سقای روستای ساروق
در جبهه روی یک دوشم اسلحه و روی دوش دیگرم کوزه آب بود وقتی هم فرماندهها متوجه شدند که من سقا هستم یک وانت که روی آن تانکر آب بود را به من دادند و من سنگر به سنگر میچرخیدم و به رزمندگان آب می دادم.
کد خبر: ۲۳۲۷۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۵