واکنش روزنامهها به انتشار تصاویر قتل فجیع زن اهوازی؛ رسانه محل نمایش خشونت نیست
_ انتشار فیلم و عکس جنایتی در اهواز توسط پایگاه خبری رکنا که به توقیف این پایگاه خبری منجر شد سوژه روزنامههای امروز بود، بسیاری از روزنامهها با نوشتن یادداشت، گزارش و یا گفتوگو با کارشناسان به این سوال پاسخ دادند که آیا رسالت رسانه انتشار تصاویر دلخراش از جنایات است؟ آیا رسانهها مجاز به نمایش خشونت هستند؟
در ادامه بخشی از مطالب منتشر شده در روزنامهها را در واکنش به اقدام پایگاه خبری رکنا و توقیف این پایگاه خبری مرور خواهیم کرد.
روزنامه جامجم در یادداشتی به قلم مرتضی درخشان با مطرح کردن این سوال که چرا برخی سایتها حاضرند هر کاری بکنند، اما تعداد کلیکهایشان بالا برود؟ نوشت: یک سایت خبری دیروز توقیف شد. آن هم به دلیل نشاندادن بدون فیلتر مردی که سر بریده همسرش را روی هوا تاب میدهد و با چاقویی بزرگ برای دیگران رجز میخواند. یک نفر داشت توی خانه همه ما این کار را میکرد، توی ادارههای ما، توی تلفن تمام ما این چاقو میچرخید و سر زن توی هوا تاب میخورد، فقط به دلیل اینکه یک سایت قرار بود کلیک بیشتری دشت کند. چقدر ممکن است یک سایت با پخش تصاویر خشونت از ترویج خشونت جلوگیری کند؟! دیدن این خشونت چه کمکی به ما میکند؟! چه فرقی بین صفحههای غیراخلاقی مجازی با صفحههای غیراخلاقی خبری وجود دارد؟!
علی شاکر در یادداشتی با عنوان جنگ علیه خشونت با کدامین غرض؟ در روزنامه همشهری نوشت: خبرگزاری رکنا در حالی با تنبیه هیأت نظارت مواجه و توقیف شد که میبایست به این پرسش جواب دهد که انتشار سر بریده در دستان یک مرد قرار است چه پیامی به جامعه ایرانی بدهد؟ اینکه چرا جهلی دهشتناک دست به چنین عملی میزند، موضوع این یادداشت نیست.
کسانی که با توقیف مخالفند میگویند این تصویر بازنشر شده است. کاربران آن را دست بهدست میکردند. حال سؤال اینجاست که قصد سردبیران از انتشار این فیلم چه بود؟ آیا روی این فیلم تبلیغ پخش شده است؟
اگر چنین است باید گفت که بهنظر میرسد «کسب توجه» در اولویت سردبیران این خبرگزاری بوده است. چنین کاری به لحاظ اخلاقی نمیتواند صحیح باشد. چرا باید یک خبرگزاری برای جلب کلیک و سوزاندن ترافیک کاربران به تیترهای جنجالی پناه ببرد؟ یک خبرگزاری رسمی به هر قیمتی قرار نیست کسب درآمد کند.
موضوع این است که استفاده از اهرم خشونت عریان برای جلب توجه و درآمد نمیتواند صحیح باشد.
روزنامه جوان به سراغ دو تن از استادان پیشکسوت ارتباطات و روزنامهنگاری رفت و نظرات آنها را درباره حقوق مخاطب و حد آزادی رسانه در نشر اخبار و تصاویر جویا شد.
محمدمهدی فرقانی، روزنامهنگار باسابقه و استاد پیشکسوت ارتباطات در این رابطه گفت: رسانه نباید آنچه را که با روح و روان مردم در تعارض است، منتشر کند و این کار به نوعی خودسانسوری اخلاقی در راستای حقوق مخاطب است. متأسفانه بخشی از آنچه امروز شاهد آن هستیم، حاصل بیتجربگی و بیاطلاعی کسانی است که کار خبری میکنند، اما از مسئولیتهای روزنامهنگاری آگاهی ندارند و تلاش دارند با هر چه عریانتر نشان دادن موضوعات برای رسیدن به منافع مادی و معنوی در رقابت با دیگر رسانهها جلو بیفتند.
حسینعلی افخمی، استاد باسابقه ارتباطات نیز با بیان این جمله که رسانه حق ندارد بدون در نظر گرفتن اینکه همه گروههای سنی مخاطب او هستند، دست به انتشار تصاویر بزند گفت: رسانهها باید توجه داشته باشند که از نظر اخلاق حرفهای، نمایش یک تصویر از خشونت میتواند به دامن زدن به آن و تقلید دیگران از آن کمک کند. تصاویر میتوانند باعث ایجاد نفرت و تشدید خشونت شود و حتی در اقلیتهای قومی این کار میتواند به ترویج یک عمل در دیگر اعضای آن قوم و گروه کمک کند.
روزنامه جوان در مطلبی دیگر به قلم مهدی حاتمی با عنوان مسئولیت اخلاقی رسانه از زاویهای دیگر به این موضوع نگاه کرد و نوشت: اقدام این پایگاه خبری که فیلم گرداندن سر یک زن توسط یک مرد را که شوهرش نامیده شده، منتشر کرده است، یک حرکت عادی خبری و رسانهای نیست بلکه این اقدام برخلاف رسالتی است که مطبوعات در نظام جمهوری اسلامی برعهده دارند، در واقع کاری برخلاف اصول اخلاقی و حرفه روزنامهنگاری، بدون رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه و با تخلف از مقررات مطبوعات انجام شده است و طبق مقررات جرم و مستوجب مجازات است.
«مرز باریک میان انتقال خبر و مراقبت از روان جامعه» عنوان مطلب منتشر شده در روزنامه آفتاب یزد بود، منصور مظفری در گفتگو با این روزنامه گفت: یکی از کارکردهای رسانه این است که جلوی التهاب در جامعه را بگیرد و از اقدامات افرادی که میخواهند روان جامعه را تحت تاثیر قرار دهند جلوگیری کند.
این فعال رسانهای ادامه داد: آگاهی بخشی این است که جلوی متشنج شدن جامعه را بگیرد. برخی از این اخبار خصوصا برای قشر نوجوان، کودکان، سالمندان، بیماران قلبی و... جامعه بدآموزی دارد و آسیب زا است. نباید بازتاب رسانهها چنین نشان دهد که جامعه امنیت ندارد و موجب نگرانی مردم شود.
روزنامه ایران در گزارشی نظرات چند کارشناس رسانه و روانشناس را جویا شد و در پایان به سراغ مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی رفت، ایمان شمسایی مدیر کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی با بیان اینکه انتشار مطلبی از سمت یک رسانه شناسنامهدار رسمیت دادن به آن اتفاق است گفت: قانون مطبوعات قدیمی است و نیاز به بازنگری دارد و نکته دیگر این است که در همین قانون هم در ماده دو، رسالت مطبوعات در واقع روشنکننده بسیاری از باید و نبایدهاست. نکته دیگر هم این است که در فضای اینترنت رسانه دارای مجوز و بیمجوز و سایت و خبرگزاری خیلی تفکیک روشنی ندارد، اما کسانی که در حوزه رسانه فعالیت میکنند و خود را رکن چندم دموکراسی میدانند باید مشاوران مسئولان باشند و نباید اینگونه باشد که بیاخلاقی در فضای رسانه دیده شود که دنبال قانون گذاشتن برویم.
این روزنامه در بخشی دیگر مطلبی با عنوان «انتشار عریان جرم برای چند کلیک بیشتر» منتشر کرد و نوشت: اگر فقط با کلمه کلیدی «سر بریدن»، «چاقو» و «گرداندن در شهر» میخواستیم در مورد محتوای فیلم منتشر شده جنایت عصر شنبه بدون ذکر نام شهر صحبت کنیم، بی شک اعمال جنایتکارانه گروه تروریستی «داعش» به ذهنمان خطور میکرد، اما این جنایت نه در افغانستان و سوریه بلکه در یکی از شهرهای جنوبی کشورمان رخ داد و کلیپ آن در کمتر از چند دقیقه به یکی از پربینندهترین کلیپهای فضای مجازی تبدیل شد. فارغ از اینکه داستان چه بوده و مقتول چه کرده و حق با کدام طرف بوده، انتشار چنین کلیپی از سوی منتشرکنندگان قطعاً همدستی با فرد خاطی است چرا که او اگر میخواست در خفا مرتکب جنایت شود، در همان خانه یا داخل پستویی دست به بشود مرتکب قتل میشد، اما او میخواست تا با گرداندن سر بریده همسرش در شهر همه را مطلع کند که من او را کشتم و سرش را بریدم و منتشرکنندگان فیلم این جنایت بی رحمانه نیز همسو با او حرکت کردند تا مسیر داعشگونه او را هموار کنند.