بایستههای جنگ نرم
خبرگزاری میزان - استکبار به رهبری آمریکا پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و پایان جنگ سرد به این نتیجه رسید که رقیب قابل توجهی در دنیا وجود ندارد و به همین دلیل تلاش نمود در عرصههای مختلف، نفوذ و سیطره خود بر کشورهای جهان را تحمیل کند. بنابراین به یک مجموعه مقتدر فرهنگی نیاز بود تا به واسطه آن بتواند اهداف خود را محقق نماید که از آن به عنوان «ناتوی فرهنگی» یاد میشود.
خبرگزاری میزان -
به گزارش به نقل از روزنامه حمایت، «جنگ نرم» در مقابل «جنگ سخت» عبارت است از هر نوع عملیات روانی و تبلیغات
رسانهای در جامعه هدف که بدون تهاجم نظامی، طرف مقابل را به شکست وا
میدارد. براندازی، جنگ در فضای مجازی، تاسیس شبکههای رادیو تلویزیونی و
پخش شایعات از مهمترین انواع جنگ نرم هستند. جنگ نرم با هدف تضعیف اندیشه و
تفکرات بنیادی و اعتقادی جامعه مورد نظر طراحی شده و به مدد تبلیغات
رسانهای، موجب از بین رفتن ساختارهای اعتقادی، فرهنگی و در نهایت سیاسی
خواهد شد.
تاریخچه جنگ نرم به دهه 70 میلادی و زمانی باز میگردد که توسط اساتید ممتاز علوم سیاسی و مدیران سابقهدار سازمان جاسوسی آمریکا و پنتاگون در دوران جنگ سرد و تحت عنوان «کمیته خطر» طراحی شد. این کمیته در رویکرد خود علیه اتحاد جماهیر شوروی، تنها راه شکست بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشی نظام کمونیستی از درون میدانست. همراهی جریان اصلاحطلب گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین شوروی سابق موسوم به پروسترویکا با طراحان راهبردهای پنتاگون که دکترین مهار و جنگ رسانهای را پیش از آن کلید زده بودند، موجبات فروپاشی شوروی را فراهم آورد. استکبار به رهبری آمریکا پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و پایان جنگ سرد به این نتیجه رسید که رقیب قابل توجهی در دنیا وجود ندارد و به همین دلیل تلاش نمود در عرصههای مختلف، نفوذ و سیطره خود بر کشورهای جهان را تحمیل کند. بنابراین به یک مجموعه مقتدر فرهنگی نیاز بود تا به واسطه آن بتواند اهداف خود را محقق نماید که از آن به عنوان «ناتوی فرهنگی» یاد میشود.
جمهوری اسلامی ایران، به دلیل وسعت سرزمینی، جمعیت زیاد، بهرهمندی از امکانات نظامی، منابع طبیعی و نیز موقعیت ممتاز جغرافیایی در خاورمیانه به قدرتی بلامنازع در منطقه تبدیل شده و از این رو، کارشناسان سیاسی غرب معتقدند مقابله و براندازی نظام از طریق حمله نظامی به هیچ عنوان قابل تحقق نیست. پدیده جنگ نرم علیه نظام اسلامی به اشکال مختلف مانند اخلال در امورات اقتصادی، ایجاد نارضایتی در جامعه، تاسیس قارچگونه سازمانهای به اصطلاح مردمنهاد، جنگ رسانهای و عملیات روانی برای تضیعف ارکان نظام بروز و ظهور دارد. از جمله مؤلفههای دیگر این نبرد، سوء استفاده از وجود تنوعهای قومی و قبیلهای، دامن زدن به اختلافات مذهبی در قالب «تشیع انگلیسی »و «تسنن آمریکایی» و تاسیس شبکههای رادیو تلویزیونی فارسی زبان است.
تهاجم به بنیادهای فکری، اخلاقی و فرهنگی جامعه از سوی دشمنان انقلاب و نظام اسلامی امری دیرپا و مسبوق به سابقه است و از اوایل پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی شاهد جنگ نرم دشمن علیه بنیانها، ارزشها و تفکرات انقلابی بودهایم. هر چه زمان گذشته است، بر شدّت ابعاد این نبرد افزوده شده چرا که دشمنان دریافتهاند بهترین شیوه برای تغییر جهت نظام و برای استحاله آن و متوقف نمودن انقلاب اسلامی، تهاجم به بنیادهای اخلاقی و فرهنگی آحاد مردم است. به همان اندازه که نظام اسلامی در حوزه نظامی و امنیتی ساختارهای دفاعی قدرتمندی ایجاد نموده و قادر به دفاع مقتدرانه از خود است و به همان میزان که در عرصه سیاسی تلاش کرده است با نفوذیها برخورد نماید، متاسفانه در حوزه فکری و فرهنگی تقریباً هیچ ساختار منسجم، فرماندهی واحد دفاعی و مدیریت یکپارچهای وجود ندارد. مدافعان پراکندهای که در این جبهه مشغول کارزار سخت با دشمن هستند پشتیبانی نمیشوند و سربازان جبهه فرهنگی انقلاب نه تنها مورد حمایت نیستند بلکه حتی توسط برخی از مسئولین دچار آسیب نیز میشوند. روند منطقی این امور، فرصتی را برای دشمن فراهم کرده است که بر حجم، شدت و کیفیت جنگ نرم خود به ساختارهای ذکر شده بیفزاید.
علت این امر را باید در جمعبندی ناصحیح مسئولین فرهنگی جستجو کرد زیرا اساساً جریانی در کشور وجود دارد که مقوله تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را افسانه و خیالپردازی میداند. وقتی چنین باوری وجود داشته باشد، طبیعی است که اعلان خطری هم به جامعه ابلاغ نمیشود اکنون شاهدیم که عملاً بخشهای مرتبط با موضوع حساس فرهنگ، اعتقادات انقلابی - دینی و نیز برخی چهرههای تاثیرگذار سیاسی – فرهنگی نیز در این حوزه دچار نوعی رکود و بیعملی شده، احساس خطر نمیکنند و تنها پرچمدار این گفتمان، شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی است. در نتیجه، جامعه و بعضی رسانهها خطر حمله ناتوی فرهنگی دشمن را جدّی تلقی نکرده و فریادهایی که بعضاً زده میشود کاملاً فردی و موردی است. روشن است که در چنین شرایطی، اقدامات صورت گرفته جدّی و هدفمند نباشد و به صورت جبههای واحد و حرکتی دارای قوام تبدیل نشوند.
کشور ما در عرصههای اقتصادی، سیاست خارجی و دفاعی مورد طمع و تهاجم قرار دارد اما از آنجا که دشمن به خوبی واقف است ورود و نفوذ از این منافذ بسیار سخت و در برخی موارد ناممکن است، انرژی اصلی را بر وارد نمودن ضربات سهمگین و مهلک بر پیکره نظام اسلامی متمرکز نموده است. در مواردی نیز آسیبهای جدّی وارد شده که از آن جمله به برخی تغییرات در سبک زندگی و استحاله باورها و نگرش در برخی از جوانان میتوان اشاره کرد. این خاصیت حوزه تفکر و فرهنگ است که از جنگ نرم، تاثیر پذیرد و دچار تغییرات نامحسوسی شود که حتی جامعه هدف نیز احساس تهاجم و ضربهپذیری نکند.
در حالی که با تهاجم نرم دشمن در ساختارهای فکری و اخلاقی جامعه رو به رو هستیم، متاسفانه هر کدام از نهادهای مسئول، تکلیف خود را بر دوش دیگری میگذارد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند و در این میان هنوز، وظیفه تغذیه فکری و رساندن خوراک فرهنگی به جامعه، صاحب یا صاحبان اصلی خود را نشناخته است. در نتیجه، بیم آن است که بنیه فرهنگی و اخلاقی جامعه رو به تحلیل رفته و از آن سو، موج تهاجم روز به روز رو به فزونی گذارد و این دو قطب غیرهمنام وقتی به یکدیگر میرسند، همان لطماتی را بر جامعه وارد میکنند که موجبات هشدارهای مکرر دلسوزان و دردمندان جامعه را تاکنون فراهم آورده است. بهترین دستورالعمل در هماورد نابرابر نظام اسلامی با دشمنان همان است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی روز گذشته در جمع مسئولان رسانه ملی بر آن تاکید کردند و فرمودند: «دستیابی به تحلیلی مبنایی، صحیح و واقعبینانه از شرایط داخلی، منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی» مهمترین کار برای مقابله با جنگ نرم است.
نویسنده: دکتر محمدصادق کوشکی
تاریخچه جنگ نرم به دهه 70 میلادی و زمانی باز میگردد که توسط اساتید ممتاز علوم سیاسی و مدیران سابقهدار سازمان جاسوسی آمریکا و پنتاگون در دوران جنگ سرد و تحت عنوان «کمیته خطر» طراحی شد. این کمیته در رویکرد خود علیه اتحاد جماهیر شوروی، تنها راه شکست بلوک شرق را جنگ نرم و فروپاشی نظام کمونیستی از درون میدانست. همراهی جریان اصلاحطلب گورباچف برای ایجاد فضای باز سیاسی و تغییر در قوانین شوروی سابق موسوم به پروسترویکا با طراحان راهبردهای پنتاگون که دکترین مهار و جنگ رسانهای را پیش از آن کلید زده بودند، موجبات فروپاشی شوروی را فراهم آورد. استکبار به رهبری آمریکا پس از فروپاشی شوروی در سال 1991 و پایان جنگ سرد به این نتیجه رسید که رقیب قابل توجهی در دنیا وجود ندارد و به همین دلیل تلاش نمود در عرصههای مختلف، نفوذ و سیطره خود بر کشورهای جهان را تحمیل کند. بنابراین به یک مجموعه مقتدر فرهنگی نیاز بود تا به واسطه آن بتواند اهداف خود را محقق نماید که از آن به عنوان «ناتوی فرهنگی» یاد میشود.
جمهوری اسلامی ایران، به دلیل وسعت سرزمینی، جمعیت زیاد، بهرهمندی از امکانات نظامی، منابع طبیعی و نیز موقعیت ممتاز جغرافیایی در خاورمیانه به قدرتی بلامنازع در منطقه تبدیل شده و از این رو، کارشناسان سیاسی غرب معتقدند مقابله و براندازی نظام از طریق حمله نظامی به هیچ عنوان قابل تحقق نیست. پدیده جنگ نرم علیه نظام اسلامی به اشکال مختلف مانند اخلال در امورات اقتصادی، ایجاد نارضایتی در جامعه، تاسیس قارچگونه سازمانهای به اصطلاح مردمنهاد، جنگ رسانهای و عملیات روانی برای تضیعف ارکان نظام بروز و ظهور دارد. از جمله مؤلفههای دیگر این نبرد، سوء استفاده از وجود تنوعهای قومی و قبیلهای، دامن زدن به اختلافات مذهبی در قالب «تشیع انگلیسی »و «تسنن آمریکایی» و تاسیس شبکههای رادیو تلویزیونی فارسی زبان است.
تهاجم به بنیادهای فکری، اخلاقی و فرهنگی جامعه از سوی دشمنان انقلاب و نظام اسلامی امری دیرپا و مسبوق به سابقه است و از اوایل پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی شاهد جنگ نرم دشمن علیه بنیانها، ارزشها و تفکرات انقلابی بودهایم. هر چه زمان گذشته است، بر شدّت ابعاد این نبرد افزوده شده چرا که دشمنان دریافتهاند بهترین شیوه برای تغییر جهت نظام و برای استحاله آن و متوقف نمودن انقلاب اسلامی، تهاجم به بنیادهای اخلاقی و فرهنگی آحاد مردم است. به همان اندازه که نظام اسلامی در حوزه نظامی و امنیتی ساختارهای دفاعی قدرتمندی ایجاد نموده و قادر به دفاع مقتدرانه از خود است و به همان میزان که در عرصه سیاسی تلاش کرده است با نفوذیها برخورد نماید، متاسفانه در حوزه فکری و فرهنگی تقریباً هیچ ساختار منسجم، فرماندهی واحد دفاعی و مدیریت یکپارچهای وجود ندارد. مدافعان پراکندهای که در این جبهه مشغول کارزار سخت با دشمن هستند پشتیبانی نمیشوند و سربازان جبهه فرهنگی انقلاب نه تنها مورد حمایت نیستند بلکه حتی توسط برخی از مسئولین دچار آسیب نیز میشوند. روند منطقی این امور، فرصتی را برای دشمن فراهم کرده است که بر حجم، شدت و کیفیت جنگ نرم خود به ساختارهای ذکر شده بیفزاید.
