70 سال عمر بی ثمر سازمان ملل در ایجاد صلح و جلوگیری از جنگ
خبرگزاری میزان - دو جنگ جهانی بزرگ و خانمانسوز در اروپا و از سوی اروپایی ها شکل گرفت و آتش این جنگ دامن بسیاری از دیگر کشورهای جهان را هم فرا گرفت.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه بین الملل ، جنگ جهانی اول در اوت سال ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸اتفاق افتاد. بهانه آغاز جنگ هم این بود که آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری «اتریش - مجارستان» به دست یک ناسیونالیست صرب به نام پرنزیب در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ در سارایوو بوسنی به قتل رسید و اتریش ادعا کرد صربستان در این کار دخالت داشته و تقاضا کرد تحقیقاتی با شرکت نمایندگان اتریش صورت پذیرد اما دولت صربستان تحقیقات را قبول کرد، و با حضور نمایندگان خارجی مخالفت کرد. دولت اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و روسیه بسیج عمومی اعلام کرد و آلمان هم به حمایت از اتریش به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد. قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و شپش دخالت انگلیس در جنگ را هم منجر شد.
همین موضوع آغاز جنگ جهانی اول را رقم زد که بیشتر به یک درگیری داخلی می خورد تا جنگ جهانی. اما گسترش آن به دیگر کشورها منافعی را برای اروپا و کشورهای اصلی درگیر در این جنگ به همراه داشت. برپایی جنگ از همان ابتدا با هدف انجام شد.
ایران که صدها کیلومتر از جنگ در اروپا فاصله داشت و علیرغم اعلام بی طرفی، به اشغال انگلیس و روسیه در آمد. جنگ جهانی اول همزمان با حکومت احمد شاه قاجار بود و دولت مشروطه ایران ضعیفترین دوران خود را میگذراند.
بر اثر آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط بریتانیا و مصادره آذوقه مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ایران ۱۹۱۷–۱۹۱۹ عدهٔ زیادی از مردم ایران بین ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ۲۰ میلیون نفری آن زمان کشورر به کام مرگ رفتند.
این جنگ باعث ایجاد تغییرات گسترده ای هم شد به گونه ای که چهار امپراتوری نابود شد. امپراتوری آلمان تاج و تخت را از دست داد و دولت جمهوری جایگزین آن شد. امپراتوریهای شکست خوردهٔ اتریش - مجارستان و امپراتوری عثمانی هر دو از هم گسیختند و امپراتوری روسیه نیز به دست انقلابیون بلشویک افتاد.
بین سپتامبر ۱۹۳۹ تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ جنگ دوم جهانی باز هم از قلب اروپا آغاز شد و بیش از 70 میلیون نفر را به کام مرگ برد. این جنگ هم در مرزهای اروپا ماندگار نشد و به دیگر کشورهایی که هیچ دخلی در آن نداشتند و حتی کیلومترها از آن فاصله داشتند، کشیده شد.
ریشه جنگ جهانی دوم را باید در جنگ جهانی اول جستجو کرد. با شکست سه امپراتوری اتریش-مجارستان، امپراتوری عثمانی و امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اول سیاستهای سختگیرانهای از سوی دولتهای پیروز جنگ جهانی اول به این کشورها تحمیل شد. بخشهای متعددی از خاک این کشورها به کشورهای همسایه بخشیده شد و از تجزیه امپراتوری اتریش-مجارستان کشورهایی نویی متولد شدند.
آلمان خود را از دیگر شکست خوردگان جنگ جهانی اول بیشتر متضرر می دید به همین خاطر سال های پیش از آغاز جنگ جهانی دوم را مشغول تجهیز خود کرد تا این که حمله آلمان به لهستان در تاریخ 1939 جرقه جنگ دیگری را در اروپا زد تا بار دیگر دامن دیگر کشورها را بگیرد.
بار دیگر ایران اشغال می شود. این بار قاجار قدرت را در دست ندارد، بلکه پهلوی است که باید بی کفایتی خود را مقابل اشغالگران نشان دهد.
در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای انگلیس از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه ناچار به استعفا شد. متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او -محمدرضا- موافقت کردند. پس از اشغال، راهآهن سراسری ایران برای انتقال کمکهای نظامی به پشت جبهه شوروی، مورد استفاده قرار گرفت.
جنگ جهانی دوم پای آمریکایی ها را هم به ایران باز کرد. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 آمریکایی ها نفوذ خود را در ایران گسترش دادند به گونه ای که شاه و دولت او مهره های دست نشانده کاخ سفید بودند.
اما این جنگ یک اتفاق مهم دیگر را هم در خود داشت. پایان جنگ باعث شد تا متفقین که پیروز میدان نبرد با متحدین بودند، به فکر تشکیل سازمانی بیفتند که بتواند اهداف و خواسته های آنها را در سطح بین الملل قانونی جلوه دهد.
