زندگینامه شهید هادی
هنوز مقابل ما به طور کامل پاکسازی نشده بود. یکدفعه دو تانک عراقی به سمت ما آمد! بعد هم برگشتند و فرار کردند. ابراهیم با سرعت به سمت یکی از آنها دوید.
کد خبر: ۴۱۷۹۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۲۵
بعد از غذا آقا ابراهیم گفت: چطور بود؟ گفتم: خیلی عالی بود. دستت درد نکنه، گفت: امروز صبح تا حالا توی بازار باربری کردم. خوشمزگی این غذا به خاطر زحمتیه که برای پولش کشیدم؟!
کد خبر: ۴۱۳۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
در زنگهای ورزش همیشه مشغول والیبال بود. هیچ کس از بچهها حریف او نمیشد. یک بار تک نفره در مقابل یک تیم شش نفره بازی کرد!
کد خبر: ۴۱۰۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۲
همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش میکشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
کد خبر: ۴۰۴۴۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۱