دفاع از حرم

در خانه تنها بودم به رفقا زنگ زدم و قرار یک دورهمی دوستانه گذاشتیم.
کد خبر: ۴۹۴۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۲۱

حرص می‌خورد که پول‌هایش را جمع کرده تا موتور بخرد. من هم اذیتش کردم و گفتم که نگران نباش.
کد خبر: ۴۹۴۴۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۲۰

حجره جدیدمان در دانشگاه مطهری را تازه تمیز کرده بودیم. خسته و کوفته سر سفره ناهار نشسته بودیم که ناگهان در باز شد.
کد خبر: ۴۹۴۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۹

در رفاقت با بچه‌های شهرستانی دانشگاه مطهری کم نمی‌گذاشت. با آنکه رفقای تهرانی زیادی داشت، اما برایش فرقی نمی کرد.
کد خبر: ۴۹۴۴۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۸

در دنیای رفاقتش قهر و‌ آشتی با هم بود. دعوا و آرامش هم بود. دیر عصبانی می‌شد و اگر از دست کسی ناراحت بود، بی‌محلی می کرد و توجهی نداشت.
کد خبر: ۴۹۴۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۷

تا جایی که می‌توانست کمک‌شان می‌کرد و نسبت به‌حرمتی که بین رفقایش بود حساسیت نشان می داد
کد خبر: ۴۹۴۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۶

شیوه خاصی برای درس خواندن داشت که تحت هیچ شرایطی آن را تغییر نمی داد.
کد خبر: ۴۹۴۴۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۵

به اساتیدی که طلبه بودند، علاقه خاصی داشت و به آنها احترام می‌گذاشت.
کد خبر: ۴۹۴۳۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۴

درسش بد نبود. در بعضی دروس که استاد یا موضوع درسی مورد علاقه‌اش بود، جان و دل می‌گذاشت.
کد خبر: ۴۹۳۴۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۳

با دوستش به هیئتی که می‌شناخت رفتند. از همان ابتدای آشنایی با رفقای هیئتی دوستش، جوری رفتار کرده بود که انگار چندین سال است همدیگر را می‌شناسند.
کد خبر: ۴۹۳۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۲

وقت‌هایی بود که با دوستان بیرون می‌رفتیم و یا برای رفتن به هیئت برنامه ریزی می‌کردیم. او هم همراه بود، اما اگر خانواده‌اش چیز دیگری می‌گفتند، دعوت ما را رد می‌کرد
کد خبر: ۴۹۳۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۱

از او پرسیدند که اگر دانش آموز چهارم ابتدایی شیطنت کند، او به عنوان یک مربی تربیتی چه می‌کند؟! او هم بدون هیچ ملاحظه‌ای برگشت و گفت: آن قدر آن بچه را کتک می‌زنم تا جانش درآید.
کد خبر: ۴۹۳۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۱۰

حالات معنوی‌اش را حفظ می‌کرد و اصلا اهل بروز دادن نبود. معنویتش را پشت شوخی‌هایش پنهان می کرد.
کد خبر: ۴۹۳۳۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۹

عاشق دایی‌هایش بود و نسبت به دو دایی شهیدش ارادت خاصی داشت.
کد خبر: ۴۹۳۳۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۸

گاهی از دست بعضی آدم‌ها ناراحت می‌شدم و درددل می‌کردم و گله مندی داشتم.
کد خبر: ۴۹۳۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۷

مادر دوستش تصادف کرده و در کما بود. خیلی ناراحت بود و پشت هم وِرد زبانش شده بود که برایش دعا کن.
کد خبر: ۴۹۳۳۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۵

هدیه را که باز کردم، یک تکه کاغذ لای آن بود. چند بیت شعر بود که قافیه مهدیه داشت.
کد خبر: ۴۹۳۳۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۴

وسط خیابان بودم که با من تماس گرفت. با حالتی ناراحت و گرفته خبر تصادف یکی از دوستانش را داد.
کد خبر: ۴۹۳۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۳

بسیار احساساتی و عاطفی بود. از آن دست آدم‌هایی بود که احساسات خود را عملی نشان می‌داد.
کد خبر: ۴۹۳۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۲

کلیددار اتاق سیستم صوتی دبیرستان بود. تا چشم مسئولین را دور می‌دید با همدستی بقیه دوستانش وارد نمازخانه می شدند و با روشن کردن سیستم صوتی، مداحی می‌خواندند و سینه زنی می‌کردند.
کد خبر: ۴۹۳۲۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۱