حافظ محبوب ترین شاعر در "افغانستان" است
خبرگزاری میزان - محمد کاظم کاظمی، شاعر نامدار افغانستان حافظ را محبوب ترین شاعر میان مردم افغانستان دانست و تاکید کرد افغان ها در مدارس، با شاعران فارسی گوی سرزمین های دیگر نیز آشنا می شوند.
گزارش گروه فضای مجازی ، محمدکاظم کاظمی 47 ساله شاعر و نویسنده افغانستانی ، در سال ۱۳۵۴ به کابل کوچ کرد و تا سال آخر دبیرستان در این شهر درس خواند. در سال ۱۳۶۳ به ایران آمد و پس از اتمام دوره دبیرستان، کارشناسی خود را رشتهٔ مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد گرفت. از سال ۱۳۶۵ فعالیت های ادبی خود را آغاز کرد و آن را در دههٔ هفتاد ادامه داد. انتشار مثنوی "بازگشت" او در فروردین ۱۳۷۰ مایه شهرت او شد.
او علاوه بر سرایش شعر، در زمینه های آموزش شعر، برگزاری محافل انجمن های ادبی مهاجرین افغان در ایران، انتشار نقدها و مقالاتی در مطبوعات، تألیف و ویرایش کتاب هایی در زمینه زبان و ادبیات فارسی فعالیت کرده است. عضویت در هیئت تحریر فصلنامه های «در دری» و «خط سوم» و عضویت در مؤسسه فرهنگی در دری از دیگر فعالیت های او بوده است.
به مناسبت 20 مهرماه روز بزرگداشت حافظ با ایرنا گفت وگویی با وی ترتیب داده که از نظرتان می گذرد :
**س : ایرانیان شب چله (یلدا) یا در مناسبت های دیگر، شعرهای حافظ را می خوانند و به او لقب لسان الغیب داده اند. آیا حافظ در افغانستان نیز چنین جایگاهی دارد یا هم ردیف دیگر شاعران کلاسیک فارسی گو شناخته می شود؟
- بله. حافظ در افغانستان هم جایگاهی رفیع دارد. اگر در میان عموم مردم افغانستان، محبوب ترین شاعران کهن فارسی را سراغ بگیریم، پاسخ ها احتمالا حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و بیدل خواهند بود. در این میان، البته حافظ بین عموم مردم جایگاه والاتری دارد و کسانی مانند مولوی و بیدل را خواص بیشتر می شناسند. فال گرفتن با دیوان حافظ همچون ایران رایج است و دیوان حافظ در خانه های همه اهل شعر و مطالعه، یافت می شود.
**س : آیا شعر حافظ در کتاب های درسی مدارس افغانستان تدریس می شود؟
- آری. همانند دیگر شاعران کهن، در همه کتاب های ادبیات فارسی افغانستان هست. آنچه در کتاب های درسی افغانستان جالب است، این است که آثار شاعرانِ همه قلمروی جغرافیاییِ زبان فارسی، در آنجا چاپ شده است. یعنی هم شعر خلیل الله خلیلی، شاعر افغانستان را در کتاب ها داریم، هم شعر پروین اعتصامی، شاعر ایران، هم شعر بیدل، شاعر هندوستان و هم شعر اقبال لاهوری، شاعر پاکستان. ولی در کتاب های درسی ایران، معمولا به شاعران حوزه بزرگ جغرافیای زبان فارسی کمتر توجه شده است. به همین دلیل، مردم افغانستان با شعر همه این سرزمین ها آشنایند ولی مردم ایران، با شاعرانی که در خارج از ایران زیسته اند خیلی آشنا نیستند.
** س : اندیشه های حافظ و شعر حافظ، چه نقشی در ادبیات فارسی داشته است؟
- شعر حافظ، عصاره تفکر، عرفان، احساسات و اندیشه مردمان پارسی زبان است. یعنی تقریبا همه مسایل و مضامین مطرح برای مردم فارسی زبان، در شعر حافظ هم به نوعی طرح شده است. به همین دلیل، این شاعر در همه عصرها برای مردم حرف های دلپذیر داشته است. هم در حوزه عشق و عرفان، شعر حافظ راهگشا است و هم در حوزه اخلاق و حکمت. بنابراین می شود شعر حافظ را یکی از ابزارهای انتقال عرفان و حکمت از دیروز به امروز و آینده دانست.
**س : اجازه بدهید به سوال های شخصی تر بپردازیم. به نظر می رسد شعر شما، زاییده ی تجربه ها و احساسات روزمره شماست؛ برای همین هم گاه عاشقانه می سرایید و گاه سیاسی، گاه از دردهای اجتماعی می گویید و گاه طنز و حتی شوخی. آیا شاعر خوب، می تواند شاعر سفارشی باشد؟ یعنی به جای اینکه حال خود را وصف و تجربه های خود را بازگو کند، به اقتضای خواست و نیازِ دیگران شعر بگوید؟
- در مجموع شاعر بیشتر از باطن و درون خود سفارش می گیرد و وقایع بیرونی هم وقتی می توانند در او موجب سرایش یک شعر خوب شوند که یک اثر باطنی در او بگذارند از مسیر ذهن و احساس او عبور کنند. به همین دلیل معمولاً شعر خوب نمی تواند حاصل یک سفارش بیرونی باشد. ولی همان طور که عرض کردم، «معمولاً» چون این به طبع و توانایی خود شاعر هم بستگی دارد. بعضی شاعران قدرت «ساختن» بیشتر دارند و با همان سفارش ها هم شعرهای خوبی از کار درمی آورند. ولی برای من هیچ وقت این طور نبوده است.
** س : و پرسش پایانی شعر «بازگشت» (پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت) را برخی ایرانیان شنیده اند. خود من وقتی این شعر را خواندم، با اینکه افغانی نیستم، اما بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. این شعر از چه کسی گلایه می کند؟ از روزگار و بخت بد؟ یا فقط ذکر مصیبت است؟ می خواهم بدانم چه حسی داشتید که این شعر را نوشتید.
- این شعر در واقع حاصل یک احساس جمعی است. احساسی که بسیاری از مهاجرانِ ما آن را تجربه کردند و من هرچند بسیاری از چیزهایی را که در این شعر مطرح شده است خودم تجربه نکرده ام، آنها را در دیگران دیدهام.
اما این که این گلایه از چه کسی است. حقیقت این است که این شعر گلایه نیست. اگر گلایه می بود اثر نمی گذاشت. معمولاً گلایه تأثیر مثبت و سازنده در مخاطب نمی گذارد و حتی گاهی او را پس میزند. به نظرم آنچه باعث موفقیت این شعر شد این بود که تجربه های یک گروه از آدم ها را برای یک گروه دیگر، ملموس و عینی ساخت. یعنی آنها را در تجربه های مهاجران شریک کرد.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
او علاوه بر سرایش شعر، در زمینه های آموزش شعر، برگزاری محافل انجمن های ادبی مهاجرین افغان در ایران، انتشار نقدها و مقالاتی در مطبوعات، تألیف و ویرایش کتاب هایی در زمینه زبان و ادبیات فارسی فعالیت کرده است. عضویت در هیئت تحریر فصلنامه های «در دری» و «خط سوم» و عضویت در مؤسسه فرهنگی در دری از دیگر فعالیت های او بوده است.
به مناسبت 20 مهرماه روز بزرگداشت حافظ با ایرنا گفت وگویی با وی ترتیب داده که از نظرتان می گذرد :
**س : ایرانیان شب چله (یلدا) یا در مناسبت های دیگر، شعرهای حافظ را می خوانند و به او لقب لسان الغیب داده اند. آیا حافظ در افغانستان نیز چنین جایگاهی دارد یا هم ردیف دیگر شاعران کلاسیک فارسی گو شناخته می شود؟
- بله. حافظ در افغانستان هم جایگاهی رفیع دارد. اگر در میان عموم مردم افغانستان، محبوب ترین شاعران کهن فارسی را سراغ بگیریم، پاسخ ها احتمالا حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی و بیدل خواهند بود. در این میان، البته حافظ بین عموم مردم جایگاه والاتری دارد و کسانی مانند مولوی و بیدل را خواص بیشتر می شناسند. فال گرفتن با دیوان حافظ همچون ایران رایج است و دیوان حافظ در خانه های همه اهل شعر و مطالعه، یافت می شود.
**س : آیا شعر حافظ در کتاب های درسی مدارس افغانستان تدریس می شود؟
- آری. همانند دیگر شاعران کهن، در همه کتاب های ادبیات فارسی افغانستان هست. آنچه در کتاب های درسی افغانستان جالب است، این است که آثار شاعرانِ همه قلمروی جغرافیاییِ زبان فارسی، در آنجا چاپ شده است. یعنی هم شعر خلیل الله خلیلی، شاعر افغانستان را در کتاب ها داریم، هم شعر پروین اعتصامی، شاعر ایران، هم شعر بیدل، شاعر هندوستان و هم شعر اقبال لاهوری، شاعر پاکستان. ولی در کتاب های درسی ایران، معمولا به شاعران حوزه بزرگ جغرافیای زبان فارسی کمتر توجه شده است. به همین دلیل، مردم افغانستان با شعر همه این سرزمین ها آشنایند ولی مردم ایران، با شاعرانی که در خارج از ایران زیسته اند خیلی آشنا نیستند.
** س : اندیشه های حافظ و شعر حافظ، چه نقشی در ادبیات فارسی داشته است؟
- شعر حافظ، عصاره تفکر، عرفان، احساسات و اندیشه مردمان پارسی زبان است. یعنی تقریبا همه مسایل و مضامین مطرح برای مردم فارسی زبان، در شعر حافظ هم به نوعی طرح شده است. به همین دلیل، این شاعر در همه عصرها برای مردم حرف های دلپذیر داشته است. هم در حوزه عشق و عرفان، شعر حافظ راهگشا است و هم در حوزه اخلاق و حکمت. بنابراین می شود شعر حافظ را یکی از ابزارهای انتقال عرفان و حکمت از دیروز به امروز و آینده دانست.
**س : اجازه بدهید به سوال های شخصی تر بپردازیم. به نظر می رسد شعر شما، زاییده ی تجربه ها و احساسات روزمره شماست؛ برای همین هم گاه عاشقانه می سرایید و گاه سیاسی، گاه از دردهای اجتماعی می گویید و گاه طنز و حتی شوخی. آیا شاعر خوب، می تواند شاعر سفارشی باشد؟ یعنی به جای اینکه حال خود را وصف و تجربه های خود را بازگو کند، به اقتضای خواست و نیازِ دیگران شعر بگوید؟
- در مجموع شاعر بیشتر از باطن و درون خود سفارش می گیرد و وقایع بیرونی هم وقتی می توانند در او موجب سرایش یک شعر خوب شوند که یک اثر باطنی در او بگذارند از مسیر ذهن و احساس او عبور کنند. به همین دلیل معمولاً شعر خوب نمی تواند حاصل یک سفارش بیرونی باشد. ولی همان طور که عرض کردم، «معمولاً» چون این به طبع و توانایی خود شاعر هم بستگی دارد. بعضی شاعران قدرت «ساختن» بیشتر دارند و با همان سفارش ها هم شعرهای خوبی از کار درمی آورند. ولی برای من هیچ وقت این طور نبوده است.
** س : و پرسش پایانی شعر «بازگشت» (پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت) را برخی ایرانیان شنیده اند. خود من وقتی این شعر را خواندم، با اینکه افغانی نیستم، اما بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. این شعر از چه کسی گلایه می کند؟ از روزگار و بخت بد؟ یا فقط ذکر مصیبت است؟ می خواهم بدانم چه حسی داشتید که این شعر را نوشتید.
- این شعر در واقع حاصل یک احساس جمعی است. احساسی که بسیاری از مهاجرانِ ما آن را تجربه کردند و من هرچند بسیاری از چیزهایی را که در این شعر مطرح شده است خودم تجربه نکرده ام، آنها را در دیگران دیدهام.
اما این که این گلایه از چه کسی است. حقیقت این است که این شعر گلایه نیست. اگر گلایه می بود اثر نمی گذاشت. معمولاً گلایه تأثیر مثبت و سازنده در مخاطب نمی گذارد و حتی گاهی او را پس میزند. به نظرم آنچه باعث موفقیت این شعر شد این بود که تجربه های یک گروه از آدم ها را برای یک گروه دیگر، ملموس و عینی ساخت. یعنی آنها را در تجربه های مهاجران شریک کرد.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *