ذبح علم و دانش در سایه «رشد کمّی» آموزش عالی
به گزارش خبرنگار اجتماعی میزان، هدف از پیدایش و توسعه آموزش عالی در هر جامعهای عینیت بخشی و تبلور فهم پذیری مدنی در راستای ارتقای فرهنگ عمومی و البته تربیت نیروی انسانی متخصص به منظور تحقق جامعه ای منطبق با شاخصه های پیشرفت معرفی می شود. دانشگاه همواره در مرکز جامعهی مدنی قرار داشته و در کنار یا برابر نهاد دولت مدرن بهعنوان یکی از نهادهای کلیدی گسترهی همگانی عمل کرده است. دانشگاه نه تنها فضای برخورد عقاید و رویارویی اندیشهها بوده، بلکه به پیشرفت عقلانیت و رشد اندیشهی انتقادی نیز کمک کرده است؛ بدین عبارت، دانشگاه بهمنزلهی نهادی کانونی و مهم ، حوزهای برای زندگی در حقیقت و برای حقیقت بوده و هست. دانشگاه نه تنها نهادی است که بر مبنای توافق اخلاقی و مدنی قرار گرفته، بلکه بهمراتب مهمتر از آن، نهادی است که با پرورش قوهی داوری شهروندان دانشجو، اخلاق مدنی را در جامعه توسعه میدهد.
در این راستا توسعه علمی و تقویت نهادهای آموزشی و پژوهشی نه تنها تعمیق دهنده فرهنگ عمومی است بلکه می تواند تمهیدکننده پیشرفت و توسعه در افقهای پیشبینی شده هر جامعه باشد چرا که نیروی انسانی ماهر به طور عمده از طریق آموزش عالیِ کارآمد و مؤثر قوام مییابد، ازاینرو، افول نهاد توسعه آفرین دانشگاه بهمنزلهی انحطاط گسترهی همگانی و اخلاق مدنی است. باید به این امر توجه داشت که در تمامی کشورهای متمدن جهان که امور اجتماع بر مبنای عقلانیت و منطق پیش میرود، دانشگاه نهاد پیشبرد عقل و تولید نخبگان است.
از سوی دیگراگر کم خردی و «انحراف از رسالتهای متقنِ نگاشته شده»، بر این نهادچیرگی یابد، این فقط دانشگاه نیست که از هدف اصلی خود دور میشود، بلکه آحاد جامعه است که به واسطه این انحراف باید هزینههای گزافی را متحمل شود. شاید به همین جهت بتوان گفت که بحران دانشگاه بحران جامعه و به دنبال آن بحران توسعه است. بنابراین شایسته است اصلیترین نقش دولت در زمینه آموزش عالی که همان توسعه علوم تحقیقات و فن آوری، تقویت روحیه تحقیق و تتبع و ترویج تفکر خلاق و ارتقای فرهنگ علم دوستی است به درستی عملی گردد.
هر چند آموزش عالی در ایران و نهادهای ذینفع و درگیر با آن، به دنبال مواجهه با موج جمعیت متقاضی صندلیهای دانشگاه، با جذب حداکثری داوطلبان، بر آمار افراد دانشگاهی کشور با شدت هر چه تمامتر افزودهاند و کمتر داوطلبی را از کلاسهای دانشگاهی، بینصیب گذاشتهاند؛ پرواضح است که دغدغه تمام این افراد از بابت کسب علم و دانش و نتایج حاصل از آن برای پیشرفت و توسعهی کشور امری ستودنی و درخور قدردانی است، اما باید دید آیا مسیری که این نهادها و افراد از آن تحت عنوان جاده نیل به توسعه دم میزنند از اعتبار، اصالت و کارآیی لازم برخوردار است؟ آیا واقعاً با افزایش تعداد دانشگاهها و بالا بردن ظرفیت پذیرفتهشدگان در رشتههایی مختلف، سطح آگاهی و دانش افراد بالا خواهد رفت؟ آیا همینکه عنوان دانشجو بر یک جوان گذاشته شود، مایه علماندوزی وی را فراهم میآورد و مصالح کشور از جمع این دانشجویان تأمین میشود؟ قطعا پاسخها به این پرسش منفی ست!
رشد «کمّی» دانشگاه و فراموشی اصالت کارکردی
در همین مورد عبدالوحید فیاضی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتوگو با خبرنگاراجتماعی میزان ضمن انتقاد شدید از رشد قارچ گونه دانشگاهها این موضوع را از عوامل اصلی افول رشد کیفی آموزش عالی در کشور ارزیابی کرده و معتقد است: هدف از گسترش مراکز آموزش عالی، توسعه دانش و مهارت است و در صورت عدم سیاستگذاری صحیح بر مراکز آموزش عالی کشور، با انحراف از معیارها و رسالتهای اصلی دانشگاه با فروشگاه مدرک به جای دانشگاه و مراکز آموزشی مواجه خواهیم شد.
سیاست گذاران عرصه آموزش عالی باید بدانند که اگر قرار بود واقعاً افزایش تعداد دانشگاه و دانشجو و بالا بردن آمار رسمی دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی سرآغاز تحولاتی به لحاظ علمی در سطح دانشگاهها و به تبع آن در جامعه شود، بیشک با وضعیت کنونی باید تغییرات شگرفی را در جامعه علمی و دانشگاهی خود شاهد بودیم و به تبع آن جامعه نیز باید از این مواهب علمی و پژوهشی به صورت ملموس برخوردار می گشت!؟ متأسفانه باید اذعان کرد در جامعهی امروز ما به دلیل انحرافات در فهم هویت دانشگاه و جایگاه علم و دانش ، از یک مرکز علمی و پژوهشی تحت عنوان دانشگاه (بهویژه دانشگاههای غیرسراسری)، تنها یک ساختمان و چندین کارمند به جا مانده است و همچنین صدها و شاید هزاران جوانی که در پی اضافه کردن یک برچسب جدید به خود، یعنی دانشجو، پیوسته در حال رفتوآمد به این ساختمانها هستند.
این درک نادرست از هویت دانشگاه سبب شده است که نه تنها جامعه نتواند خود را به سمت دانشگاه به مفهوم اصیل آن بالا بکشد، بلکه دانشگاه تا حد جامعه پایین آورده شده است؛ به شکلی که دانشگاه به جای محملی برای تولید فکر و اندیشه به مکانی برای اخذِ صرف مدرک تبدیل شده است.
نهادینگی عارضه «مدرک گرایی» در جامعه
پدیده ای که فیاضی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در ادامه گفتوگوی خود با میزان آنرا "مدرگ گرایی" صرف متقاضیان علم و دانش مینامد و میگوید: با ادامه روند کنونی افرادی بیهدف و بیبرنامه تحویل جامعه میدهیم که بدون هدف مشخصی پا به دانشگاه میگذارند و این موضوع فاصله عمیقِ بین تحصیل دانشگاهی با حوزه کاری افراد را موجب میشود.
فیاضی سهولت نسبی کسب مدارج دانشگاهی را عاملی مهم در نهادینگی فرهنک غلط مدرک گرایی عنوان کرده و میگوید: در جامعهای که تحصیل ارزش خود را از دست داده و مدرک گرایی رواج پیدا میکند به تدریج زیرساختهای کیفی آموزشی فرسایش یافته و با خیل عظیم مدارک بی کیفیت دانشگاهی مواجه خواهیم بود.
قاسم جعفری عضو دیگر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز با تاکید بر پدیده ظاهر گرایی علمی در بین دانشجوبان و حتی اساتید، این مسئله را آفت جدی آینده علم و دانش در کشور معرفی و در گفتگویی با میزان معتقد است مادامی که اساتید و دانشجویان صرفا به دنیال افزایش تعداد مقالات علمی خود فارغ از تولید محتوای ارزشمند و هدفمند هستند علم و دانش در کشور حرکتی موثر نخواهد داشت.
فساد علمی؛ استاد و دانشجو نمیشناسد
هر چند روند مذکور و پدیده همهگیر شدن اخذ مدارک دانشگاهی ثـلمهای بزرگ بر پیکره آموزش عالی ارزیابی میشود، اما نهایت فاجعه و فساد علمی در کشور زمانی آغاز میشود که همین مدارک بیارزش دانشگاه نیز با انواع تقلبات علمی به دست میآید. تقلباتی که طیف وسیعی از تخلفات دانشگاهی از نگارش پایاننامه تا سفارس مدرک آماده را شامل میشود. جلوههای فساد علمی در فروش عناوین علمی در همایشها ، تهیه و تدوین مقاله و پایاننامه و در نهایت جایگاه و موقعیت ویژه در نهاد های معتبر دیده میشود که برخی مظاهر و مصادیق آن در دانشگاهها هویداست!
رواج کتابسازی و مقالهسازی در میان دانشگاهیان که البته در علوم انسانی به مراتب هم رایجتر از دیگر رشتههاست، نهتنها اعتبار علمی ایران را در محافل علمی جهان کاهش داده و مخدوش کرده، در نگاهی کلانتر نشان میدهد اخلاق علمی و پژوهشی در ایران آسیبدیده است.
موضوعی که علاوه بر دهن کجی بر پیکره علم و دانش در کشور، نهادهای نظارتی و ارزیابی در وزارت خانه علوم تحقیقات و فن آوری را نیز به تمسخر گرفته است. عارضه مصیبت باری که در بدوِ ورود به میدان انقلاب همه معادلاتتان در مورد محور بودن علم و دانش در توسعه پایدار را با فریادهایی گوش خراش برهم میزند. مدارک و مدارجی که با عناوین و القاب متفاوت و با قیمتهایی که بین دانشنامههای مختلف قائل به تفاوت قیمت است بفروش میرسد.
عارضهای که به گفته فیاضی عامل بازتولید مدرک گرایی در کشور است و ضمن زائل ساختن چهره علم و دانش در کشور مستمسکی برای اخذ شانیت و جلوه کاذب اجتماعی محسوب می شود.
حاشیهسازی برای دانشگاه «مزید برعلت»!
در این انحطاط آموزش عالی، ایجاد برخی حواشی در دانشگاههای معتبر کشور نیز روند مذکور را شدت بخشیده است به طوری که میتوان گفت میل به کسب مدرک همراه با سهولت نسبی اخذ آن در سابه چشم پوشی و اهمال جامعه علمی در قبال تقلبات و تخلفات دانشگاهی از سویی و تشدید حواشی دانشگاهی از دگر سو، سامانه علم و دانش در کشور را مورد هجمه فراگیر خود قرار داده است.
در همین مورد قاسم جعفری حواشی را از جمله مهمترین دلایل کند شدن رشد شتاب علمی کشور ارزیابی و در گفت و گو با خبرنگار میزان معتقد است : پرداخت به حواشی به جای در نظر گرفتن رسالتهای اصلی علمی در کشور از جمله مهمترین دلایل افت شاخصهای علمی است. به شکلی که این حواشی با دور ساختن دانشجویان از پویشهای علمی، دغدغههای علمی دانشجویان را فرسایش داده و اهداف تعیین شده علمی را مخدوش میسازد.
جعفری رسالت اصلی دانشگاه را آموزش، پژوهش، تربیت و فرهنگسازی برشمرد و اظهار کرد: به بیان درستتر خروجی دانشگاه باید یک فردِ متخصص، عالم، متدین و آگاه به اخلاق الهی باشد، که در صورت حاشیهسازی در محافل آموزشی مطمئنا خروجی مراکر آموزش عالی آن طوری که نیاز جامعه اسلامی است نخواهد بود.
وی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری درمورد حاشیهسازی در فضای دانشگاهی کشور افزود: همانطور که مقام معظم رهبری به صورت مصداقی به موضوع حاشیه سازی پرداختند و موضوع کنسرت و اردوهای مختلط را عنوان کردند؛ این موضوع نشان میدهد برجستگی حواشی در محیط دانشگاهی بسیار مشهود است و لازم است مسئولان وزارت علوم حواشی دانشگاهی را به صورت جدیتری دنبال کنند.
خطر جدی است! درمان "عاجل"؟
منابع انسانی گرانبهاترین سرمایه هر کشور است و چشم انداز آموزش عالی در کشور زمانی روشن و باز می شود که نیروی انسانی متخصص و کارآمد در جامعه تامین شود و منابع انسانی کشور توسعه یابد. این امر به نوبه خود نیازمند تامین عدالت اجتماعی در کشور است تا به عنوان یک مقدمه و پیش نیاز تمهیدات لازم را برای گسترش عادلانه آموزش در کشور فراهم سازد.جامعه جوان ایران امروز، ایجاب میکند تا نقش آموزش عالی به شکلی راهبردی در عرصه های اقتصادی و صنعتی ارتقاء یابد.
اصلاح فرآیند برنامه ریزیهای آموزشی و پژوهشی و برنامه ریزی درسی متناسب با رهیافتهای جدید علمی در اولویت نیازهای جامعه به ویژه در زمینه کار آفرینی است در این راستا لازم است تا شاخصهای آموزشی و پژوهشی کشور بهبود یافته و مدیریت آموزش عالی در کشور به اصلاح نظام نظارتی درون وبرون سیستمی خود بپردازد تا بتوانیم میثاق همبستگی علم و ثروت در جامعه را مفهومی عینی و عملی کنیم و در این زمینه شایسته است جهت ایجاد بهره وری در آموزش عالی، تخصصهای مورد نیاز در دو بخش دولتی و غیر دولتی به خوبی مورد شناسایی قرار گیرد و متناسب با این برآوردها دانشگاه های کشور به پرورش و تربیت نیروی متخصص تحصیل کرده اقدام کند.بنابراین حمایت قانونمندانه از توسعه کمی و کیفی دانشگاهها از اصول بنیادین تقویت بنیه آموزش در کشور است.
در یک دیدگاه کلی لازم است نظام آموزش عالی با باز تعریف عملکری و نگاه خلاقیت محور به گونهای طراحی شود که بتواند با تشویق و ترغیب جوانان روحیه تحقیق و تتبع و تفکر خلاق را بوجود آورده و تقویت کند به طوریکه فرهنگ علم دوستی وعلم پروری در جامعه نهادینه و مستقر گردد تا با دانش توسعه آفرین بتوانیم عقل و ادراک را جایگزین احساسات و هیجانات سازیم!
امید است برنامهنویسان و سیاستگذاران آموزشی در کشور با نگارش برنامههای مدون آموزشی و نظارتی علاوه بر عملی ساختن سازوکاری در جهت پیشگیری از تقبلات علمی در کشور بتوانند بستری به دور از «حاشیه» را برای جوانان ایجا کنند، زیرا طبیعی است با روند فعلی جذب و پذیرش دانشجویان و با دنبال آن خروج افرادی از دانشگاه تحت عنوان «فارغ التحصیل» نمیتوان امید چندانی به توسعه علم محور داشت و دل بستن به دانشگاهی که از آرمانهای اولیه خود دور شده است خوشبینی فروانی میطلبد که با مداقهای در میزان سواد فارغ التحصیلان، خوش بینی ذکر شده تا حدودی به دور از خرد و منطق بر آورد میشود.
گزارش-ساراحبیبالهی