علت این امر را باید در جمعبندی ناصحیح مسئولین فرهنگی جستجو کرد زیرا اساساً جریانی در کشور وجود دارد که مقوله تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را افسانه و خیالپردازی میداند. وقتی چنین باوری وجود داشته باشد، طبیعی است که اعلان خطری هم به جامعه ابلاغ نمیشود اکنون شاهدیم که عملاً بخشهای مرتبط با موضوع حساس فرهنگ، اعتقادات انقلابی - دینی و نیز برخی چهرههای تاثیرگذار سیاسی – فرهنگی نیز در این حوزه دچار نوعی رکود و بیعملی شده، احساس خطر نمیکنند و تنها پرچمدار این گفتمان، شخص رهبر معظم انقلاب اسلامی است. در نتیجه، جامعه و بعضی رسانهها خطر حمله ناتوی فرهنگی دشمن را جدّی تلقی نکرده و فریادهایی که بعضاً زده میشود کاملاً فردی و موردی است. روشن است که در چنین شرایطی، اقدامات صورت گرفته جدّی و هدفمند نباشد و به صورت جبههای واحد و حرکتی دارای قوام تبدیل نشوند.
کشور ما در عرصههای اقتصادی، سیاست خارجی و دفاعی مورد طمع و تهاجم قرار دارد اما از آنجا که دشمن به خوبی واقف است ورود و نفوذ از این منافذ بسیار سخت و در برخی موارد ناممکن است، انرژی اصلی را بر وارد نمودن ضربات سهمگین و مهلک بر پیکره نظام اسلامی متمرکز نموده است. در مواردی نیز آسیبهای جدّی وارد شده که از آن جمله به برخی تغییرات در سبک زندگی و استحاله باورها و نگرش در برخی از جوانان میتوان اشاره کرد. این خاصیت حوزه تفکر و فرهنگ است که از جنگ نرم، تاثیر پذیرد و دچار تغییرات نامحسوسی شود که حتی جامعه هدف نیز احساس تهاجم و ضربهپذیری نکند.
در حالی که با تهاجم نرم دشمن در ساختارهای فکری و اخلاقی جامعه رو به رو هستیم، متاسفانه هر کدام از نهادهای مسئول، تکلیف خود را بر دوش دیگری میگذارد و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند و در این میان هنوز، وظیفه تغذیه فکری و رساندن خوراک فرهنگی به جامعه، صاحب یا صاحبان اصلی خود را نشناخته است. در نتیجه، بیم آن است که بنیه فرهنگی و اخلاقی جامعه رو به تحلیل رفته و از آن سو، موج تهاجم روز به روز رو به فزونی گذارد و این دو قطب غیرهمنام وقتی به یکدیگر میرسند، همان لطماتی را بر جامعه وارد میکنند که موجبات هشدارهای مکرر دلسوزان و دردمندان جامعه را تاکنون فراهم آورده است. بهترین دستورالعمل در هماورد نابرابر نظام اسلامی با دشمنان همان است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی روز گذشته در جمع مسئولان رسانه ملی بر آن تاکید کردند و فرمودند: «دستیابی به تحلیلی مبنایی، صحیح و واقعبینانه از شرایط داخلی، منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی» مهمترین کار برای مقابله با جنگ نرم است.
نویسنده: دکتر محمدصادق کوشکی
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *