گستاخ می شوند چون ما کوتاه می آییم
خبرگزاری میزان - اکنون دیگر متن برجام و توافق هسته ای، خود به تنهایی موضوع اصلی و نگران کننده نیست، بیشتر حاشیه های این برجام است که بر متن تفوق یافته و خود را مهمتر و حساس تر جلوه می دهد. به همین خاطر رو در رویی اتفاقی ظریف و اوباما را نمی توان عادی دانست.
خبرگزاری میزان -
به گزارش گروه سیاسی تا پیش از این که برجام به دست آید و دو طرف سرخوش و شادمان از چنین دستاوردی در پی اجرای آن بروند، شاید کسی تصور نمی کرد که روند مذاکرات تا اینگونه پیش برود که باعث برخی اتفاقات حساس شود.
در این میان دو طیف وجود دارد. یک گروه از روند برجام و اجرای آن راضی هستند و گروهی دیگر اما، از این دستاورد ناخوشایند. اما حاشیه های تبدیل به متن شده برجام هم آنقدر مهم و حساس گشته که اکنون مهمترین موضوع سیاسی کشور است. به همین خاطر پسا تحریم به ویژه در زمینه سیاست خارجی اهمیت زیاد و ویژه یافته است.+
گرچه این حاشیه در پس برجام و توافق، خزنده ورود می کند و به نظر می رسد آثار ورودش هم دیده می شود و نشانه های آن بروز و ظهور یافته است.
برجام یک بند و فصل محرمانه و مخفی هم دارد. این بند محرمانه پس از دو سال مذاکرات هسته ای اکنون دیگر مهر محرمانه را از روی خود برداشته و مهر عادی بر روی آن نقش بسته است.
دستیابی به برجام باعث شد تا مقصود و هدف اصلی و مهم آمریکایی ها درباره ایران نمایان شود. اما لازم است تا برای آشکارتر شدن این هدف برای دیده شدن نزد افکار عمومی کشورمان، ابعاد آن آشکارتر و بازگو شود.
مذاکرات رو در رو ایران و آمریکا بر سر موضوع هسته ای باعث شد تا قبح آن فرو بریزد در حالی که هنوز قبیح است. فرو ریختن این رو در رویی بارها و بارها تکرار شد، از گفت وگوی رو در رو دو سال پیش در رارهرو مجمع عمومی سازمان ملل تا قدم زدن در کنار دریاچه لوزان سوئیس و صرف غذا در رستوران ایرانی در کنار هم، همه نشانه هایی برای همان حاشیه بسیار مهم و حساسی است که آمریکا دنبال آن است.
خوانندگان را به این نکته توجه می دهیم که پس ار برجام نه تنها پروژه ایران هراسی در منطقه برچیده نشد بلکه این راهبرد همچنان ادامه دارد و حتی تقویت هم شده است. این سیاست اکنون از ایران هراسی به ایران ستیزی رسیده است که بخش مهمی از همان حاشیه پر اهمیت برجام است.
اگر توجه داشته باشید از زمانی که برجام بر اساس توافق هسته ای ایران و 1+5 به دست آمده است، خصومت ها و دشمنی های کشورهای عربی منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران دو چندان شده است. این افزایش کینه و عداوت را همگان به خوبی در جریان فاجعه منا دیدند. فاجعه ای که صدها هموطن را به کام مرگ برد و آل سعود با وقاحت کامل نه تنها پاسخ منطقی و قانع کننده به ایران نداد بلکه بی احترامی، اهانت و خیره سری علیه ایران پیشه کرد.
شک و گمان هایی هم در باره این فاجعه وجود دارد که نشان می دهد که یک حادثه نبوده بلکه عمد در کار بوده است. در کنار این موضوع که هنوز تازه است و داغ آن از دل بیرون نرفته، حملات آل سعود به یمن افزایش یافته، سوریه در یک تنگنای سیاسی و نظای قرار گرفته، شرایط عراق هم به سامان نیست، سیاست های خصمانه علیه ایران از سوی کشورهای مرتجع عربی منطقه رو به گسترش است و اکنون تبدیل به توهین، بی احترامی و تحقیر ایران اسلامی شده است.
آمریکایی ها و دیگر طرف های مذاکرات هسته ای هم با رفتارهای حمایت آمیز خود از همپیمانان منطقه ای، به این فضای ضد ایرانی دامن می زنند. نمونه های آن در سطح منطقه فراوان است. پیش از این چنین واکنش های تندی علیه ایران در منطقه انجام نمی شد و حداقل به این شدت نبود.
در این شرایط حساس منطقه ای که منتظر یک جرقه کوچک است تا آتش آن شعله ورتر هم شود، دیدار کوتاه، اتفاقی و هماهنگ نشده ظریف و اوباما در راهروی سازمان ملل، مسئله ای است که اکنون نظر همگان را به سوی خود جلب کرده است.
به نظر می رسد مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا باعث غفلت از مسائل بسیار مهم دیگری از جمله تحولات منطقه، نوع رفتارهایی که مدتی است کشورهای منطقه علیه ایران اتخاذ کرده اند، مسائل و مشکلات اقتصادی که قرار بود با توافق هسته ای بهتر شود اما هنوز اتفاقی نیفتاده و چند نمونه دیگر که باعث شده است تا آنگونه که گفته می شود آغوش جهان به روی ایران گشوده شده، نباشد.
که اگر چنین می بود باید خصومت ها هم علیه ایران اگر پایان نمی یافت، حداقل کاهش پیدا می کرد. اتفاقاتی که در چند روز گذشته افتاده است، برای نفوذ از روزنه های گشادی است که خودمان ایجاد کرده ایم، که اگر در برخی مواقع و مواضع کوتاه نیامده بودیم، اکنون به این شکل زائران خانه خدا که تعداد زیادی از آنها ایرانی هستند، به دست آل سعود کشته نمی شدند
آمریکا از چنین دیدارهایی برداشت های سیاسی و رسانه ای خود را دارد و از همین راه افکار عمومی جهان را هم با خود همراه می سازد که من آمریکا ابرقدرت جهان کدخدای دنیا توانستم جمهوری اسلامی ایران را پس از 35 سال مهار کنم و سر راه بیاورم. نشانه آن هم توافقی است که با ما بسته است، نشانه دیگر آن این است که 35 سال انقلابی گری و آرمانخواهی با چند دیدار و گفت وگوی کوتاه و بلند با ما پایان یافت. اگر ظریف و کری با هم دیدار و مذاکره کردند، از ضعف بود، اگر ظریف و اوباما در راهرو سازمان ملل ناگهانی به هم برخورد کردند، ما آن را به فال نیک می گیریم چرا که راه را برای نفوذ، ایران ستیزی، انقلاب زدایی،و آرمان گریزی آماده کرده است.
شرایط با توجه به اوضاع پیش آمده حساس است. سیاست خارجی دولت با آینده ایران گره خورده است. باید روی آن دقت بیشتری صورت گیرد تا از تبعات بعدی و منفی آن سیاست ها جلوگیری کند. مجلس می تواند در این زمینه فعال و راهگشا باشد. برای جلوگیری از تبعات اجرای توافق هسته ای باید کمی چاشنی انقلابی گری را در سیاست های خود افزایش دهیم تا نتیجه بگیریم.
انتهای پیام/
در این میان دو طیف وجود دارد. یک گروه از روند برجام و اجرای آن راضی هستند و گروهی دیگر اما، از این دستاورد ناخوشایند. اما حاشیه های تبدیل به متن شده برجام هم آنقدر مهم و حساس گشته که اکنون مهمترین موضوع سیاسی کشور است. به همین خاطر پسا تحریم به ویژه در زمینه سیاست خارجی اهمیت زیاد و ویژه یافته است.+
گرچه این حاشیه در پس برجام و توافق، خزنده ورود می کند و به نظر می رسد آثار ورودش هم دیده می شود و نشانه های آن بروز و ظهور یافته است.
برجام یک بند و فصل محرمانه و مخفی هم دارد. این بند محرمانه پس از دو سال مذاکرات هسته ای اکنون دیگر مهر محرمانه را از روی خود برداشته و مهر عادی بر روی آن نقش بسته است.
دستیابی به برجام باعث شد تا مقصود و هدف اصلی و مهم آمریکایی ها درباره ایران نمایان شود. اما لازم است تا برای آشکارتر شدن این هدف برای دیده شدن نزد افکار عمومی کشورمان، ابعاد آن آشکارتر و بازگو شود.
مذاکرات رو در رو ایران و آمریکا بر سر موضوع هسته ای باعث شد تا قبح آن فرو بریزد در حالی که هنوز قبیح است. فرو ریختن این رو در رویی بارها و بارها تکرار شد، از گفت وگوی رو در رو دو سال پیش در رارهرو مجمع عمومی سازمان ملل تا قدم زدن در کنار دریاچه لوزان سوئیس و صرف غذا در رستوران ایرانی در کنار هم، همه نشانه هایی برای همان حاشیه بسیار مهم و حساسی است که آمریکا دنبال آن است.
