نکات کلیدی رسیدن به نرخ بیکاری 8.5 درصدی برنامه ششم
خبرگزاری میزان – برنامه ششم با هدف نرخ بیکاری 8.5 درصد و نرخ رشد 8 درصدی در حال تهیه و تنظیم است که برای رسیدن به اهداف تعیین شده در این برنامه باید به زاویای مختلف کشور توجه داشت.
خبرگزاری میزان -
به گزارش ، در اقتصادهایی که به لحاظ خارجی از درجه باز بودن پایینی برخوردارند و به لحاظ داخلی نیز عمق بازار مالی کم و واکنش سرمایه گذاری به متغیرهایی مانند نرخ سود اندک است، تجهیز منابع از قابلیت برنامه پذیری اندکی برخوردار است. برخلاف اقتصادهایی که فرصت های سرمایه پذیری خارجی بالایی دارند یا عمق بازار مالی به سیاستگذار اجازه می دهد از طریق ابزارهای سیاست پولی یا بازار سرمایه، تجهیز منابع را به صورت ویژهای افزایش یا کاهش دهد.
مؤلفه های اقتصاد ایران اعم از سرمایه گذاری خارجی و داخلی و همچنین درآمدهای ارزی نفتی به نحوی است که به سیاستگذار امکان مانور برای تحت کنترل درآوردن و درونزا کردن منابع را نمی دهد.
به تبع رویکرد واقعگرایانه آن است که سیاستگذار با چشم اندازی که از آینده شناسی کسب میکند، محتملترین سناریوهای ورود منابع را به عنوان یک قید مفروض وارد تابع سیاستگذاری خود کند.
آنگاه پرسش اصلی پیش روی برنامه ریزان اقتصادی عبارت خواهد بود از: چگونگی استفاده از این منابع مفروض، برای تأمین مهمترین اهداف برنامه مانند رشد اشتغالزا یا هر هدف دیگر.
مدل های معتبر نشان دهند که با منابع مفروض در محتمل ترین سناریو، امکان دسترسی به برخی اهداف برنامه وجود ندارد، در این صورت یا سیاستگذار عالی باید میان اهداف مصرح، اولویت بندی نماید یا سیاستگذار میانی باید به موانعی بیندیشد که اجازه استفاده اثربخش تر و پربازدهتر از منابع را در اقتصاد ایران نمی دهد به این امید که با اصلاح سازوکارهای نهادی، بتوان با همان میزان منابع به اهداف بیشتری دست یافت.
نحوه تعیین منابع مورد نیاز چگونه است؟
به طور کلی نهادهای تأمین کننده سرمایه گذاری در ایران عبارتند از: سرمایه گذاری دولت )از محل منابع نفتی و مالیاتی(، سرمایه گذاری شرکت های دولتی از منابع داخلی، تسهیلات صندوق توسعه ملی، منابع از بازارهای مالی، سهم متقاضی سرمایه گذاری از محل پس اندازها و آورده ها، منابع داخلی نهادهای عمومی غیردولتی، منابع خارجی، تسهیلات بانکی برای سرمایه گذاری است.
جهت تأمین هر یک از این منابع، فروض مهمی از جمله میزان صادرات نفت، قیمت نفت، سهم صندوق توسعه ملی، سهم شرکت نفت، رشد هزینه های جاری دولت، رشد درآمدهای مالیاتی دولت، ارتباط با دنیای خارج، ظرفیت تسهیلات دهی سیستم بانکی، ظرفیت تأمین مالی از طریق بازار سرمایه و... باید در نظر گرفته شود.
به طور خلاصه با مفروض گرفتن ضرورت دستیابی به نرخ رشد، مجموعه منابع لازم تعیین می شود و اغلب مواقع در تعیین منابع، امکان پذیری تجهیز چنین منابعی در درجه دوم قرار می گیرد. به عبارت دیگر در دوره های متعددی برنامه ریزی در کشور مدل ها تلاش می کردند نشان دهند برای تحقق یک هدف مثلا رشد اقتصادی، نیاز به الف میلیارد ریال )یا دلار( منابع در برنامه وجود دارد.
روشن است که اگر در پایان دوره برنامه، اهداف مصرح تأمین نمی شد، برنامه ریزان به راحتی عدم تأمین منابع را دلیل اصلی عدم تحقق برنامه بیان می کردند روی دیگر سکه سال های وفور منابع ارزی به ویژه منابع نفتی است که این بار به دلیل مسائلی مانند بیماری هلندی و نفرین منابع اهداف برنامه درباره متغیرهای کلان اقتصادی از جمله رشد محقق نمی شود.
پارامترهای مهم در تعیین منابع چیست؟
باید پذیرفت که رابطه قطعی، از قبل مشخص و غیرقابل تغییری بین منابع و اهداف برنامه وجود ندارد، اطلاعات نشان می دهد در دولت های مختلف پس از جنگ و همچنین در برنامه های اول تا چهارم جهت حصول یک درصد رشد اقتصادی میزان منابع متفاوتی استفاده شده است.
درواقع یکی از مسئولیت های اصلی برنامه و برنامه ریزی تغییر این رابطه درجهت بهبود یا به عبارتی افزایش کارایی است. با فرض اینکه رشد اقتصادی با کیفیت مهمترین هدف برنامه است میزان رشد با فرض منابع موجود )نیروی کار، سرمایه، منابع طبیعی، واردات واسطهای( به عوامل مختلفی ازجمله موارد زیر بستگی دارد:
کجا تولید صورت گیرد؟ (ترکیب منطقه ای)، چه چیز تولید شود؟ (ترکیب بخش ها)، چه کسی تولید کند؟ (دولت، بخش خصوصی، تعاونی، عمومی غیردولتی)، چگونه تولید شود؟ (ترکیب عوامل تولید)، مقیاس تولید چگونه باشد؟، ظرفیت های بیکار چگونه مورد توجه قرار گیرد؟ منشأ منابع داخلی باشد یا خارجی و هزینه تأمین منابع چقدر باشد؟، امکان دسترسی به دانش و تکنولوژی فراهم باشد یا خیر؟ استهلاک منابع چقدر است؟، هزینه های غیرمرتبط با عوامل تولید چقدر است؟ هزینه مبادله، فساد، ظرفیتهای پشتیبانی نظام اداری و....
پاسخ به هر کدام از پرسش های مزبور، اصلی ترین موضوع برنامه ریزی است و در پاسخ به اینکه برای تحقق اهداف برنامه چقدر منابع مورد نیاز است نقش تعیین کننده دارد.
نکته مهم آنکه این روش امکان آن را فراهم خواهد کرد تا برای تخصیص منابع بین اقداماتی که قرار است صورت گیرد و هزینه تأمین آن، معیارهای قابل سنجشی طراحی شود. به عبارت دیگر در این روش پرسش هابا اولویت زیر قابل طرح است:
چه کارهایی باید انجام شود (اولویت های کشور چیست)، چقدر منابع موجود است؟ چگونه باید در کشور کارایی استفاده از منابع را افزایش داد؟، تجهیز منابع با چه هزینهای به صلاح کشور است؟
امید است تلاش ها و برنامه ریزی ها در راستایی باشد که مفروضات برنامه ششم یعنی نرخ بیکاری 8.5 درصد و نرخ رشد اقتصادی 8 درصدی محقق شود.
مؤلفه های اقتصاد ایران اعم از سرمایه گذاری خارجی و داخلی و همچنین درآمدهای ارزی نفتی به نحوی است که به سیاستگذار امکان مانور برای تحت کنترل درآوردن و درونزا کردن منابع را نمی دهد.
به تبع رویکرد واقعگرایانه آن است که سیاستگذار با چشم اندازی که از آینده شناسی کسب میکند، محتملترین سناریوهای ورود منابع را به عنوان یک قید مفروض وارد تابع سیاستگذاری خود کند.
آنگاه پرسش اصلی پیش روی برنامه ریزان اقتصادی عبارت خواهد بود از: چگونگی استفاده از این منابع مفروض، برای تأمین مهمترین اهداف برنامه مانند رشد اشتغالزا یا هر هدف دیگر.
مدل های معتبر نشان دهند که با منابع مفروض در محتمل ترین سناریو، امکان دسترسی به برخی اهداف برنامه وجود ندارد، در این صورت یا سیاستگذار عالی باید میان اهداف مصرح، اولویت بندی نماید یا سیاستگذار میانی باید به موانعی بیندیشد که اجازه استفاده اثربخش تر و پربازدهتر از منابع را در اقتصاد ایران نمی دهد به این امید که با اصلاح سازوکارهای نهادی، بتوان با همان میزان منابع به اهداف بیشتری دست یافت.
نحوه تعیین منابع مورد نیاز چگونه است؟
به طور کلی نهادهای تأمین کننده سرمایه گذاری در ایران عبارتند از: سرمایه گذاری دولت )از محل منابع نفتی و مالیاتی(، سرمایه گذاری شرکت های دولتی از منابع داخلی، تسهیلات صندوق توسعه ملی، منابع از بازارهای مالی، سهم متقاضی سرمایه گذاری از محل پس اندازها و آورده ها، منابع داخلی نهادهای عمومی غیردولتی، منابع خارجی، تسهیلات بانکی برای سرمایه گذاری است.
جهت تأمین هر یک از این منابع، فروض مهمی از جمله میزان صادرات نفت، قیمت نفت، سهم صندوق توسعه ملی، سهم شرکت نفت، رشد هزینه های جاری دولت، رشد درآمدهای مالیاتی دولت، ارتباط با دنیای خارج، ظرفیت تسهیلات دهی سیستم بانکی، ظرفیت تأمین مالی از طریق بازار سرمایه و... باید در نظر گرفته شود.
به طور خلاصه با مفروض گرفتن ضرورت دستیابی به نرخ رشد، مجموعه منابع لازم تعیین می شود و اغلب مواقع در تعیین منابع، امکان پذیری تجهیز چنین منابعی در درجه دوم قرار می گیرد. به عبارت دیگر در دوره های متعددی برنامه ریزی در کشور مدل ها تلاش می کردند نشان دهند برای تحقق یک هدف مثلا رشد اقتصادی، نیاز به الف میلیارد ریال )یا دلار( منابع در برنامه وجود دارد.
روشن است که اگر در پایان دوره برنامه، اهداف مصرح تأمین نمی شد، برنامه ریزان به راحتی عدم تأمین منابع را دلیل اصلی عدم تحقق برنامه بیان می کردند روی دیگر سکه سال های وفور منابع ارزی به ویژه منابع نفتی است که این بار به دلیل مسائلی مانند بیماری هلندی و نفرین منابع اهداف برنامه درباره متغیرهای کلان اقتصادی از جمله رشد محقق نمی شود.
پارامترهای مهم در تعیین منابع چیست؟
باید پذیرفت که رابطه قطعی، از قبل مشخص و غیرقابل تغییری بین منابع و اهداف برنامه وجود ندارد، اطلاعات نشان می دهد در دولت های مختلف پس از جنگ و همچنین در برنامه های اول تا چهارم جهت حصول یک درصد رشد اقتصادی میزان منابع متفاوتی استفاده شده است.
درواقع یکی از مسئولیت های اصلی برنامه و برنامه ریزی تغییر این رابطه درجهت بهبود یا به عبارتی افزایش کارایی است. با فرض اینکه رشد اقتصادی با کیفیت مهمترین هدف برنامه است میزان رشد با فرض منابع موجود )نیروی کار، سرمایه، منابع طبیعی، واردات واسطهای( به عوامل مختلفی ازجمله موارد زیر بستگی دارد:
کجا تولید صورت گیرد؟ (ترکیب منطقه ای)، چه چیز تولید شود؟ (ترکیب بخش ها)، چه کسی تولید کند؟ (دولت، بخش خصوصی، تعاونی، عمومی غیردولتی)، چگونه تولید شود؟ (ترکیب عوامل تولید)، مقیاس تولید چگونه باشد؟، ظرفیت های بیکار چگونه مورد توجه قرار گیرد؟ منشأ منابع داخلی باشد یا خارجی و هزینه تأمین منابع چقدر باشد؟، امکان دسترسی به دانش و تکنولوژی فراهم باشد یا خیر؟ استهلاک منابع چقدر است؟، هزینه های غیرمرتبط با عوامل تولید چقدر است؟ هزینه مبادله، فساد، ظرفیتهای پشتیبانی نظام اداری و....
پاسخ به هر کدام از پرسش های مزبور، اصلی ترین موضوع برنامه ریزی است و در پاسخ به اینکه برای تحقق اهداف برنامه چقدر منابع مورد نیاز است نقش تعیین کننده دارد.
نکته مهم آنکه این روش امکان آن را فراهم خواهد کرد تا برای تخصیص منابع بین اقداماتی که قرار است صورت گیرد و هزینه تأمین آن، معیارهای قابل سنجشی طراحی شود. به عبارت دیگر در این روش پرسش هابا اولویت زیر قابل طرح است:
چه کارهایی باید انجام شود (اولویت های کشور چیست)، چقدر منابع موجود است؟ چگونه باید در کشور کارایی استفاده از منابع را افزایش داد؟، تجهیز منابع با چه هزینهای به صلاح کشور است؟
امید است تلاش ها و برنامه ریزی ها در راستایی باشد که مفروضات برنامه ششم یعنی نرخ بیکاری 8.5 درصد و نرخ رشد اقتصادی 8 درصدی محقق شود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *