اگر قرار بازگشت باشد ۲ ساله بازمیگردیم/ در مذاکرات، عمدی موضوع ماشینهای IR8 را پیش کشیدیم/ بعد از ۱۵ سال جزء ۱۴ کشور هستهای دنیا میشویم
خبرگزاری میزان-سخنگوی سازمان انرژی اتمی گفت: پس از ۱۵ سال که در تاریخ یک کشور با عظمت جمهوری اسلامی ایران مدت طولانیای نیست، به لحاظ صنعت هستهای و صنعت غنیسازی جزء ۱۴ کشور دنیا خواهیم شد.
به گزارش گروه سیاسی میزان، بهروز کمالوندی معاون امور بینالملل، حقوقی و مجلس و سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران روز پنجشنبه 14 آبانماه به دعوت دانشگاه امام علی(ع) در این دانشگاه حضور یافت و سخنانی در خصوص موضوع هستهای، برجام و نتایج آن ایراد کرد.
معاون سازمان انرژی اتمی ضمن اشاره به نامه مقام معظم رهبری به رئیس جمهور در ارتباط با برجام اظهار داشت: اگر به مقدمه این نامه دقت کنید به نظرم دانشکدههای افسری حتماً باید این نامه را بارها و بارها ملاحظه کنند، چون بنده حقیر با 35 سال تجربه کار بینالملل، سالها زندگی در کشورهای مختلف، تطبیق موضوعات مختلف بینالمللی و تلاش برای درک وضعیت خودمان فکر میکنم که نامهای به این شکل، کلمه به کلمه در جای خودش معانی عمیقی دارد.
کمالوندی افزود: حضرت آقا به ایستادگی جمهوری اسلامی ایران که باعث شد به نتایجی برسد، اشاره کردند و البته اشاره کردند که این نتایج به دلیل مشکلات ساختاری و بعضی مسائل میتواند ضعفهایی داشته باشد. لذا توجه و ملاحظه دقیق و مستمری را میخواهد. همچنین اشاره داشتند که تقابل آمریکا با ما یک تقابل اجتناب ناپذیر است. علت آن را هم اشاره کردند، موارد متعددی که جمهوری اسلامی ایران به هر حال بر اساس اصول و مبانی ارزشی خودش به دنبال آن است. مثل فلسطین در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی ایستاده و از ملتهای ضعیف حمایت میکند. این موارد همگی در قانون اساسی آمده است.
سخنگوی سازمان ادامه داد: با توجه به این شرایط قطعاً در آینده هم همینطور است. یعنی مطابق خط دین اگر بخواهیم یک فاصلهای را بین دین و کفر مشخص کنیم، همین است که یک جنگ ادامه دار بین حق و باطل از ابتدا بوده و تا ابدیت هم میتواند ادامه پیدا کند. اینجاست که باید صفوف خودمان را مشخص کنیم، اینجاست که تولی و تبری مفهوم و معنا پیدا میکند. پس ببینید در نامه، حضرت آقا مشخص کردند بعضیها که خوشخیالی دارند فکر نکنند با برجام که خیلی دستاورد بزرگی است که حالا من توضیح خواهم داد مسائل و مشکلات ما با کشوری مثل آمریکا حل میشود. علت اصلیاش هم این است که ما و آنها در واقع دو قطبی هستیم که مقابل یکدیگر هستیم نه تنها به دلایل ژئوپلیتیک که حتماً در دانشگاهها زیاد در مورد آن صحبت میشود، بلکه به دلایل ایدئولوژیک و زمانی این تقابل میتواند برطرف شود که یکی از این دو قطب از ایدئولوژی خودش دست بردارد.
کمالوندی اضافه کرد: این طور که مشخص است دو طرف بنا دارند که بر مبانی خودشان اصرار داشته باشند. با این تفاوت که ما یقین داریم - بر اساس مبانی علمی میگویم- که در مبانی ایدئولوژیکی و اعتقادی غرب تعارضات متعددی وجود دارد که مجبور است هر از چند گاهی آنها را توجیه کند. به طور مثال وقتی از حقوق بشر و دموکراسی صحبت میکند به عربستان که میرسد یا به مصر که میرسد در موضوع حقوق بشر سکوت میکند. یا در بحث آزادی و رقابت اقتصادی، که با هم تعارض دارند. یعنی از یک طرف میخواهد یک رقابتی ایجاد کند و از طرف دیگر آنها را آزاد بگذارد. انواع و اقسام تعارض است.
معاون سازمان انرژی اتمی گفت: مفاد این نامه میگوید که کار بزرگی را انجام دادید و حالا خوشبختانه دیگر میتوانیم اشاره کنیم به این فرمایش مقام معظم رهبری که لطف و عنایتی نسبت به تیم مذاکره کننده داشتند، همین فرمایشاتی که اخیراً داشتند را در جلسات خصوصی هم قبلاً اشاره داشتند، بخصوص تأکید بر اینکه کاری که انجام شده کار بسیار بزرگی است. اشاره به این که شما (مذاکرهکنندگان) اراده خودتان را بر قدرتهای بزرگ،(6 قدرت بزرگ) تحمیل کردید.
کمالوندی تصریح کرد: با تجربه 35 سال کار دیپلماتیک باید بگویم که جمهوری اسلامی ایران الان در یک جایگاه بسیار عالی و والایی قرار گرفته و طبیعتاً مسئولیت سنگینی هم دارد. بسیاری از این چالشها، چالش اقتدار جمهوری اسلامی ایران است. یعنی اگر این جایگاه و این اقتدار را نداشت، قطعاً شاید مسائل و مشکلاتش به مراتب کمتر بود.
سخنگوی سازمان با اشاره به زمینه شکلگیری برجام، درک عمیق از موقعیت جمهوری اسلامی ایران را ضروری دانست و افزود: جهان حدود 20 سال است که وارد یک دورهای شده که این دوره قرار بود کوتاه و 15-10 ساله باشد که از یک نظام بینالمللی و وضعیتی که ناشی از فروپاشی نظام دو قطبی بود وارد نظام جدیدی شود. ابتدا آمریکاییها احساس کردند از بین رفتن یک قطب فرصتی برای آنها ایجاد کرده که میتوانند جهان را به تنهایی اداره کنند و تلاش زیادی در این زمینه داشتند. حتماً کتابهای کیسینجر بخصوص استراتژی امنیت ملی آمریکا را بخوانید. به نظرم اینگونه کتابها باید در چنین دانشگاههایی تدریس شود. آنجا اشاره میکند به این که آمریکا یک تردیدی را همیشه داشته که در ورود به هر قضیهای برای حفظ منافع خود به روشی بقیه را با خود همراه کند و از سازمانهای بینالمللی نیز استفاده کند. در عین حال وی معتقد بود که با توجه به وضعیت جدید جهان فقط باید زمانی که به همکاری این سازمانها نیاز دارد، مراجعه کند. اگر نیاز به این سازمانها نباشد، بدون توجه به آنها باید کار خودش را انجام دهد. باید از فرصت پیش آمده حداکثر استفاده را برای استقرار نظام مورد نظر کند. این استراتژی و این سیاست سالهای زیادی مبنای کار آمریکاییها بود.
کمالوندی افزود: سیاستها و استراتژی بلندمدت امنیت ملی آمریکا در طول حدود 15 سال گذشته یک تغییر عمدهای پیدا کرده است. در این تغییر، آنها در واقع از این نگاه که یک قدرت هستند و میتوانند بر جهان مسلط شوند به سمت این رفتند که یک قدرت هستند که نیاز دارند به همکاری با بقیه برای مدیریت جهانی، یعنی هنوز هم مدیریت جهانی در دستور کار آنها است. مدیریتی که قرار است در رأسش آمریکا باشد. این تغییر بر اساس مبانی واقعگرایانه یعنی آن چیزی که روی زمین بود، ایجاد شده است.
معاون سازمان اضافه کرد: در این شرایط وضعیتی به وجود آمد که جمهوری اسلامی ایران و کشورهای شبیه ما را در یک موقعیت ممتازی قرار داده تا بتوانند در مناطق خودشان با تغییر مواضع، یک نقشی را شبیه به قدرتها در دوره نظام دو قطبی بازی کنند، یعنی در منطقه خودش یک قدرتی باشد که اندازه و قدرت حرفش، اندازه و قدرت همان ابرقدرت باشد. این کشورها البته باید به لحاظ اقتصادی، سرزمینی، نیروی انسانی 3-2 ویژگی خاص را نیز داشته باشند و در کنار آن ایدئولوژی خیلی تعیین کننده است. آن چیزی که سالهای قبل در دانشگاهها تدریس میشد که ابرقدرت ترکیبی است از قدرت خارقالعاده اقتصادی، نظامی، ایدئولوژیک، غیر از این ممکن است تبدیل به قدرت شود، اما ابرقدرت نمیشود.
کمالوندی تاکید کرد: برای قدرتهای متوسط، ایدئولوژی مهم است. انگیزه، هدف و برنامه مهم است. جز این، گرفتار میشود و نمیداند از این وضعیتی که به وجود میآید چگونه عبور کند. بخصوص شرایطی که در آن قرار داریم و دوران گذار و انتقال و پر از ابهام است و آینده قابل پیشبینی نیست. وقتی روند قابل پیشبینی نیست برنامه ریزی خیلی سخت است. وقتی جای دشمن را میدانید، برنامه ریزی حمله برای شما راحتتر است. در جنگهای نامتقارن این وضعیت (پیشبینی) را به هم میزنند و ذهن را به هم میریزند. اینکه دشمن میتواند از هر جا و با هر امکانات و هر ظرفیتی حمله کند، در چنین شرایطی مقولات امنیتی جایگاه والایی را در سیاستهای داخلی و سیاستهای خارجی پیدا میکند و چون مقولات امنیتی از جنس سیال هستند، بخصوص در عالم سیاست، واقعاً جای دوست و دشمن خیلی مشخص نیست و هر آن میتواند عوض شود.
سخنگوی سازمان افزود: همین همسایههای ما که بعضی وقتها میبینیم از دشمنترین دشمنان ما بدتر عمل میکنند. این خاصیت مقولات امنیتی است. در چنین شرایطی برنامه ریزی بسیار سخت است. جای برنامه را سناریوها میگیرند که اگر چنین شد چنان میکنیم و اگر چنان شد چنان کنیم. شرایط این چنینی یک ویژگی دیگری هم که دارد این است که پر از تهدید و فرصت است. فرصتی است که در دلش تهدید و تهدیدی که در دلش فرصت است. سعی کردند جمهوری اسلامی ایران را بعد از انقلاب مدیریت کنند. مدیریت توازن قدرت ایران توسط عراق؛ تلقی آنها این بود که در آنجا میتوانند بر مبنای ناسیونالیسم عربی در مقابل ایران یک قدرتی ایجاد کنند که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. موازنه قدرت در سطح منطقه و در سطح جهانی به شدت به نفع جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور ایدئولوژیک تغییر پیدا کرده است.
کمالوندی ادامه داد: در یک چنین شرایطی، این کشور به لحاظ مبانی اقتدار باید ضعیف شود که بتوانند مدیریتش کنند. حالا یا با کشورهای همسایه یا با قدرت ذاتی و درونی که باید به حداقل رساند. کشوری که یک جایگاه ژئوپلیتیک و مبانی ایدئولوژیک بسیار قوی دارد که به خصوص به لحاظ مبانی ایدئولوژیک طرف مقابل احساس خطر جدی از آن میکند و در دستور کارشان است که به هر شکل ممکن آن را ضعیف کنند. مدتها به دنبال این بودند که بحث هستهای را در واقع اینطور حل کنند که جمهوری اسلامی ایران ظرفیت و تواناییهای اتمی نداشته باشد. کسی که میتواند تولید سوخت 20 درصد داشته باشد، از دید آن طرف قطعاً میتواند بمب هم تولید کند. فقط موانع ایدئولوژیک در بین است. کار تولید سوخت به مراتب سختتر است. چرا که شما باید این انرژی را در مدت یک سال آرام آرام تخلیه کنید، ولی برای بمب یک چنین محدودیتی ندارید. پس او میداند که جمهوری اسلامی ایران از یک آستانهای گذشته است. به نظر میرسد آقای اوباما آدمی عاقلتر از بقیه بود. او بین نخبهها اینطور تعبیر کرد و توضیح داد که ایران مثل لیبی یا کشوری دیگر نیست که حالا یک مشت سانتریفیوژ دارد ما سانتریفیوژها را جمع میکنیم دیگر خیالمان راحت میشود که ظرفیت هستهای ندارند. ایران نیروی انسانی ورزیدهای دارد. ما الان جوانترین و تحصیل کردهترین جمعیت را به لحاظ هرم جمعیتی در دنیا داریم. یعنی اگر این دو فاکتور را با هم بیاوریم، بگوییم تحصیلات و هرم جوان، جمهوری اسلامی ایران یک چنین قدرت و نیرویی را دارد که اگر درست مدیریت شود میتواند به قدرتی نه فقط در سطح منطقه بلکه در سطح بینالمللی تبدیل شود.
معاون سازمان انرژی اتمی گفت: اوباما به این نتیجه رسید که با این تقابل به جایی نمیرسد. مسائل منطقه را هم که شما بهتر میدانید. بنابراین یک قدم عقب رفت و گفت، به جای حذف ظرفیت هستهای ایران که در آستانه است، آن را مدیریت کنیم. به نحوی که جمهوری اسلامی ایران به سمت سلاح هستهای نرود. فتاوی را آنها زیاد قبول ندارند. چرا که کافر همه را به کیش خود پندارد. او از دیدگاه واقعگرایانه به مسائل نگاه میکند. البته مبانی واقعگرایانه امروز جوابگو نیست. به همین دلیل موضوعاتی مانند سازه انگاری، بحثهایی است که الان در تئوریهای بینالمللی برای توصیف مسائل بینالمللی مطرح میشود زیرا مشاهده کردند که در مبانی واقعگرایانه که قدرت همه چیز را تعیین میکند، همیشه چنین نیست. بعد هم در این سالهای اخیر عامل دیگری به اسم مذهب آمد. حتی در گروههای تروریستی یک قدرت خارقالعاده را ایجاد میکند. این موضوع با مبانی واقعگرایانه نمیخواند. آنها تجدید نظری در مبانی تئوریک انجام دادند. سردرگمی عجیبی دارند که تصور میکنیم به دنبال این هستند که مسائل را حداقل عقب بیاندازند تا بتوانند در فرصتهای مناسب یک راه حل برایش پیدا کنند. با این دید و با این نگاه جمهوری اسلامی ایران باید چکار میکرد؟
کمالوندی در این بخش از سخنانش وارد بحث برجام شد و گفت: آنها یک قدم عقب نشستند. پذیرفتند که ایران هستهای باشد ولی دارای سلاح هستهای نباشد. ما سلاح هستهای نمیخواستیم، از همان ابتدا هم مطرح کردیم. به لحاظ مبانی ژئوپلیتیکی قدرت متعارف جمهوری اسلامی ایران قابل مقایسه با هیچ کشوری در منطقه نیست. نیازی به سلاح هستهای ندارد. البته غرب همیشه نگاهش این است که ایران در آستانه هستهای شدن است. بر این اساس مذاکرهای که حتماً کسی تردید نکند با هدایت و نظارت عالیترین مقامات کشور صورت گرفت، لحظه به لحظه، البته نمیخواهم بگویم در جزئیات، ولی در مبانی و کلیات - مذاکرهای باید انجام میشد که بر اساس آن ما غنی سازی را حفظ میکردیم، به ظرفیت صنعتی برسیم، محدودیت غنی سازی را برای یک مدتی میپذیرفتیم. مهمتر از همه اینها، اینکه تحریمها را برداریم.
سخنگوی سازمان انرژی اتمی تصریح کرد: به نظر بنده برای کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران شرایط ویژه و خاصی ایجاد شده که این شرایط بعید میدانم بیشتر از 20-15 سال طول بکشد. به دلیل هرم جمعیتی و رشد منفی جمعیتی این فرصت از دست میرود. ضمن اینکه همه اینها در شرایطی است که نظامهای بینالمللی در حال شکلگیری است. بنابر این جمهوری اسلامی ایران مهیا میشود که بهترین استفاده را از این شرایط داشته باشد. یک غل و زنجیر تحریمی دور ایران بوده است. درست است که آنها نتوانستهاند خواستههایشان را به ایران تحمیل کنند، اما برای ایران محدودیت ایجاد کردهاند.
کمالوندی اضافه کرد: تحریم آزار و اذیتش را داشته است. به این صورت که ایران نتوانسته در کشورهای مختلف، در صنعت نفت سرمایهگذاری کند و به برخی تکنولوژیها دست نیافته است. اگر چه در دل خودش فرصتهایی را هم داشته، ولی به هر حال محدودیتهایی ایجاد کرده که این محدودیت اگر قرار باشد 10 تا 15 سال آینده هم ادامه یابد، مشکلساز خواهد بود. باید در یک فاصله زمانی معقول بتوانیم به آنچه میخواستیم برسیم. که در نامه مقام معظم رهبری هم به آن اشاره شده به خصوص در بحث غنی سازی وظیفه سازمان این است که به حدود 190 هزار سو در سال برسد. که به طور قطع و یقین انشاء الله به راحتی به بالای تراز آن هم خواهیم رسید. این مبانی ما برای ورود به مذاکرات بود.
وی گفت: آنها مطرح کرده بودند که ایران میخواهد سلاح هستهای داشته باشد. این بهانه بخصوص از زمانی که در عراق نتیجه نگرفتند و دیدند عراق نه تنها علیه ایران نشد بلکه یک متحد ایران شد، مجبور شدند این عقب نشینیها را انجام دهند. شما بهتر میدانید که در بعد نظامی شرایط ویژه یک عقب نشینی به موقع باعث میشود خسارات کمتری حاصل شود. در عالم سیاست هم دقیقاً اینگونه است. تردیدی نیست که عقبنشینی داشتند و تردیدی نیست که ما پیشرفتهایی داشتیم، اما اگر سؤال اینطور باشد که در صورتیکه مقایسه کنید با شرایطی که ما اصلاً محدودیت نداریم و کار خودمان را انجام میدادیم. بله با آن شرایط ما یک سری مشکلات داریم، اما سؤال اینجاست که آیا این مشکلات، مشکلات قابل حلی است یا نه؟ تردیدی نداشته باشید که مشکلاتی است که به راحتی میتوانیم بر آنها غلبه پیدا کنیم، با این نگاه وارد مذاکره شدیم .چه بدست آوردیم؟ غنی سازی، چیزی بود که آنها نمیپذیرفتند.
کمالوندی تاکید کرد: 6 قطعنامه برای همین مسئله بود. یک سری از دوستان میگویند باید حق غنیسازی را به رسمیت بشناسند. وقتی شما به کسی میگویید حقی را برای من به رسمیت بشناسید، قبل از اینکه متوجه حق خودتان باشید، متوجه حق طرف مقابل هستید. یعنی میگویید تو حق داری که حق من را به رسمیت بشناسی. آیا او چنین حقی دارد؟ بعضی حقوق مسلم مثل حق حیات، نیازی به شناسایی ندارد. فقط نیاز به احترام گذاشتن دارد و نیاز به اینکه مانع در مسیر آن ایجاد نکند. وقتی اینها قطعنامهها را برمیدارند، اشاره میکنند که جمهوری اسلامی ایران در یک فاصله این چنینی و بر اساس برنامه، نیازهای عملی خودش را در غنیسازی برطرف خواهد کرد، به این ترتیب به حقوق ما احترام گذاشتهاند و این واقعیت تلخ را پذیرفتهاند که جمهوری اسلامی ایران این ظرفیت را داشته باشد.
وی افزود: درباره تحریمها فرض ما بر این است، اشاره حضرت آقا در نامه هم این است که حتماً باید نامهای از اوباما و اتحادیه اروپا صادر شود که تضمین کند که تحریمها برطرف میشوند. دکتر عراقچی اشاره کردند نامههایی صادر شده در حال بررسی هستند که آیا نامهها کفایت میکند یا نه. در نگاه اول دوستان حقوقی وزارت خارجه معتقدند که نامه به گونهای است که خواستههای ما را جواب بدهد، اما بررسی آن مربوط به ایشان میشود.
سخنگوی سازمان گفت: در بحث محدودیتها، ما پذیرفتیم در حوزههایی محدودیت داشته باشیم. مثلاً باز طراحی راکتور اراک. در این راکتور آنها ابتدا میخواستند که ما آب سنگین نداشته باشیم. خیلی اصرار کردند که راکتور آب سبک داشته باشیم. در مورد این راکتور آب سنگین آنها نگران تولید پلوتونیم آن هستند که از دید آنها برای بمب میتواند استفاده شود. اعتقادشان این است که راههای نزدیکتر دیگری برای تولید رادیوایزوتوپ هست و میگویند چرا شما این راه را نرفتید. ما پاسخ دادیم که آن وقت که جمهوری اسلامی ایران این پروژه را شروع کرد، بر غنیسازی مسلط نبود. این کار 15-14 سال پیش شروع شد و ما تازه 8-7 سال است به غنیسازی رسیدیم. در آن موقع جمهوری اسلامی ایران بر آن بود که با اورانیوم طبیعی میتواند برای تولید رادیوایزوتوپ که برای رادیو داروها مورد نیاز است، نیازهای تحقیقاتی خودش را برطرف کند. الان که ایران امکان غنیسازی دارد، میتواند آن را باز طراحی کند.
کمالوندی تاکید کرد: با باز طراحی هم تردیدی نیست راکتور میتواند بهتر شود. شار نوترونی قبلی 10 به توان 13 بود، الان 10 به توان 14 میشود. شار نوترونی یعنی جمعیت نوترونی که برای رادیو داروها نیاز داریم، بیشتر میشود. طراحی هم طراحی مهندسین جوان خودمان که به تعداد زیاد داریم. آمریکاییها باورشان نمیشد، راه برون رفتی هست که بتوانیم آب سنگین را حفظ کنیم. آنها اصرار داشتند که آب سنگین محدود به رفلکتور(بازتاب دهنده) شود. در مراحل مختلف علاوه بر بازتابدهنده، خنککننده و کندکننده هم مطرح شد که هر سه ماهیت کامل آب سنگینی دارد. البته حضرت آقا اشاره کردند، مراقبت بشود که ماهیت آب سنگین داشته باشد. اگر ما دقت نکنیم در باز طراحی که باید در کمیسیون مشترک تایید شود، دوباره ممکن است بازی در بیاورند و بگویند این تغییرات را باید بدهید تا از ماهیت آب سنگین در بیاید. الان مثلاً 100 درصد آب سنگین است. مثلاً آن را تبدیل کنند به 70 درصد آب سنگین. اگر بتواند این کار را میکنند. پس ما باید مراقبت کنیم.
سخنگوی سازمان در ادامه گفت: اشاره شده ما 300 کیلو بیشتر ذخایر نداشته باشیم، اما در کنار این هر چه مازاد سوخت داشته باشیم یا واسطههای سوخت مانند میله سوخت، از این 300 کیلو معاف میشود. ما با این روندی که پیش میرویم، یک تا یک سال و نیم دیگر میتوانیم تولید کننده سوخت باشیم. درست است که سوخت 20 درصد تولید کردیم، ولی سوخت نیروگاهی مشکلات خودش را دارد. این سوخت 4-3 درصد است، ولی متالوژی و امکاناتی که برای تولید این سوخت میخواهد، را توسعه میدهیم. الان در وضعیت و آستانه تولید سوخت هستیم. حتماً باید این سوخت اصطلاحاً PIE (آزمایشات بعد از تشعشع به آن) شود. یعنی سوخت را در جایی غیر از نیروگاه ببریم و به آن تشعشعات بدهیم. اطمینان حاصل کنیم عکسالعملهای آن مطلوب است، بعد به نیروگاه ببریم.
کمالوندی ادامه داد: قرار است بر اساس این توافق ما هم PIE داشته باشیم و هم این امکانات برای راکتور اراک ایجاد شود. چون این راکتور قبل از این به دلیل اینکه از سوخت طبیعی استفاه میکرد، همه حجم و فضایش را به سوخت اختصاص داده بود. حالا که این سوخت غنی شده است، جای کمتری میگیرد. به همین دلیل حفرههایی میتوانیم ایجاد کنیم که این سوخت را در آنجا آزمایش کنیم. پس میتوانیم بگوییم در باز طراحی راکتور اراک ما 2 سال تا 3 سال عقب میافتیم. اما اگر قرار باشد برگردیم. هیچ تردیدی نداشته باشید، چون با متخصصینشان صحبت کردیم، ما کمتر از دو سال میتوانیم برگردیم. یعنی یک قلب دیگر درست کنیم. قلب قبلی طراحی و ساخت میخواسته و ما جلو هستیم و نقشهها را داریم و به سرعت میتوانیم این کار را انجام دهیم. آنها از مبانی خودشان نگاه میکنند و میگویند دلیلی ندارد که ایران اگر بتواند بمب تولید کند، چنین نکند. مبانی واقعگرایانه هم همین را میگوید اگر شما ملاحظه ایدئولوژیک را از آن بگیرید. چرا نه. چون شما را در جایگاه برتری قرار میدهد.
معاون سازمان تصریح کرد: در مبادله مواد، نظر حضرت آقا این است که حتماً باید قراردادهایی جداگانه، متضمن تبادل کیک زرد منعقد شود.
کمالوندی اضافه کرد: برجام در حوزههای تحقیق و توسعه هم محدودیتهایی برای ما ایجاد کرده، اما ما برای ادامه تحقیقات تعداد ماشینهای لازم را داریم، تعمداً روزهای آخر بخصوص ماشین IR8 را وارد بازی کردیم، باعث شد ابتدا دعوایی هم درست شود. حتی مذاکرات داشت بهم میخورد. چون این ماشین شناسنامه نداشت. ما این را شناسنامه دار کردیم. توجه داشته باشید شرکت یورنکو، آمریکا و روسیه که 70 تا 80% سانتریفیوژهای دنیا را تولید میکنند. در هیچ کدام از اینها روی بیش از 8-7 نوع سانتریفیوژ در 60 سال گذشته تحقیق و توسعه نکردهاند. بعضی فکر میکنند در تحقیق و توسعه، هر سال باید یک ماشین جدید بیرون داد. الان آمریکاییها سالها است روی ماشین 300 سو کار میکنند. حدود 9 متر بلندی آن است. ماشینهایی که ما داریم IR8 ماشینی است که 24 سو تولید خواهد کرد، نسبت به ماشین IR1 24 برابر قدرت دارد. یعنی هر سانتریفیوژ IR8 24 سانتریفیوژ IR1 است. این وارد بازی شد و قواعد بازی را بهم زد.
کمالوندی افزود: اگر این ماشین وارد نمیشد و محدودیت ما 8-7 سال میبود، مشکلی نبود. الان با وجود این ماشین میگوییم 10 سال محدودیت مشکلی ندارد. ما این سانتریفیوژهایی که داریم را باید به نتیجه برسانیم. 2000 نوع تست باید روی هر سانتریفیوژ انجام شود. در گذشته به دلیل نیاز به قرار دادن طرف در یک موقعیت، ما سانتریفیوژها را با سرعت زیاد تولید کردیم، میشود سالی یک نوع سانتریفیوژ هم درست کرد، اما اشکالش این است که سانتریفیوژهایی که باید 24 ساعت روشن باشد. به مجرد اینکه خاموش کنید، نصف آنها از بین میروند. علت این بود که سانتریفیوژها ساخت خودمان نبوده است. اصطلاحاً در صنعت Know how وجود دارد که بر اثر مهندسی معکوس میشود آن را بدست آورد. ولی چرا کرش کرد. نمیدانیم چون ما آن را تولید نکردیم. مثل تعبیر علما برای شناخت انسان باید به قرآن مراجعه کرد، چون گفته خالق انسان است. اگر شما خالق این سانتریفیوژ نباشید، نمیدانید خیلی از رفتارهایش چگونه است. به همین دلیل 2000 نوع تست میخواهد. وگرنه مثل اتومبیلی میشود که آن را سر گردنه میبرید و ترمز آن نمیگیرد.
معاون سازمان گفت: ما اگر بخواهیم یک برنامه صنعتی داشته باشیم که روی آن حساب کنیم، 190 هزار سو یعنی 190 هزار ماشین IR1 که الان داریم- هر ماشینی به اندازه یک پراید قیمت دارد- به لحاظ صنعتی باید معقول هم باشد، نمیشود دائماً کرش داشته باشد. اگر نگاه تجاری باشد باید به سمت ماشین قابل اتکا برویم، اما این ماشینهای نسل جدید روتورشان فلزی و آلومینیوم نیست، بلکه کامپوزیت است و این امکان را دارد که سرعت بیشتری داشته باشند. پس در حوزه تحقیق و توسعه نمیگویم محدودیت نداریم، اما محدودیتی نیست که جلوی ما را بگیرد و حتماً نیازهای کشور را برطرف میکند.
کمالوندی در ادامه گفت: ما تا زمانی که این محرومیتها هست، با مشکلاتی مواجه هستیم. حتی قبل از انقلاب که مواد غنی شده و طبیعی داشتیم، هنوز نتوانستیم آن را وارد کشور کنیم. قرار است این محدودیتها برداشته شود. نمیشود در کشوری پالایشگاه داشته باشید، اما منابع نفت نداشته باشید. مگر اینکه به نفت جاهای دیگر متکی باشید. وضعیت اورانیوم ما هم همینطور است. باید بتوانیم فضای بینالمللی را طوری درست کنیم که بتوانیم از آنها مواد وارد کنیم. فرض بر این است که برجام این مانع را برطرف میکند.
کمالوندی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تعداد سانتریفیوژها کاهش چشمگیر خواهد داشت، چگونه میتوانیم سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر و سایر نیروگاهها را در آینده تأمین کنیم و اینکه با این محدودیت آیا زمان دستیابی خیلی طولانی نمیشود؟ گفت: ما در 15 سال آینده باید بتوانیم سوخت را به لحاظ کیفی به جایی برسانیم تا بتوانیم سوخت صنعتی تولید کنیم، اما زیر ساخت صنعتی را هم درست کنیم تا بتوانیم به ظرفیت خوب برسیم. فرض کنید الان ما 19 هزار سانتریفیوژ داریم که 19 هزار سو تولید میکند. این را اگر به IR8 تبدیل کنیم 24 برابر میشود یعنی نیاز حداقل دو نیروگاه بوشهر را میتواند تأمین کند. اما اصلاً محدودیتها را بردارند، بگویند شما آزاد هستید. ما 4-3 تا مانع داریم. مانع اول اینکه ماشینها هنوز قابل اتکا نیستند که شما هزاران دستگاه از آن تولید کنید. مانع دوم مواد است که توضیح دادم. مانع سوم بحث ایمنی نیروگاههای هستهای است. اگر دانش این را نداشته باشیم و استانداردهای بینالمللی را رعایت نکنیم، آن را در نیروگاه بگذاریم و اتفاقی بیفتد، باید جواب همه دنیا را بدهیم.
کمالوندی همچنین در پاسخ به سوالی دیگر که با توجه به نظارتهای شدید چرا محدودیتها را پذیرفتهایم و اگر قرار است نظارت کاملی بر ما صورت گیرد چرا اجازه فعالیت وسیعتری داده نشد؟ گفت: بحثهایی بود که ما ابتدا مطرح میکردیم. میگفتیم ما آزاد و شما هم تا دلتان میخواهد نظارت کنید. باز باید برگردیم به مبانی واقعگرایی، گریز هستهای مبانیاش همین است. میگوید مواد لازم برای تولید بمب را به حداقل برسانید. مثلاً حدود 2000 کیلو ماده برای بمب نیاز دارید، پس زیر 2000 کیلو باشید.
سخنگوی سازمان افزود: ما بر اساس همان محاسبات نپذیرفتیم که نیمی تأسیسات فردو جمع شود. نیمی از تأسیسات فردو یعنی 50 درصد حفظ ترس طرف مقابل، چون میترسند. شما سانتریفیوژها را فعال کنید و مواد را اضافه کنید و تضمین اینکه شما به طور دائم در هر شرایطی غنی سازی خواهید داشت. به دلیل شرایط خاص فردو. این مبانی بود. نظارتها هم بر اساس پروتکل الحاقی چیزی است که تمام دنیا مجبورند و میپذیرند. البته شما ممکن است بگویید، مثل آمریکا، چین و انگلیس پروتکل را بپذیریم. بر اساس NPT، کشورهای دارنده سلاح الزام به پذیرش پروتکل الحاقی ندارند. اشکال NPT همین است که برای آنها اجبار نگذاشته که پروتکل الحاقی را بپذیرند. همین را هم که اینها پذیرفتهاند داوطلبانه است. البته NPT یک ماده 6 دارد که خلع سلاح است. یعنی آنها موظفند که به تدریج سلاحهای هستهای را از ذخایرشان از بین ببرند. آن کار را نمیکنند. به همین دلیل ما پرچم خلع سلاح جهانی را دستمان گرفتهایم.
کمالوندی ادامه داد: یکی از چیزهایی که از ما ناراحتند همین بحثهایی است که در مورد NPT مطرح میشود. آقای صالحی هم اخیراً در اجلاس پاگواش بودند، یکی از بحثها همین ماده 6 بود. کار اصلی پاگواش تمرکز بر خلع سلاح هستهای است. ما پرچمدار این قضیه شدیم. بقیه کشورها راهی جز این ندارند اگر بخواهند غنیسازی داشته باشند. در حالیکه بر اساس همین مبانی واقعگرایانه آمریکاییها، غربیها اجازه ندارند به لحاظ قانون خودشان با کشوری که دو محدودیت عدم غنیسازی و عدم بازفرآوری را نپذیرفته، همکاری هستهای کنند.
کمالوندی اضافه کرد: اشارهای هم در برجام شده که بعضی این را منفی میگیرند که این خاص ایران است. میگویند رژیم حقوقی خاص ایران درست کردهاند. در حالیکه ما که احساس را از فضای مذاکرات داشتیم و روند را میدانیم، میگوییم این مثبت است. چون جمهوری اسلامی ایران از لای دری که به روی باشگاه هستهای میبستند، به زور وارد شد. اینها میخواهند بگویند کشور دیگری نمیتواند از این مسیر وارد شود. گفتهاند این ترتیبات فقط خاص جمهوری اسلامی ایران است.
کمالوندی گفت: ما یک سری نظارتها را پذیرفتیم، اما مشکلات زیاد داریم اینطور نیست که فکر کنیم سه مقطع 8 سال، 10 سال و مقطع 15 سال داریم. در طول مسیر باید مواظب باشیم برای ما مشکل درست نکنند. ما هم به اینها بهانه ندهیم. اگر بر مسیر خودمان انشاءا... برویم، میتوانیم، بگوییم بعد از 15 سال که در تاریخ یک کشور و عظمت جمهوری اسلامی ایران مدت طولانی نیست، به لحاظ صنعت هستهای و صنعت غنیسازی جزء 14 کشور دنیا خواهیم بود. بعید میدانیم این 14 تا 15 تا بشوند.
سخنگوی سازمان انرژی اتمی در پایان سخنان خود گفت: اگر هدایتهای مقام معظم رهبری نبود چه بسا این توفیقات حاصل نمیشد و این تذکراتی که میدهند به موقع خودش بسیار برای تیم مذاکره کننده و دوستانی که آن را اجرا میکنند، ضرورت دارد.
انتهای پیام/
معاون سازمان انرژی اتمی ضمن اشاره به نامه مقام معظم رهبری به رئیس جمهور در ارتباط با برجام اظهار داشت: اگر به مقدمه این نامه دقت کنید به نظرم دانشکدههای افسری حتماً باید این نامه را بارها و بارها ملاحظه کنند، چون بنده حقیر با 35 سال تجربه کار بینالملل، سالها زندگی در کشورهای مختلف، تطبیق موضوعات مختلف بینالمللی و تلاش برای درک وضعیت خودمان فکر میکنم که نامهای به این شکل، کلمه به کلمه در جای خودش معانی عمیقی دارد.
کمالوندی افزود: حضرت آقا به ایستادگی جمهوری اسلامی ایران که باعث شد به نتایجی برسد، اشاره کردند و البته اشاره کردند که این نتایج به دلیل مشکلات ساختاری و بعضی مسائل میتواند ضعفهایی داشته باشد. لذا توجه و ملاحظه دقیق و مستمری را میخواهد. همچنین اشاره داشتند که تقابل آمریکا با ما یک تقابل اجتناب ناپذیر است. علت آن را هم اشاره کردند، موارد متعددی که جمهوری اسلامی ایران به هر حال بر اساس اصول و مبانی ارزشی خودش به دنبال آن است. مثل فلسطین در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی ایستاده و از ملتهای ضعیف حمایت میکند. این موارد همگی در قانون اساسی آمده است.
سخنگوی سازمان ادامه داد: با توجه به این شرایط قطعاً در آینده هم همینطور است. یعنی مطابق خط دین اگر بخواهیم یک فاصلهای را بین دین و کفر مشخص کنیم، همین است که یک جنگ ادامه دار بین حق و باطل از ابتدا بوده و تا ابدیت هم میتواند ادامه پیدا کند. اینجاست که باید صفوف خودمان را مشخص کنیم، اینجاست که تولی و تبری مفهوم و معنا پیدا میکند. پس ببینید در نامه، حضرت آقا مشخص کردند بعضیها که خوشخیالی دارند فکر نکنند با برجام که خیلی دستاورد بزرگی است که حالا من توضیح خواهم داد مسائل و مشکلات ما با کشوری مثل آمریکا حل میشود. علت اصلیاش هم این است که ما و آنها در واقع دو قطبی هستیم که مقابل یکدیگر هستیم نه تنها به دلایل ژئوپلیتیک که حتماً در دانشگاهها زیاد در مورد آن صحبت میشود، بلکه به دلایل ایدئولوژیک و زمانی این تقابل میتواند برطرف شود که یکی از این دو قطب از ایدئولوژی خودش دست بردارد.
کمالوندی اضافه کرد: این طور که مشخص است دو طرف بنا دارند که بر مبانی خودشان اصرار داشته باشند. با این تفاوت که ما یقین داریم - بر اساس مبانی علمی میگویم- که در مبانی ایدئولوژیکی و اعتقادی غرب تعارضات متعددی وجود دارد که مجبور است هر از چند گاهی آنها را توجیه کند. به طور مثال وقتی از حقوق بشر و دموکراسی صحبت میکند به عربستان که میرسد یا به مصر که میرسد در موضوع حقوق بشر سکوت میکند. یا در بحث آزادی و رقابت اقتصادی، که با هم تعارض دارند. یعنی از یک طرف میخواهد یک رقابتی ایجاد کند و از طرف دیگر آنها را آزاد بگذارد. انواع و اقسام تعارض است.
معاون سازمان انرژی اتمی گفت: مفاد این نامه میگوید که کار بزرگی را انجام دادید و حالا خوشبختانه دیگر میتوانیم اشاره کنیم به این فرمایش مقام معظم رهبری که لطف و عنایتی نسبت به تیم مذاکره کننده داشتند، همین فرمایشاتی که اخیراً داشتند را در جلسات خصوصی هم قبلاً اشاره داشتند، بخصوص تأکید بر اینکه کاری که انجام شده کار بسیار بزرگی است. اشاره به این که شما (مذاکرهکنندگان) اراده خودتان را بر قدرتهای بزرگ،(6 قدرت بزرگ) تحمیل کردید.
کمالوندی تصریح کرد: با تجربه 35 سال کار دیپلماتیک باید بگویم که جمهوری اسلامی ایران الان در یک جایگاه بسیار عالی و والایی قرار گرفته و طبیعتاً مسئولیت سنگینی هم دارد. بسیاری از این چالشها، چالش اقتدار جمهوری اسلامی ایران است. یعنی اگر این جایگاه و این اقتدار را نداشت، قطعاً شاید مسائل و مشکلاتش به مراتب کمتر بود.
سخنگوی سازمان با اشاره به زمینه شکلگیری برجام، درک عمیق از موقعیت جمهوری اسلامی ایران را ضروری دانست و افزود: جهان حدود 20 سال است که وارد یک دورهای شده که این دوره قرار بود کوتاه و 15-10 ساله باشد که از یک نظام بینالمللی و وضعیتی که ناشی از فروپاشی نظام دو قطبی بود وارد نظام جدیدی شود. ابتدا آمریکاییها احساس کردند از بین رفتن یک قطب فرصتی برای آنها ایجاد کرده که میتوانند جهان را به تنهایی اداره کنند و تلاش زیادی در این زمینه داشتند. حتماً کتابهای کیسینجر بخصوص استراتژی امنیت ملی آمریکا را بخوانید. به نظرم اینگونه کتابها باید در چنین دانشگاههایی تدریس شود. آنجا اشاره میکند به این که آمریکا یک تردیدی را همیشه داشته که در ورود به هر قضیهای برای حفظ منافع خود به روشی بقیه را با خود همراه کند و از سازمانهای بینالمللی نیز استفاده کند. در عین حال وی معتقد بود که با توجه به وضعیت جدید جهان فقط باید زمانی که به همکاری این سازمانها نیاز دارد، مراجعه کند. اگر نیاز به این سازمانها نباشد، بدون توجه به آنها باید کار خودش را انجام دهد. باید از فرصت پیش آمده حداکثر استفاده را برای استقرار نظام مورد نظر کند. این استراتژی و این سیاست سالهای زیادی مبنای کار آمریکاییها بود.
کمالوندی افزود: سیاستها و استراتژی بلندمدت امنیت ملی آمریکا در طول حدود 15 سال گذشته یک تغییر عمدهای پیدا کرده است. در این تغییر، آنها در واقع از این نگاه که یک قدرت هستند و میتوانند بر جهان مسلط شوند به سمت این رفتند که یک قدرت هستند که نیاز دارند به همکاری با بقیه برای مدیریت جهانی، یعنی هنوز هم مدیریت جهانی در دستور کار آنها است. مدیریتی که قرار است در رأسش آمریکا باشد. این تغییر بر اساس مبانی واقعگرایانه یعنی آن چیزی که روی زمین بود، ایجاد شده است.
معاون سازمان اضافه کرد: در این شرایط وضعیتی به وجود آمد که جمهوری اسلامی ایران و کشورهای شبیه ما را در یک موقعیت ممتازی قرار داده تا بتوانند در مناطق خودشان با تغییر مواضع، یک نقشی را شبیه به قدرتها در دوره نظام دو قطبی بازی کنند، یعنی در منطقه خودش یک قدرتی باشد که اندازه و قدرت حرفش، اندازه و قدرت همان ابرقدرت باشد. این کشورها البته باید به لحاظ اقتصادی، سرزمینی، نیروی انسانی 3-2 ویژگی خاص را نیز داشته باشند و در کنار آن ایدئولوژی خیلی تعیین کننده است. آن چیزی که سالهای قبل در دانشگاهها تدریس میشد که ابرقدرت ترکیبی است از قدرت خارقالعاده اقتصادی، نظامی، ایدئولوژیک، غیر از این ممکن است تبدیل به قدرت شود، اما ابرقدرت نمیشود.
کمالوندی تاکید کرد: برای قدرتهای متوسط، ایدئولوژی مهم است. انگیزه، هدف و برنامه مهم است. جز این، گرفتار میشود و نمیداند از این وضعیتی که به وجود میآید چگونه عبور کند. بخصوص شرایطی که در آن قرار داریم و دوران گذار و انتقال و پر از ابهام است و آینده قابل پیشبینی نیست. وقتی روند قابل پیشبینی نیست برنامه ریزی خیلی سخت است. وقتی جای دشمن را میدانید، برنامه ریزی حمله برای شما راحتتر است. در جنگهای نامتقارن این وضعیت (پیشبینی) را به هم میزنند و ذهن را به هم میریزند. اینکه دشمن میتواند از هر جا و با هر امکانات و هر ظرفیتی حمله کند، در چنین شرایطی مقولات امنیتی جایگاه والایی را در سیاستهای داخلی و سیاستهای خارجی پیدا میکند و چون مقولات امنیتی از جنس سیال هستند، بخصوص در عالم سیاست، واقعاً جای دوست و دشمن خیلی مشخص نیست و هر آن میتواند عوض شود.
سخنگوی سازمان افزود: همین همسایههای ما که بعضی وقتها میبینیم از دشمنترین دشمنان ما بدتر عمل میکنند. این خاصیت مقولات امنیتی است. در چنین شرایطی برنامه ریزی بسیار سخت است. جای برنامه را سناریوها میگیرند که اگر چنین شد چنان میکنیم و اگر چنان شد چنان کنیم. شرایط این چنینی یک ویژگی دیگری هم که دارد این است که پر از تهدید و فرصت است. فرصتی است که در دلش تهدید و تهدیدی که در دلش فرصت است. سعی کردند جمهوری اسلامی ایران را بعد از انقلاب مدیریت کنند. مدیریت توازن قدرت ایران توسط عراق؛ تلقی آنها این بود که در آنجا میتوانند بر مبنای ناسیونالیسم عربی در مقابل ایران یک قدرتی ایجاد کنند که خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. موازنه قدرت در سطح منطقه و در سطح جهانی به شدت به نفع جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور ایدئولوژیک تغییر پیدا کرده است.
کمالوندی ادامه داد: در یک چنین شرایطی، این کشور به لحاظ مبانی اقتدار باید ضعیف شود که بتوانند مدیریتش کنند. حالا یا با کشورهای همسایه یا با قدرت ذاتی و درونی که باید به حداقل رساند. کشوری که یک جایگاه ژئوپلیتیک و مبانی ایدئولوژیک بسیار قوی دارد که به خصوص به لحاظ مبانی ایدئولوژیک طرف مقابل احساس خطر جدی از آن میکند و در دستور کارشان است که به هر شکل ممکن آن را ضعیف کنند. مدتها به دنبال این بودند که بحث هستهای را در واقع اینطور حل کنند که جمهوری اسلامی ایران ظرفیت و تواناییهای اتمی نداشته باشد. کسی که میتواند تولید سوخت 20 درصد داشته باشد، از دید آن طرف قطعاً میتواند بمب هم تولید کند. فقط موانع ایدئولوژیک در بین است. کار تولید سوخت به مراتب سختتر است. چرا که شما باید این انرژی را در مدت یک سال آرام آرام تخلیه کنید، ولی برای بمب یک چنین محدودیتی ندارید. پس او میداند که جمهوری اسلامی ایران از یک آستانهای گذشته است. به نظر میرسد آقای اوباما آدمی عاقلتر از بقیه بود. او بین نخبهها اینطور تعبیر کرد و توضیح داد که ایران مثل لیبی یا کشوری دیگر نیست که حالا یک مشت سانتریفیوژ دارد ما سانتریفیوژها را جمع میکنیم دیگر خیالمان راحت میشود که ظرفیت هستهای ندارند. ایران نیروی انسانی ورزیدهای دارد. ما الان جوانترین و تحصیل کردهترین جمعیت را به لحاظ هرم جمعیتی در دنیا داریم. یعنی اگر این دو فاکتور را با هم بیاوریم، بگوییم تحصیلات و هرم جوان، جمهوری اسلامی ایران یک چنین قدرت و نیرویی را دارد که اگر درست مدیریت شود میتواند به قدرتی نه فقط در سطح منطقه بلکه در سطح بینالمللی تبدیل شود.
معاون سازمان انرژی اتمی گفت: اوباما به این نتیجه رسید که با این تقابل به جایی نمیرسد. مسائل منطقه را هم که شما بهتر میدانید. بنابراین یک قدم عقب رفت و گفت، به جای حذف ظرفیت هستهای ایران که در آستانه است، آن را مدیریت کنیم. به نحوی که جمهوری اسلامی ایران به سمت سلاح هستهای نرود. فتاوی را آنها زیاد قبول ندارند. چرا که کافر همه را به کیش خود پندارد. او از دیدگاه واقعگرایانه به مسائل نگاه میکند. البته مبانی واقعگرایانه امروز جوابگو نیست. به همین دلیل موضوعاتی مانند سازه انگاری، بحثهایی است که الان در تئوریهای بینالمللی برای توصیف مسائل بینالمللی مطرح میشود زیرا مشاهده کردند که در مبانی واقعگرایانه که قدرت همه چیز را تعیین میکند، همیشه چنین نیست. بعد هم در این سالهای اخیر عامل دیگری به اسم مذهب آمد. حتی در گروههای تروریستی یک قدرت خارقالعاده را ایجاد میکند. این موضوع با مبانی واقعگرایانه نمیخواند. آنها تجدید نظری در مبانی تئوریک انجام دادند. سردرگمی عجیبی دارند که تصور میکنیم به دنبال این هستند که مسائل را حداقل عقب بیاندازند تا بتوانند در فرصتهای مناسب یک راه حل برایش پیدا کنند. با این دید و با این نگاه جمهوری اسلامی ایران باید چکار میکرد؟
کمالوندی در این بخش از سخنانش وارد بحث برجام شد و گفت: آنها یک قدم عقب نشستند. پذیرفتند که ایران هستهای باشد ولی دارای سلاح هستهای نباشد. ما سلاح هستهای نمیخواستیم، از همان ابتدا هم مطرح کردیم. به لحاظ مبانی ژئوپلیتیکی قدرت متعارف جمهوری اسلامی ایران قابل مقایسه با هیچ کشوری در منطقه نیست. نیازی به سلاح هستهای ندارد. البته غرب همیشه نگاهش این است که ایران در آستانه هستهای شدن است. بر این اساس مذاکرهای که حتماً کسی تردید نکند با هدایت و نظارت عالیترین مقامات کشور صورت گرفت، لحظه به لحظه، البته نمیخواهم بگویم در جزئیات، ولی در مبانی و کلیات - مذاکرهای باید انجام میشد که بر اساس آن ما غنی سازی را حفظ میکردیم، به ظرفیت صنعتی برسیم، محدودیت غنی سازی را برای یک مدتی میپذیرفتیم. مهمتر از همه اینها، اینکه تحریمها را برداریم.
سخنگوی سازمان انرژی اتمی تصریح کرد: به نظر بنده برای کشوری مثل جمهوری اسلامی ایران شرایط ویژه و خاصی ایجاد شده که این شرایط بعید میدانم بیشتر از 20-15 سال طول بکشد. به دلیل هرم جمعیتی و رشد منفی جمعیتی این فرصت از دست میرود. ضمن اینکه همه اینها در شرایطی است که نظامهای بینالمللی در حال شکلگیری است. بنابر این جمهوری اسلامی ایران مهیا میشود که بهترین استفاده را از این شرایط داشته باشد. یک غل و زنجیر تحریمی دور ایران بوده است. درست است که آنها نتوانستهاند خواستههایشان را به ایران تحمیل کنند، اما برای ایران محدودیت ایجاد کردهاند.
کمالوندی اضافه کرد: تحریم آزار و اذیتش را داشته است. به این صورت که ایران نتوانسته در کشورهای مختلف، در صنعت نفت سرمایهگذاری کند و به برخی تکنولوژیها دست نیافته است. اگر چه در دل خودش فرصتهایی را هم داشته، ولی به هر حال محدودیتهایی ایجاد کرده که این محدودیت اگر قرار باشد 10 تا 15 سال آینده هم ادامه یابد، مشکلساز خواهد بود. باید در یک فاصله زمانی معقول بتوانیم به آنچه میخواستیم برسیم. که در نامه مقام معظم رهبری هم به آن اشاره شده به خصوص در بحث غنی سازی وظیفه سازمان این است که به حدود 190 هزار سو در سال برسد. که به طور قطع و یقین انشاء الله به راحتی به بالای تراز آن هم خواهیم رسید. این مبانی ما برای ورود به مذاکرات بود.
وی گفت: آنها مطرح کرده بودند که ایران میخواهد سلاح هستهای داشته باشد. این بهانه بخصوص از زمانی که در عراق نتیجه نگرفتند و دیدند عراق نه تنها علیه ایران نشد بلکه یک متحد ایران شد، مجبور شدند این عقب نشینیها را انجام دهند. شما بهتر میدانید که در بعد نظامی شرایط ویژه یک عقب نشینی به موقع باعث میشود خسارات کمتری حاصل شود. در عالم سیاست هم دقیقاً اینگونه است. تردیدی نیست که عقبنشینی داشتند و تردیدی نیست که ما پیشرفتهایی داشتیم، اما اگر سؤال اینطور باشد که در صورتیکه مقایسه کنید با شرایطی که ما اصلاً محدودیت نداریم و کار خودمان را انجام میدادیم. بله با آن شرایط ما یک سری مشکلات داریم، اما سؤال اینجاست که آیا این مشکلات، مشکلات قابل حلی است یا نه؟ تردیدی نداشته باشید که مشکلاتی است که به راحتی میتوانیم بر آنها غلبه پیدا کنیم، با این نگاه وارد مذاکره شدیم .چه بدست آوردیم؟ غنی سازی، چیزی بود که آنها نمیپذیرفتند.
کمالوندی تاکید کرد: 6 قطعنامه برای همین مسئله بود. یک سری از دوستان میگویند باید حق غنیسازی را به رسمیت بشناسند. وقتی شما به کسی میگویید حقی را برای من به رسمیت بشناسید، قبل از اینکه متوجه حق خودتان باشید، متوجه حق طرف مقابل هستید. یعنی میگویید تو حق داری که حق من را به رسمیت بشناسی. آیا او چنین حقی دارد؟ بعضی حقوق مسلم مثل حق حیات، نیازی به شناسایی ندارد. فقط نیاز به احترام گذاشتن دارد و نیاز به اینکه مانع در مسیر آن ایجاد نکند. وقتی اینها قطعنامهها را برمیدارند، اشاره میکنند که جمهوری اسلامی ایران در یک فاصله این چنینی و بر اساس برنامه، نیازهای عملی خودش را در غنیسازی برطرف خواهد کرد، به این ترتیب به حقوق ما احترام گذاشتهاند و این واقعیت تلخ را پذیرفتهاند که جمهوری اسلامی ایران این ظرفیت را داشته باشد.
وی افزود: درباره تحریمها فرض ما بر این است، اشاره حضرت آقا در نامه هم این است که حتماً باید نامهای از اوباما و اتحادیه اروپا صادر شود که تضمین کند که تحریمها برطرف میشوند. دکتر عراقچی اشاره کردند نامههایی صادر شده در حال بررسی هستند که آیا نامهها کفایت میکند یا نه. در نگاه اول دوستان حقوقی وزارت خارجه معتقدند که نامه به گونهای است که خواستههای ما را جواب بدهد، اما بررسی آن مربوط به ایشان میشود.
سخنگوی سازمان گفت: در بحث محدودیتها، ما پذیرفتیم در حوزههایی محدودیت داشته باشیم. مثلاً باز طراحی راکتور اراک. در این راکتور آنها ابتدا میخواستند که ما آب سنگین نداشته باشیم. خیلی اصرار کردند که راکتور آب سبک داشته باشیم. در مورد این راکتور آب سنگین آنها نگران تولید پلوتونیم آن هستند که از دید آنها برای بمب میتواند استفاده شود. اعتقادشان این است که راههای نزدیکتر دیگری برای تولید رادیوایزوتوپ هست و میگویند چرا شما این راه را نرفتید. ما پاسخ دادیم که آن وقت که جمهوری اسلامی ایران این پروژه را شروع کرد، بر غنیسازی مسلط نبود. این کار 15-14 سال پیش شروع شد و ما تازه 8-7 سال است به غنیسازی رسیدیم. در آن موقع جمهوری اسلامی ایران بر آن بود که با اورانیوم طبیعی میتواند برای تولید رادیوایزوتوپ که برای رادیو داروها مورد نیاز است، نیازهای تحقیقاتی خودش را برطرف کند. الان که ایران امکان غنیسازی دارد، میتواند آن را باز طراحی کند.
کمالوندی تاکید کرد: با باز طراحی هم تردیدی نیست راکتور میتواند بهتر شود. شار نوترونی قبلی 10 به توان 13 بود، الان 10 به توان 14 میشود. شار نوترونی یعنی جمعیت نوترونی که برای رادیو داروها نیاز داریم، بیشتر میشود. طراحی هم طراحی مهندسین جوان خودمان که به تعداد زیاد داریم. آمریکاییها باورشان نمیشد، راه برون رفتی هست که بتوانیم آب سنگین را حفظ کنیم. آنها اصرار داشتند که آب سنگین محدود به رفلکتور(بازتاب دهنده) شود. در مراحل مختلف علاوه بر بازتابدهنده، خنککننده و کندکننده هم مطرح شد که هر سه ماهیت کامل آب سنگینی دارد. البته حضرت آقا اشاره کردند، مراقبت بشود که ماهیت آب سنگین داشته باشد. اگر ما دقت نکنیم در باز طراحی که باید در کمیسیون مشترک تایید شود، دوباره ممکن است بازی در بیاورند و بگویند این تغییرات را باید بدهید تا از ماهیت آب سنگین در بیاید. الان مثلاً 100 درصد آب سنگین است. مثلاً آن را تبدیل کنند به 70 درصد آب سنگین. اگر بتواند این کار را میکنند. پس ما باید مراقبت کنیم.
سخنگوی سازمان در ادامه گفت: اشاره شده ما 300 کیلو بیشتر ذخایر نداشته باشیم، اما در کنار این هر چه مازاد سوخت داشته باشیم یا واسطههای سوخت مانند میله سوخت، از این 300 کیلو معاف میشود. ما با این روندی که پیش میرویم، یک تا یک سال و نیم دیگر میتوانیم تولید کننده سوخت باشیم. درست است که سوخت 20 درصد تولید کردیم، ولی سوخت نیروگاهی مشکلات خودش را دارد. این سوخت 4-3 درصد است، ولی متالوژی و امکاناتی که برای تولید این سوخت میخواهد، را توسعه میدهیم. الان در وضعیت و آستانه تولید سوخت هستیم. حتماً باید این سوخت اصطلاحاً PIE (آزمایشات بعد از تشعشع به آن) شود. یعنی سوخت را در جایی غیر از نیروگاه ببریم و به آن تشعشعات بدهیم. اطمینان حاصل کنیم عکسالعملهای آن مطلوب است، بعد به نیروگاه ببریم.
کمالوندی ادامه داد: قرار است بر اساس این توافق ما هم PIE داشته باشیم و هم این امکانات برای راکتور اراک ایجاد شود. چون این راکتور قبل از این به دلیل اینکه از سوخت طبیعی استفاه میکرد، همه حجم و فضایش را به سوخت اختصاص داده بود. حالا که این سوخت غنی شده است، جای کمتری میگیرد. به همین دلیل حفرههایی میتوانیم ایجاد کنیم که این سوخت را در آنجا آزمایش کنیم. پس میتوانیم بگوییم در باز طراحی راکتور اراک ما 2 سال تا 3 سال عقب میافتیم. اما اگر قرار باشد برگردیم. هیچ تردیدی نداشته باشید، چون با متخصصینشان صحبت کردیم، ما کمتر از دو سال میتوانیم برگردیم. یعنی یک قلب دیگر درست کنیم. قلب قبلی طراحی و ساخت میخواسته و ما جلو هستیم و نقشهها را داریم و به سرعت میتوانیم این کار را انجام دهیم. آنها از مبانی خودشان نگاه میکنند و میگویند دلیلی ندارد که ایران اگر بتواند بمب تولید کند، چنین نکند. مبانی واقعگرایانه هم همین را میگوید اگر شما ملاحظه ایدئولوژیک را از آن بگیرید. چرا نه. چون شما را در جایگاه برتری قرار میدهد.
معاون سازمان تصریح کرد: در مبادله مواد، نظر حضرت آقا این است که حتماً باید قراردادهایی جداگانه، متضمن تبادل کیک زرد منعقد شود.
کمالوندی اضافه کرد: برجام در حوزههای تحقیق و توسعه هم محدودیتهایی برای ما ایجاد کرده، اما ما برای ادامه تحقیقات تعداد ماشینهای لازم را داریم، تعمداً روزهای آخر بخصوص ماشین IR8 را وارد بازی کردیم، باعث شد ابتدا دعوایی هم درست شود. حتی مذاکرات داشت بهم میخورد. چون این ماشین شناسنامه نداشت. ما این را شناسنامه دار کردیم. توجه داشته باشید شرکت یورنکو، آمریکا و روسیه که 70 تا 80% سانتریفیوژهای دنیا را تولید میکنند. در هیچ کدام از اینها روی بیش از 8-7 نوع سانتریفیوژ در 60 سال گذشته تحقیق و توسعه نکردهاند. بعضی فکر میکنند در تحقیق و توسعه، هر سال باید یک ماشین جدید بیرون داد. الان آمریکاییها سالها است روی ماشین 300 سو کار میکنند. حدود 9 متر بلندی آن است. ماشینهایی که ما داریم IR8 ماشینی است که 24 سو تولید خواهد کرد، نسبت به ماشین IR1 24 برابر قدرت دارد. یعنی هر سانتریفیوژ IR8 24 سانتریفیوژ IR1 است. این وارد بازی شد و قواعد بازی را بهم زد.
کمالوندی افزود: اگر این ماشین وارد نمیشد و محدودیت ما 8-7 سال میبود، مشکلی نبود. الان با وجود این ماشین میگوییم 10 سال محدودیت مشکلی ندارد. ما این سانتریفیوژهایی که داریم را باید به نتیجه برسانیم. 2000 نوع تست باید روی هر سانتریفیوژ انجام شود. در گذشته به دلیل نیاز به قرار دادن طرف در یک موقعیت، ما سانتریفیوژها را با سرعت زیاد تولید کردیم، میشود سالی یک نوع سانتریفیوژ هم درست کرد، اما اشکالش این است که سانتریفیوژهایی که باید 24 ساعت روشن باشد. به مجرد اینکه خاموش کنید، نصف آنها از بین میروند. علت این بود که سانتریفیوژها ساخت خودمان نبوده است. اصطلاحاً در صنعت Know how وجود دارد که بر اثر مهندسی معکوس میشود آن را بدست آورد. ولی چرا کرش کرد. نمیدانیم چون ما آن را تولید نکردیم. مثل تعبیر علما برای شناخت انسان باید به قرآن مراجعه کرد، چون گفته خالق انسان است. اگر شما خالق این سانتریفیوژ نباشید، نمیدانید خیلی از رفتارهایش چگونه است. به همین دلیل 2000 نوع تست میخواهد. وگرنه مثل اتومبیلی میشود که آن را سر گردنه میبرید و ترمز آن نمیگیرد.
معاون سازمان گفت: ما اگر بخواهیم یک برنامه صنعتی داشته باشیم که روی آن حساب کنیم، 190 هزار سو یعنی 190 هزار ماشین IR1 که الان داریم- هر ماشینی به اندازه یک پراید قیمت دارد- به لحاظ صنعتی باید معقول هم باشد، نمیشود دائماً کرش داشته باشد. اگر نگاه تجاری باشد باید به سمت ماشین قابل اتکا برویم، اما این ماشینهای نسل جدید روتورشان فلزی و آلومینیوم نیست، بلکه کامپوزیت است و این امکان را دارد که سرعت بیشتری داشته باشند. پس در حوزه تحقیق و توسعه نمیگویم محدودیت نداریم، اما محدودیتی نیست که جلوی ما را بگیرد و حتماً نیازهای کشور را برطرف میکند.
کمالوندی در ادامه گفت: ما تا زمانی که این محرومیتها هست، با مشکلاتی مواجه هستیم. حتی قبل از انقلاب که مواد غنی شده و طبیعی داشتیم، هنوز نتوانستیم آن را وارد کشور کنیم. قرار است این محدودیتها برداشته شود. نمیشود در کشوری پالایشگاه داشته باشید، اما منابع نفت نداشته باشید. مگر اینکه به نفت جاهای دیگر متکی باشید. وضعیت اورانیوم ما هم همینطور است. باید بتوانیم فضای بینالمللی را طوری درست کنیم که بتوانیم از آنها مواد وارد کنیم. فرض بر این است که برجام این مانع را برطرف میکند.
کمالوندی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تعداد سانتریفیوژها کاهش چشمگیر خواهد داشت، چگونه میتوانیم سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر و سایر نیروگاهها را در آینده تأمین کنیم و اینکه با این محدودیت آیا زمان دستیابی خیلی طولانی نمیشود؟ گفت: ما در 15 سال آینده باید بتوانیم سوخت را به لحاظ کیفی به جایی برسانیم تا بتوانیم سوخت صنعتی تولید کنیم، اما زیر ساخت صنعتی را هم درست کنیم تا بتوانیم به ظرفیت خوب برسیم. فرض کنید الان ما 19 هزار سانتریفیوژ داریم که 19 هزار سو تولید میکند. این را اگر به IR8 تبدیل کنیم 24 برابر میشود یعنی نیاز حداقل دو نیروگاه بوشهر را میتواند تأمین کند. اما اصلاً محدودیتها را بردارند، بگویند شما آزاد هستید. ما 4-3 تا مانع داریم. مانع اول اینکه ماشینها هنوز قابل اتکا نیستند که شما هزاران دستگاه از آن تولید کنید. مانع دوم مواد است که توضیح دادم. مانع سوم بحث ایمنی نیروگاههای هستهای است. اگر دانش این را نداشته باشیم و استانداردهای بینالمللی را رعایت نکنیم، آن را در نیروگاه بگذاریم و اتفاقی بیفتد، باید جواب همه دنیا را بدهیم.
کمالوندی همچنین در پاسخ به سوالی دیگر که با توجه به نظارتهای شدید چرا محدودیتها را پذیرفتهایم و اگر قرار است نظارت کاملی بر ما صورت گیرد چرا اجازه فعالیت وسیعتری داده نشد؟ گفت: بحثهایی بود که ما ابتدا مطرح میکردیم. میگفتیم ما آزاد و شما هم تا دلتان میخواهد نظارت کنید. باز باید برگردیم به مبانی واقعگرایی، گریز هستهای مبانیاش همین است. میگوید مواد لازم برای تولید بمب را به حداقل برسانید. مثلاً حدود 2000 کیلو ماده برای بمب نیاز دارید، پس زیر 2000 کیلو باشید.
سخنگوی سازمان افزود: ما بر اساس همان محاسبات نپذیرفتیم که نیمی تأسیسات فردو جمع شود. نیمی از تأسیسات فردو یعنی 50 درصد حفظ ترس طرف مقابل، چون میترسند. شما سانتریفیوژها را فعال کنید و مواد را اضافه کنید و تضمین اینکه شما به طور دائم در هر شرایطی غنی سازی خواهید داشت. به دلیل شرایط خاص فردو. این مبانی بود. نظارتها هم بر اساس پروتکل الحاقی چیزی است که تمام دنیا مجبورند و میپذیرند. البته شما ممکن است بگویید، مثل آمریکا، چین و انگلیس پروتکل را بپذیریم. بر اساس NPT، کشورهای دارنده سلاح الزام به پذیرش پروتکل الحاقی ندارند. اشکال NPT همین است که برای آنها اجبار نگذاشته که پروتکل الحاقی را بپذیرند. همین را هم که اینها پذیرفتهاند داوطلبانه است. البته NPT یک ماده 6 دارد که خلع سلاح است. یعنی آنها موظفند که به تدریج سلاحهای هستهای را از ذخایرشان از بین ببرند. آن کار را نمیکنند. به همین دلیل ما پرچم خلع سلاح جهانی را دستمان گرفتهایم.
کمالوندی ادامه داد: یکی از چیزهایی که از ما ناراحتند همین بحثهایی است که در مورد NPT مطرح میشود. آقای صالحی هم اخیراً در اجلاس پاگواش بودند، یکی از بحثها همین ماده 6 بود. کار اصلی پاگواش تمرکز بر خلع سلاح هستهای است. ما پرچمدار این قضیه شدیم. بقیه کشورها راهی جز این ندارند اگر بخواهند غنیسازی داشته باشند. در حالیکه بر اساس همین مبانی واقعگرایانه آمریکاییها، غربیها اجازه ندارند به لحاظ قانون خودشان با کشوری که دو محدودیت عدم غنیسازی و عدم بازفرآوری را نپذیرفته، همکاری هستهای کنند.
کمالوندی اضافه کرد: اشارهای هم در برجام شده که بعضی این را منفی میگیرند که این خاص ایران است. میگویند رژیم حقوقی خاص ایران درست کردهاند. در حالیکه ما که احساس را از فضای مذاکرات داشتیم و روند را میدانیم، میگوییم این مثبت است. چون جمهوری اسلامی ایران از لای دری که به روی باشگاه هستهای میبستند، به زور وارد شد. اینها میخواهند بگویند کشور دیگری نمیتواند از این مسیر وارد شود. گفتهاند این ترتیبات فقط خاص جمهوری اسلامی ایران است.
کمالوندی گفت: ما یک سری نظارتها را پذیرفتیم، اما مشکلات زیاد داریم اینطور نیست که فکر کنیم سه مقطع 8 سال، 10 سال و مقطع 15 سال داریم. در طول مسیر باید مواظب باشیم برای ما مشکل درست نکنند. ما هم به اینها بهانه ندهیم. اگر بر مسیر خودمان انشاءا... برویم، میتوانیم، بگوییم بعد از 15 سال که در تاریخ یک کشور و عظمت جمهوری اسلامی ایران مدت طولانی نیست، به لحاظ صنعت هستهای و صنعت غنیسازی جزء 14 کشور دنیا خواهیم بود. بعید میدانیم این 14 تا 15 تا بشوند.
سخنگوی سازمان انرژی اتمی در پایان سخنان خود گفت: اگر هدایتهای مقام معظم رهبری نبود چه بسا این توفیقات حاصل نمیشد و این تذکراتی که میدهند به موقع خودش بسیار برای تیم مذاکره کننده و دوستانی که آن را اجرا میکنند، ضرورت دارد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *