سوریه به ویتنامی برای آمریکا تبدیل خواهد شد
خبرگزاری میزان - ویتنام برای آمریکا یک فاجعه بود. نیروهای آمریکایی گرچه در این کشور جنایات فراوانی را مرتکب شدند اما در نهایت این کشور متجاوز بود که مجبور شد خاک ویتنام را ترک کند از آن پس هر گاه کشوری در یک جنگ در شرایط وخیمی قرار می گیرد یا این که می خواهد وارد جنگی شود مثال ویتنام بر زبان جاری می شود.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی جنگ ویتنام یک رسوایی بزرگ برای آمریکای ابر قدرت بود. ارتش این کشور در جنگ با مردم ویتنام شکست سنگینی را متحمل و با سرافکندگی از خاک این شکور بیرون آمد. نه تنها آثار این جنگ طولانی که در سال 1955 آغاز شد در ویتنام و کشورهای اطراف باقی ماند بلکه سربازان آمریکایی بازگشته از جنگ با روح و روان تخریب شده به میهن خود بازگشتند و این ویرانی اعصاب و روان تبعات منفی زیادی را در افکار عمومی آمریکا بر جا گذاشت.
هنوز هم برخی از بازماندگان این جنگ که دوران پیری را سپری می کنند با کابوس های جنگ ویتنام درگیر هستند و خانواده آنها هم با این درد سر می کنند.
از آن پس بود که آمریکایی ها سعی کردند تا در جنگ هایی که ایجاد می کنند حضور نیروی زمینی گسترده نداشته باشند و زمان طولانی هم در کشورهای اشغالی باقی نمانند. جنگ عراق نمونه ای از این سیاست است که آمریکایی ها پس از سرنگون کردن صدام که البته جنگ سختی را هم تجربه نکرد، مجبور به واگذاری کشور به مردم عراق شد تا مانند ویتنام تلفات و خسارات مادی و معنوی زیادی را متحمل نشود.
حتی حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان محدود و حساب شده بود. در واقع جنگ های نوینی که آمریکایی ها در منطقه راه انداخته اند از نوع جنگ هایی است که خودش حضور محسوس و کاملی ندارد و تنها با دخالت های خود جنگ را ایجاد می کند تا با ایجاد ناامنی و جنگ های منطقه ای و فرقه ای به ویژه در کشورهای اسلامی، آنها را در شرایط بحران قرار دهد.
آمریکا حتی برای سرنگون کردن کشورهای مخالف خود هم اقدام می کند. لیبی یکی از آن کشورهایی بود که با دخالت مستقیم آمریکا، قذافی سرنگون شد و اکنون این کشور شرایط مناسبی ندارد و هنوز جنگ های قومی و فرقه ای در این کشور ادامه دارد.
سوریه هم به خاطر این که محور مقاومت است و مناسبات نزدیک راهبردی با جمهوری اسلامی ایران دارد از گزند توطئه های آمریکا در امان نبود.اکنون 4 سال است که این کشور درگیر جنگی است که آمریکایی ها و کشورهای حامی او در منطقه آن را به راه انداخته اند تا شاید بتوانند دولت قانونی بشار اسد را مانند قذافی سرنگون کنند. تفاوت قذافی با بشار اسد حمایت مردم سوریه از رئیس جمهورشان است.
یکی از دلایلی که اسد هنوز باقی است به خاطر پشتوانه مردمی است. در غیر این صورت ظرف مدت زمان کوتاهی سرنگون می شد و آمریکا هم به نیت خود می رسید.
فاکتورهای دیگری هم در ماندگاری و مقاومت سوریه و مردم این کشور وجود دارد که بسیار پر اهمیت است.
حمایت های جمهوری اسلامی ایران از مردم و دولت سوریه را نمی توان نادیده گرفت. حتی بشار اسد و مردم این کشور خود این حمایت ها را بر زبان می آورند و از آن تشکر می کنند.
اما حضور و حمایت جمهوری اسلامی ایران از سوریه هنوز به مرحله ورود مستقیم نرسیده است و اکنون این کمک ها و حمایت ها در حوزه نظامی، مستشاری است و بیشتر کمک ها در زمینه کمک های غذایی و دارویی انجام می شود.
در همین مرحله هم دشمنان سوریه حمایت های ایران را یکی از دلایل ماندگاری بشار اسد می دانند و اعتراف می کنند که اگر کمک های ایران و روسیه نبود دولت بشار اسد زودتر از اینها سرنگون شده بود.
اما شرایط سوریه به گونه ای پیش رفت که تروریست های تکفیری داعش در این کشور گسترش یافتند و جان گرفتند. این تروریست ها از سوی سران کشورهای مرتجع عرب حمایت گسترده شدند و در همسایگی این کشور هم، ترکیه آنها را ساپورت می کند.
ورود مستقیم روسیه به بحران سوریه اکنون برای آمریکا و غرب یک شوک ناگهانی به حساب می آید. آنها اصلاً تصور نمی کردند که روسیه اینگونه وارد عمل شود و دست به تار و مار تروریست ها بزند.
ائتلاف به ظاهر ضد تروریست به رهبری آمریکا پس از نزدیک به 2 سال فعالیت خود، هیچ دستاوردی در مبارزه با تروریسم در منطقه نداشته است. بلکه اقدامات آمریکا باعث تقویت هر چه بیشتر آنها در سوریه و عراق شده که اگر با آنها مبارزه نکنیم کل منطقه را درگیر خواهند کرد.
ورود ایران از همان آغاز بحران سوریه با محاسبه دقیق و منطقی از شرایط آینده منطقه، باعث خنثی شدن توطئه ای بود که علیه ایران تدارک دیده شده بود. اگر جمهوری اسلامی ایران به مقابله با تروریست های منطقه نمی پرداخت اگر اغراق نکنیم که اکنون در ایران حضور داشتند، حداقل پشت مرزهای ایران صف بسته بودند. تنها کمی غفلت می توانست چنین وضعیتی را ایجاد کند.
اکنون هم شرایط سوریه با ورود ایران و روسیه تغییر یافته و تروریست ها در فشار شدید قرار گرفته اند، تحلیل گران غربی مطرح می کنند که احتمال می دهند سوریه به ویتنام ایران تبدیل شود.
این مقایسه، ناقص و غیر حرفه ای است، چرا که در ویتنام ارتش آمریکا با مردم این کشور می جنگید در حالی که ایران در کنار مردم سوریه با تروریست های تکفیری می جنگند.آمریکا خواهان سرنگونی دولت بشار اسد است و تاکنون هزینه زیادی هم برای این منظور صرف کرده اما هیچگاه به خود جرأت نداده است تا نیروی زمینی خود را وارد سوریه کند چون به خوبی می داند که سوریه شرایط ویتنام شدن برای آمریکا را دارد.
آمریکا همین که توانسته وضعیت سوریه را به این شکل درآورد برایش کافی است و سعی دارد این وضعیت را حفظ کند اما مقابل او ایران و روسیه قرار گرفته اند و می توانند وضعیت پیش آمده را تغییر دهند و خواهند داد.
آمریکا اکنون نگران تغییر وضعیتی است که از سوی روسیه و ایران رقم خواهد خورد. همین که آمریکایی ها تاکنون نتوانسته اند دولت سوریه را سرنگون کنند پیروزی بزرگی برای ایران و روسیه است.
نه ایران و نه روسیه قرار نیست سوریه را اشغال کنند و مانند یانکی ها در ویتنام دست به کشتار مردم این کشور بزنند، ارتش و مردم این کشور همچنان قابلیت و ظرفیت مقاومت را دارند و تنها با کمک های دوجانبه روسیه و ایران می توانند بر مشکلی که آمریکایی ها ایجاد کرده اند فائق آیند.
مبارزه و حضور ایران در سوریه اعتقادی است و با جنگی که آمریکایی ها به راه می اندازند بسیار تفاوت دارد. شهادت سردار سپاه اسلام شهید حاج حسین همدانی این ادعا را اثبات می کند.
این هشدار برای آمریکایی ها جدی و و اقعی است که اگر به سوریه نیروی پیاده گسیل کند و وارد جنگ مستقیم شود ویتنامی دیگر برای او رقم خواهد خورد که درد شکست آن از جنگ ویتنام بدتر خواهد بود.
هنوز هم برخی از بازماندگان این جنگ که دوران پیری را سپری می کنند با کابوس های جنگ ویتنام درگیر هستند و خانواده آنها هم با این درد سر می کنند.
از آن پس بود که آمریکایی ها سعی کردند تا در جنگ هایی که ایجاد می کنند حضور نیروی زمینی گسترده نداشته باشند و زمان طولانی هم در کشورهای اشغالی باقی نمانند. جنگ عراق نمونه ای از این سیاست است که آمریکایی ها پس از سرنگون کردن صدام که البته جنگ سختی را هم تجربه نکرد، مجبور به واگذاری کشور به مردم عراق شد تا مانند ویتنام تلفات و خسارات مادی و معنوی زیادی را متحمل نشود.
حتی حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان محدود و حساب شده بود. در واقع جنگ های نوینی که آمریکایی ها در منطقه راه انداخته اند از نوع جنگ هایی است که خودش حضور محسوس و کاملی ندارد و تنها با دخالت های خود جنگ را ایجاد می کند تا با ایجاد ناامنی و جنگ های منطقه ای و فرقه ای به ویژه در کشورهای اسلامی، آنها را در شرایط بحران قرار دهد.
آمریکا حتی برای سرنگون کردن کشورهای مخالف خود هم اقدام می کند. لیبی یکی از آن کشورهایی بود که با دخالت مستقیم آمریکا، قذافی سرنگون شد و اکنون این کشور شرایط مناسبی ندارد و هنوز جنگ های قومی و فرقه ای در این کشور ادامه دارد.
سوریه هم به خاطر این که محور مقاومت است و مناسبات نزدیک راهبردی با جمهوری اسلامی ایران دارد از گزند توطئه های آمریکا در امان نبود.اکنون 4 سال است که این کشور درگیر جنگی است که آمریکایی ها و کشورهای حامی او در منطقه آن را به راه انداخته اند تا شاید بتوانند دولت قانونی بشار اسد را مانند قذافی سرنگون کنند. تفاوت قذافی با بشار اسد حمایت مردم سوریه از رئیس جمهورشان است.
یکی از دلایلی که اسد هنوز باقی است به خاطر پشتوانه مردمی است. در غیر این صورت ظرف مدت زمان کوتاهی سرنگون می شد و آمریکا هم به نیت خود می رسید.
فاکتورهای دیگری هم در ماندگاری و مقاومت سوریه و مردم این کشور وجود دارد که بسیار پر اهمیت است.
حمایت های جمهوری اسلامی ایران از مردم و دولت سوریه را نمی توان نادیده گرفت. حتی بشار اسد و مردم این کشور خود این حمایت ها را بر زبان می آورند و از آن تشکر می کنند.
اما حضور و حمایت جمهوری اسلامی ایران از سوریه هنوز به مرحله ورود مستقیم نرسیده است و اکنون این کمک ها و حمایت ها در حوزه نظامی، مستشاری است و بیشتر کمک ها در زمینه کمک های غذایی و دارویی انجام می شود.
در همین مرحله هم دشمنان سوریه حمایت های ایران را یکی از دلایل ماندگاری بشار اسد می دانند و اعتراف می کنند که اگر کمک های ایران و روسیه نبود دولت بشار اسد زودتر از اینها سرنگون شده بود.
اما شرایط سوریه به گونه ای پیش رفت که تروریست های تکفیری داعش در این کشور گسترش یافتند و جان گرفتند. این تروریست ها از سوی سران کشورهای مرتجع عرب حمایت گسترده شدند و در همسایگی این کشور هم، ترکیه آنها را ساپورت می کند.
ورود مستقیم روسیه به بحران سوریه اکنون برای آمریکا و غرب یک شوک ناگهانی به حساب می آید. آنها اصلاً تصور نمی کردند که روسیه اینگونه وارد عمل شود و دست به تار و مار تروریست ها بزند.
ائتلاف به ظاهر ضد تروریست به رهبری آمریکا پس از نزدیک به 2 سال فعالیت خود، هیچ دستاوردی در مبارزه با تروریسم در منطقه نداشته است. بلکه اقدامات آمریکا باعث تقویت هر چه بیشتر آنها در سوریه و عراق شده که اگر با آنها مبارزه نکنیم کل منطقه را درگیر خواهند کرد.
ورود ایران از همان آغاز بحران سوریه با محاسبه دقیق و منطقی از شرایط آینده منطقه، باعث خنثی شدن توطئه ای بود که علیه ایران تدارک دیده شده بود. اگر جمهوری اسلامی ایران به مقابله با تروریست های منطقه نمی پرداخت اگر اغراق نکنیم که اکنون در ایران حضور داشتند، حداقل پشت مرزهای ایران صف بسته بودند. تنها کمی غفلت می توانست چنین وضعیتی را ایجاد کند.
اکنون هم شرایط سوریه با ورود ایران و روسیه تغییر یافته و تروریست ها در فشار شدید قرار گرفته اند، تحلیل گران غربی مطرح می کنند که احتمال می دهند سوریه به ویتنام ایران تبدیل شود.
این مقایسه، ناقص و غیر حرفه ای است، چرا که در ویتنام ارتش آمریکا با مردم این کشور می جنگید در حالی که ایران در کنار مردم سوریه با تروریست های تکفیری می جنگند.آمریکا خواهان سرنگونی دولت بشار اسد است و تاکنون هزینه زیادی هم برای این منظور صرف کرده اما هیچگاه به خود جرأت نداده است تا نیروی زمینی خود را وارد سوریه کند چون به خوبی می داند که سوریه شرایط ویتنام شدن برای آمریکا را دارد.
آمریکا همین که توانسته وضعیت سوریه را به این شکل درآورد برایش کافی است و سعی دارد این وضعیت را حفظ کند اما مقابل او ایران و روسیه قرار گرفته اند و می توانند وضعیت پیش آمده را تغییر دهند و خواهند داد.
آمریکا اکنون نگران تغییر وضعیتی است که از سوی روسیه و ایران رقم خواهد خورد. همین که آمریکایی ها تاکنون نتوانسته اند دولت سوریه را سرنگون کنند پیروزی بزرگی برای ایران و روسیه است.
نه ایران و نه روسیه قرار نیست سوریه را اشغال کنند و مانند یانکی ها در ویتنام دست به کشتار مردم این کشور بزنند، ارتش و مردم این کشور همچنان قابلیت و ظرفیت مقاومت را دارند و تنها با کمک های دوجانبه روسیه و ایران می توانند بر مشکلی که آمریکایی ها ایجاد کرده اند فائق آیند.
مبارزه و حضور ایران در سوریه اعتقادی است و با جنگی که آمریکایی ها به راه می اندازند بسیار تفاوت دارد. شهادت سردار سپاه اسلام شهید حاج حسین همدانی این ادعا را اثبات می کند.
این هشدار برای آمریکایی ها جدی و و اقعی است که اگر به سوریه نیروی پیاده گسیل کند و وارد جنگ مستقیم شود ویتنامی دیگر برای او رقم خواهد خورد که درد شکست آن از جنگ ویتنام بدتر خواهد بود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *