رویکرد دوگانه غرب در قبال اوکراین و یمن
- درک غرب از جنگ در اوکراین به عنوان «بزرگترین جنگ در اروپا پس از جنگ جهانی دوم»، و ماهیت فوری واکنش سیاستی به آن، به شدت زیربنای نژادی به خود گرفته است.
به گزارش «پولیتیکو»، به عنوان مثال، «چارلی داگاتا»، خبرنگار شبکه «سیبیاس»، که هفته گذشته پناهندگان «متمدن» اوکراینی را با پناهندگانی که از «مکانهایی، با احترام کامل، مانند عراق و افغانستان» آمدهاند، مقایسه کرد.
پس از یک اعتراض، پس از اینکه اظهارات مشابهی توسط سایر خبرنگاران سفیدپوست نیز منتشر شد، «داگاتا» عذرخواهی کرد، اما حققیقت این است که این امر به نحوه صحبت وی مربوط نمیشود.
به نظر میرسد واکنشی که کشورهای اروپایی در روزهای اخیر از خود نشان دادهاند حاکی از درک مشابهی است؛ در سال ۲۰۱۵، یک میلیون پناهنده از خاورمیانه در کشورهایی مانند مجارستان، دانمارک و انگلیس مورد آزار و اذیت قرار گرفتند که تعداد آنها «ناپایدار» ارزیابی میشود.
اکنون اروپا تنها در یک هفته درها را به روی تعداد مشابهی از پناهجویان اوکراینی باز کرده است؛ دانمارک حتی مشتاق بود اعلام کند که «قانون جواهرات» بحث برانگیز خود را که به دولت این کشور اجازه میدهد تا اشیای قیمتی را از مهاجران به منظور پرداخت هزینه اقامت آنها مصادره کند، در مورد پناهندگان اوکراینی اعمال نخواهد کرد.
برای شروع، مقیاس فاجعه اوکراین، آن را در میان درگیریهای اخیر منحصر به فرد نمیکند؛ درگیری اوکراین هنوز با آنچه که میتواند یک جنگ خونین و اشغال حیرت انگیز توصیف شود فاصله بسیار زیادی دارد؛ جنگی که قربانیان آن به دهها هزار نفر و یک رقم شوک برانگیز رسیده باشد.
اما به همان اندازه تکان دهنده است که بیش از ۳۷۷ هزار یمنی، جان خود را از دست دادهاند.
جنگ آمریگا در عراق نیز به ذهن متبادر میشود؛ بر اساس مطالعات صورت گرفته بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر، جان خود را از دست داده اند.
استدلالهایی که عملیات نظامی روسیه را به دلیل ماهیت منحصربهفرد «غربگرا» نشان میدهند که اوکراین را از برخی «کشورهای جهان سومی» متمایز میکند، نیز ناقص است.
در نهایت، منحصر به فرد دیدن این جنگ به دلیل موقعیت جغرافیایی اوکراین نیز غیر قابل قبول است.