لشکر ۴۱ ثارالله؛ خط شکن سپاه در دفاع مقدس
لشکر ۴۱ ثارالله را باید جزو لشکرهای خطشکن سپاه واصلی در سـالهای دفـاع مقـدس نامید کــه نیروهـای آن نقـش به سزایی در عملیات بزرگـی مثـل والفجـر ۸، کربلای ۵ و... داشـتند.
خبرگزاری میزان -
کتاب «من قاسم سلیمانی هستم، سرباز ولایت»، در راستای بیان ابعاد مختلف شخصیت شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی سیدالشهدای جبهه مقاومت گردآوریشده است، در سلسله برشهایی، به بازخوانی این کتاب میپردازد.
فصل دوم، بخش یک|فرماندهی شهید سلیمانی در لشــکر ۴۱ ثــارالله
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی و دورافتـاده قنات ملک در شهرستان را بر استان کرمان بـه دنیا آمد، وی در ۱۲ سالگی، پـس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشـغول بهکار بنایی در کرمـان شد و چندی بعـد نیـز بهعنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول بهکار شد و در همان سالها نیـز فعالیتهای انقلابی خـود را در کرمان آغاز کرد.
ایشان بعـد از انقلاب ابتدا بـه مهاباد بـرای جنگ بـا کوملـه و دمکرات رفـت، شهید سلیمانی کـه پسازآن بـه عضویت سـپاه پاسـداران انقلاب اسـلامی درآمـد بـا شروع جنگ تحمیلی چندیـن گـردان از سپاهیان کرمان را آموزش میدهـد و بــه جبهههـای جنـوب اعـزام میکنــد و کمی بعد، خـود در صدر یک گروهان بـه سوسنگرد اعـزام میشود تـا از پیشروی رژیـم بعـث در جبهه مالکیه جلوگیـری کنـد.
سلیمانی در ۱۳۶۰ خورشیدی بـا حکم محسن رضایی فرمانده وقـت سپاه پاسداران، بـه عنـوان فرمانـده لشکر ۴۱ ثارالله منصوب شـد.
اندکـی بعـد در زمسـتان سـال ۶۱ بــه لشـکر ۴۱ ثـارالله ارتقـاء یافت که شامل نیروهایـی از کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمـزگان میشد، وی در طــول دوران دفاع مقـدس، بـا لشکر تحت امر خـود در عملیات زیادی ازجمله، والفجـر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تـک شلمچه و مرصاد حضور مؤثـر داشـت.
لشکر ۴۱ ثارالله را باید جزو لشکرهای خطشکن سپاه واصلی در سـالهای دفـاع مقـدس نامید کــه نیروهـای آن نقـش به سزایی در عملیات بزرگـی مثـل والفجـر ۸، کربلای ۵ و... داشـتند. اروند کنار سال ۶۴ در عملیات والفجر ۸ فرمانده گردان غواصهـا بــود.
ایـن عملیـات نهایتـاً بـا رشادت همین غواصها بــه پیروزی و فتح فـاو منجر شد. روایت حال و هوای او در این عملیات هنوز هم خواندنی است، یادش به خیر یکی دو شب قبل از عملیات بود.
حاج قاسم نیروهای عملکننده و گردانهـای عملیاتی را بـرای آخرین وداع جمع کرده است، سخنانش را بـا کالم مـوال شروع میکند. «اعزا... جمجمتک، کاسه سرت را بـه خـدا عاریت بسپار، پای بر زمیـن میخکوب کن، بـه صفوف پایانی لشکر دشمن بنگـر، از فراوانـی دشمن چشم پـوش و بـدان کـه پیـروزی از سوی خدای سبحان است...»، در طول عملیات ذکر یا بیبی فاطمهالزهــرا (س) از زبانش نمیافتـد، بارهـا بـه سـجده میافتد و دعا میکند.
در طول عملیات حواسش بــه مجروحـان و پیکرهـای شهدا هـم هسـت،احمـد جـان! بــه بچههـای تعـاون سفارش کن مراقـب شهدا باشند، نکند اوضاع تغییـر کند این بچهها در منطقه دشمن جا بمانند! بـه بچههای بهداری هم بگو از مجروحین خوب مراقبت کنند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *