کاک احمد

به او گفتم: برادر احمد، خدا رو شکر به سلامتی دیگه می‌تونیم ببینیمت. خندید و گفت «من دیگه آزاد شدم».
کد خبر: ۴۵۱۶۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۴

من که برم لبنان، دیگه برنمی‌گردم. این‌ها باید به فکر خودشون باشن. من می‌دونم که برم لبنان، دیگه بر نمی‌گردم.
کد خبر: ۴۵۱۶۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۲

حاج احمد در کنار مقام رأس الحسین (ع) مانند تعزیه خوان‌ها، همین طور از آن مقام می‌گفت و اشک می‌ریخت. او یک پا روضه خوان شده و طوری زبان گرفته بود که اشک همه را درآورده بود.
کد خبر: ۴۵۱۶۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۱

ما رو توی کردستان نتونستن از پا در بیارن. بعثی‌ها هم نتونستن از دست ما خلاص بشن. مطمئن باشین منافقین هم نمی تونن هیچ غلطی بکنن. اگه بنا باشه برای من حادثه‌ای اتفاق بیفته، قطعا توی جبهه‌ جنگ با اسرائیله.
کد خبر: ۴۴۹۶۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۸

پیش امام که بودم، ایشون دستی روی پایم کشید و با لحنی پدرانه پرسید: آقای متوسلیان پات چی شده؟ گفتم: زخمی شده! بعد هم ساکت شدم.
کد خبر: ۴۴۹۶۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۷

شما کسانی هستید که دل مردم را با فتح خرمشهر شاد کردید و همین اجر دنیوی برای هفت جد و آبادمان بس است
کد خبر: ۴۴۹۶۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۶

امدادگرها اگه می تونن همین جا این پا رو مداوا کنن و گرنه من آدمی نیستم که بچه ها رو اینجا زیر آتیش دشمن ول کنم و به عقب برگردم.
کد خبر: ۴۴۹۶۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۵

شما که می‌گید اگه ما روز عاشورا بودیم به امام حسین(ع) و سپاهش کمک می‌کردیم، بدونین امروز روز عاشوراست.
کد خبر: ۴۴۷۶۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۴

در جریان مرحله‌ دوم عملیات بیت‌المقدس، ترکشی به اندازه نصف کف دست و به تعبیر خود حاج احمد، ترکش نقلی به ران پایش اصابت کرد و او مجروح شد.
کد خبر: ۴۴۷۶۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۳

حاج احمد در آن وضع خیلی حساس و در اوج درگیری، به چند نفر از بچه‌ها پرخاش کرد و سر آنها داد کشید. عکس العملی که حتی از یک فرمانده‌ گردان هم در آن وضعیت عادی است، اما تعدادی از بچه‌ها از او رنجیده بودند.
کد خبر: ۴۴۷۶۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۱