۲۴ اکتبر سال ۱۹۴۵، زمانی که ویرانههای جنگ دوم جهانی همچنان در اروپا تا افریقا و آسیا گسترده بود، ۵۱ کشور جهان منشوری را به نام «منشور ملل متحد»امضا کردند تا نهادی به نام «سازمان ملل متحد»پایهگذاری شود.
هدف از امضاء این منشور و سپس تشکیل سازمانی به نام ملل متحد، جلوگیری از جنگ های بعدی بود که احتمال وقوع آن باز هم می رفت.اهداف این منشور نیز «مداراجویی و زیستن در حال صلح با یکدیگر و متحد ساختن قوای خود برای نگهداری صلح و امنیت بینالمللی» عنوان شد. کشورهای امضا کننده این پیمان همچنین توافق کردند که اصول و روشهایی ایجاد کنند تا عدم استفاده از نیروهای مسلح را جز در راه منافع مشترک تضمین کند و برای پیشبرد ترقی اقتصادی و اجتماعی تمام ملل به وسائل و مجاری بینالمللی متوسل شوند.
از زمان تشکیل سازمان ملل متحد تاکنون 70 سال می گذرد اما در این 70 سال نه تنها صلح برقرار نشد، بلکه جنگ های بسیاری با کشته های فراوان در دنیا در گرفت که یک پای این جنگ ها آمریکایی بود که خود در تأسیس سازمان ملل نقش اساسی داشت.
جنگ ویتنام تنها چند سال پس از تشکیل سازمان ملل متحد آغاز شد و آمریکایی ها، برای حمایت از فرانسه در سال 1950 وارد جنگ شدند و در سال 1953 با بمباران هوایی مواضع ویتنامی ها در دژ «دينبينفو» برای نجات فرانسوی ها را از محاصره رسماً وارد جنگ شدند.
جنگ ویتنام با خروج فرانسه از آن بر عهده آمریکا قرار گرفت. میلیون ها ویتنامی به دست سربازان آمریکایی کشته شدند و در این میان 58 هزار سرباز آمریکایی هم به دست نیروهای ویتنام کشته شدند.
این جنگ ها که با مداخله آمریکا یکی از کشورهای موسس سازمان ملل متحد در دنیا به وقوع می پیوست به همینجا خاتمه نیافت. پس از آن بزرگترین جنگ منطقه ای با مداخله شوروی در افغانستان و سپس ورود آمریکا به این جنگ هنوز هم ادامه دارد این جنگ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد.
اما در همه این جنگ هایی که در دنیا به وقوع پیوسته است، نقش سازمان ملل بر اساس همان منشوری که باید به عنوان عهدنامه و پیمان نامه آن سازمان تلقی پود، نه تنها زیر پا گذاشته شده بلکه این سازمان ابزاری شده است برای کشورهای به اصطلاح ابرقدرت تا بتوانند به اقدامات خود در سطح جهان وجهه قانونی بدهند و اگر هم در مواردی نتوانستند مجوز این سازمان را دریافت کنند، خودسر اقدام به حمله نظامی کنند.
به همین خاطر است که بسیاری از کشورهای دنیا از جمله جمهوری اسلامی ایران خواهان تغییرات اساسی در ساختار مدیریتی این سازمان هستند، چون اعتقاد دارند این سازمان ابزاری شده در دست آمریکا تا بتواند حوزه نفوذ و سلطه خود را افزایش دهد و حتی مداخلات آن در امور دیگر کشورهای دنیا باعث تغییر حاکمیت آنها شود که نمونه های آن زیاد است.
عمر 70 ساله این سازمان که اکنون زمان کهولت و پیری را سپری می کند، در واقع عمری بی فایده بوده است. اکنون که به سن پختگی و تجربه هم رسیده باز هم به این سازمان نمی تواند امید داشت. هم اکنون آل سعود به یمن حمله نظامی کرده است و این سازمان عریض و طویل توانایی جلوگیری از چنین حملاتی را ندارد. تنها نماینده سازمان ملل در امور یمن هشدار داده است که وضعیت انسانی این کشور به خاطر حملات هوایی رژیم آل سعود بسیار وخیم و یک فاجعه انسانی در حال وقوع است.
گرچه جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 دیگر جنگ جهانی به خود ندیده است، اما جنگ های وحشتناکتر از آن را تجربه کرده، جنگ هایی که با دخالت ها و حمایت های اعضای اصلی شورای امنیت سازمان ملل به وقوع پیوسته است.
جنگ ویتنام، جنگ کره، جنگ افغانستان، جنگ عراق علیه ایران، جنگ آمریکا علیه عراق، جنگ سوریه، یمن و ... که باز هم ادامه خواهد داشت.
سازمان ملل متحد اکنون پس از ۷۰ سال از زمان تاسیس چه وضعیتی دارد؟ آیا توانسته است وظایف خود را به خوبی انجام دهد یا حداقل یک اقدام کجا مناسب او را می توان نام برد؟
هدف اصلی سازمان ملل متحد بر اساس منشور آن «پیشگیری از جنگ و ایجاد جهانی عاری از خشونت» بود اما این هدف محقق شده است؟ سالگرد تولد 70 سالگی این سازمان است. عملکرد آن را چگونه می توان ارزیابی کرد مثبت یا منفی؟!
همین موضوع آغاز جنگ جهانی اول را رقم زد که بیشتر به یک درگیری داخلی می خورد تا جنگ جهانی. اما گسترش آن به دیگر کشورها منافعی را برای اروپا و کشورهای اصلی درگیر در این جنگ به همراه داشت. برپایی جنگ از همان ابتدا با هدف انجام شد.
ایران که صدها کیلومتر از جنگ در اروپا فاصله داشت و علیرغم اعلام بی طرفی، به اشغال انگلیس و روسیه در آمد. جنگ جهانی اول همزمان با حکومت احمد شاه قاجار بود و دولت مشروطه ایران ضعیفترین دوران خود را میگذراند.
بر اثر آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط بریتانیا و مصادره آذوقه مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ایران ۱۹۱۷–۱۹۱۹ عدهٔ زیادی از مردم ایران بین ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ۲۰ میلیون نفری آن زمان کشورر به کام مرگ رفتند.
این جنگ باعث ایجاد تغییرات گسترده ای هم شد به گونه ای که چهار امپراتوری نابود شد. امپراتوری آلمان تاج و تخت را از دست داد و دولت جمهوری جایگزین آن شد. امپراتوریهای شکست خوردهٔ اتریش - مجارستان و امپراتوری عثمانی هر دو از هم گسیختند و امپراتوری روسیه نیز به دست انقلابیون بلشویک افتاد.
بین سپتامبر ۱۹۳۹ تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ جنگ دوم جهانی باز هم از قلب اروپا آغاز شد و بیش از 70 میلیون نفر را به کام مرگ برد. این جنگ هم در مرزهای اروپا ماندگار نشد و به دیگر کشورهایی که هیچ دخلی در آن نداشتند و حتی کیلومترها از آن فاصله داشتند، کشیده شد.
ریشه جنگ جهانی دوم را باید در جنگ جهانی اول جستجو کرد. با شکست سه امپراتوری اتریش-مجارستان، امپراتوری عثمانی و امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اول سیاستهای سختگیرانهای از سوی دولتهای پیروز جنگ جهانی اول به این کشورها تحمیل شد. بخشهای متعددی از خاک این کشورها به کشورهای همسایه بخشیده شد و از تجزیه امپراتوری اتریش-مجارستان کشورهایی نویی متولد شدند.
آلمان خود را از دیگر شکست خوردگان جنگ جهانی اول بیشتر متضرر می دید به همین خاطر سال های پیش از آغاز جنگ جهانی دوم را مشغول تجهیز خود کرد تا این که حمله آلمان به لهستان در تاریخ 1939 جرقه جنگ دیگری را در اروپا زد تا بار دیگر دامن دیگر کشورها را بگیرد.
بار دیگر ایران اشغال می شود. این بار قاجار قدرت را در دست ندارد، بلکه پهلوی است که باید بی کفایتی خود را مقابل اشغالگران نشان دهد.
در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای انگلیس از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه ناچار به استعفا شد. متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او -محمدرضا- موافقت کردند. پس از اشغال، راهآهن سراسری ایران برای انتقال کمکهای نظامی به پشت جبهه شوروی، مورد استفاده قرار گرفت.
جنگ جهانی دوم پای آمریکایی ها را هم به ایران باز کرد. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 آمریکایی ها نفوذ خود را در ایران گسترش دادند به گونه ای که شاه و دولت او مهره های دست نشانده کاخ سفید بودند.
اما این جنگ یک اتفاق مهم دیگر را هم در خود داشت. پایان جنگ باعث شد تا متفقین که پیروز میدان نبرد با متحدین بودند، به فکر تشکیل سازمانی بیفتند که بتواند اهداف و خواسته های آنها را در سطح بین الملل قانونی جلوه دهد.
۲۴ اکتبر سال ۱۹۴۵، زمانی که ویرانههای جنگ دوم جهانی همچنان در اروپا تا افریقا و آسیا گسترده بود، ۵۱ کشور جهان منشوری را به نام «منشور ملل متحد»امضا کردند تا نهادی به نام «سازمان ملل متحد»پایهگذاری شود.
هدف از امضاء این منشور و سپس تشکیل سازمانی به نام ملل متحد، جلوگیری از جنگ های بعدی بود که احتمال وقوع آن باز هم می رفت.اهداف این منشور نیز «مداراجویی و زیستن در حال صلح با یکدیگر و متحد ساختن قوای خود برای نگهداری صلح و امنیت بینالمللی» عنوان شد. کشورهای امضا کننده این پیمان همچنین توافق کردند که اصول و روشهایی ایجاد کنند تا عدم استفاده از نیروهای مسلح را جز در راه منافع مشترک تضمین کند و برای پیشبرد ترقی اقتصادی و اجتماعی تمام ملل به وسائل و مجاری بینالمللی متوسل شوند.
از زمان تشکیل سازمان ملل متحد تاکنون 70 سال می گذرد اما در این 70 سال نه تنها صلح برقرار نشد، بلکه جنگ های بسیاری با کشته های فراوان در دنیا در گرفت که یک پای این جنگ ها آمریکایی بود که خود در تأسیس سازمان ملل نقش اساسی داشت.
جنگ ویتنام تنها چند سال پس از تشکیل سازمان ملل متحد آغاز شد و آمریکایی ها، برای حمایت از فرانسه در سال 1950 وارد جنگ شدند و در سال 1953 با بمباران هوایی مواضع ویتنامی ها در دژ «دينبينفو» برای نجات فرانسوی ها را از محاصره رسماً وارد جنگ شدند.
جنگ ویتنام با خروج فرانسه از آن بر عهده آمریکا قرار گرفت. میلیون ها ویتنامی به دست سربازان آمریکایی کشته شدند و در این میان 58 هزار سرباز آمریکایی هم به دست نیروهای ویتنام کشته شدند.
این جنگ ها که با مداخله آمریکا یکی از کشورهای موسس سازمان ملل متحد در دنیا به وقوع می پیوست به همینجا خاتمه نیافت. پس از آن بزرگترین جنگ منطقه ای با مداخله شوروی در افغانستان و سپس ورود آمریکا به این جنگ هنوز هم ادامه دارد این جنگ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد.
اما در همه این جنگ هایی که در دنیا به وقوع پیوسته است، نقش سازمان ملل بر اساس همان منشوری که باید به عنوان عهدنامه و پیمان نامه آن سازمان تلقی پود، نه تنها زیر پا گذاشته شده بلکه این سازمان ابزاری شده است برای کشورهای به اصطلاح ابرقدرت تا بتوانند به اقدامات خود در سطح جهان وجهه قانونی بدهند و اگر هم در مواردی نتوانستند مجوز این سازمان را دریافت کنند، خودسر اقدام به حمله نظامی کنند.
به همین خاطر است که بسیاری از کشورهای دنیا از جمله جمهوری اسلامی ایران خواهان تغییرات اساسی در ساختار مدیریتی این سازمان هستند، چون اعتقاد دارند این سازمان ابزاری شده در دست آمریکا تا بتواند حوزه نفوذ و سلطه خود را افزایش دهد و حتی مداخلات آن در امور دیگر کشورهای دنیا باعث تغییر حاکمیت آنها شود که نمونه های آن زیاد است.
عمر 70 ساله این سازمان که اکنون زمان کهولت و پیری را سپری می کند، در واقع عمری بی فایده بوده است. اکنون که به سن پختگی و تجربه هم رسیده باز هم به این سازمان نمی تواند امید داشت. هم اکنون آل سعود به یمن حمله نظامی کرده است و این سازمان عریض و طویل توانایی جلوگیری از چنین حملاتی را ندارد. تنها نماینده سازمان ملل در امور یمن هشدار داده است که وضعیت انسانی این کشور به خاطر حملات هوایی رژیم آل سعود بسیار وخیم و یک فاجعه انسانی در حال وقوع است.
گرچه جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 دیگر جنگ جهانی به خود ندیده است، اما جنگ های وحشتناکتر از آن را تجربه کرده، جنگ هایی که با دخالت ها و حمایت های اعضای اصلی شورای امنیت سازمان ملل به وقوع پیوسته است.
جنگ ویتنام، جنگ کره، جنگ افغانستان، جنگ عراق علیه ایران، جنگ آمریکا علیه عراق، جنگ سوریه، یمن و ... که باز هم ادامه خواهد داشت.
سازمان ملل متحد اکنون پس از ۷۰ سال از زمان تاسیس چه وضعیتی دارد؟ آیا توانسته است وظایف خود را به خوبی انجام دهد یا حداقل یک اقدام کجا مناسب او را می توان نام برد؟
هدف اصلی سازمان ملل متحد بر اساس منشور آن «پیشگیری از جنگ و ایجاد جهانی عاری از خشونت» بود اما این هدف محقق شده است؟ سالگرد تولد 70 سالگی این سازمان است. عملکرد آن را چگونه می توان ارزیابی کرد مثبت یا منفی؟!
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *