شهید محمودرضا بیضایی
هر چه داد زدیم که نرود، گوش نکرد و رفت. داشتیم نگاهش میکردیم و هر لحظه منتظر بودیم که اتفاقی برایش بیفتد.
کد خبر: ۵۴۶۶۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۲
در نقطهای باید فاصلهای چند متری را در تیررس تکفیریها میدویده و توی همین چند متر، دخترش آمده جلوی چشمش.
کد خبر: ۵۴۱۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۴
گاهی از او خجالت میکشیدم. ادبش چیز دیگری بود برای خودش. این اواخر وقتی روبوسی میکردیم، شانهام را به عادت بچههای بسیج میبوسید.
کد خبر: ۵۳۵۷۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۰۲
گفتم: «ول کن! آخر شبی گوشت برای چه میخری؟ یک چیزی میخوریم حالا!» گفت: «نمیشود، من بخور هستم باید کباب بخورم!».
کد خبر: ۵۳۴۰۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۷
من راضی به گرفتن همین حقوقی هم که میگیرم نیستم دنبال کاری هستم که زندگی را بچرخاند و شغل پاسداری برای تامین زندگی نباشد.
کد خبر: ۵۳۳۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۶
یادم هست یک بار که خیلی سخت گرفتم و تا صبح با او بحث کردم، خیلی قاطع به من گفت: «من پشت میز بروم میمیرم!».
کد خبر: ۵۳۳۱۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۵
اگر رزمندگان مقاومت، علیه صهیونیستها عملیات استشهادی انجام میدهند، این روش از عملیات شهادتطلبانه شهید حسین فهمیده در ایران الگوبرداری کردهاند.
کد خبر: ۵۳۳۱۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۴
توپ را برداشت زد زیربغلش و گفت: «این دریبل مال زینالدین زیدان بود!» بعد گفت: «زیدان دو سه تا حرکت دیگر هم دارد» و گفت بایستم تا نشانم بدهد. سه تا تکنیک عجیب و غریب زد که من واقعا نتوانستم کاری بکنم
کد خبر: ۵۳۲۹۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۳
یک روز کلاس کنکور را پیچانده و با بچههای پایگاه رفته بود اردو. عصری که برگشت، انگشت شستش باندپیچی شده بود.
کد خبر: ۵۳۲۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۲
دو نفر از شهدای جنگ تحمیلی را برای جمعآوری خاطراتشان انتخاب کرده بود. یکیشان دانشآموز شهید عبدالمجید شریفزاده بود و دیگری شهید احد مقیمی، بیسیمچی شهید باکری که در کربلای 5 شهید شد.
کد خبر: ۵۳۲۱۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۱
محمودرضا از مریدان آیتالله سید ابوالحسن مولانا بود. مرحوم آیتالله مولانا ظهرها در مسجد «استاد شاگرد» در خیابان فردوسی تبریز اقامه نماز میکرد.
کد خبر: ۵۳۰۹۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۹