نظر اتاق فکر سیاسی ایران درباره مذاکره با آمریکا/ اختلاف موضع کویت و عربستان درباره یمن/ برخی جریانات مذهبی منطقه ظرفیت خشونتورزی دارند
خبرگزاری میزان-حمیدرضا دهقانی گفت: ممکن است این تردید در میان مسئولان ایرانی وجود داشته باشد که برخی از جهات منطقه ای و یا غربی به نوعی از تروریست ها حمایت می کنند و یا حداقل اینکه دغدغه و نگرانی جدی در این زمینه ندارند، اگر اینگونه باشد امکان همکاری بسیار ضعیف می شود.
خبرگزاری میزان -
- گروه سیاسی: "حمیدرضا دهقانی"، رئیس اداره اول خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین
نماینده سابق کشورمان در سازمان همکاری های اسلامی (جده)، دیپلماتی است که
برخلاف میز بسیار شلوغ و مملو از کاغذها و اسناد کاری، ذهنی مرتب و منظم
دارد، این امر از نحوه پاسخگوئی وی به سوالات مطروحه کاملا مشخص است.
دهقانی پس از شنیدن هر سوال اندکی تامل کرده و آنگاه پاسخ های خود را به شکلی کاملا منسجم و طبقه بندی شده بیان می کند، امری که ویژگی دیپلماتی کهنه کار و با تجربه است.
باتوجه به شرایط امروز منطقه، فاجعه دلخراش منا و همچنین بحران های عراق، یمن، سوریه و البته برجام، ، گفتگویی را با وی انجام داده است که در ادامه آن را می خوانید:
میزان: اکنون بیش از دو هفته از حادث تلخ منا میگذرد، ملت ایران در پی شهادت تعداد زیادی از حجاج ایرانی داغدار هستند، این در حالی است که هنوز دولت عربستان حاضر به همکاری کامل با کشورهای داغدار نیست، آخرین اطلاعات از وضعیت حجاج ایرانی و به خصوص مفقودین چگونه است؟
حادثه منا بسیار دلخراش و ناراحت کننده بود؛ تاکنون خبر وفات بیش از 400 تن از هموطنان ما تایید شده که برخی از آنها به کشور بازگشته اند و از بین آن ها برادران عزیزم محمدرحیم آقایی پور سفیر سابق کشورمان در اسلونی و جناب آقای حسن حسینی مقدم سرکنسول کشورمان در مرو هستند.
همچنین تا این لحظه که با شما سخن می گویم تکلیف بیش از 100 زائر ایرانی که همچنان جزو مفقودین هستند مشخص نشده است؛ ازجمله این عزیزان برادر عزیزم جناب آقای دکتر رکن آبادی سفیر سابق کشورمان در بیروت و برادر عزیزم جناب آقای فهیما دو تن از مدیران وزارت امور خارجه هستند.
متاسفانه احتمال دارد بخش قابل توجهی از مفقودین جزو جانباختگان فاجعه منا باشند.
بنابراین در حال حاضر اولویت جمهوری اسلامی در درجه اول تعیین وضعیت مفقودین و بازگرداندن جانباختگان و حادثه دیدگان به بهترین وجه ممکن، و در درجه دوم تشخیص علت وقوع این حادثه جانگداز است.
همانطور که گفتم به دلیل فقدان اطلاعات صحیح نمی توان در مورد علل و چرایی این فاجعه هنوز نظر قطعی داد ولی نوع برخورد و اهمال در پیگیری حادثه و برخورد با خانواده قربانیان و اکرام ضیوف الرحمان از طرف مسئولان عربستان غیر قابل قبول است.
به نظر می رسد راهبرد رسانه ای مطلوب در سطح فضای عمومی و رسانه ها در این زمان، بیش از آنکه بر محور افزایش گمانه زنی ها و تشدید احساسات مردم بچرخد باید بر دعوت افکار عمومی به آرامش و صبر تمرکز داشته باشد.
آنچه قطعیست این است که فاجعه دلخراش منا در ابعاد سیاسی و حقوقی از سوی جمهوری اسلامی ایران پیگیری خواهد شد و تلاش ما در وزارت خارجه نیز پیگیر لحظه به لحظه این حادثه تا تعیین دقیق علل و ریشه های آن است.
میزان: امروزه شاهد حجم کم سابقه ای از مداخلات مستقیم قدرت های فرامنطقه ای در خاورمیانه و به طور ویژه در کشورهای دوست و متحد جمهوری اسلامی ایران هستیم، از دید شما منشاء و مشکلات وضعیت فعلی منطقه ما چیست؟
با نگاهی به شرایط فعلی منطقه می توان 4 مشکل اساسی را دریافت که در خاورمیانه وجود دارد.
مشکل و معضل اول "اشغال" است، یعنی اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی و اشغال بخش هایی از لبنان و سوریه و در گذشته مصر، توسط این رژیم.
شاید اولین و طولانی ترین مشکل نه فقط در خاورمیانه بلکه در سطح جهان، همین مسئله است که نزدیک به 70 سال از آن می گذرد.
این مشکل تبعات زیادی برای منطقه ما از جمله در مسئله آوارگان به بارآورده است.
مردم فلسطین سال هاست که آواره و بی خانمان شده اند و حتی از جهات متعددی از جمله مسائل تغذیه در شرایط بسیار بدی به سر می برند، چرا که مردم بی پناهی هستند.
این در حالی است که این مردم به کشورهایی همچون "اردن"، "لبنان" و یا "سوریه" پناه می برند و آنجا هم با مشکلات جدیدتری مواجه می شوند.
البته باید بدانیم که اشغال گری از 2 نوع است، یک نوع از اشغال گری به معنای متعارف است که در قالب مداخله نظامی رخ می دهد اما نوع دوم از اشغال گری همان کاری است که توسط رژیم صهیونیستی انجام شده و از آن در زبان عربی تحت عنوان "الاحتلال الاستیطانی" یاد می شود به معنی شهرک سازی.
در اشغال گری به معنای اول، نیروی نظامی کشوری برای مدتی در یک کشور دیگر حاضر شده و بدون توجه به حق حاکمیت کشور مورد نظر به عملیات مورد نظر خود دست می زند، در این نوع از اشغال ترکیب جمعیتی کشور اشغال شده تغییر نمی کند.
اما معنای اشغال از نوع دوم آن است که مردم منطقه تحت اشغال را از محل زندگی خود آواره می کنند و در مقابل عده ای از افراد را از جای دیگری به جای ساکنان حقیقی آورده و در آنجا اسکان داده و همانطور که میبینیم شهرک سازی می کنند.
بنابراین اشغال به معنای دوم (مداخله نظامی) دومین معضل و مشکلی است که امروزه منطقه ما با آن مواجه است.
مصداق این مشکل را نیز برای مدت ها در عراق و یا افغانستان دیده ایم.
البته این مصیبت ها، متاسفانه به دلیل برخی بهانه هایی که حکومت هایی مانند صدام و یا طالبان به آمریکایی ها دادند به منطقه ما تحمیل شد و در واقع زمینه را برای مداخله نیروهای خارجی فراهم کرد.
در هر حال چنین اقداماتی خلاف عرف و حقوق بین الملل، قطعنامه های سازمان ملل و کنوانسیون های 4 گانه ژنو است، و از هر جهت می تواند مورد پیگرد و رسیدگی قرار بگیرد.
سومین مشکلی که امروزه در منطقه ما وجود دارد تروریسم است؛ تروریسم و افراط گرایی 2 مقوله ای هستند که بنا به دلایل و مبانی متعددی پدید آمده اند.
شاید بتوان گفت فقدان آزادی، دموکراسی و عدالت از یک سو و از سوی دیگر وجود دیکتاتوری و تبعیض در برخی از کشورهای خاورمیانه باعث به وجود آمدن این پدیده شده، اما عوامل یاد شده تمامی علل ظهور تروریسم را توضیح نمی دهند.
همانطور که می دانید بخشی از این تروریست ها از کشورهای اروپایی و آمریکایی وارد منطقه ما می شوند، این در حالی است که در آن مناطق، ما کمتر با کشورهایی مواجهیم که فاقد آزادی و یا دموکراسی باشند و در یک حدودی این آزادی ها وجود دارد و با تفاوت هایی می توان گفت آزادی در آن کشورها نسبت به کشورهای منطقه ما بیشتر است.
این مسئله نشانگر آن است که علل فوق به تنهایی بیانگر چرایی شکل گیری تروریسم در منطقه ما نیستند و باید به دنبال علل دیگری نیز برای تبیین این پدیده باشیم.
برای مثال می توان بر روی عامل "تحقیر" تامل کرد؛ بخشی از مسلمانانی که در کشورهای غربی حضور دارند با تحقیر و رفتارهای تحقیرآمیز مواجه هستند و بعدها برای جبران تمامی این تحقیرها به کشورهای منطقه مهاجرت می کنند و بعضا به دنبال انتقام هستند.
در واقع انتقامی که این شهروندان در ظاهر از کشورهای منطقه می گیرند، انتقام از کشورهای غربی است، حتی در برخی موارد مستقیما از خود کشورهای غربی انتقام گرفته اند.
در مجموع تحقیر و عدم آزادی و عدم دموکراسی به هیچ وجه توجیه کننده اقدامات خشونت آمیز و تروریستی رخ داده در سطح منطقه ما نیست اما اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم متوجه می شویم که اینها عوامل و ریشه های بروز چنین وضعیتی در خاورمیانه هستند.
چهارمین مشکلی که امروزه در منطقه ما و خاورمیانه وجود دارد این است که دولت ها از کارآمدی لازم بهره مند نیستند و "ناکارآمد" شده اند و می توان ناکارآمدی دولت ها را یکی دیگر از مشکلات اساسی منطقه ما دانست.
مجموعه این دلایل باعث شده است که مداخله نظامی در منطقه ما صورت بگیرد، این مداخلات همانطور که گفته شد تحت عنوان بهانه های مختلفی از جمله مبارزه با تروریسم، افراط گرایی، عدم وجود آزادی و دموکراسی و یا به دلایل حقوق بشری و مواردی از این دست صورت می گیرد.
اما نکته مهم این است که این مداخلات نه تنها کمکی به حل شرایط فعلی نکرده بلکه موضوعات منطقه را پیچیده تر نیز کرده است.
برای مثال هنوز در عراق مشکل کاملا حل نشده است، در افغانستان نیز مشکل باقی است، در سوریه نیز با این روند فعلی مشکل بزودی حل نخواهد شد.
بنابراین باید بگویم به نظر می رسد مشکلات منطقه بهانه ای برای این دخالت ها شده است. اما در عمل و پس از آغاز مداخلات غربی ها در مسائل منطقه، نه تنها این مسائل حل نشده بلکه پیچیده تر نیز شده است.
میزان: آیا می توان علاوه بر عواملی که شما برای تبیین شرایط فعلی منطقه ذکر کردید، عوامل عقیدتی را نیز برشمرد؟
همانطور که گفتم پدیدآمدن تروریسم دلایل متعددی دارد، نمی توان یک دلیل را برای آن برشمرد؛ بر این اساس بنیان ها و ریشه های تاریخی و فکری هم یکی از دلایل است.
ممکن است در تاریخ، فرهنگ و یا نگرش یک مذهب و یک جریان فکری، ظرفیت "خشونت ورزی" و "تروریسم" وجود داشته باشد.
برای مثال نگاه مذاهب مختلف درباره تحولات و حوادث منطقه یکسان نیست و لذا راه حل های این جریانات نیز برای مسائل منطقه یکسان نبوده است.
این نکته بسیار مهمی است که در فهم شرایط امروز منطقه نباید از آن غافل شد.
برای مثال عده ای تصور می کنند باید از راه نظامی و یا راه های مسلحانه و خشونت آمیز مسائل امروز منطقه را حل کرد در حالی که دیدگاه دیگری معتقد است راه حل مسئله تروریسم، باید یک راه حل جامع، چند بعدی و چندلایه ای باشد.
باید بدانیم که برای مهار و کنترل تروریسم صرفا سرکوب جوابگو نیست، بلکه باید برای این منظور به مبانی فکری و زمینه های پیدایش این پدیده نیز توجه شود، در غیر اینصورت نمی توان به نتیجه رسید، کما اینکه طی سالهای گذشته دنیا نتوانسته در این زمینه به نتیجه برسد.
باید علل و ریشه های این پدیده "نوظهور" را مورد بررسی قرار داد.
به باور من قطعا پدیده تروریسم در منطقه پدیده ای نوظهور است، البته ممکن است این پدیده ریشه ها و حتی مشابهت هایی در تاریخ نیز داشته باشد اما بدون شک این حجم از خشونت و تروریسم در دوران معاصر در نوع خود کم نظیر و نوظهور است.
میزان: عده ای بر این باورند که برخی از متفکران معاصر جهان عرب، برای مثال "سید قطب"، عقبه فکری جریانات تروریستی امروز خاورمیانه هستند، آیا شما چنین تحلیلی را قبول دارید؟
البته خود سید قطب نیز شخصیت ایستایی نبوده است؛ وی در طول حیاتش مراحل مختلفی را طی کرده است و در روند فکری و تطور آراء وی تحولاتی را شاهد بوده ایم.
این باور وجود دارد که سید قطب زمانی که به غرب سفر کرد، دیدگاه هایش نسبت به مسائل و موضوعات تا حدودی تشدید شده و رادیکال تر شده است.
این مسئله سوالی جدی را برای ما مطرح می کند مبنی بر اینکه اگر جوامع دیکتاتوری، پرورش دهنده خشونت، تعصب و افکار افراطی هستند، چرا جوامع غربی چرا زمینه را برای افکار تند فراهم می کنند؟
میزان: فارغ از ریشه های عقیدتی و فکری افراطی گری، بسیاری بر این باورند که برخی کشورهای منطقه، مخصوصا کشورهای حاشیه خلیج فارس، نقش عملی چشمگیری در دامن زدن به خشونت و افراطی گری در منطقه ما دارند، آیا چنین برداشتی صحیح است؟
آنچه در خلیج فارس، جوامع عربی و بخش های وسیعی از جهان اسلام وجود دارد آن است که این کشورها از حداقلی از رشد و توسعه بهره مند نیستند.
به عبارت دیگر توسعه همه جانبه در این کشورها محقق نشده است، برای مثال پول زیادی دارند اما از جهات دیگر، همچنان در دوران قبل از توسعه مانده اند؛ این جوامع می توانند "خطرناک" باشند.
البته افکار و نحله های فکری گذشته آنها نیز می تواند در این امر تاثیرگذار باشد.
علاوه بر تمامی اینها، منافع برخی جهات خارجی و فرامنطقه ای برای بهره گیری از این جوامع نیز قطعا در شکل گیری چنین وضعیتی موثر است.
آنچه ما تا به امروز مشاهده کرده ایم آن است که استفاده قدرت ها از القاعده در افغانستان منجر به آن شد که این گروه تبدیل به یک مجموعه تروریستی شود.
همچنین مشابه این تجربه در سایر مناطق نیز تکرار شده است که نشان دهنده یکی از 2 مورد ذیل است؛
یا برخی طرف های فرامنطقه ای از تجربه گذشته درس نمی گیرند و یا برنامه ای در دستور کار آنها برای بهره گیری از مجموعه های تروریستی قرار دارد.
به هرحال بخش هایی از جوامع اسلامی وجود دارند که مروج خشونت هستند، برخی در سطح جامعه و گروه های فکری و نظری و برخی دیگر نیز در چارچوب حکومت ها و نظام ها.
میزان: به نظر می رسد علاوه بر جوامع توسعه نیافته حاشیه خلیج فارس، برخی کشورهای دیگر منطقه نیز که تقریبا در مسیر توسعه پیشرفت های جدی داشته اند در مواقع مختلف به اشکال غیر مستقیم از تروریسم حمایت می کنند.
به هرحال تا به امروز برخی دولت ها پشتیبان برخی جریانات ترویستی بوده و از آنان حمایت کرده اند؛ این حمایت ها گاهی به شکل مستقیم است و گاهی غیر مستقیم و برخی از دولت ها خودشان مستقیما وارد عمل می شوند و به اقدامات تروریستی دست می زنند که از آن تحت عنوان "تروریسم دولتی" یاد می شود.
شکل دیگر پشتیبانی نیز این است که دولت ها از گروه های تروریستی به لحاظ مالی، آموزشی، تجهیزاتی و نظامی حمایت کنند.
همانطور که می دانید شورای امنیت سازمان ملل طی 3 قطعنامه 2170، 2178 و 2199 که در سال های اخیر صادر شده اند از دولت های هم مرز با سوریه می خواهد که از حمایت مالی و تسلیحاتی و همچنین فراهم کردن راه عبور برای تروریست ها خودداری کنند.
اما متاسفانه برخی از دولت ها به دلیل اینکه تصور می کنند منافع کوتاه مدتی در بهره گیری از این گروه های ترویستی دارند، این تجربه شکست خورده را تکرار می کنند، در حالی که چندان طول نخواهد کشید که متوجه خواهند شد بهره گیری از تروریسم به عنوان یک ابزار در سیاست خارجی، به جای تعامل با کشورهای منطقه، سرانجام ضربه هایی را حتی به خود کشورهای استفاده کننده خواهد زد.
میزان: باتوجه به تمامی این بحران ها، راهبرد اساسی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات منطقه ای و تروریستی چیست؟
همانطور که می دانید آقای روحانی بعد از روی کارآمدن دولت یازدهم در سازمان ملل طرحی را با عنوان "جهان عاری از خشونت و افراطی گری" مطرح کرد که با اجماع به تصویب رسید.
تروریسم مرز نمی شناسد، بنابراین نباید انتظار داشت تنها قربانیان تروریسم به مبارزه با این پدیده شوم اقدام کنند.
البته این امر بدان معنا نیست که در مبارزه با تروریسم مرزها و حاکمیت کشورها نادیده گرفته شود؛ بلکه به این معناست که از یک واحد سیاسی که تروریست ها در آن دست به اقدامات تروریستی می زنند، نباید انتظار داشت تروریسم را نابود کند.
نباید توقع داشته باشم که به نمایندگی از تمام جهان علیه تروریسم اقدام کند، این مسئله به طور جدی در مورد عراق و سوریه صادق است.
اصلی ترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران در این زمینه راه حل گفتگو در سطح منطقه ای و میان کشورهای منطقه است.
منطق حاکم بر گفتگوی ما نیز همان منطقی است که در مذاکرات با کشورهای 1+5 داشتیم، معتقدیم مشکلی که می تواند از طریق گفتگو حل شود نباید وارد راهکارهای نظامی برای حل آن شد چرا که راه حل نظامی نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه آن را پیچیده تر نیز میکند.
همانطور که مشکل هسته ای که از سوی طرف مقابل ما، سالیان درازی مطرح شده بود، به طوریکه مرتب از گزینه های مختلف روی میز از جمله گزینه نظامی سخن می گفتند، اما سرانجام به این نتیجه رسیدند که امکان ندارد از طریق نظامی برنامه صلح آمیز هسته ای خود را متوقف نماید، بنابراین روی به مذاکرات آوردند.
پیشنهاد ما به همه کشورهای جهان و به ویژه همسایگان خود در منطقه این است که اگر مشکلی دارند آن را از طریق گفتگو حل کنند.
کما اینکه ما طرح جمهوری اسلامی برای مسائل منطقه از جمله درباره بحران سوریه مبتنی بر همین است که گروه های مخالف دولت با دولت وارد گفتگو شده و از این طریق مشکلات خود را حل کنند و کشورهای خارجی و دیگری که در سوریه موثر هستند، باید این روند را تسهیل کنند.
در غیر اینصورت اگر قرار باشد این کشورها خودشان به شکل مستقیم در امور داخلی سوریه مداخله کنند، هیچ کمکی برای حل این بحران نخواهد شد بلکه آنچه می تواند به حل این بحران کمک کند آن است که کشورهای دیگر این روند را تسهیل نمایند.
میزان: آیا در جریان مذاکرات هسته ای، درخواستی از سوی کشورهای غربی برای همکاری در مسائل منطقه ای به موازات مذاکرات مطرح شده است؟ واکنش جمهوری اسلامی چه بود؟
از طرف غربی ها درخواستهایی در این زمینه بوده است، این طرف ایرانی بود که نمی پذیرفت.
ما یک سازوکار برای تصمیم گیری در داخل کشورمان داریم، آن سازوکار صرفا به مذاکره کننده ما اجازه داده است تا درمورد مسئله هسته ای گفتگو کند.
بنابراین اگرچه آنها درخواست داشته اند اما ما نپذیرفتیم، دلیل این تصمیم نیز مبتنی بر عدم اعتماد نسبت به طرف مقابل است.
اگر به یاد بیاورید یک بار هم مقام معظم رهبری فرمودند که اگر طرف مقابل از کج تابی های خود دست بردارد، این تجربه را می توان در مسائل دیگر ادامه داد.
آنچه مطرح است این است که ما باید در این امتحان، جدیت طرف مقابل را بسنجیم، ممکن است مسئولان تصمیم گیر و تصمیم ساز ما هنوز به این نتیجه نرسیده اند که طرف مقابل در مبارزه با تروریسم جدی است.
از این زاویه می توانیم بگوییم ما نیاز به ادله و شواهد محسوسی داریم برای اینکه بدانیم چقدر طرف مقابل در این مسئله جدی است، اگر جدی بودند مسئله جدایی است اما اگر جدی نبودند امکان ندارد با مجموعه هایی که از یک طرف ابراز تمایل به مبارزه مشترک با تروریسم می کنند و از سوی دیگر از تروریست ها حمایت می کنند، همکاری داشته باشیم.
ممکن است برخی بگویند از آنجا که طرف مقابل ما تروریست ها هستند و ما (دولت های عراق، سوریه، دولت های منطقه و غربی ها) از اقدامات این جریانات لطمه میبینیم، این سئوال مطرح میشود چرا باوجود اینکه همه طرف ها از اقدامات تروریست ها متضرر می شوند، در برابر آن با هم به اقدام مشترک نمی پردازند؟
اما ممکن است این تردید در میان مسئولان ایرانی وجود داشته باشد که برخی از جهات منطقه ای و یا غربی به نوعی از تروریست ها حمایت می کنند و یا حداقل اینکه دغدغه و نگرانی جدی در این زمینه ندارند، اگر اینگونه باشد امکان همکاری بسیار ضعیف می شود.
برای شکل گیری همکاری در چنین موردی باید زمینه ای وجود داشته باشد تا به این نتیجه برسیم که طرف مقابل هم خواهان مبارزه جدی با تروریسم است.
میزان: با توجه به شرایط فعلی سوریه، مبانی و جزئیات طرح ایران برای حل بحران داخلی این کشور چیست؟
طرح جمهوری اسلامی ایران برای سوریه مبانی ویژه ای دارد از جمله:
1- ایران مخالف تقسیم سوریه است، وحدت و تمامیت ارضی سوریه برای ما بسیار اهمیت دارد.
2- ایران با خواسته های مشروع مردم سوریه موافق است.
3- آینده سوریه باید توسط مردم این کشور در مورد تمامی مسائل و به وسیله رای آزاد و شفاف تعیین شود.
4- ایران با بهره گیری از تروریسم مخالف است.
5- ایران با مداخله خارجی مخالف است.
این موارد مبانی کلی طرح پیشنهادی ایران برای سوریه است اما در مورد جزئیات، ما در حال مشورت با مسئولان کشور سوریه و همچنین سایر جهات موثر در سطح منطقه ای و بین المللی هستیم.
میزان: آیا این مشورت ها با کشورهایی همچون مصر، عربستان و ترکیه است؟
مشورت ما منحصر به کشور خاصی نیست، برای مثال روسیه نیز جزو طرف های مشورت و رایزنی است و همچنین برخی دیگر از کشورها هم هستند.
میزان: نظر شما درباره افزایش نقش و حضور روسیه در بحران داخلی سوریه چیست؟
روسیه در گذشته قراردادهای متعددی با سوریه داشته و در چارچوب آن قراردادهای نظامی و تسلیحاتی، همواره سوریه را از حیث تسلیحاتی تجهیز و تامین کرده که این روند همواره ادامه داشته است.
ممکن است مقداری نگرانی آقای پوتین و روسیه از این بابت باشد که تروریست ها در آینده، آسیای میانه و حتی کشور روسیه را تهدید کنند، بنابراین ترجیح می دهد که در این چاچوب به دولت سوریه برای مبارزه با تروریست ها کمک کند.
از سوی دیگر دولت روسیه همزمان طرح هایی را برای حل و فصل سیاسی اختلافات موجود میان دولت و معارضه دنبال می کند؛ در این چارچوب علاوه بر گفتگوهای ژنو 1 و 2، دو دور گفتگو با عنوان گفتگوهای مسکو 1 و 2 با حضور معارضه و دولت سوریه برقرار کرده است.
به نظر می رسد این گفتگوها با محوریت مسکو از حیث حضور دولت و معارضه مثبت است؛ چرا که به هر حال توانسته است بخش هایی از معارضه و دولت سوریه را بر سر یک میز برای گفتگو بنشاند، این در حالی است که در سایر گفتگو ها عمدتا یک طرف درگیری وجود داشته و طرف دیگر غایب است.
ما نیز آمادگی داریم در این زمینه کمک کنیم و به نظر می رسد کشته و بی خانمان شدن عده بسیاری از مردم سوریه در پی اقدامات برخی طرف ها، بهایی بود که باید پرداخته می شد تا برخی طرف های منطقه ای و جهانی به این باور برسند که این بحران راه حل نظامی ندارد و چنانکه ما از روز اول گفتیم، این مشکل باید از طریق صلح آمیز و سیاسی حل شود.
میزان: با بررسی رفتار کشورهای شورای همکاری در قبال ایران، به نظر می رسد در داخل این شورا نیز اختلاف نظرهای جدی وجود دارد، آیا به نظر شما چنین برداشتی صحیح است؟
یک تحلیل و برداشت معتقد است کشورهای عضو شورای همکاری با هم اختلافات زیادی دارند و برداشت دیگری می گوید این کشورها کاملا با هم متحد هستند، باید بگویم هیچ یک از این برداشت ها کاملا صحیح نیست.
به هرحال رقابت، اختلاف و یا حداقل تفاوت دیدگاه میان این کشورها وجود دارد، کما اینکه در مورد عمان موضع گیری ها متفاوت است و یا حتی کشوری مانند کویت، تفاوت نظرهایی در مورد مسائل یمن با سایر کشور های عضو شورای همکاری دارد.
بنابراین در این مجموعه نیز یک رنگین کمان داریم، اگرچه این رنگین کمان در مجموع یک واحد را تشکیل می دهد، اما تفاوت در دیدگاه موجود است؛ از جمله تفاوت در نوع همکاری با جمهوری اسلامی ایران.
میزان: چندی پیش مقامات جمهوری اسلامی از برگزاری نشست امنیتی سه جانبه با حضور وزرای سه کشور ایران، عراق و سوریه در بغداد خبر داده بودند، این نشست تا به امروز برگزار نشده است، دلیل این امر چیست؟
آن نشست قرار است که انجام شود، اما هنوز تاریخ قطعی آن مشخص نیست، البته نشست در سطح وزرای خارجه و همچنین معاونین وزرا انجام شد اما در سطح وزرای کشور در آینده قرار است برگزار شود ولی تاریخ دقیق آن مشخص نیست.
میزان: در پایان ارزیابی شما از شرایط خاورمیانه پس از برجام چگونه است؟
به نظر می آید چند تعبیر نادرست از دوران پس از برجام و توافق وجود دارد که مخاطبان این برداشت ها نیز متفاوت است.
اولین برداشت غلط توسط صهیونیست ها ترویج می شود و مخاطبان آن نیز کنگره و جامعه داخلی آمریکا بود.
محتوای این برداشت غلط این بود که ایرانیان در دوره بعد از برجام با توجه آزاد شدن دارایی های بلوکه شده، تمام پول های به دست آمده را برای مقابله با آمریکا و نا امنی منطقه هزینه می کنند!
دومین برداشت غلط توسط برخی از کشورهای عربی و رسانه های وابسته به آنان ترویج می شود و مخاطبان آن نیز جوامع مسلمان و عرب هستند. محتوای این برداشت غلط نیز آن است که ایرانی ها با آمریکا و غرب به توافق رسیده اند و این توافق علیه ما (مردم منطقه) است.
غلط بودن این برداشت نیز بسیار واضح است چرا که اساسا درباره مسائل غیر هسته ای گفتگویی میان جمهوری اسلامی و طرف مقابل مطرح نشده است و از سوی دیگر نیز مسائل هسته ای تاثیر منفی بر کشورهای همسایه ما ندارد.
باید بدانیم اگر جریاناتی در منطقه مخالف این توافق باشند، در آینده نمی توانند به مردم منطقه و کشورهای خود جوابگو باشند، چرا که جمهوری اسلامی ایران مشکلی که ممکن بود با سوء رفتار و سوء عملکرد آمریکایی ها به یک بحران منطقه ای تبدیل شود را توانست از طریق گفتگو حل کند.
بنابراین کسانی که طرف اسرائیل و نتانیاهو قرار گرفته و با این توافق مخالفت می کنند باید جوابگوی هر راه حلی غیر از این توافق بوده و باشند.
تحلیل و برداشت نادرست سوم این است که ایران در جریان مذاکره بر سر متحدین و دوستان خود معامله کرده است، مخاطب این برداشت غلط ملت ها و دوستان ما در منطقه هستند.
در این جا سخن مقام معظم رهبری بسیار روشنگر است که فرمودند "چه این متن تصویب بشود و چه تصویب نشود ما از حمایت دوستان خود در منطقه دست نخواهیم کشید".
بنابراین اولا ما هیچ مذاکره ای جز موضوع هسته ای با طرف آمریکایی نداشته ایم ثانیا در همان مسئله هسته ای نیز حقوق خود را حفظ کرده ایم و هیچگونه عقب نشینی رخ نداده است.
در عین حال این توافق بر علیه هیچ یک از کشورهای منطقه نیست و ثالثا حضور ما در منطقه حضوری مثبت و ثبات بخش و وحدت بخش بوده است.
اگر این توافق ما را در جایگاهی مناسب تر در منطقه قرار می دهد تنها مخالفان امنیت و ثبات و وحدت که دشمنان ملت های منطقه هستند، باید نگران باشند و نه ملت ها و دولت های منطقه.
این سوء برداشت هایی بود که نسبت به دوران پس از برجام در منطقه شکل گرفته و باید تصحیح شود. ولی جای هیچگونه نگرانی برای دوستان ما در منطقه وجود ندارد هرچند آنها نگران نبوده و نیستند؛ زیرا شناخت آنها از ما به نسبت دیگران بسیار بهتر است.
برجام یک فرصت است که ایجاد شده و ما می توانیم از این فرصت برای پیشبرد سیاست خارجی خود بهره ببریم.
دهقانی پس از شنیدن هر سوال اندکی تامل کرده و آنگاه پاسخ های خود را به شکلی کاملا منسجم و طبقه بندی شده بیان می کند، امری که ویژگی دیپلماتی کهنه کار و با تجربه است.
باتوجه به شرایط امروز منطقه، فاجعه دلخراش منا و همچنین بحران های عراق، یمن، سوریه و البته برجام، ، گفتگویی را با وی انجام داده است که در ادامه آن را می خوانید:
میزان: اکنون بیش از دو هفته از حادث تلخ منا میگذرد، ملت ایران در پی شهادت تعداد زیادی از حجاج ایرانی داغدار هستند، این در حالی است که هنوز دولت عربستان حاضر به همکاری کامل با کشورهای داغدار نیست، آخرین اطلاعات از وضعیت حجاج ایرانی و به خصوص مفقودین چگونه است؟
حادثه منا بسیار دلخراش و ناراحت کننده بود؛ تاکنون خبر وفات بیش از 400 تن از هموطنان ما تایید شده که برخی از آنها به کشور بازگشته اند و از بین آن ها برادران عزیزم محمدرحیم آقایی پور سفیر سابق کشورمان در اسلونی و جناب آقای حسن حسینی مقدم سرکنسول کشورمان در مرو هستند.
همچنین تا این لحظه که با شما سخن می گویم تکلیف بیش از 100 زائر ایرانی که همچنان جزو مفقودین هستند مشخص نشده است؛ ازجمله این عزیزان برادر عزیزم جناب آقای دکتر رکن آبادی سفیر سابق کشورمان در بیروت و برادر عزیزم جناب آقای فهیما دو تن از مدیران وزارت امور خارجه هستند.
متاسفانه احتمال دارد بخش قابل توجهی از مفقودین جزو جانباختگان فاجعه منا باشند.
بنابراین در حال حاضر اولویت جمهوری اسلامی در درجه اول تعیین وضعیت مفقودین و بازگرداندن جانباختگان و حادثه دیدگان به بهترین وجه ممکن، و در درجه دوم تشخیص علت وقوع این حادثه جانگداز است.
همانطور که گفتم به دلیل فقدان اطلاعات صحیح نمی توان در مورد علل و چرایی این فاجعه هنوز نظر قطعی داد ولی نوع برخورد و اهمال در پیگیری حادثه و برخورد با خانواده قربانیان و اکرام ضیوف الرحمان از طرف مسئولان عربستان غیر قابل قبول است.
به نظر می رسد راهبرد رسانه ای مطلوب در سطح فضای عمومی و رسانه ها در این زمان، بیش از آنکه بر محور افزایش گمانه زنی ها و تشدید احساسات مردم بچرخد باید بر دعوت افکار عمومی به آرامش و صبر تمرکز داشته باشد.
آنچه قطعیست این است که فاجعه دلخراش منا در ابعاد سیاسی و حقوقی از سوی جمهوری اسلامی ایران پیگیری خواهد شد و تلاش ما در وزارت خارجه نیز پیگیر لحظه به لحظه این حادثه تا تعیین دقیق علل و ریشه های آن است.
میزان: امروزه شاهد حجم کم سابقه ای از مداخلات مستقیم قدرت های فرامنطقه ای در خاورمیانه و به طور ویژه در کشورهای دوست و متحد جمهوری اسلامی ایران هستیم، از دید شما منشاء و مشکلات وضعیت فعلی منطقه ما چیست؟
با نگاهی به شرایط فعلی منطقه می توان 4 مشکل اساسی را دریافت که در خاورمیانه وجود دارد.
مشکل و معضل اول "اشغال" است، یعنی اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی و اشغال بخش هایی از لبنان و سوریه و در گذشته مصر، توسط این رژیم.
شاید اولین و طولانی ترین مشکل نه فقط در خاورمیانه بلکه در سطح جهان، همین مسئله است که نزدیک به 70 سال از آن می گذرد.
این مشکل تبعات زیادی برای منطقه ما از جمله در مسئله آوارگان به بارآورده است.
مردم فلسطین سال هاست که آواره و بی خانمان شده اند و حتی از جهات متعددی از جمله مسائل تغذیه در شرایط بسیار بدی به سر می برند، چرا که مردم بی پناهی هستند.
این در حالی است که این مردم به کشورهایی همچون "اردن"، "لبنان" و یا "سوریه" پناه می برند و آنجا هم با مشکلات جدیدتری مواجه می شوند.
البته باید بدانیم که اشغال گری از 2 نوع است، یک نوع از اشغال گری به معنای متعارف است که در قالب مداخله نظامی رخ می دهد اما نوع دوم از اشغال گری همان کاری است که توسط رژیم صهیونیستی انجام شده و از آن در زبان عربی تحت عنوان "الاحتلال الاستیطانی" یاد می شود به معنی شهرک سازی.
در اشغال گری به معنای اول، نیروی نظامی کشوری برای مدتی در یک کشور دیگر حاضر شده و بدون توجه به حق حاکمیت کشور مورد نظر به عملیات مورد نظر خود دست می زند، در این نوع از اشغال ترکیب جمعیتی کشور اشغال شده تغییر نمی کند.
اما معنای اشغال از نوع دوم آن است که مردم منطقه تحت اشغال را از محل زندگی خود آواره می کنند و در مقابل عده ای از افراد را از جای دیگری به جای ساکنان حقیقی آورده و در آنجا اسکان داده و همانطور که میبینیم شهرک سازی می کنند.
بنابراین اشغال به معنای دوم (مداخله نظامی) دومین معضل و مشکلی است که امروزه منطقه ما با آن مواجه است.
مصداق این مشکل را نیز برای مدت ها در عراق و یا افغانستان دیده ایم.
البته این مصیبت ها، متاسفانه به دلیل برخی بهانه هایی که حکومت هایی مانند صدام و یا طالبان به آمریکایی ها دادند به منطقه ما تحمیل شد و در واقع زمینه را برای مداخله نیروهای خارجی فراهم کرد.
در هر حال چنین اقداماتی خلاف عرف و حقوق بین الملل، قطعنامه های سازمان ملل و کنوانسیون های 4 گانه ژنو است، و از هر جهت می تواند مورد پیگرد و رسیدگی قرار بگیرد.
سومین مشکلی که امروزه در منطقه ما وجود دارد تروریسم است؛ تروریسم و افراط گرایی 2 مقوله ای هستند که بنا به دلایل و مبانی متعددی پدید آمده اند.
شاید بتوان گفت فقدان آزادی، دموکراسی و عدالت از یک سو و از سوی دیگر وجود دیکتاتوری و تبعیض در برخی از کشورهای خاورمیانه باعث به وجود آمدن این پدیده شده، اما عوامل یاد شده تمامی علل ظهور تروریسم را توضیح نمی دهند.
همانطور که می دانید بخشی از این تروریست ها از کشورهای اروپایی و آمریکایی وارد منطقه ما می شوند، این در حالی است که در آن مناطق، ما کمتر با کشورهایی مواجهیم که فاقد آزادی و یا دموکراسی باشند و در یک حدودی این آزادی ها وجود دارد و با تفاوت هایی می توان گفت آزادی در آن کشورها نسبت به کشورهای منطقه ما بیشتر است.
این مسئله نشانگر آن است که علل فوق به تنهایی بیانگر چرایی شکل گیری تروریسم در منطقه ما نیستند و باید به دنبال علل دیگری نیز برای تبیین این پدیده باشیم.
برای مثال می توان بر روی عامل "تحقیر" تامل کرد؛ بخشی از مسلمانانی که در کشورهای غربی حضور دارند با تحقیر و رفتارهای تحقیرآمیز مواجه هستند و بعدها برای جبران تمامی این تحقیرها به کشورهای منطقه مهاجرت می کنند و بعضا به دنبال انتقام هستند.
در واقع انتقامی که این شهروندان در ظاهر از کشورهای منطقه می گیرند، انتقام از کشورهای غربی است، حتی در برخی موارد مستقیما از خود کشورهای غربی انتقام گرفته اند.
در مجموع تحقیر و عدم آزادی و عدم دموکراسی به هیچ وجه توجیه کننده اقدامات خشونت آمیز و تروریستی رخ داده در سطح منطقه ما نیست اما اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم متوجه می شویم که اینها عوامل و ریشه های بروز چنین وضعیتی در خاورمیانه هستند.
چهارمین مشکلی که امروزه در منطقه ما و خاورمیانه وجود دارد این است که دولت ها از کارآمدی لازم بهره مند نیستند و "ناکارآمد" شده اند و می توان ناکارآمدی دولت ها را یکی دیگر از مشکلات اساسی منطقه ما دانست.
مجموعه این دلایل باعث شده است که مداخله نظامی در منطقه ما صورت بگیرد، این مداخلات همانطور که گفته شد تحت عنوان بهانه های مختلفی از جمله مبارزه با تروریسم، افراط گرایی، عدم وجود آزادی و دموکراسی و یا به دلایل حقوق بشری و مواردی از این دست صورت می گیرد.
اما نکته مهم این است که این مداخلات نه تنها کمکی به حل شرایط فعلی نکرده بلکه موضوعات منطقه را پیچیده تر نیز کرده است.
برای مثال هنوز در عراق مشکل کاملا حل نشده است، در افغانستان نیز مشکل باقی است، در سوریه نیز با این روند فعلی مشکل بزودی حل نخواهد شد.
بنابراین باید بگویم به نظر می رسد مشکلات منطقه بهانه ای برای این دخالت ها شده است. اما در عمل و پس از آغاز مداخلات غربی ها در مسائل منطقه، نه تنها این مسائل حل نشده بلکه پیچیده تر نیز شده است.
میزان: آیا می توان علاوه بر عواملی که شما برای تبیین شرایط فعلی منطقه ذکر کردید، عوامل عقیدتی را نیز برشمرد؟
همانطور که گفتم پدیدآمدن تروریسم دلایل متعددی دارد، نمی توان یک دلیل را برای آن برشمرد؛ بر این اساس بنیان ها و ریشه های تاریخی و فکری هم یکی از دلایل است.
ممکن است در تاریخ، فرهنگ و یا نگرش یک مذهب و یک جریان فکری، ظرفیت "خشونت ورزی" و "تروریسم" وجود داشته باشد.
برای مثال نگاه مذاهب مختلف درباره تحولات و حوادث منطقه یکسان نیست و لذا راه حل های این جریانات نیز برای مسائل منطقه یکسان نبوده است.
این نکته بسیار مهمی است که در فهم شرایط امروز منطقه نباید از آن غافل شد.
برای مثال عده ای تصور می کنند باید از راه نظامی و یا راه های مسلحانه و خشونت آمیز مسائل امروز منطقه را حل کرد در حالی که دیدگاه دیگری معتقد است راه حل مسئله تروریسم، باید یک راه حل جامع، چند بعدی و چندلایه ای باشد.
باید بدانیم که برای مهار و کنترل تروریسم صرفا سرکوب جوابگو نیست، بلکه باید برای این منظور به مبانی فکری و زمینه های پیدایش این پدیده نیز توجه شود، در غیر اینصورت نمی توان به نتیجه رسید، کما اینکه طی سالهای گذشته دنیا نتوانسته در این زمینه به نتیجه برسد.
باید علل و ریشه های این پدیده "نوظهور" را مورد بررسی قرار داد.
به باور من قطعا پدیده تروریسم در منطقه پدیده ای نوظهور است، البته ممکن است این پدیده ریشه ها و حتی مشابهت هایی در تاریخ نیز داشته باشد اما بدون شک این حجم از خشونت و تروریسم در دوران معاصر در نوع خود کم نظیر و نوظهور است.
میزان: عده ای بر این باورند که برخی از متفکران معاصر جهان عرب، برای مثال "سید قطب"، عقبه فکری جریانات تروریستی امروز خاورمیانه هستند، آیا شما چنین تحلیلی را قبول دارید؟
البته خود سید قطب نیز شخصیت ایستایی نبوده است؛ وی در طول حیاتش مراحل مختلفی را طی کرده است و در روند فکری و تطور آراء وی تحولاتی را شاهد بوده ایم.
این باور وجود دارد که سید قطب زمانی که به غرب سفر کرد، دیدگاه هایش نسبت به مسائل و موضوعات تا حدودی تشدید شده و رادیکال تر شده است.
این مسئله سوالی جدی را برای ما مطرح می کند مبنی بر اینکه اگر جوامع دیکتاتوری، پرورش دهنده خشونت، تعصب و افکار افراطی هستند، چرا جوامع غربی چرا زمینه را برای افکار تند فراهم می کنند؟
میزان: فارغ از ریشه های عقیدتی و فکری افراطی گری، بسیاری بر این باورند که برخی کشورهای منطقه، مخصوصا کشورهای حاشیه خلیج فارس، نقش عملی چشمگیری در دامن زدن به خشونت و افراطی گری در منطقه ما دارند، آیا چنین برداشتی صحیح است؟
آنچه در خلیج فارس، جوامع عربی و بخش های وسیعی از جهان اسلام وجود دارد آن است که این کشورها از حداقلی از رشد و توسعه بهره مند نیستند.
به عبارت دیگر توسعه همه جانبه در این کشورها محقق نشده است، برای مثال پول زیادی دارند اما از جهات دیگر، همچنان در دوران قبل از توسعه مانده اند؛ این جوامع می توانند "خطرناک" باشند.
البته افکار و نحله های فکری گذشته آنها نیز می تواند در این امر تاثیرگذار باشد.
علاوه بر تمامی اینها، منافع برخی جهات خارجی و فرامنطقه ای برای بهره گیری از این جوامع نیز قطعا در شکل گیری چنین وضعیتی موثر است.
آنچه ما تا به امروز مشاهده کرده ایم آن است که استفاده قدرت ها از القاعده در افغانستان منجر به آن شد که این گروه تبدیل به یک مجموعه تروریستی شود.
همچنین مشابه این تجربه در سایر مناطق نیز تکرار شده است که نشان دهنده یکی از 2 مورد ذیل است؛
یا برخی طرف های فرامنطقه ای از تجربه گذشته درس نمی گیرند و یا برنامه ای در دستور کار آنها برای بهره گیری از مجموعه های تروریستی قرار دارد.
به هرحال بخش هایی از جوامع اسلامی وجود دارند که مروج خشونت هستند، برخی در سطح جامعه و گروه های فکری و نظری و برخی دیگر نیز در چارچوب حکومت ها و نظام ها.
میزان: به نظر می رسد علاوه بر جوامع توسعه نیافته حاشیه خلیج فارس، برخی کشورهای دیگر منطقه نیز که تقریبا در مسیر توسعه پیشرفت های جدی داشته اند در مواقع مختلف به اشکال غیر مستقیم از تروریسم حمایت می کنند.
به هرحال تا به امروز برخی دولت ها پشتیبان برخی جریانات ترویستی بوده و از آنان حمایت کرده اند؛ این حمایت ها گاهی به شکل مستقیم است و گاهی غیر مستقیم و برخی از دولت ها خودشان مستقیما وارد عمل می شوند و به اقدامات تروریستی دست می زنند که از آن تحت عنوان "تروریسم دولتی" یاد می شود.
شکل دیگر پشتیبانی نیز این است که دولت ها از گروه های تروریستی به لحاظ مالی، آموزشی، تجهیزاتی و نظامی حمایت کنند.
همانطور که می دانید شورای امنیت سازمان ملل طی 3 قطعنامه 2170، 2178 و 2199 که در سال های اخیر صادر شده اند از دولت های هم مرز با سوریه می خواهد که از حمایت مالی و تسلیحاتی و همچنین فراهم کردن راه عبور برای تروریست ها خودداری کنند.
اما متاسفانه برخی از دولت ها به دلیل اینکه تصور می کنند منافع کوتاه مدتی در بهره گیری از این گروه های ترویستی دارند، این تجربه شکست خورده را تکرار می کنند، در حالی که چندان طول نخواهد کشید که متوجه خواهند شد بهره گیری از تروریسم به عنوان یک ابزار در سیاست خارجی، به جای تعامل با کشورهای منطقه، سرانجام ضربه هایی را حتی به خود کشورهای استفاده کننده خواهد زد.
میزان: باتوجه به تمامی این بحران ها، راهبرد اساسی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تهدیدات منطقه ای و تروریستی چیست؟
همانطور که می دانید آقای روحانی بعد از روی کارآمدن دولت یازدهم در سازمان ملل طرحی را با عنوان "جهان عاری از خشونت و افراطی گری" مطرح کرد که با اجماع به تصویب رسید.
تروریسم مرز نمی شناسد، بنابراین نباید انتظار داشت تنها قربانیان تروریسم به مبارزه با این پدیده شوم اقدام کنند.
البته این امر بدان معنا نیست که در مبارزه با تروریسم مرزها و حاکمیت کشورها نادیده گرفته شود؛ بلکه به این معناست که از یک واحد سیاسی که تروریست ها در آن دست به اقدامات تروریستی می زنند، نباید انتظار داشت تروریسم را نابود کند.
نباید توقع داشته باشم که به نمایندگی از تمام جهان علیه تروریسم اقدام کند، این مسئله به طور جدی در مورد عراق و سوریه صادق است.
اصلی ترین راهبرد جمهوری اسلامی ایران در این زمینه راه حل گفتگو در سطح منطقه ای و میان کشورهای منطقه است.
منطق حاکم بر گفتگوی ما نیز همان منطقی است که در مذاکرات با کشورهای 1+5 داشتیم، معتقدیم مشکلی که می تواند از طریق گفتگو حل شود نباید وارد راهکارهای نظامی برای حل آن شد چرا که راه حل نظامی نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه آن را پیچیده تر نیز میکند.
همانطور که مشکل هسته ای که از سوی طرف مقابل ما، سالیان درازی مطرح شده بود، به طوریکه مرتب از گزینه های مختلف روی میز از جمله گزینه نظامی سخن می گفتند، اما سرانجام به این نتیجه رسیدند که امکان ندارد از طریق نظامی برنامه صلح آمیز هسته ای خود را متوقف نماید، بنابراین روی به مذاکرات آوردند.
پیشنهاد ما به همه کشورهای جهان و به ویژه همسایگان خود در منطقه این است که اگر مشکلی دارند آن را از طریق گفتگو حل کنند.
کما اینکه ما طرح جمهوری اسلامی برای مسائل منطقه از جمله درباره بحران سوریه مبتنی بر همین است که گروه های مخالف دولت با دولت وارد گفتگو شده و از این طریق مشکلات خود را حل کنند و کشورهای خارجی و دیگری که در سوریه موثر هستند، باید این روند را تسهیل کنند.
در غیر اینصورت اگر قرار باشد این کشورها خودشان به شکل مستقیم در امور داخلی سوریه مداخله کنند، هیچ کمکی برای حل این بحران نخواهد شد بلکه آنچه می تواند به حل این بحران کمک کند آن است که کشورهای دیگر این روند را تسهیل نمایند.
میزان: آیا در جریان مذاکرات هسته ای، درخواستی از سوی کشورهای غربی برای همکاری در مسائل منطقه ای به موازات مذاکرات مطرح شده است؟ واکنش جمهوری اسلامی چه بود؟
از طرف غربی ها درخواستهایی در این زمینه بوده است، این طرف ایرانی بود که نمی پذیرفت.
ما یک سازوکار برای تصمیم گیری در داخل کشورمان داریم، آن سازوکار صرفا به مذاکره کننده ما اجازه داده است تا درمورد مسئله هسته ای گفتگو کند.
بنابراین اگرچه آنها درخواست داشته اند اما ما نپذیرفتیم، دلیل این تصمیم نیز مبتنی بر عدم اعتماد نسبت به طرف مقابل است.
اگر به یاد بیاورید یک بار هم مقام معظم رهبری فرمودند که اگر طرف مقابل از کج تابی های خود دست بردارد، این تجربه را می توان در مسائل دیگر ادامه داد.
آنچه مطرح است این است که ما باید در این امتحان، جدیت طرف مقابل را بسنجیم، ممکن است مسئولان تصمیم گیر و تصمیم ساز ما هنوز به این نتیجه نرسیده اند که طرف مقابل در مبارزه با تروریسم جدی است.
از این زاویه می توانیم بگوییم ما نیاز به ادله و شواهد محسوسی داریم برای اینکه بدانیم چقدر طرف مقابل در این مسئله جدی است، اگر جدی بودند مسئله جدایی است اما اگر جدی نبودند امکان ندارد با مجموعه هایی که از یک طرف ابراز تمایل به مبارزه مشترک با تروریسم می کنند و از سوی دیگر از تروریست ها حمایت می کنند، همکاری داشته باشیم.
ممکن است برخی بگویند از آنجا که طرف مقابل ما تروریست ها هستند و ما (دولت های عراق، سوریه، دولت های منطقه و غربی ها) از اقدامات این جریانات لطمه میبینیم، این سئوال مطرح میشود چرا باوجود اینکه همه طرف ها از اقدامات تروریست ها متضرر می شوند، در برابر آن با هم به اقدام مشترک نمی پردازند؟
اما ممکن است این تردید در میان مسئولان ایرانی وجود داشته باشد که برخی از جهات منطقه ای و یا غربی به نوعی از تروریست ها حمایت می کنند و یا حداقل اینکه دغدغه و نگرانی جدی در این زمینه ندارند، اگر اینگونه باشد امکان همکاری بسیار ضعیف می شود.
برای شکل گیری همکاری در چنین موردی باید زمینه ای وجود داشته باشد تا به این نتیجه برسیم که طرف مقابل هم خواهان مبارزه جدی با تروریسم است.
میزان: با توجه به شرایط فعلی سوریه، مبانی و جزئیات طرح ایران برای حل بحران داخلی این کشور چیست؟
طرح جمهوری اسلامی ایران برای سوریه مبانی ویژه ای دارد از جمله:
1- ایران مخالف تقسیم سوریه است، وحدت و تمامیت ارضی سوریه برای ما بسیار اهمیت دارد.
2- ایران با خواسته های مشروع مردم سوریه موافق است.
3- آینده سوریه باید توسط مردم این کشور در مورد تمامی مسائل و به وسیله رای آزاد و شفاف تعیین شود.
4- ایران با بهره گیری از تروریسم مخالف است.
5- ایران با مداخله خارجی مخالف است.
