذرنامه، پلیس و گمرک نیز در دادن گواهی، روادید و پروانهها دست و دل باز بودند.»
پشتیبانی امام خمینی(ره) از قیام مردم فلسطین
پس از جنگ شش روزه اعراب و رژیم صهیونیستی و شكست كشورهاى مسلمان، امام خمينى (ره) از تبعيدگاه خود در نجف، پشتيبانى خود را از مردم مسلمان فلسطين و قيام آنها اعلام كرد كه اين امر موجب شد مردم مسلمان ایران به ندای رهبر در تبعیدشان لبیک بگویند و تظاهرات گستردهای را علیه رژیم صهیونیستی برپا کنند.
در سالهای نخست پس از جنگ جهانی دوم و درگیری اعراب و نیروهای اشغالگر، رژیم صهیونیستی توانسته بود موجودیت خود را با حمایتهای غرب به ویژه آمریكا تثبیت نماید.
حمایتهای مالی و اعتباری سرمایه داران آمریكایی و دولت این کشور از اسرائیل، این رژیم را در قبال مشكلات اقتصادی و اجتماعی، تقویت كرد. ولی تنگ تر شدن حلقه محاصره اقتصادی و نظامی اعراب، امنیت رژیم صهیونیستی را شدیداً تحت مخاطره قرار داد. نخستین تلاش اسرائیل برای خروج از انزوای منطقه ای، ایجاد روابط با كشورهای غیرعرب خاورمیانه همچون تركیه و ایران، با موفقیت روبه رو شد، ولی تحولات ایران و قضیه ملی شدن نفت و قطع روابط ایران با رژیم صهیونیستی و انگلستان، در گسترش مناسبات میان رژیم شاه و رژیم صهیونیستی وقفه ای ایجاد نمود.
در آغاز دهه ۱۳۵۰ چند تحول مهم منطقهاى و بين المللى رخ داد كه تا حدودى باعث كاهش نقش محورى روابط سياسى ايران و اسرائيل شد. مهمترين اين تحولات خروج نيروهاى انگلستان از شرق كانال سوئز و منطقه خليج فارس بود. مشكل جايگزينى نيروهاى انگليسى و حفظ امنيت كشورهاى كوچک خليج فارس و منابع مهم انرژى آن از طريق «سياست دو ستونى» و «نقش ژاندارمى» ايران حل شد. براى اين كه ايران بهتر بتواند نقش خود را ايفا كند، لازم بود كه روابط نزديكترى با كشورهاى عرب منطقه، بويژه عربستان سعودى كه ستون دوم اين سياست را تشكيل میداد، داشته باشد.
دکترین آیزنهاور و نزدیکی روابط تهران و تلآویو
روابط استراتژیک رژیم پهلوی و رژیم غاصب صهیونیستی به دنبال اعلام دکترین آیزنهاور آغاز شد؛ رئیس جمهور آمریکا طی بیانیهای در دهه 50 میلادی خواستار فعال شدن سیاست ایالات متحده در خاورمیانه به منظور جلوگیری از نفوذ کمونیسم گردید. در این هنگام کارشناسان آمریکایی و انگلیسی مشغول کمک به تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت در ایران بودند؛ ایالات متحده کشورهای منطقه را تشویق کرد که در امور امنیتی با یکدیگر همکاری کنندو رژیم غاصب صهیونیستی را نیز در جریان بگذارند.
رژیم پهلوی و رژیم غاصب صهیونیستی نیز تحت نفوذ آمریکا در این دوره به عنوان متحدین بلوک غرب تحت تاثیر تحولات جهانی و همسو با منافع بلوک یاد شده اقدام به گسترش و تحکیم مناسبات محرمانه خود کردند تا از این طریق بتواند مانع نفوذ شوروی در منطقه خاور میانه ومنطقه اقیانوس هند گردند.
در سالهای سلطنت محمدرضا پهلوی، سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) پس از سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس فعالترین شبکه اطلاعاتی در ایران بود و در تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نقش تعیین کنندهای داشت. در سال 1339 گروه آموزشی سیا، ایران را ترک کرد و گروهی از مربیان آموزشی موساد، آموزش نیروهای ساواک را بر عهده گرفتند، این گروه تا سال 1342 در ایران باقی ماندند.
از آنجا كه شناسايى و برقرارى روابط با رژيم غاصب صهيونيستى هيچگاه مورد موافقت مردم مسلمان ايران بویژه مراجع عظام و روحانیون نبود، در زمان دولت مصدق با فشار مردم و روحانيون روابط با آن كشور قطع گرديد. امّا پس از كودتا 28مرداد وحاكميت ديكتاتورى مطلق، روابط دولت وابسته پهلوى با رژيم اسرائيل دوباره آغاز شد و در طول دهه ۱۳۳۰ در محورهاى نفتى، اطلاعاتى وامنيتى ادامه داشت.
گسترش نفوذ صهیونیستها در ایران در دهه 40
در دو دهه چهل و پنجاه شمسی، حضور گسترده سرمایهگذاران صهیونیستی از یك سو و وجود محافل فراماسونری و بهائیت به عنوان ستون پنجم آنها از سوی دیگر، گستره نفوذ مقامات صهیونیستی را در میان فعالان سیاسی رژیم پهلوی افزایش داد.
در نيمه اول دهه ۱۳۴۰ به علت آغاز مبارزات امام خمينى (ره) و هشدار ايشان نسبت به نفوذ اسرائيل غاصب در ايران و قيام پانزده خرداد، روابط رژیم پهلوی و رژیم اسرائيل دچار اختلال شد و به صورت مخفى درآمد. اما پس از قضيه كاپيتولاسيون و تبعيد امام (ره)، روابط دولت هويدا و رژيم اشغالگر قدس، علاوه بر محورهاى اطلاعاتی و امنیتی در ساير زمينهها نيز گسترش يافت.
تامین نفت رژیم صهیونیستی توسط رژیم شاه
تأمین بخش عظیمی از نفت رژیم صهیونیستی به وسیله رژیم پهلوی، تأسیسات اطلاعاتی مشترک، آموزش نظامیان ایران در اسرائیل و تمایل رژیم پهلوی به دستیابی به تكنولوژی اسرائیلی، موجبات تحکیم روابط دو رژیم را بیشتر میکرد. البته عوامل بازدارندهای نیز در این روابط وجود داشت كه در رفتار سیاسی رژیم پهلوی نسبت به اسرائیل محدودیت پدید میآورد. اعتراضهای داخلی و تنفر عمومی مردم ایران و فشار و تهدیدهای كشورهای عرب منطقه، فرصت برقراری روابط رسمی را از دو رژیم گرفت و ارتباط میان آنها، در عین گسترش، همیشه در هالهای از ابهام و نگرانی باقی ماند.
در زمانی که کشورهای نفت خیز عربی، رژیم صهیونیستی را در تحریم اقتصادی قرار داده بودند، رژیم پهلوی به عنوان یکی از بزرگ ترین صادر کنندگان نفتی همکاریهای اقتصادی و نفتی خود را با اسرائیل آغاز نمود به گونهای که در دو جنگ 1973 و 1967 بیش از 90 درصد احتیاجات نفت رژیم غاصب صهیونیستی را ایران تامین مینمود.
تهران استراحتگاه سران رژیم صهیونیستی
مقام معظم رهبری در سال 85 طی بیاناتی در دیدار با شرکتکنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی، در رابطه با روابط استراتژیک دو رژیم پهلوی و صهیونیستی، اظهار کردند: «وضع ایران قبل از پیروزی انقلاب، وضع خوبی نبود؛ مردم در حال بیتكلیفی، دشمنان مسلط، اینجا پایگاه اسرائیل و استراحتگاه سران رژیم صهیونیستی، كه میآمدند میبردند، میخوردند و استفاده سیاسی و مالی میكردند. آن روزی كه بعضی از كشورهای عرب تصمیم گرفتند كه از نفت علیه اسرائیل استفاده كنند، شاه ایران دل صهیونیستها را گرم كرد و گفت من به شما نفت میدهم. وضع ایران در آن روز اینگونه بود و كسی امیدی نداشت؛ اما امام راحل ما (قدّس الله نفسه الزّكیّة) وقتی همت گماشت و بر این مبارزه عزم كرد، هیچ نیرویی جز نیروی مردم نداشت».
اقدام عجیب دیگر رژیم پهلوی برای بهبود روابط با رژیم صهیونیستی، صدور مجوز تاسیس دفتر آژانس یهود در تهران بود. آژانس یهود یک نهاد صهیونیستی است که وظیفه آن سرعت بخشیدن به مهاجرت یهودیان به سرزمین های اشغالی بود. میر عزری (سفیر اسرائیل در ایران) در مورد این خدمت محمدرضا پهلوی میگوید: «از آنجا که شاه ایران به یهودیان مهری فراوان داشت، دستگاه لشکری و کشوری از هیچ گونه یاری به پناهندگان برای رسیدن به سرزمین اسرائیل خودداری نمیکرد. دستگاههای اداری، گذرنامه، پلیس و گمرک نیز در دادن گواهی، روادید و پروانهها دست و دل باز بودند.»
پشتیبانی امام خمینی(ره) از قیام مردم فلسطین
پس از جنگ شش روزه اعراب و رژیم صهیونیستی و شكست كشورهاى مسلمان، امام خمينى (ره) از تبعيدگاه خود در نجف، پشتيبانى خود را از مردم مسلمان فلسطين و قيام آنها اعلام كرد كه اين امر موجب شد مردم مسلمان ایران به ندای رهبر در تبعیدشان لبیک بگویند و تظاهرات گستردهای را علیه رژیم صهیونیستی برپا کنند.
در سالهای نخست پس از جنگ جهانی دوم و درگیری اعراب و نیروهای اشغالگر، رژیم صهیونیستی توانسته بود موجودیت خود را با حمایتهای غرب به ویژه آمریكا تثبیت نماید.
حمایتهای مالی و اعتباری سرمایه داران آمریكایی و دولت این کشور از اسرائیل، این رژیم را در قبال مشكلات اقتصادی و اجتماعی، تقویت كرد. ولی تنگ تر شدن حلقه محاصره اقتصادی و نظامی اعراب، امنیت رژیم صهیونیستی را شدیداً تحت مخاطره قرار داد. نخستین تلاش اسرائیل برای خروج از انزوای منطقه ای، ایجاد روابط با كشورهای غیرعرب خاورمیانه همچون تركیه و ایران، با موفقیت روبه رو شد، ولی تحولات ایران و قضیه ملی شدن نفت و قطع روابط ایران با رژیم صهیونیستی و انگلستان، در گسترش مناسبات میان رژیم شاه و رژیم صهیونیستی وقفه ای ایجاد نمود.
در آغاز دهه ۱۳۵۰ چند تحول مهم منطقهاى و بين المللى رخ داد كه تا حدودى باعث كاهش نقش محورى روابط سياسى ايران و اسرائيل شد. مهمترين اين تحولات خروج نيروهاى انگلستان از شرق كانال سوئز و منطقه خليج فارس بود. مشكل جايگزينى نيروهاى انگليسى و حفظ امنيت كشورهاى كوچک خليج فارس و منابع مهم انرژى آن از طريق «سياست دو ستونى» و «نقش ژاندارمى» ايران حل شد. براى اين كه ايران بهتر بتواند نقش خود را ايفا كند، لازم بود كه روابط نزديكترى با كشورهاى عرب منطقه، بويژه عربستان سعودى كه ستون دوم اين سياست را تشكيل میداد، داشته باشد.
دکترین آیزنهاور و نزدیکی روابط تهران و تلآویو
روابط استراتژیک رژیم پهلوی و رژیم غاصب صهیونیستی به دنبال اعلام دکترین آیزنهاور آغاز شد؛ رئیس جمهور آمریکا طی بیانیهای در دهه 50 میلادی خواستار فعال شدن سیاست ایالات متحده در خاورمیانه به منظور جلوگیری از نفوذ کمونیسم گردید. در این هنگام کارشناسان آمریکایی و انگلیسی مشغول کمک به تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت در ایران بودند؛ ایالات متحده کشورهای منطقه را تشویق کرد که در امور امنیتی با یکدیگر همکاری کنندو رژیم غاصب صهیونیستی را نیز در جریان بگذارند.
رژیم پهلوی و رژیم غاصب صهیونیستی نیز تحت نفوذ آمریکا در این دوره به عنوان متحدین بلوک غرب تحت تاثیر تحولات جهانی و همسو با منافع بلوک یاد شده اقدام به گسترش و تحکیم مناسبات محرمانه خود کردند تا از این طریق بتواند مانع نفوذ شوروی در منطقه خاور میانه ومنطقه اقیانوس هند گردند.
در سالهای سلطنت محمدرضا پهلوی، سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد) پس از سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس فعالترین شبکه اطلاعاتی در ایران بود و در تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نقش تعیین کنندهای داشت. در سال 1339 گروه آموزشی سیا، ایران را ترک کرد و گروهی از مربیان آموزشی موساد، آموزش نیروهای ساواک را بر عهده گرفتند، این گروه تا سال 1342 در ایران باقی ماندند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *