مدافع حرم
من چهره جذابی ندارم، اگه توانستی یه طرح قشنگ از عکسهای من آماده کن! بعدها به درد میخوره!
کد خبر: ۴۶۱۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۵
من به اعلامیه او نگاه کردم. تصویر خودش بود اما نوشته بود: شیخ هادی ذوالفقاری. اما من او را به نام ابراهیم تهرانی میشناختم.
کد خبر: ۴۶۱۰۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۴
هادی به نجف برگشت. زیاد در شهر نماند و به منطقهی مقدادیه رفت. از آنجا هم راهی سامرا شد. دو تن از دوستانم با او رفتند. دوستان من چند روز بعد برگشتند. با هادی تماس گرفتم و گفتم: کی برمیگردی؟ گفت: انشاءالله مصلحت ما شهادت است
کد خبر: ۴۶۱۰۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۳
عاشق زیارت شب جمعه در کربلا بود. وقتی هم که شهید شد، چهار روز پیکرش گم شده بود، البته این حرفها بهانه است. هادی دوست داشت یک شب جمعه دیگر به کربلا برود که خدا دعایش را مستجاب کرد.
کد خبر: ۴۶۱۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۲
کل وسایل همراه هادی، در همه مدت حضور در میادین نبرد، فقط یک ساک دستی کوچک بود. تعلقات او از همه دنیای مادی بریده شده بود.
کد خبر: ۴۶۱۰۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۱
هادی نه ترس را میفهمید و نه خستگی را؛ او میگفت: مقابل دشمن نباید ترس داشت، ما با شهادت ازدواج کردهایم
کد خبر: ۴۶۱۰۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۳۰
یک شب از برادرم سوال کردم چطور این قدر تغییر کردی؟ گفت: کتابی هست به نام معراج السعادة. واقعا اگر کسی میخواهد به معراج یا به سعات برسد، باید هر شب یک صفحه از این کتاب را بخواند.
کد خبر: ۴۶۱۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۹
حدود هزاران چفیه برای حشدالشعبی خرید. چندین هزار پرچم و پیشانی بند هم طراحی و چاپ کرد و با خودش برد.
کد خبر: ۴۶۰۴۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸
هادی هر جا قدم میگذاشت از شهدا میگفت. او برای رزمندگان و فرماندهان حشدالشعبی از خاطرات شهیدان دفاع مقدس میگفت و آنها را با فرهنگ شهادت آشنا میکرد. آنها تشنه فرهنگ انقلابی بسیجیان ما شده بودند.
کد خبر: ۴۶۰۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۶
خستگی برای این جوان معنا نداشت. از صبح زود تا ظهر سر کلاس بود. بعد هم کمی غذا میخورد و سوار بر دوچرخهای که تازه خریده بود راهی میشد و در خانههای مردم مشغول کار می شد.
کد خبر: ۴۵۹۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۵
آخر شب مثل همیشه رفتم توی حرم و مشغول زیارت شدم. اصلا هم حرفی درباره پول با مولا امیرالمومنین (ع) نزدم. همین که به ضریح چسبیدم، یه آقایی به سر شانه من زد و گفت: آقا این پاکت مال شماست.
کد خبر: ۴۵۹۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۴
دوستانش میگفتند این جوان طلبه سخت کوشی است، اما شهریه نمیگیرد. یک بار گفتم: آخه برای چی شهریه نمیگیری؟
کد خبر: ۴۵۹۴۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۳
هادی به جهت فعالیتهای هنری در زمینه عکس و فیلم، از سید خواست تا به عنوان تصویربردار با گروه حشدالشعبی اعزام شود. سید با این شرط که هادی فقط حماسه رزمندگان را ثبت کند موافقت کرد.
کد خبر: ۴۵۸۱۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۹
استخاره کردم با این نیت که میخواهم این آقا را خوب بزنم، آیا خوب است یا نه؟ خیلی خوب آمد. وقتی که مثل همیشه شروع کرد به حضرت آقا اهانت کند از جا بلند شدم و... .
کد خبر: ۴۵۸۱۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
من وقتی وارد نجف شدم نه آنچنان پولی داشتم و نه کسی را میشناختم کمی زندگی برای من سخت بود. دوست من فقط توانست برنامهی حضور من را در نجف هماهنگ کند. روز اول پای درس اساتید رفتم. نماز مغرب را در حرم خواندم و آمدم بیرون.
کد خبر: ۴۵۷۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
چرا اینجا درس میخوانی؟ تو حق به گردن این پایگاه داری، همه در و دیوار اینجا را خود تو بدون گرفتن مزد گچکاری کردی. همه تزئینات اینجا کار شماست. خب بمون توی پایگاه و درس بخوان. تو که کار خلافی انجام نمیدی.
کد خبر: ۴۵۶۹۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۴
میگویند اگر میخواهی شیعه واقعی آقا اباعبدالله (ع) را بشناسی سه بار در مقابل او نام مقدس حسین (ع) را بر زبان جاری کنید. خواهید دید که محب و شیعه واقعی حالتش تغییر کرده و اشک در چشمانش حلقه میزند.
کد خبر: ۴۵۶۸۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۳
هادی بعد از سفر کربلا واقعا کربلایی شد. خودش را در حرم جا گذاشته بود و هیچ گاه به دنیای مادی ما برنگشت. آن قدر ذکر و فکرش در کربلا بود که آقا دعوتش کرد.
کد خبر: ۴۵۶۸۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۲
هادی این سالهای آخر وقتی ایران میآمد، بارها روی صورتش چفیه میانداخت و میگفت: اگر به نامحرم نگاه کنیم راه شهادت بسته میشود.
کد خبر: ۴۵۶۵۲۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۰
هادی صبحها تا عصر در بازار آهن کار میکرد و عصرها نیز اگر وقت داشت با موتور کار میکرد. اما چیزی برای خودش خرج نمیکرد. وقتی میفهمید که مثلا هیئت نوجوانان مسجد، احتیاج به کمک مالی دارد دریغ نمیکرد.
کد خبر: ۴۵۶۲۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۰۹