خوانندگان را به این نکته توجه می دهیم که پس ار برجام نه تنها پروژه ایران هراسی در منطقه برچیده نشد بلکه این راهبرد همچنان ادامه دارد و حتی تقویت هم شده است. این سیاست اکنون از ایران هراسی به ایران ستیزی رسیده است که بخش مهمی از همان حاشیه پر اهمیت برجام است.
اگر توجه داشته باشید از زمانی که برجام بر اساس توافق هسته ای ایران و 1+5 به دست آمده است، خصومت ها و دشمنی های کشورهای عربی منطقه علیه جمهوری اسلامی ایران دو چندان شده است. این افزایش کینه و عداوت را همگان به خوبی در جریان فاجعه منا دیدند. فاجعه ای که صدها هموطن را به کام مرگ برد و آل سعود با وقاحت کامل نه تنها پاسخ منطقی و قانع کننده به ایران نداد بلکه بی احترامی، اهانت و خیره سری علیه ایران پیشه کرد.
شک و گمان هایی هم در باره این فاجعه وجود دارد که نشان می دهد که یک حادثه نبوده بلکه عمد در کار بوده است. در کنار این موضوع که هنوز تازه است و داغ آن از دل بیرون نرفته، حملات آل سعود به یمن افزایش یافته، سوریه در یک تنگنای سیاسی و نظای قرار گرفته، شرایط عراق هم به سامان نیست، سیاست های خصمانه علیه ایران از سوی کشورهای مرتجع عربی منطقه رو به گسترش است و اکنون تبدیل به توهین، بی احترامی و تحقیر ایران اسلامی شده است.
آمریکایی ها و دیگر طرف های مذاکرات هسته ای هم با رفتارهای حمایت آمیز خود از همپیمانان منطقه ای، به این فضای ضد ایرانی دامن می زنند. نمونه های آن در سطح منطقه فراوان است. پیش از این چنین واکنش های تندی علیه ایران در منطقه انجام نمی شد و حداقل به این شدت نبود.
در این شرایط حساس منطقه ای که منتظر یک جرقه کوچک است تا آتش آن شعله ورتر هم شود، دیدار کوتاه، اتفاقی و هماهنگ نشده ظریف و اوباما در راهروی سازمان ملل، مسئله ای است که اکنون نظر همگان را به سوی خود جلب کرده است.
به نظر می رسد مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا باعث غفلت از مسائل بسیار مهم دیگری از جمله تحولات منطقه، نوع رفتارهایی که مدتی است کشورهای منطقه علیه ایران اتخاذ کرده اند، مسائل و مشکلات اقتصادی که قرار بود با توافق هسته ای بهتر شود اما هنوز اتفاقی نیفتاده و چند نمونه دیگر که باعث شده است تا آنگونه که گفته می شود آغوش جهان به روی ایران گشوده شده، نباشد.
که اگر چنین می بود باید خصومت ها هم علیه ایران اگر پایان نمی یافت، حداقل کاهش پیدا می کرد. اتفاقاتی که در چند روز گذشته افتاده است، برای نفوذ از روزنه های گشادی است که خودمان ایجاد کرده ایم، که اگر در برخی مواقع و مواضع کوتاه نیامده بودیم، اکنون به این شکل زائران خانه خدا که تعداد زیادی از آنها ایرانی هستند، به دست آل سعود کشته نمی شدند
آمریکا از چنین دیدارهایی برداشت های سیاسی و رسانه ای خود را دارد و از همین راه افکار عمومی جهان را هم با خود همراه می سازد که من آمریکا ابرقدرت جهان کدخدای دنیا توانستم جمهوری اسلامی ایران را پس از 35 سال مهار کنم و سر راه بیاورم. نشانه آن هم توافقی است که با ما بسته است، نشانه دیگر آن این است که 35 سال انقلابی گری و آرمانخواهی با چند دیدار و گفت وگوی کوتاه و بلند با ما پایان یافت. اگر ظریف و کری با هم دیدار و مذاکره کردند، از ضعف بود، اگر ظریف و اوباما در راهرو سازمان ملل ناگهانی به هم برخورد کردند، ما آن را به فال نیک می گیریم چرا که راه را برای نفوذ، ایران ستیزی، انقلاب زدایی،و آرمان گریزی آماده کرده است.
شرایط با توجه به اوضاع پیش آمده حساس است. سیاست خارجی دولت با آینده ایران گره خورده است. باید روی آن دقت بیشتری صورت گیرد تا از تبعات بعدی و منفی آن سیاست ها جلوگیری کند. مجلس می تواند در این زمینه فعال و راهگشا باشد. برای جلوگیری از تبعات اجرای توافق هسته ای باید کمی چاشنی انقلابی گری را در سیاست های خود افزایش دهیم تا نتیجه بگیریم.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *