برکات مشارکت مردمی در پازل پیشرفت
_ جعفر قادری در روزنامه حمایت نوشت: مشارکت و مداخله مردم در امور کشور در زمره ارکان حاکمیتهای مردمسالار به شمار آمده و گستره وسیعی از نخبگان گرفته تا مردم کوچه و بازار را شامل میشود. در باب پیشرفت ایران بهخصوص از زاویه مدیریت مجموعههای مردمنهاد علمی و فناورانه، گرچه اتفاقات مثبتی رخداده، اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله بسیاری وجود دارد.
این در حالی است که برخی از دستاوردهای شکلگرفته، در مدل کلان و گسترده نبوده و بهعنوان نمونه، بعضی از نخبگان علاقمند و با استعداد در حوزه فناوری و یا دیگر بخشها، با حمایتهای بعضاً جزئی، رشد بسیار قابلملاحظه و بزرگی داشتند و موفق شدند در مقیاس جهانی برای کشور افتخار بیافرینند.
در حدود یک دهه قبل، دیدگاهی حاکم بود که اعتقاد راسخ به باز کردن دروازههای کشور به روی غرب داشت و بدون آن هیچ پیشرفتی را ممکن و محقق نمیدانست. فرصتهای بسیاری به دلیل این نگاه در خصوص استفاده از ظرفیتهای مردمی از دست رفت و لذا به نظر میرسد بیتوجهی به این موضوع محوری، بخشی از معماری پیشرفت کشور را در همه ابعادش بهویژه در راهبرد تداوم آن، ناتمام میگذارد.
امروز در کشور ما جوانان مشتاق فراوانی برای حرکت در مسیر تولید، اقتصاد دانشبنیان و جنبش نرمافزاری حضور دارند که به جهت فقدان ساز و کار مشخص و مناسب، گاهی اوقات انگیزه خود را برای ادامه مسیر از دست میدهند و یا از مرکز تحولاتی که میتوانستند در آنها نقشآفرین باشند، به تدریج دور میشوند و به امور عادی و روزمره خود میپردازند.
نکته مهم اینجاست که در حمایت از مشارکت مردمی در امور کشور، منظور این نیست که زیرساختهای بسیار وسیع و بزرگ و امکانات بسیار پیشرفته در ابتدای امر آماده و از همگان دعوت به عمل آید که در آن بستر مشغول به فعالیت شوند، بلکه بهعنوان نمونه در حوزه اقتصاد، حمایت از کسب و کارهای کوچک میتواند منجر به اتفاقات بزرگ و کلیدی شود. بسیاری از کارآفرینان و تولیدکنندگان ابتدا در محیطهای کوچک فعالیت خود را آغاز کردند و سپس در مدلهای بزرگتر به کار خود ادامه دادند.
ضمن اینکه اگر این حمایت بهصورت شبکه منظم و دارای اصول و قاعده پیگیری شود، مبدأ تحول درونزا و پایدار خواهد بود؛ کمااینکه در مفهوم شناسی این ماجرا، قاعده بر این است که حرکتها از واحدهای کوچک آغاز شده و جریان آن از پایین به بالا و غیردولتی است، اما در ادامه مسیر، قطعاً باید از حمایتهای دولتی و حاکمیتی برخوردار باشد.
حمایت حاکمیتی، اما الزاماً حمایت اقتصادی و مالی نیست. بسیاری از مجموعههای مردمی و دانشبنیان، بارها اعلام کردهاند که نیازمند کمک از دستگاههای مختلف نیستند و خواسته آنها این است که موانع را از پیش پای آنها برداشته شود. رفع موانع و تسهیل ساز و کارها که در اقتصاد، قرینه آن را به نام «بهبود فضای کسب و کار» میشناسند، یکی از اصلیترین حمایتهاست. برطرف کردن مشکلات اداری، به رسمیت شناختن مجموعههای مردمنهاد و پشتیبانیهای قانونی میتواند موتور محرک مشارکت مردمی در پازل پیشرفت باشد.
افزون بر این، تجربه نشان داده که حرکتها و پویشهایی که از مجموعههای مردمی برخاسته، به جهت جایگاه آنها از ثبات و دوام بیشتری برخوردار هستند، چرا که بر روی تواناییهای موجود حساب میکنند و منتظر حمایتهای سازمانی نمیشوند؛ بنابراین اگر از هستههای مردمی در حوزههای مختلف حمایت به عمل آید و بروکراسی و مقررات از بروز خلاقیتها و استعدادها ممانعت به عمل نیاورد، میتوانند ساختارهای کشور را دستخوش تحول کنند و به تبع آن هزینههای کشور را نیز به شکل قابل توجهی کاهش دهند.
از طرفی، مدل پیشرفت ابلاغی به این ترتیب که با الگو گرفتن از برنامههای چشمانداز و اسناد بالادستی، نقشه راهی تدوین شود، بر اساس تجربه، معمولاً به نتیجه مطلوب منتهی نمیگردد. درحالی که پر و بال دادن به ایدههای گروههای مردمی و هدایت آنها به سمت اهداف چشمانداز، نتایج پربارتری به همراه داشته است.
به بیان دیگر، نقشه جامع علمی کشور با نوآوریها و خلاقیتها ظهور و بروز پیدا میکنند، زیرا نوآوری باید ابتدا در مقیاس کوچک صورت بگیرد. به این مفهوم که یک چرخه کامل پیشرفت، نیازمند سیاستهای حمایتی از بالا به پایین است و باعث همافزایی میشود.
در برخی از دستگاهها نیز نه تنها اساساً فکری برای حمایت از مجموعههای مردمی نشده، بلکه به جهت تعارض منافع، گاهی با ایدههای گروههای مردمنهاد نیز مخالفت میشود و همین موضوع باعث دلسردی وای بسا فضاسازی برای موجسواری بیگانگان میگردد.
نکته پایانی اینکه هنر همراه ساختن مردم اتفاقی بود که در برهههای مختلف کشور از جنگ و فتنه گرفته تا بلایای طبیعی رخداد و باعث تقویت ارکان نظام شد؛ بنابراین مشارکت دادن جامعه، فضاسازی و ایجاد سازوکار سیستماتیک به منظور دعوت از ایدهها و نظرات به خصوص ایدههای دانشبنیان، تضمینکننده پویایی رشد و پیشرفت جمهوری اسلامی خواهد بود.