الگوی مقابله با جنگ روایتها
_ حسین ارجلو در روزنامه حمایت نوشت: فضای امروز جهانی و تحولات بینالمللی متأثر از ساحت مجازی و رسانهای، شکل جدیدی از نبردها را در قالب جنگ روایتها به وجود آورده است. به این مفهوم که از یک حادثه و موضوع واحد، چندین روایت با نگاههای متفاوت، رویکردها و نتایج مختلف بیان میشود. طبعاً در برابر روایتهایی که دشمن تلاش میکند آن را باورمند کند یا به جهت نیاز روز جامعه، لازم است بیان تازهای از زوایای جدید و متنوع ارائه شود، نیازمند موضوعی به نام «جهاد تبیین» هستیم.
مقام معظم رهبری درباره محوری بودن این مقوله، بر نقش جوانان بهویژه نخبگان تأکید دارند؛ «شما جوانان عزیز و دانشجویان عزیز که به معنای واقعی کلمه میوه دل ملت و امید آینده این کشورید، به مسئله تبیین اهمیت بدهید. خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود. در قبال این حرکت گمراهکنندهای که از صد طرف به سمت ملت ایران سرازیر است و تأثیرگذاری بر افکار عمومی که یکی از هدفهای بزرگ دشمنان ایران و اسلام و انقلاب اسلامی است و دچار ابهام نگهداشتن افکار و رها کردن اذهان مردم و بخصوص جوانها، حرکت تبیین خنثیکننده این توطئه دشمن و این حرکت دشمن است. هر کدام از شما به عنوان یک وظیفه، مثل یک چراغی، مثل یک نوری پیرامون خودتان را روشن کنید.» (۵ مهر ۱۴۰۰) در این خصوص، نکات ذیل قابلتوجه و واکاوی است.
۱. جوانان انقلابی بهویژه فرهیختگان و طبقه دانشجو که دلسوزانه نسبت به اتفاقات کشور، از معرفت و شناخت دقیقتری برخوردارند و رویکرد جامعنگرانه و عاقلانهتری به مسائل دارند، طبعاً وظیفه بیشتری نیز دارند و باید این شأن را برای خود قائل باشند که در خصوص روایتهایی که در فضای مجازی، جامعه و دانشگاه روی میدهد، واکنش مناسب و بههنگام نشان دهند. به بیان دیگر، لازم است تحلیلگران و مطلعان جامعه، آن حقیقتی را که درمییابند، نسبت به آن مطلع میشوند و میدانند که عاقبت آنچه خواهد بود را با تناسبی که همراستا با نظام فرهنگی و ذهنی مردم است، تشریح کنند.
کشور ما دشمنان قسمخوردهای دارد که در طول سالیان بعد از انقلاب در هر مقطعی و هر به شکلی که از دستشان برمیآمد، کوشیدند تا به ایران هجمه کنند. از جنگ و فتنه داخلی گرفته تا برافروختن آتش جنگ قومیتی در خارج از مرزها برای ناامن کردن منطقه. جنگ رسانهای و جنگ فرهنگی هم قطعاً در دستور کار آنهاست. امروز دستور کار مخالفت، خصومت ورزی و ضربه زدن به جمهوری اسلامی به ایستگاه جنگ روایتها رسیده و جهاد تبیین بر این مبنا، به مانیفست و الگوی مقابله با جنگ روایتها بدل شده است.
۲. از منظر منابع و امکانات رسانهای، هرچند جریان انقلابی قابلمقایسه با تجهیزات و امکانات حریف نیست، اما به لحاظ قوت استدلال و ارائه منطقی حقایق، ابتکار عمل را در دست دارد. با این حال، پیروزی در جنگ ادراکی و شناختی در این عرصه، نصیب طرفی میشود که با صبغه استدلال به میدان بیاید و سپس ظرفیتها و امکانات خود را با حداکثر توان بهصورت دقیق و هدفمند بکار گیرد. ضمن اینکه به این موضوع باید توجه داشت که در انتخاب روشها نیز لازمه کار، اقدام جهادی و انقلابی است، در غیراینصورت، حتی با درک عمیق جهاد تبیین و فهم ضرورت آن، چنانچه عنصر حرکت جهادی غایب باشد، پیروزی رسانهای بعید مینماید.
۳. از مهمترین بایستههای رسانهای در جهاد تبیین، اتخاذ رویکرد آفندی نسبت به دشمن است. اگر امروز شاهدیم که سازمانهای تروریستی همچون منافقین، بسیاری از فعالیتهای خود را تعطیل کرده و بر استفاده از شبکههای اجتماعی و بستر رسانه متمرکز شدهاند، به این دلیل است که از قدرت تخریبی این پلتفرمها آگاه هستند. در جهان امروز اثر تخریبی یک کلیپ چند دقیقهای یا یک پیام، گاهی بیش از تخریبهای نظامی است چراکه آن یکی بر روح انسانها اثر میگذارد و دیگری، جان افراد را میگیرد و یا خسارات مادی بر جای میگذارد که دست آخر، عزم مردم را در برابر آنها تقویت میکند.
از این رو، با فرو رفتن در لاک دفاعی و حرکت منفعلانه نمیتوان در این عرصه درخشید و منشاء اثر شد. در برابر حریف مهاجم باید تهاجمی اقدام کرد و با ایده پردازی قوی و استفاده از فاکتور بسیار مؤثر هنر، نقاط ضعف دشمن را برای افکار عمومی آشکار ساخت. بر این اساس، مهمترین نقش رسانهها در چنین هماوردی، افشاگری و زدودن اعتبار از سیمای بزک کرده دشمن است. نمایان کردن دوگانگیهای مجموعه رسانهای غرب و ارتجاع منطقه، حربه آنان را در این نبرد کند کرده و جامعه را در برابر اغواگریها و پلشتیهای آرایش شده، مصون میکند. بنابراین، بهمنظور کنش آفندی، فعالان جبهه انقلاب لازم است به لحاظ توانمندیهای مادی و معنوی از جایگاه فعلی چند گام پیشتر آیند و در عین حال، حمایتهای بیشتری از منظومه جوانان حزباللهی صورت گیرد.
۴. جهاد تبیین زمانی آثار خود را نمایان میسازد که ظرفیتهای کشور بهصورت ترکیبی مورداستفاده حداکثری قرار گیرند. حوزههای اقتصادی، دیپلماتیک، فرهنگی، سیاسی، دفاعی، امنیتی، اقتصادی و ... بسترهایی هستند که باید بهصورت همزمان و البته آفندی به آوردگاه جنگ رسانهای آورده شوند. بهاینترتیب که گاهی برای تبیین برخی حقایق، لازم است اقدامات عملی صورت گیرد و زمانی هم نیازمند تبیین دستاوردها هستیم. این کنش مرکب و همافزایی قادر است اثربخشی تبیین بر افکار عمومی را مضاعف کند.
هر قدر چشماندازهای جهاد تبیین در مقام عمل به نقطه کمال خود نزدیکتر شود، عملیات رسانهای و روانی دشمن نیز شدت میگیرد و گستردگی و تنوع ترفندها افزایش پیدا میکند. تأسیس شبکههای ماهوارهای جدید و استخدام چهرهها و افراد معروف برای بازی کردن در پازل آنها، نشانههایی از تغییر تاکتیک دشمن برای تقابل جدیتر در جنگ روایتهاست و لذا ضروری است برای خنثیسازی لجن پراکنیها، راهبرد منطقی و در عین حال دقیق تدوین شود تا این مأموریت استراتژیک با موفقیت به سرانجام برسد.