شکست یک امپراطوری با مشتی نمک
- ایرنا نوشت: ۱۱ مارس ۱۹۳۰ میلادی مصادف با راهپیمایی یا همان رژه نمک مهاتما گاندی رهبر هندوستان است، مردی که با راه اندازی مبارزات مدنی و بدون خشونت، باعث استقلال هند از بریتانیا شد.
پافشاری بر حقیقت
مرد نسبتا مسن، لاغر اندام و سیه چرده که لباسی سفید از کتان پوشیده بود بر روی زانوهای خود خم شد، مشتی از گل نمک را در دست گرفت، ایستاد و رو به خبرنگاران گفت: با این کار من بنیانهای امپراتوری بریتانیا را به لرزه در میآورم. حالا که قانون نمک را به طور نمادین زیرپا گذاشته شده هر کسی آزاد است با تولید نمک در هر زمان و هرجایی که اراده کرد خطر تحت پیگرد قانونی قرار گرفتن را به جان بخرد. توصیه من این است که کارگران همه جا نمک تولید کنند و به روستاییان هم یاد دهند که همین کار را انجام دهند.
غریو شادی از دو کیلومتر راهپیمایانی که پشت سر او صف کشیده بودند بلند شد. پوشش وسیع رسانهای این خبر، دنیا را از این ماجرا با خبر کرد. این اولین جنبش ساتیاگراهای گاندی در هندوستان بود. ساتیاگراها که در زبان سانسکریت معنای پافشاری بر حق و حقیقت را میدهد و در غرب نافرمانی مدنی خوانده میشود.
حضور گاندی در رژه نمک
گاندی ۲۳ روز قبل در ۱۱ مارس ۱۹۳۰ در آغاز راهپیمایی نمک خطاب به ۸۰ نفر روستایی که پشت سر او جمع شده بودند گفت: یک ساتیاگراهی، چه آزاد و چه در زندان، همیشه پیروز است. او تنها زمانی مغلوب میشود که حقیقت و پرهیز از خشونت را رها کرده و ندای درونی خود را نشنیده بگیرد. بنابراین، اگر یک ساتیاگراهی شکست بخورد، تنها شخص خودش عامل آن است.
چرا رژه نمک؟
هندوستان تحت اشغال و استعمار بریتانیا؛ به نمک هم رحم نکرده بود و استخراج، تولید، فروش و اخذ مالیات از آن را در سراسر هندوستان را به انحصار خود در آورده بود؛ در حالی که مردم ساحل نشین هند خود میتوانستند این ماده حیاتی را به طور رایگان از دریا به دست آورند و در سراسر هند بفروشند. این بود که «مهندس کارامچاند گاندی» را به صرافت انداخت تا از شخصیت کاریزماتیک خود استفاده کند و مردم را به روشی مدنی علیه این ستم بشوراند.
گاندی که بود؟
او پسر منشی حاکم هندوی یکی از حکومتهای محلی کوچک بود که بریتانیا در داخل امپراتوری خود به آنها اجازه دوام داده بود. این خانواده پیش از این خواربارفروش بود و نام خانوادگی گاندی واژهای بود برای کاست فرعی خواربارفروشی در داخل کاست فرعی و بزرگتر مغازه داران. کاست مغازه داران نیز خود زیر مجموعهای از کاست موروثی و بزرگ بازرگانان و کشاوزران بود. این کاست از کاستهای موروثی بود که تمام هندوها به غیر از نجسها را از بدو تولد تقسیم میکرد.
گاندی در ۱۷ سالگی ازدواج کرد. طولی نکشید که خانواده اش تصمیم گرفتند او را برای ادامه تحصیل به انگلستان بفرستند. زن و تنها فرزندش نمیتوانستند همراه او بروند. مادر گاندی که یک هندوی سخت گیر بود از او قول گرفت تا وقتی دور از خانه است نه گوشت بخورد و نه با کسی رابطه جنسی داشته باشد.
گاندی به همراه جواهر لعل نهرو در راهپیمایی نمک
گاندی با نمراتی معمولی از رشته حقوق فارغ التحصیل شد. مدتی بعد برای پیگیری دعوای حقوقی یک بازرگان هندی در آفریقای جنوبی روانه این کشور شد. آنجا بود که گاندی طعم تلخ آپارتاید را از نزدیک لمس کرد. با وجود داشتن بلیت او را از قطار بیرون انداختند، چون یک اروپایی سفیدپوست نسبت به حضور او در کوپه درجه یک اعتراض کرده بود.
همین رفتارها باعث شد او را که تصمیم داشت فقط یک سال در آفریقای جنوبی بماند را تا سالها مقیم این کشور کند. گاندی در این مدت کتب مذهبی ادیان و فرقههای مذهبی متعدد را خواند و به پوچ بودن تعصبات پی برد. او که در جامعه هندیهای مقیم آفریقای جنوبی زندگی میکرد شروع به تمیز کردن مستراحها کرد، کاری که فقط نجسها باید آن را انجام میدادند.
گاندی در آفریقای جنوبی مبارزاتی مدنی را علیه قوانینی سامان داد که فقط ازدواجهایی را معتبر میدانست که بر مبنای قوانین مسیحی باشد. این کار به طرز موثری جامعه هندوی آفریقای جنوبی را با او همراه کرد و وقتی گاندی به هند برگشت دیگر چهرهای ناشناس نبود.
گزارش یکی از اعتراضات نمک
گاندی و یارانش ۳۹۰ کیلومتر را پیاده پیمودند تا به به ساحل دندی رسیدند.
فردای روزی که گاندی گل نمک را در آب دریا جوشاند و نمک تولید شده از این فرایند را به رسانهها نشان داد؛ هیاهویی در جامعه هند پدیدار شد. میلیونها هندی برانگیخته شدند و دست به ساتیاگراها زدند.
این کمپین نتوانست بریتانیا را از هند بیرون کند، اما تاثیری عظیم بر افکار مردم هند و دنیا درباره امپراتوری بریتانیا گذاشت.
حضور مردم هندوستان در راهپیمایی نمک
مدتی بعد گاندی دستگیر شد، اما ساتیاگراهای نمک بیش از یکسال در نقاط مختلف هند تکرار شد. در طول این مدت ۸۰ هزار هندی به علت شرکت و ساماندهی این نافرمانی به زندان افتادند تا دولت بریتانیا مجبور به آزادی گاندی شد.
خلاصهای از گزارش وب میلر گزارشگر مجله نیوفری دم که در یکی از این راهپیماییها بعد از بازداشت گاندی در پی میآید:
سرانجام به جایی رسیدم که حدود ۲۵۰۰ نفر از پیروان گاندی گرد هم جمع شده بودند. همه لباس معمول طرفداران گاندی را پوشیده اند: لباسهای سفید از کتان دست بافت و کلاه سفید مخصوص گاندی. مرا پیش خانم تایدو رهبر خود بردند. او گفت سرگرم آماده کردن جمعیت برای راهپیمایی اعتراض علیه عوارض نمک است.
نایدو خطاب به جمعیت گفت: تن گاندی در زندان است، اما روح او با ماست. شما حق ندارید تحت هیچ شرایطی خشونت به خرج دهید. شما را کتک خواهند زد، اما شما مقاومت کنید. نباید روی ماموران دست بلند کنید.
صدای کر کننده شادی و تایید؛ فضا را فرا گرفت.
جمعیت آرام و در سکوت حدود هشتصد متر را پیمود تا به انبارهای نمک رسید. مانی لال گاندی پسر دوم گاندی پیشاپیش جمعیت راه میرفت.
وقتی جمعیت به نزدیکی انبارهای نمک رسید همه فریاد زدند: زنده باد انقلاب و این جمله را بارها تکرار کردند.
حدود ۴۰۰ نفر پلیس مسلح بومی نگهبانی میدادند. همه آنها چماقهایی ۲ متری داشتند که روی آنها میخ کوبی بود. درون اتاقکها هم ۲۵ نیروی مسلح بومی تفنگ به دست ایستاده بودند.
راهپیمایان در سکوت کامل جلو رفتند. اخطارهای ماموران را نشنیده گرفتند.
ناگهان با یک فرمان افسری انگلیسی یک گروه از پلیس بومی به راهپیمایان حمله کرد. چماقهای میخدار بدون ملاحظه و مکرر بر سر گروه باریدن گرفت. هیچ یک از گروه پیش رونده برای دفاع از خود کاری نکرد. من صدای خشک برخورد چوب با جمجمه لخت آنها را میشنیدم.
مردم به تبعیت از گاندی درحال استخراج نمک هستند
کتک خوردگان بر روی زمین پهن میشدند. بعضی بیهوش بودند یا شانه، سر و بازوی کبود خود را میمالیدند. جان به دربردگان، اما سرسخت و بی توجه، آن قدر پیش میرفتند تا مجروح شوند و از پا در آیند.
سپس نوبت گروه بعدی تظاهرات کنندگان رسید. آرام و بی صدا به سمت صف پلیس میرفتند. در آن لحظه همه شان میدانستند که چند لحظه بعد کتک میخورند و زخمی میشوند و حتی ممکن است بمیرند. با این همه من نشانی از تردید و تزلزل در پیش روی آنها به سوی پلیس ندیدم.
حدود میانه روز بود که جی پاتل از همراهان گاندی رسید. مردی موقر با موها و ریشی انبوه و سپید بود. او خطاب به جمعیت گفت: هر امیدی در زمینه سازش و آشتی با دولت انگلستان دود شد و به هوا رفت. دولتی که که خود را نماینده مردمی متمدن میداند چگونه به خود اجازه میدهند با ما چنین خشن و غیرانسانی رفتار کند؟
هواداران گاندی فقط دو پزشک داشتند که آنها با این همه زخمی و وسایل کم نمیتوانستند کار زیادی بکنند. تا غروب دو نفر از تظاهر کنندگان مردند. تظاهرات آن روز پایان یافت، چون گرما اجازه کار را نمیداد. من تنها خبرنگار خارجی بودم که این صحنههای تکان دنده را دیدم.
طرفداران گاندی در روستاها مردم را تشویق به همراهی در این راهپیمایی میکنند
راهپیمایی نمک یکی از سازماندهی شدهترین ساتیاگراهایی بود که گاندی در هند راه انداخت. مورد دیگر اعتراض مهاتما به اجبار سربازان هندی در اعزام به جنگ جهانی دوم بود. طرفداران این ساتیاگراهای معتقد بودند این جنگ ربطی به سرزمین هند ندارد که سربازان هندی مجبور باشند در آن بجنگند. این ساتیاگراهای ها سرانجام دولت بریتانیا را مجبور به واگذاری هندوستان به مردم هند و استقلال این کشور کرد.
- بیشتر بخوانید:
- مشهورترین عکسهای تاریخ چگونه ثبت شدند؟