بازی؛ معجزهای برای زندگی
_ روزنامه همشهری نوشت: به خانواده برمیگردیم؛ به پیوندهای عمیق و اساسی که میان ما و اعضای خانواده شکل گرفته است. در تمام لحظاتی که در رنجها چروکیده میشویم یا راهی برای مقابله با آنها مییابیم و در تمام لبخندها و خوشیها، به خانواده برگشتهایم. به فضاهایی که سالهاست در جانمان نشست کردهاند. خانواده مأمن است و چهچیزی بهتر از یک پناهگاه گرم و نرم که بهسوی ما آغوش باز کند. خانواده، اما در مسیر روزها و سالها و بالاوپایینها و سختیهای روزگار، شاید یادش رفته باشد چگونه میتواند گرم بماند. شاید اگر هنوز محیط خانواده بیروح است، به این خاطر باشد که اعضا بهجای پیداکردن راهحلی که خانواده را گرم نگهدارد، سردی روابط را پذیرفتهاند و دنبال راهی رفتهاند تا گلیم خودشان را در جای دیگری از آب بیرون بکشند؛ ولی ما به خانواده برمیگردیم و چهکسی هست که خانوادهای شاد و سرحال نخواهد؟ حتی اگر رفتارها این را نشان ندهد، دلها میخواهند هر روز که به خانه برمیگردند، با فضایی سرزنده و حالخوبکن مواجه شوند.
تزریق ماجراجویی به زندگی
راهکارها زیاد است؛ اما راهکار اورژانسی و دمدستی برای خانوادهها خیلی ساده است: بازی! بله. اینکه با هم بازی کنند. گویی بازی کمک میکند از قالبهای سخت و دستوپاگیری که محیط برایشان ساخته است، رها شوند. خانوادههایی که فضای بازی در آنها فراهمتر است و بیشتر دور هم بازی میکنند، بیشتر همدل و همراه هم هستند. زهرا جاننثاری، مشاور خانواده و زوجدرمانگر، در رابطه با اهمیت بازی در خانواده میگوید: «وقتی بازی میکنیم یا مقداری ماجراجویی به زندگیمان تزریق میکنیم، زندگی و روابط ما بهترمیشود. چون بازی پاسخگویی به دو حس انسان است؛ یکی ماجراجویی و دیگری حس تعجب یا سورپرایز. تعجب یکی از هیجانهای بنیادین ماست و میل ما خواهینخواهی به سمت پاسخدادن به این هیجان است. همچنین نیاز به ماجراجویی هم در تمام آدمیان هست و نیاز ما به ماجراجویی و بازی، هرگز برطرف نمیشود. این نیاز اساسی بشراست که همیشه منتظر است تا خود را نشان دهد و از طرف مقابل هم یکنواختشدن و عادیشدن زندگی ترسی همگانی است. وقتی میگوییم همگانی و جهانی، یعنی این موضوع ممکن است حتی غریزی باشد. به بیان دیگر، اینطور بهنظر میرسد که مغز بشر نیاز به بازی و ماجراجویی دارد تا به سطح بهینه سلامتی و بهزیستی برسد. هنگامی که احساس لذت یا هیجان میکنیم، شبکهای عصبی به نام سیستم پاداش در مغز فعال میشود که در یادگیری و انگیزه و تلاش ما هم دخیل است.»
ضامن زندگی پایدار
مترجم کتاب «هشت قرار ملاقات» اثر جان و جولی گاتمن با اشاره به اهمیت بازی در این کتاب ادامه میدهد: «گاتمن که ۴۰ سال است زوجها را مطالعه میکند، در آخرین اثر خود هشت گفتوگوی اساسی را توضیح داده است که زوجها با استفاده از آنها در زندگی بتوانند عشقی همیشگی و شادمانه را تجربه کنند. یکی از این گفتگوها بازی و سرگرمی است. این، میزان اهمیت حضور بازی را در خانواده میرساند که یکی از ۸ گفتوگوی اساسی باشد. گاتمن در ورود به مبحث بازی، میپرسد: آخرین باری که شما و خانوادهتان سرگرمی جدیدی را با هم امتحان کردهاید، کی بود؟ آخرین باری که با هم به ماجراجویی رفتید، باهم خندیدید یا دیوانهبازی درآورید، کی بود؟ اگرنمیتوانید به خاطر بیاورید، پس نیازجدی به تزریق یک بازی به رابطهتان دارید. بازی بخشی ضروری و حیاتی در روابط ماست. ساده وصریح میگویم: زوجهایی که باهم بازی میکنند، درکنارهم میمانند.»
ترشح حس خوب در مغز
بازی در خانوادهها وسیلهای برای یادگیری و اکتشاف همدیگر است و همین باعث ترشح دوپامین میشود که انتقالدهنده عصبی اصلی در سیستم پاداش مغز است. دوپامین حس خوبی به ما میدهد و ما را به حرکت وامیدارد. اما این یک علامت هشدار هم هست. چون اگر ترشح دوپامین از راه صحیح اتفاق نیفتد، فرد بهدنبال جایگزینی برای پاسخ دوپامین است و در نهایت، نیاز به بازی و ماجراجویی را با قند و شکلات و غذاهای بد جبران میکند. در روابطی که هیچ نوعی از ماجراجویی وجود نداشته باشد، نوعی مرگ تدریجی و نبود سرزندگی پیش میآید و رابطه، به روزمرگی و یکسری وظایف یکنواخت دچار میشود. کارهای ناگهانی در این رابطه، جایی ندارند و جرقهای که بازی و ماجراجویی بهطور طبیعی به رابطه میآورد، از دست میرود.
سلام به مسخره بازی
به این فکر کنید که هر کدام از شما در خانواده دوست دارد چطور بازی کند. اگرمدتی است بازی نکردهاید، به عقب برگردید و به بازیهای بچگی فکر کنید. چه نوع بازیهایی انجام میدادید که باعث میشد احساس کنید شادترین و سرزندهترین فرد هستید؟ جاننثاری میگوید: «وقتی بازی به زندگی ما وارد میشود، میتوانیم هیجان را در زندگی یکنواخت تزریق کنیم. رابطه بدون بازی، رابطهای بدون شوخطبعی و خیالپردازی است. همه ما نیاز به شوخطبعی و خنده و بازی داریم. شوخی و مسخرهبازی و پیادهروی، همگی بازی است. حتماً لازم نیست عضو یک لیگ ورزشی شوید یا مقدار زیادی از وقت آزاد خود را برای بازی کنار بگذارید. فقط کافی است روح بازی را به هر کاری که انجام میدهید، وارد کنید. به قول گاتمن، بازی باید یک اولویت باشد. اگر فکر میکنید اول فهرست کارهای انجام نداده را تیک بزنید و وقتی همه کارها را انجام دادید، بعداً با هم بازی کنید، خیال اشتباه است. این اتفاق نمیافتد. بازی نمیکنید. بهاندازه کافی سرگرم نمیشوید و هیجان لازم در زندگیتان جاری نمیشود. اگر بازی و سرگرمی اتفاق دور و غیرمنتظرهای برایتان است، آن را در فهرست هفتگی وظایف خودتان قرار دهید و مقید به انجامش شوید.»