چرا برجام افتخار آمیز نیست؟
خبرگزاری میزان- برجام، سندی سیاسی مبتنی بر معیارهای سیاسی و نه حقوقی صرف است که منافع و اراده سیاسی کشورها می تواند آن را جلو ببرد و یا اراده سیاسی یکی از اعضای صاحب حق و تو قادر است مانع از استمرار آن گردد.
خبرگزاری میزان -
-گروه سیاسی: سندی که در چارچوب برجام تنظیم شده سندی منعطف و از نوع حقوق نرم است که در حقوق بین الملل به همین عنوان از آن یاد می شود.
حقوق نرم از جمله حقوقی است که قالب الزام آور دارد، ولی در محتوا و چگونگی اجرا منعطف و فاقد ضمانت اجرای حقوقی متعارف است. در حقیقت این رویکرد ناشی از روابط بین الملل و نه حقوق بین الملل است.
به عبارتی ساده تر می توان گفت که این سند پدیده نسبتاَ جدیدی است که جایگزین معاهدات کلاسیک با تعهدات قطعی و محکم شده است.
بنابر این رویکرد غالب در برجام این است که به مسئله هسته ای ایران به عنوان یک چالش سیاسی نگریسته شود و چنانچه فضا و شرایط سیاسی مساعد بوده و طرفین به تعهدات سیاسی خود پایبند باشند؛ اهداف و خواسته هایی را که در آن تعریف و پیش بینی شده در مواعد 8 الی 25 ساله تحقق ببخشد.
برای نمونه قطعنامه های قبلی شورای امنیت که وضع تحریم کرده بودند با اجرای برجام لغو می شوند ولی به مدت 10 سال قابل بازگشت هستند.
از منظر حقوقی باید دقت داشت که اولا قطعنامه شورای امنیت قطعنامه ای الزام آور برای همه اعضاست. ثانیا سندی حقوقی و بین المللی است که درعین حال محتوایی منعطف و نرم دارد.
این بدین معناست که طرفین دستشان را باز گذاشته اند تا اگر خواسته ها، اهداف و الزامات پیش بینی شده رعایت نشود به وضعیت سابقی که داشتند بازگردند.
به عبارت دیگر ساز و کار پیش بینی شده به نحوی است که اجازه می دهد تا یک عضو صاحب حق وتو شورای امنیت به دلایل سیاسی و ... چارچوب توافق برجام را بر هم زند. در مقابل ایران نیز از لحظه ای که این اتفاق رخ دهد حق دارد تمام تعهداتی را که داده است پس بگیرد و آنها را اجرایی نکند.
باید اشاره کرد که توافق برجام دو ویژگی خاص و نوظهور دارد؛ نخست نحوه الزام آور کردن برجام و آن منضم نمودن برجام به یک قطعنامه شورای امنیت است که عمدتا تحت فصل هفتم صادر شده و برای همه اعضای سازمان ملل لازم الاتباع است.
در نظر داریم که قطعنامه های شورای امنیت دو دسته اند. دسته نخست غیرالزام آور هستند که به طور معمول از نوع غیر فصل هفتمی به شمار می آیند؛ یعنی « تصمیم » نیستند بلکه «توصیه » اند.
دسته دوم قطعنامه هایی هستند که بر اساس فصل هفتم صادر می شوند و بر اساس ماده 25 منشور سازمان ملل لازم الاتباع و فراگیرند؛ به طوری که همه کشورها (چه آن کشوری که مورد خطاب قرار می گیرد و چه سایر کشورها) موظف به رعایت آن هستند.
در حقوق بین الملل قطعنامه های شورای امنیت که حاوی تصمیمات این شورا در امور صلح و امنیت بین الملل است برای همه کشورها از جمله آمریکا لازم الاجراست اما اگر آمریکا مدتی بعد از اجرای برجام با این ادعا که ایران به توافق پایبند نیست و از آن تخلف کرده است توافق برجام را بر هم زند ایران چاره ای ندارد جز آن که مجددا به روش های پیش بینی شده درمذاکرات میان 6 کشور روی آورد.
نکته جدید و بی سابقه دیگر پیش بینی شیوه لغو و بی اثر کردن برجام و قطعنامه (توافق) با توجه به مکانیزم حل اختلاف است به طوری که اساسا تحت هیچ شرایطی حتی در صورت بروز اختلاف حقوقی بین طرفین نقض تعهد به مراجع قضایی و داوری بین المللی ارجاع نمی شود؛ موضوعی که درحقوق بین الملل بی سابقه، نادر و نوظهور است.
به عبارت دیگر پایبندی و اجرای تعهدات توسط طرفین خود ضمانت اجرای آن است و در صورت نقض جدی برجام قطعنامه توافق ظرف مدت کوتاهی به خودی خود لغو و بلا اثر می شود.
بر اساس بند 11 و 12 قطعنامه 2231 نیز چنانچه مراحل پیش بینی شده طی شود و یکی از کشورهای صاحب حق وتو به این جمع بندی برسد که پایبندی از سوی ایران صورت نگرفته همه تحریم هایی که از سوی شورای امنیت لغو شده بود بلافاصله طی 30 روز لازم الاجرا می گردد.
بنابرآنچه گفته شد شاید بتوان گفت که ویژگی اخیر یعنی بازگشت خود به خودی قطعنامه های قبلی و لغو خود به خودی توافق درتاریخ حقوق بین الملل پدیده ای منحصر به فرد و بی سابقه است.
دربعد داخلی بی اثر شدن قطعنامه های قبلی شورای امنیت در نتیجه اجرای برجام طی 10 سال آینده استمرار دارد و به طور بالقوه می تواند در این مدت و طبق ترتیباتی که توضیح داده شد، برگشت داشته باشد.
تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا نیزچنین وضعیتی دارند، البته نبایداز نظر دور داشت که لغو تحریم های آمریکا عمدتا در برگیرنده "تحریم های ثانویه است"؛ هرچند که با مجوز موردی ، امکان عدم اعمال تحریم های اولیه نیز در برخی از معاملات پیش بینی شده است.
دیگر آن که درقطعنامه برجام پیش بینی شده که چنانچه هر گونه اختلاف یا نگرانی به وجود آید، موضوع ابتدا از طریق کمیسیون مشترک رسیدگی می شود؛ البته در صورت بروز اختلاف و یا تفاوت دیدگاه نسبت به اجرای برجام یک نهاد دیگر که متشکل از سه عضو است بدوا نظر مشورتی می دهند که موضوع در کمیسیون 8 نفره رسیدگی شود یا خیر.
چنانچه مسائله در این سطح حل نشد، شکایت عضو شاکی(که می تواند یکی از امضای 1+ 5 باشد) در شورای امنیت مطرح می گردد عضو شاکی باید طی مدت 10 روز پیش نویس قطعنامه ای را برای توقف لغو تحریم ها تهیه کند، در غیر این صورت رئیس وقت شورای امنیت پیش نویس مزبور را تهیه خواهد کرد.
محتوای این قطعنامه این خواهد بود که آیا تخلفی که منجر به شکایت شده ، ویژگی نقض جدی دارد یا خیر؟ این قطعنامه به رای گذاشته می شود و امکان اعمال حق و تو در اینجا وجود دارد.
اگر قطعنامه با 9 رای موافق بدون اعمال حق و تو تصویب شود، لغو قطعنامه های قبلی که طبق بند 7و 8 قطعنامه 2231 انجام شده است همچنان استمرار می یابد این وضعیت همانند آن است که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
در عین حال اگر طرفی که شکایت کرده، بر ادعای خود اصرار ورزد و سایر کشورها آن را نپذیرند و لذا قطعنامه ای به تصویب نرسد و یا قطعنامه توسط یکی از 5 کشور صاحب حق و تو، مورد اعمال حق و تو قرار گیرد و در نهایت قطعنامه ای به تصویب نرسد، طی 30 روز پس از اعلام شکایت عضو شاکی، همه قطعنامه های قبلی به طور خودکار دوباره لازم الاجرا می شود و همانند این است که تمام ترتیباتی که توافق شده، خاتمه یافته و به نقطه قبل از قطعنامه و توافق بازگشته ایم.
البته ایران در این توافق اعلام کرده است که چنین اتفاقی به منزله نقض توافق از جانب طرف های دیگر تلقی می شود و در این صورت جمهوری اسلامی هیچ گونه الزامی برای اجرای تعهد و پایبندی به آن ندارد.
بنابر آنچه گفته شد، ملاحظه می شود که برجام، سندی سیاسی مبتنی بر معیارهای سیاسی و نه حقوقی صرف است که منافع و اراده سیاسی کشورها می تواند آن را جلو ببرد و یا اراده سیاسی یکی از اعضای صاحب حق و تو قادر است مانع از استمرار آن گردد.
اکنون می توان دریافت که چرا تعبیر ریاست قوه قضائیه مبنی بر اینکه «برجام توافقی معقول است، در عین حال افتخار آمیز نیست»، داهیانه و درست است.
حقوق نرم از جمله حقوقی است که قالب الزام آور دارد، ولی در محتوا و چگونگی اجرا منعطف و فاقد ضمانت اجرای حقوقی متعارف است. در حقیقت این رویکرد ناشی از روابط بین الملل و نه حقوق بین الملل است.
به عبارتی ساده تر می توان گفت که این سند پدیده نسبتاَ جدیدی است که جایگزین معاهدات کلاسیک با تعهدات قطعی و محکم شده است.
بنابر این رویکرد غالب در برجام این است که به مسئله هسته ای ایران به عنوان یک چالش سیاسی نگریسته شود و چنانچه فضا و شرایط سیاسی مساعد بوده و طرفین به تعهدات سیاسی خود پایبند باشند؛ اهداف و خواسته هایی را که در آن تعریف و پیش بینی شده در مواعد 8 الی 25 ساله تحقق ببخشد.
برای نمونه قطعنامه های قبلی شورای امنیت که وضع تحریم کرده بودند با اجرای برجام لغو می شوند ولی به مدت 10 سال قابل بازگشت هستند.
از منظر حقوقی باید دقت داشت که اولا قطعنامه شورای امنیت قطعنامه ای الزام آور برای همه اعضاست. ثانیا سندی حقوقی و بین المللی است که درعین حال محتوایی منعطف و نرم دارد.
این بدین معناست که طرفین دستشان را باز گذاشته اند تا اگر خواسته ها، اهداف و الزامات پیش بینی شده رعایت نشود به وضعیت سابقی که داشتند بازگردند.
به عبارت دیگر ساز و کار پیش بینی شده به نحوی است که اجازه می دهد تا یک عضو صاحب حق وتو شورای امنیت به دلایل سیاسی و ... چارچوب توافق برجام را بر هم زند. در مقابل ایران نیز از لحظه ای که این اتفاق رخ دهد حق دارد تمام تعهداتی را که داده است پس بگیرد و آنها را اجرایی نکند.
باید اشاره کرد که توافق برجام دو ویژگی خاص و نوظهور دارد؛ نخست نحوه الزام آور کردن برجام و آن منضم نمودن برجام به یک قطعنامه شورای امنیت است که عمدتا تحت فصل هفتم صادر شده و برای همه اعضای سازمان ملل لازم الاتباع است.
در نظر داریم که قطعنامه های شورای امنیت دو دسته اند. دسته نخست غیرالزام آور هستند که به طور معمول از نوع غیر فصل هفتمی به شمار می آیند؛ یعنی « تصمیم » نیستند بلکه «توصیه » اند.
دسته دوم قطعنامه هایی هستند که بر اساس فصل هفتم صادر می شوند و بر اساس ماده 25 منشور سازمان ملل لازم الاتباع و فراگیرند؛ به طوری که همه کشورها (چه آن کشوری که مورد خطاب قرار می گیرد و چه سایر کشورها) موظف به رعایت آن هستند.
در حقوق بین الملل قطعنامه های شورای امنیت که حاوی تصمیمات این شورا در امور صلح و امنیت بین الملل است برای همه کشورها از جمله آمریکا لازم الاجراست اما اگر آمریکا مدتی بعد از اجرای برجام با این ادعا که ایران به توافق پایبند نیست و از آن تخلف کرده است توافق برجام را بر هم زند ایران چاره ای ندارد جز آن که مجددا به روش های پیش بینی شده درمذاکرات میان 6 کشور روی آورد.
نکته جدید و بی سابقه دیگر پیش بینی شیوه لغو و بی اثر کردن برجام و قطعنامه (توافق) با توجه به مکانیزم حل اختلاف است به طوری که اساسا تحت هیچ شرایطی حتی در صورت بروز اختلاف حقوقی بین طرفین نقض تعهد به مراجع قضایی و داوری بین المللی ارجاع نمی شود؛ موضوعی که درحقوق بین الملل بی سابقه، نادر و نوظهور است.
به عبارت دیگر پایبندی و اجرای تعهدات توسط طرفین خود ضمانت اجرای آن است و در صورت نقض جدی برجام قطعنامه توافق ظرف مدت کوتاهی به خودی خود لغو و بلا اثر می شود.
بر اساس بند 11 و 12 قطعنامه 2231 نیز چنانچه مراحل پیش بینی شده طی شود و یکی از کشورهای صاحب حق وتو به این جمع بندی برسد که پایبندی از سوی ایران صورت نگرفته همه تحریم هایی که از سوی شورای امنیت لغو شده بود بلافاصله طی 30 روز لازم الاجرا می گردد.
بنابرآنچه گفته شد شاید بتوان گفت که ویژگی اخیر یعنی بازگشت خود به خودی قطعنامه های قبلی و لغو خود به خودی توافق درتاریخ حقوق بین الملل پدیده ای منحصر به فرد و بی سابقه است.
دربعد داخلی بی اثر شدن قطعنامه های قبلی شورای امنیت در نتیجه اجرای برجام طی 10 سال آینده استمرار دارد و به طور بالقوه می تواند در این مدت و طبق ترتیباتی که توضیح داده شد، برگشت داشته باشد.
تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا نیزچنین وضعیتی دارند، البته نبایداز نظر دور داشت که لغو تحریم های آمریکا عمدتا در برگیرنده "تحریم های ثانویه است"؛ هرچند که با مجوز موردی ، امکان عدم اعمال تحریم های اولیه نیز در برخی از معاملات پیش بینی شده است.
دیگر آن که درقطعنامه برجام پیش بینی شده که چنانچه هر گونه اختلاف یا نگرانی به وجود آید، موضوع ابتدا از طریق کمیسیون مشترک رسیدگی می شود؛ البته در صورت بروز اختلاف و یا تفاوت دیدگاه نسبت به اجرای برجام یک نهاد دیگر که متشکل از سه عضو است بدوا نظر مشورتی می دهند که موضوع در کمیسیون 8 نفره رسیدگی شود یا خیر.
چنانچه مسائله در این سطح حل نشد، شکایت عضو شاکی(که می تواند یکی از امضای 1+ 5 باشد) در شورای امنیت مطرح می گردد عضو شاکی باید طی مدت 10 روز پیش نویس قطعنامه ای را برای توقف لغو تحریم ها تهیه کند، در غیر این صورت رئیس وقت شورای امنیت پیش نویس مزبور را تهیه خواهد کرد.
محتوای این قطعنامه این خواهد بود که آیا تخلفی که منجر به شکایت شده ، ویژگی نقض جدی دارد یا خیر؟ این قطعنامه به رای گذاشته می شود و امکان اعمال حق و تو در اینجا وجود دارد.
اگر قطعنامه با 9 رای موافق بدون اعمال حق و تو تصویب شود، لغو قطعنامه های قبلی که طبق بند 7و 8 قطعنامه 2231 انجام شده است همچنان استمرار می یابد این وضعیت همانند آن است که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
در عین حال اگر طرفی که شکایت کرده، بر ادعای خود اصرار ورزد و سایر کشورها آن را نپذیرند و لذا قطعنامه ای به تصویب نرسد و یا قطعنامه توسط یکی از 5 کشور صاحب حق و تو، مورد اعمال حق و تو قرار گیرد و در نهایت قطعنامه ای به تصویب نرسد، طی 30 روز پس از اعلام شکایت عضو شاکی، همه قطعنامه های قبلی به طور خودکار دوباره لازم الاجرا می شود و همانند این است که تمام ترتیباتی که توافق شده، خاتمه یافته و به نقطه قبل از قطعنامه و توافق بازگشته ایم.
البته ایران در این توافق اعلام کرده است که چنین اتفاقی به منزله نقض توافق از جانب طرف های دیگر تلقی می شود و در این صورت جمهوری اسلامی هیچ گونه الزامی برای اجرای تعهد و پایبندی به آن ندارد.
بنابر آنچه گفته شد، ملاحظه می شود که برجام، سندی سیاسی مبتنی بر معیارهای سیاسی و نه حقوقی صرف است که منافع و اراده سیاسی کشورها می تواند آن را جلو ببرد و یا اراده سیاسی یکی از اعضای صاحب حق و تو قادر است مانع از استمرار آن گردد.
اکنون می توان دریافت که چرا تعبیر ریاست قوه قضائیه مبنی بر اینکه «برجام توافقی معقول است، در عین حال افتخار آمیز نیست»، داهیانه و درست است.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *