«بن بست اردیبهشت» منتشر شد
این رمان اجتماعی ۱۴ فصل دارد و نگارش آن در پاییز سال ۹۳ به پایان رسیده است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
... بعدها فهمیدیم پسره موقع شیرجه زدن سرش خورده به دیواره نهر و از هوش رفته و همون جا توی بیهوشی توی آب خفه شده ولی هر چی که بود باعث شد که از اون به بعد دیگه از مقاومت کردن بترسم و فکر کنم گاهی تسلیم شدن هیچ هم بد نیست... می فهمی چی می خوام بگم؟ همیشه نیاز نیست تا آخر مبارزه کنی. گاهی هم لازمه سلاح هات رو بذاری زمین و اجازه بدی اتفاق ها بدون این که تو نقشی تو اون ها داشته باشی خودشون پیش برن.
«پس روش تو اینه؟»
جوری نگاهم می کند که از حرفی که زده ام شرمنده می شوم. دلم می خواهد خودم را توجیه کنم ولی چیزی برای گفتن ندارم. در کوچه باغ های زمستانی اشکاوند ماشین می پیچد توی جاده ای فرعی و از در بزرگ مزرعه ای عبور می کند. به محوطه ای که با حصاری چوبی محدود شده نگاه می کنم. این جا میدان سوارکاری است. سوارکارها اسب هایشان را با حرکت دایره ای میدان راه می برند و با دیدن فریبرز برایش دست تکان می دهند. ماشین را گوشه ای پارک می کند و هر دو پیاده می شویم.
«نظرت چیه؟ اسبا رو دوست داری؟»
«تا حالا بهشون فکر نکرده بودم.»
مسیر مانده تا میدان را پشت سر می گذاریم. از پشت حصار اسب ها را تماشا می کنم که بی نهایت خوشگل بودند...
«بن بست اردیبهشت» با ۹۶ صفحه، شمارگان ۶۶۰ نسخه و قیمت ۶۰ هزار ریال منتشر شده است.