این موارد مبانی کلی طرح پیشنهادی ایران برای سوریه است اما در مورد جزئیات، ما در حال مشورت با مسئولان کشور سوریه و همچنین سایر جهات موثر در سطح منطقه ای و بین المللی هستیم.
میزان: آیا این مشورت ها با کشورهایی همچون مصر، عربستان و ترکیه است؟
مشورت ما منحصر به کشور خاصی نیست، برای مثال روسیه نیز جزو طرف های مشورت و رایزنی است و همچنین برخی دیگر از کشورها هم هستند.
میزان: نظر شما درباره افزایش نقش و حضور روسیه در بحران داخلی سوریه چیست؟
روسیه در گذشته قراردادهای متعددی با سوریه داشته و در چارچوب آن قراردادهای نظامی و تسلیحاتی، همواره سوریه را از حیث تسلیحاتی تجهیز و تامین کرده که این روند همواره ادامه داشته است.
ممکن است مقداری نگرانی آقای پوتین و روسیه از این بابت باشد که تروریست ها در آینده، آسیای میانه و حتی کشور روسیه را تهدید کنند، بنابراین ترجیح می دهد که در این چاچوب به دولت سوریه برای مبارزه با تروریست ها کمک کند.
از سوی دیگر دولت روسیه همزمان طرح هایی را برای حل و فصل سیاسی اختلافات موجود میان دولت و معارضه دنبال می کند؛ در این چارچوب علاوه بر گفتگوهای ژنو 1 و 2، دو دور گفتگو با عنوان گفتگوهای مسکو 1 و 2 با حضور معارضه و دولت سوریه برقرار کرده است.
به نظر می رسد این گفتگوها با محوریت مسکو از حیث حضور دولت و معارضه مثبت است؛ چرا که به هر حال توانسته است بخش هایی از معارضه و دولت سوریه را بر سر یک میز برای گفتگو بنشاند، این در حالی است که در سایر گفتگو ها عمدتا یک طرف درگیری وجود داشته و طرف دیگر غایب است.
ما نیز آمادگی داریم در این زمینه کمک کنیم و به نظر می رسد کشته و بی خانمان شدن عده بسیاری از مردم سوریه در پی اقدامات برخی طرف ها، بهایی بود که باید پرداخته می شد تا برخی طرف های منطقه ای و جهانی به این باور برسند که این بحران راه حل نظامی ندارد و چنانکه ما از روز اول گفتیم، این مشکل باید از طریق صلح آمیز و سیاسی حل شود.
میزان: با بررسی رفتار کشورهای شورای همکاری در قبال ایران، به نظر می رسد در داخل این شورا نیز اختلاف نظرهای جدی وجود دارد، آیا به نظر شما چنین برداشتی صحیح است؟
یک تحلیل و برداشت معتقد است کشورهای عضو شورای همکاری با هم اختلافات زیادی دارند و برداشت دیگری می گوید این کشورها کاملا با هم متحد هستند، باید بگویم هیچ یک از این برداشت ها کاملا صحیح نیست.
به هرحال رقابت، اختلاف و یا حداقل تفاوت دیدگاه میان این کشورها وجود دارد، کما اینکه در مورد عمان موضع گیری ها متفاوت است و یا حتی کشوری مانند کویت، تفاوت نظرهایی در مورد مسائل یمن با سایر کشور های عضو شورای همکاری دارد.
بنابراین در این مجموعه نیز یک رنگین کمان داریم، اگرچه این رنگین کمان در مجموع یک واحد را تشکیل می دهد، اما تفاوت در دیدگاه موجود است؛ از جمله تفاوت در نوع همکاری با جمهوری اسلامی ایران.
میزان: چندی پیش مقامات جمهوری اسلامی از برگزاری نشست امنیتی سه جانبه با حضور وزرای سه کشور ایران، عراق و سوریه در بغداد خبر داده بودند، این نشست تا به امروز برگزار نشده است، دلیل این امر چیست؟
آن نشست قرار است که انجام شود، اما هنوز تاریخ قطعی آن مشخص نیست، البته نشست در سطح وزرای خارجه و همچنین معاونین وزرا انجام شد اما در سطح وزرای کشور در آینده قرار است برگزار شود ولی تاریخ دقیق آن مشخص نیست.
میزان: در پایان ارزیابی شما از شرایط خاورمیانه پس از برجام چگونه است؟
به نظر می آید چند تعبیر نادرست از دوران پس از برجام و توافق وجود دارد که مخاطبان این برداشت ها نیز متفاوت است.
اولین برداشت غلط توسط صهیونیست ها ترویج می شود و مخاطبان آن نیز کنگره و جامعه داخلی آمریکا بود.
محتوای این برداشت غلط این بود که ایرانیان در دوره بعد از برجام با توجه آزاد شدن دارایی های بلوکه شده، تمام پول های به دست آمده را برای مقابله با آمریکا و نا امنی منطقه هزینه می کنند!
دومین برداشت غلط توسط برخی از کشورهای عربی و رسانه های وابسته به آنان ترویج می شود و مخاطبان آن نیز جوامع مسلمان و عرب هستند. محتوای این برداشت غلط نیز آن است که ایرانی ها با آمریکا و غرب به توافق رسیده اند و این توافق علیه ما (مردم منطقه) است.
غلط بودن این برداشت نیز بسیار واضح است چرا که اساسا درباره مسائل غیر هسته ای گفتگویی میان جمهوری اسلامی و طرف مقابل مطرح نشده است و از سوی دیگر نیز مسائل هسته ای تاثیر منفی بر کشورهای همسایه ما ندارد.
باید بدانیم اگر جریاناتی در منطقه مخالف این توافق باشند، در آینده نمی توانند به مردم منطقه و کشورهای خود جوابگو باشند، چرا که جمهوری اسلامی ایران مشکلی که ممکن بود با سوء رفتار و سوء عملکرد آمریکایی ها به یک بحران منطقه ای تبدیل شود را توانست از طریق گفتگو حل کند.
بنابراین کسانی که طرف اسرائیل و نتانیاهو قرار گرفته و با این توافق مخالفت می کنند باید جوابگوی هر راه حلی غیر از این توافق بوده و باشند.
تحلیل و برداشت نادرست سوم این است که ایران در جریان مذاکره بر سر متحدین و دوستان خود معامله کرده است، مخاطب این برداشت غلط ملت ها و دوستان ما در منطقه هستند.
در این جا سخن مقام معظم رهبری بسیار روشنگر است که فرمودند "چه این متن تصویب بشود و چه تصویب نشود ما از حمایت دوستان خود در منطقه دست نخواهیم کشید".
بنابراین اولا ما هیچ مذاکره ای جز موضوع هسته ای با طرف آمریکایی نداشته ایم ثانیا در همان مسئله هسته ای نیز حقوق خود را حفظ کرده ایم و هیچگونه عقب نشینی رخ نداده است.
در عین حال این توافق بر علیه هیچ یک از کشورهای منطقه نیست و ثالثا حضور ما در منطقه حضوری مثبت و ثبات بخش و وحدت بخش بوده است.
اگر این توافق ما را در جایگاهی مناسب تر در منطقه قرار می دهد تنها مخالفان امنیت و ثبات و وحدت که دشمنان ملت های منطقه هستند، باید نگران باشند و نه ملت ها و دولت های منطقه.
این سوء برداشت هایی بود که نسبت به دوران پس از برجام در منطقه شکل گرفته و باید تصحیح شود. ولی جای هیچگونه نگرانی برای دوستان ما در منطقه وجود ندارد هرچند آنها نگران نبوده و نیستند؛ زیرا شناخت آنها از ما به نسبت دیگران بسیار بهتر است.
برجام یک فرصت است که ایجاد شده و ما می توانیم از این فرصت برای پیشبرد سیاست خارجی خود بهره ببریم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *