آشنایی با ۱۰ جنگ مرگبار در طول تاریخ
- در طول تاریخ جهان، جنگهای بیشماری در سرتاسر این کره خاکی بر سر مسائلی از جمله اختلافات سرزمینی، سیاست و قومیت درگرفته است.
به گزارش «اولکیشن»، در حالی که جنگ، به خودی خود، همیشه ویرانگر (و پرهزینه) است، تعداد انگشت شماری از جنگها در تاریخ وجود دارد که از نظر مرگ و میر و ویرانی کلی کاملاً ویرانگر بوده است.
این مقاله به بررسی ۱۰ جنگ مرگبار تاریخ بشر میپردازد.
این مقاله تحلیلی از منشأ هر درگیری، تعداد کلی کشتهها و تلفات (آسیبهای ناشی از جنگ) در رابطه با بخش نظامی و غیرنظامی ارائه میکند.
جنگ ۳۰ ساله در اروپا
جنگ ۳۰ ساله، درگیری در اروپای مرکزی بین سالهای ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ بین قدرتهای اروپایی آن دوره بود.
اگرچه جنگ در ابتدا به عنوان درگیری بین دولتهای پروتستان و کاتولیک از امپراتوری روم در حال فروپاشی آغاز شد، اما در سالهای بعد به سرعت گسترش یافت و بخش زیادی از قاره اروپا را دربرگرفت.
با استقرار ارتشهای بزرگ (از جمله تعداد زیادی از جنگجویان مزدور)، افراد بیشماری در سالهای بعد کشته شدند و جنگ ۳۰ ساله را به یکی از خونینترین درگیریها در تاریخ بشر تبدیل کرد.
جنگ ۳۰ ساله علاوه بر خاستگاه مذهبی اش، به دلیل رقابتهای سلسلهای و سرزمینی که در این دوران رواج داشت، در اروپای مرکزی نیز گسترش یافت.
سران سیاسی، که درگیری را فرصتی برای تغییر شکل قاره اروپا به شیوهای که به نفع خودشان باشد تلقی میکردند، منابع بی شماری را وارد جنگ کردند که پیامدهای فاجعه باری داشت.
زمانی که صلح در نهایت با معاهده «وستفالی» در سال ۱۶۴۸ به امضا رسید، اروپا و مرزهای سنتی آن دیگر هرگز مثل سابق نخواهند بود.
اگرچه مناطق خاصی از اروپا بیش از سایرین آسیب دیدند، اما تخمین زده میشود که نزدیک به هشت میلیون نفر در نتیجه جنگ ۳۰ ساله کشته و تعداد بی شماری دیگر زخمی شدند.
به دلیل ویرانی بسیار زیاد ناشی از درگیری، بیماری نیز نقش فوقالعادهای در تعداد افراد کشته شده (اعم از غیرنظامیان و سربازان) ایفا کرد.
طاعون بوبونیک، اسهال خونی و تیفوس همگی در این دوره زمانی به سطح همه گیر رسیدند و بسیاری از جوامع آلمانی و ایتالیایی از همه بیشتر آسیب دیدند.
جنگ داخلی چین
جنگ داخلی چین در اواسط قرن بیستم بین نیروهای کمونیست و جمهوری چین در جریان بود.
مرحله اول جنگ داخلی چین که در دو مرحله جداگانه (به دلیل شروع جنگ جهانی دوم) رخ داد، بین سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۳۶ اتفاق افتاد و مرحله دوم در حدود سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۵۰ رخ داد.
درگیری پس از فروپاشی سلسله چینگ آغاز شد.
از آنجایی که دولت و نیروهای کمونیستی تلاش کردند تا قدرت را در خلاء قدرت پس از فروپاشی سلسله چینگ به دست آورند، درگیری به زودی با نتایج ویرانگر آغاز شد.
بدتر از آن، کمکهای سیاسی و نظامی از خارج خصومتها را بین کمونیستها و ناسیونالیستها عمیقتر کرد، زیرا هر دو طرف کارزار فعالی را برای ریشه کن کردن طرف مقابل آغاز کردند.
اگرچه خصومتها با شروع جنگ جهانی دوم و حمله امپراتوری ژاپن به چین متوقف شد، اما ناآرامیهای نظامی بار دیگر با پایان یافتن جنگ جهانی از سر گرفته شد.
اگرچه کمونیستها (به فرماندهی مائو تسه تونگ) در نهایت پیروز شدند، هزینهها (در رابطه با جان انسان ها) تا پایان جنگ داخلی برای مردم چین بسیار زیاد بود.
در مجموع، تخمین زده میشود که نزدیک به ۸ میلیون نفر (اعم از پرسنل نظامی و غیرنظامی) در نتیجه جنگ داخلی چین کشته شدند.
جنگ داخلی روسیه
جنگ داخلی روسیه یک جنگ چند حزبی بود که بین سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۲۶ انجام شد و ارتش سرخ (کمونیست) و ارتش سفید (ناسیونالیست) در آن شرکت داشتند.
پس از فروپاشی امپراتوری روسیه و انحلال قدرت تزار نیکلاس دوم، نیروهای بلشویک به فرماندهی ولادیمیر لنین با نیروهای ناسیونالیست برای کنترل فضای داخلی روسیه با عواقب فاجعه بار از نظر تلفات جانی و تخریب اموال درگیر شدند؛ این جنگ خونین تقریباً شش سال به طول انجامید.
با وجود تلفات هولناک در همه طرفهای درگیری، توقف خصومتها در نهایت کوتاهمدت بود.
به سختی میتوان آمار کل مرگ و میر جنگ داخلی روسیه را مشخص کرد، زیرا این درگیری در دورهای پر هرج و مرج در تاریخ روسیه رخ داد که شامل انتقال رادیکال قدرت از تزار به نیروهای دیگر بود.
با این وجود، در حال حاضر توسط مورخان پذیرفته شده است که این درگیری جان تقریباً ۹ میلیون نفر را گرفت و چندین میلیون نفر دیگر بر اثر جنگ معلول یا به شدت مجروح شدند.
همچنین مشخص است که میلیونها نفر دیگر بر اثر شرایط ناشی از جنگ (مانند قحطی، بیماریهای همه گیر، و گرسنگی) جان خود را از دست دادند.
شورش دونگان
شورش دونگان به یک درگیری در غرب چین بین سالهای ۱۸۶۲ تا ۱۸۷۷ اشاره دارد.
با توجه به جمعیت زیاد چین و وضعیت آشفته در سال ۱۸۶۲ در منطقه، تشخیص آمار تلفات کنونی شورش دونگان توسط محققان دشوار است.
جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول، که همچنین به عنوان «جنگ بزرگ» شناخته میشود، یک درگیری جهانی بود که در ۲۸ جولای ۱۹۱۴ در اروپا آغاز شد.
در چهار سال، این جنگ به بسیج تقریباً ۷۰ میلیون پرسنل نظامی منجر شد و قاره اروپا تقریباً در هر گوشه نقشه درگیر درگیری بود.
هنگامی که نبردها سرانجام در نوامبر ۱۹۱۸ متوقف شد، اروپا با ویرانی در مقیاسی مواجه شد که قبلاً در تاریخ دیده نشده بود و این قاره تغییرات گسترده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در پی درگیری تجربه کرد.
در مجموع، حدود ۹ میلیون پرسنل نظامی در طول جنگ بزرگ جان خود را از دست دادند و ۹ تا ۱۰ میلیون غیرنظامی دیگر کشته شدند.
محققان این آمار مرگ و میر فوق العاده را به پیشرفت فناوریهای جنگی نسبت میدهند؛ از همه مهمتر، ورود مسلسل، سلاحهای شیمیایی و ظهور هواپیماها بود.
علاوه بر ۱۸ میلیون نفری که در نتیجه جنگ جان خود را از دست دادند، محققان به سرعت به این نکته اشاره میکنند که نسلکشیها و اپیدمیها منجر به تلفات بسیار زیادی نیز شده است.
شورش تایپینگ
شورش تایپینگ (یا جنگ داخلی تایپینگ) به یک جنگ داخلی اشاره دارد که بین سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۸۶۴ در چین بین دولت چینگ و پادشاهی تایپینگ رخ داد.
نیروهای تایپینگ به فرماندهی فردی به نام هونگ ژیوکوان، جنگی علیه سلسله چینگ با هدف تبدیل دین مردم چین به مسیحیت به راه انداختند.
شورشیان تایپینگ که در نانجینگ امروزی مستقر بودند، توانستند کنترل بخشهای قابل توجهی از جنوب چین را به دست بگیرند و حدود ۳۰ میلیون نفر در اوج قدرت تحت کنترل آنها قرار گرفتند.
تخمین مرگ و میر ناشی از شورش تایپینگ به دلیل عدم وجود سوابق رسمی از این دوره زمانی دشوار است.
با این حال، اکثر تخمینها تعداد کشتهها را بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر و هزاران نفر دیگر زخمی میدانند.
فتح چینگ توسط سلسله مینگ
فتح چینگ توسط سلسله مینگ، که همچنین به عنوان «انتقال مینگ-کینگ» یا «فتح مانچوی چین» شناخته میشود، به جنگ چند دههای بین چینگ و سلسله مینگ اشاره دارد که از سال ۱۶۱۸ تا ۱۶۸۳ ادامه یافت.
گروههای شورشی که از مجموعهای از شکایتها به نام «هفت گلایه» نامیده میشوند، که مسائل اجتماعی و سیاسی عمدهای را که چین در این زمان با آن روبهرو بود برمیشمرد، علیه سلسله مینگ حاکم جنگ کردند؛ این جنگ حدود ۷۰ سال به طول انجامید.
مانند بسیاری از درگیریها از این دوره زمانی، به دلیل تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی عظیم ایجاد شده به سختی میتوان تلفات کلی را مشخص کرد.
با این حال، به طور کلی، در حال حاضر تخمین زده میشود که نزدیک به ۲۵ میلیون نفر در نتیجه این جنگ جان خود را از دست دادند و میلیونها نفر دیگر از نبردهای بیشمار معلول و زخمی شدند.
جنگ دوم چین و ژاپن
جنگ دوم چین و ژاپن به درگیری بین جمهوری چین و امپراتوری ژاپن اشاره دارد.
از ۷ جولای ۱۹۳۷ تا ۲ سپتامبر ۱۹۴۵، جنگ به طور گسترده به عنوان یکی از خونینترین درگیریها در تاریخ بشر شناخته میشود.
نیروهای ژاپنی در تلاش برای پیروزی به غیرنظامیان و پرسنل نظامی چینی بی شماری تجاوز، اموال آنها را غارت کرده و آنها را کشتند.
درگیری در نتیجه امپراتوری ژاپن آغاز شد که به دنبال گسترش کنترل (و نفوذ) خود به قلب آسیا بود، جایی که منابع، نیروی کار و غذا برای امپراتوری در حال رشد آنها فراوان بود.
اگرچه ارقام به طور قابل توجهی (بسته به منبع) متفاوت است، اما به طور کلی پذیرفته شده است که نزدیک به ۲۹ میلیون نفر در نتیجه جنگ دوم چین و ژاپن کشته شده اند.
از این تلفات، گمان میرود که تقریباً ۲۰ تا ۲۵ میلیون نفر غیرنظامی بودند و تخمین زده میشود که ۴ تا ۵ میلیون پرسنل نظامی در هر دو طرف چینی و ژاپنی کشته شدهاند.
شورش «آن لوشان»
شورش آن لوشان به جنگ عظیمی اشاره دارد که در ۱۶ دسامبر ۷۵۵ پس از میلاد در چین رخ داد.
این شورش که نزدیک به هشت سال به طول انجامید، در نتیجه تبعات مستقیم اقدام ژنرال آن لوشان بود که خود را امپراتور شمال چین در سرپیچی از سلسله تانگ اعلام کرد.
سلسله تانگ از ترس پایان یافتن سلطنت آنها، نزدیک به ۴ هزار مزدور را استخدام کرد تا ارتش خود را در نبردهای بعدی همراهی کنند.
این جنگ که در دوران سلطنت سه امپراتور جداگانه رخ داد، که به تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عظیمی در چین منجر شد تا اینکه شورش سرانجام در سال ۷۶۳ پس از میلاد پایان یافت.
با توجه به وضعیت آشفته اجتماعی و سیاسی ناشی از آشوب جمعیتهای مختلف در منطقه، اندازه گیری تلفات کلی برای شورش آن لوشان دشوار است؛ و در حالی که تلفات جنگ قطعا برای هر دو طرف درگیری سنگین بود، مورخان مجبور هستند مرگهای ناشی از ویرانی اقتصادی ناشی از نبردهای بزرگ را محاسبه کنند.
در مجموع، محققان مرگ و میر کلی (اعم از نظامی و غیرنظامی) را ۳۶ میلیون نفر اعلام کرده اند.
جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم به یک درگیری عظیم جهانی اشاره دارد که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ طول کشید و تقریباً تمام کشورهای جهان درگیر آن بودند.
دو ائتلاف نظامی که به دو اردوگاه مجزا تقسیم شدند (متحدین در مقابل متفقین)، نزدیک به شش سال درگیر جنگ تمام عیار با عواقب ویرانگر هم از نظر تلفات انسانی و هم از نظر ویرانی بودند.
در مجموع، حدود ۱۰۰ میلیون پرسنل نظامی از تقریباً ۳۰ کشور مختلف با عواقب وحشتناکی وارد درگیری شدند.
این درگیری هزاران شهر ویران شده و میلیونها تلفات انسانی را به دنبال داشت.
در مجموع، عموماً توسط محققان پذیرفته شده است که تقریباً ۷۰ میلیون نفر در نتیجه جنگ جهانی دوم جان خود را از دست داده اند.
از این تعداد، نزدیک به ۲۰ میلیون نفر پرسنل نظامی بودند، در حالی که ۴۰ تا ۵۰ میلیون نفر دیگر غیرنظامی بودند.
اتحاد جماهیر شوروی به تنهایی تقریباً ۲۷ میلیون نفر از این مرگ و میرها را به خود اختصاص داده است.
در طول مدت جنگ مناطق وسیعی از اروپای شرقی ویران شدند.
در پایان، جنگ همچنان یک واقعیت وحشتناک برای بسیاری از جهان است.
با ظهور عصر هستهای و توسعه سلاحهای کشتار جمعی، پتانسیل ویرانگر جنگ هرگز در تاریخ جهان از امروز قویتر نبوده است.
اگر تاریخ بار دیگر در قالب یک درگیری جهانی تکرار شود، نتایج میتواند فاجعه بار باشد.