خاطره غلامرضا موسوی از عکس همافران مقابل امام خمینی (ره)
- طبق اعلام روابط عمومی موزه سینما، غلامرضا موسوی با بیان اینکه متولد ۲۸ فروردین ۱۳۳۰ در تربت جام است، گفت: پدرم نظامی بود و به دلیل اینکه به جاهای مختلفی منتقل میشد، خانوادگی به همراه او میرفتیم و زمانیکه باید به مدرسه میرفتم ساکن مشهد شدیم و در همانجا خانه گرفتند و در مشهئ ماندیم.
وی ادامه داد: سال ۱۳۵۰ دانشکده مدرسه عالی اقتصاد بابلسر قبول شدم و همزمان در همان سالها در تئاتر هم فعالیت داشتم و دوستی من و فریدون جیرانی از همانجا شروع شد که خیلی تئاتر را جدی نمیگرفت و بیشتر دغدغهاش سینما بود؛ او تمام مجلات سینمایی را میگرفت، میخواند و دنبال میکرد و موجب شد تا من هم سینما را جدی بگیرم. رفاقت ما از مرکز آموزش شروع شد و نکته این بود که مسیر ما برای رسیدن به منزل یکی بود؛ با هم به خانه برمیگشتیم یعنی ابتدا خانه جیرانی و دو کوچه بالاتر خانه من بود به همین دلیل رفت و آمدهایمان با هم بود.
موسوی خاطرنشان کرد: اولین کار مشترکم با فریدون جیرانی «بیژن، خیال و کفش» بود که در مشهد ساخته شد و بعد از آن داریوش ارجمند، بیژن امکانیان و مهدی صباغ زاده هم فیلم ساختند. «بیژن، خیال و کفش» فیلم هشت میلی متری بود که درواقع سوپرهشت ساخته شد و برخی کارگردانها مانند کیانوش عیاری بعدها همین فیلمهای هشت میلی متری را تبدیل به فیلمهای بلند کردند.
وی با بیان اینکه وقتی در روزنامه کیهان استخدام شد در سرویس گزارش کار میکرد، بیان داشت: یکی از دوستان در روزنامه کیهان چهار نفر از ما که شامل من، ساسان رئوفی، بیژن نظری و ابراهیم رستمیان میشد را به شهربانی معرفی کرده بود تا برای خدمت سربازی به شهرستان نرویم و عصرها در کیهان کار کنیم. درواقع ما چهار نفر با نامه و درخواست کیهان به فرمانداری وقت برای گذراندن دوران سربازی در دانشگاه پلیس معرفی شدیم و در آنجا خدمت کردیم.
موسوی در گفتگو با فریدون جیرانی درباره علاقهاش به سینما گفت: در آن سالها سینما را دوست داشتم، اما فقط در این حد که یادداشت بنویسم و فیلم ببینم. از کودکی فیلم میدیدم و زمانیکه برای روزنامه آفتاب شرق کار میکردم اوج سینما رفتنم بود، اما بیشتر روزنامه نویسی، نقد فیلم، گزارشهای سینمایی و جشنواره بود و به دنبال تولید نبودم.
وی درباره ساخت فیلم «آفتاب نشینها» توضیح داد: یادم میآید در خانهای همراه با فریدون جیرانی و بیژن امکانیان بودیم که بعدها مهدی صباغ زاده هم از مشهد به عنوان مهمان آمده بود و این سه نفر تصمیم گرفته بودند فیلمنامه آفتابنشینها را فریدون جیرانی نوشته بود را بسازند و دنبال تهیه کننده بودند که با چند نفر هم صحبت کرده بودند، اما به هر دلیلی نشده بود و من در ملاقاتی که با زنده یاد آیت الله بهشتی برای کار خبری داشتم به او گفتم با اهالی وزارت ارشاد (وقت) درباره فیلمی که قرار است بسازیم صحبت کند و موضوع فیلم را توضیح دادم. او به من گفت چرا به صورت تعاونی کار نمیکنید و من تصورم از تعاونی مانند تعاونی مصرف کیهان بود که خرید میکردیم و آخر ماه از حقوقمان کم میکرد. از او پرسیدم تعاونی به چه شکلی است، زیرا تصور من از تعاونی چیز دیگری بود. ایشان گفت اینکه دور هم جمع شوید و دستمزدها و هرچقدر پول دارید را یکی کنید میشود تعاونی و اگر خواستید به شکل تعاونی کار کنید به شما کمک میکنم و من موارد و حرف ایشان را به دوستان منتقل کردم.
موسوی ادامه داد: فیلم «آفتاب نشینها» محصول یک رفاقت بود که در نهایت به عنوان تعاونی کار کردیم. قرار شد من به عنوان تهیه کننده، فریدون جیرانی به عنوان فیلمنامه نویس و دستیاراول کارگردان، بیژن امکانیان به عنوان بازیگر و مهدی صباغ زاده به عنوان کارگردان حضور داشته باشند. یکی از خاطرات جالب هم این بود که وقتی ساخت فیلم قطعی و شروع به کار کردیم؛ آقای کلهر معاون سینمایی وقت بود و ما مجوز را از آقای مسعودشاهی گرفتیم و برای گرفتن وسائل و تجهیزات پیش زنده یاد علی مرادخانی رفتیم که مسئول اینکار بود، زیرا در آن زمان هنوز فارابی تاسیس نشده بود. او به ما قول همکاری داد و قرار شد نگاتیو، پوزیتیو و کلیه وسایل فیلمبرداری را با دوربین BL در اختیار ما قرار دهند. نفر اولی که قرار بود فیلمبرداری را برعهده داشته باشد علیرضا زرین دست بود و نقش اول را هم قرار بود فرامرز قریبیان بازی کند، اما با اینکه با ما قرارداد داشت نیامد. ما برای فیلمبرداری برای اولین بار سراغ همایون پایور رفتیم و کسی که در آن زمان با ما بسیار همراهی کرد استاد علی نصیریان بود که نقش اول را پذیرفت و با اینکه در آن زمان ما خیلی بلد نبودیم و سرمای وحشتناکی موقع فیلمبرداری بود، اما او بسیار همراهی کرد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: یادم میآید برای فیلم «آفتاب نشینها» ۲۰ یا ۳۰ تومان بیشتر نداشتم و مقداری هم فریدون جیرانی، بیژن امکانیان و مهدی صباغ زاده گذاشتند و من یادم آمد زنده یاد آیت الله بهشتی گفته بود اگر به صورت تعاونی کار کنیم به ما کمک میکند به همین دلیل دوباره پیش او رفتم و آیت الله بهشتی به برادران رخ صفت در سازمان اقتصاد اسلامی یادداشت نوشت که ۵۰ هزار تومان به صورت قرض الحسنه در اختیار آقای موسوی قرار دهید و من یک روز زمانیکه کارم در کیهان تمام شده بود برای بردن نامه به آن اداره رفتم. نشسته بودم و دیدم کیسه بزرگی آوردند و جلوی من گذاشتند و همان برگهای که زنده یاد بهشتی نوشته بود را به من دادند و گفتند بنویسم که دریافت شد. بسیار تعجب کردم، چون تصور این بود که اول از من چک و سفته میخواهند و بعد پول را تحویل میدهند. یادم میآید ۵۰ هزار تومان هم آخر فیلم فرمانده وقت نیروی دریایی به صورت قرض الحسنه به ما داد و اولین موسیقی فیلم را با مجید انتظامی صحبت کردیم که قرار بود ارکستر عظیمی هم داشته باشد و ۷ هزار تومان برای اینکار دستمزد درنظر گرفتیم.
موسوی در ادامه گفت: خاطره دیگری که یاد میآید عکسی است که همافران مقابل امام خمینی (ره) گرفتند. زمانیکه امام (ره) به خیابان ایران آمد، گروههای مختلف نظامی میآمدند و به نوعی با او بیعت میکردند یک روز به ما گفتند یک عکس برای کیهان میخواهیم بگیریم و عکاس هم زنده یاد حسین پرتوی بود و اینکه عکس به چه شکلی باشد را خود اهالی محل استقرار امام (مدرسه رفاه) کارگردانی کردند؛ همه یک دست ایستاده بودند و گفتند فقط از پشت آنها عکس گرفته شود همه سرها به طرف امام (ره) و درحال ادای احترام به او بود و در همان حالت عکس گرفته شد.
وی در پاسخ به سوال فریدون جیرانی مبنی بر اینکه در زمان پیروزی انقلاب کجا بوده است؟ پاسخ داد: در ۲۲ بهمن ماه مانند همه آدمها داخل خیابانها بودم و بخشی از رفت و آمدهایم از ۱۲ بهمن به بعد به عنوان خبرنگار مستقیم محل استقرار امام بود.
گفتنی است، موزه سینمای ایران به عنوان مجموعهای فرهنگی و تاریخی که روایتگر سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف میداند سوابق و تجربیات پیشکسوتان سینمای ایران را جمع آوری کرده تا نسلهای آینده با نگاه و مسیر زندگی و نحوه خلق وشکل گیری آثار هنرمندان و صاحب نظران هنر سینما آشنا شوند.