«موقعیت مهدی»؛ نمایشی دیدنی از سردار بدر
_ روزنامه وطن امروز نوشت: «موقعیت مهدی» یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای جشنواره امسال است که پس از نمایش بیش از نیمی از فیلمهای این دوره از جشنواره، در سالن رسانههای برج میلاد به نمایش درآمد و با واکنشهای مثبت اهالی رسانه و منتقدان مواجه شد. «موقعیت مهدی» نخستین تجربه سیدهادی حجازیفر در مقام کارگردان است، اما گویی تجربههای پیشینی که او به عنوان نویسنده و بازیگر در آثار دیگر داشته، کمک کرده تا «موقعیت مهدی» دارای برجستگیهای جدی در کارگردانی باشد. این فیلم سینمایی یک مینیسریال است که برای تلویزیون ساخته شده و یک نسخه سینمایی از آن برای حضور در چهلمین جشنواره فیلم فجر آماده شد. تهیهکنندگی نسخه سینمایی این فیلم را حبیبالله والینژاد بر عهده داشته است. «موقعیت مهدی» در کنار تاثیرگذاری، یکی از بهترین فیلمهای جشنواره چهلم فیلم فجر نیز هست و شاید تنها فیلمی از جشنواره چهلم فجر است که شایسته کسب عمده جوایز است. در صفحه امروز، مطالبی را درباره «موقعیت مهدی» خواهید خواند.
***
عباس اسماعیلگل: به نظر میرسید برای ساخت یک فیلم درباره شهیدان باکری که هر دو جایی در جبهههای جنگ حق علیه باطل، جا ماندند و پیکرشان به خانه بازنگشت، خیلی باید صبر کرد؛ خیلی، تا آنجا که پیکر این فرزندان ایران به خانه بازگردد، ولی خب! داستانها صبر ندارند. قصههای سینمایی جایی باید بشکفند و تماشایی شوند. از این منظر موعد «موقعیت مهدی» رسیده بود. موقعیت مهدی برای همین روزها و ماههاست؛ روزهایی که بشدت نیاز به یادآوری خیلی چیزها داریم، یادآوری اخلاص و ایثار، یادآوری از خود گذشتن، یادآوری مقاومت کردن تا پای جان برای موجودیتی به نام اسلام و ایران. حال فیلم خیلی خوب است، آنقدر که میشود بارها و بارها به تماشایش نشست.
یکی از توانمندیهای سیدهادی حجازیفر در این اثر ساختن همه آن چیزی است که باید تصویرگر روزگار دهه ۶۰ باشد. در موقعیت مهدی خانه، اتاقها، حیاط، کوچه، آکسسوار، جاده و میدان جنگ همه در خدمت به وجود آوردن آن فضا هستند. برخلاف «دسته دختران» که پر است از جزئیات تولیدی بیکارکرد در کُشت و کشتار و تانک و خمپاره و... موقعیت مهدی حتی یک سکانس اضافی جنگی ندارد. همه سکانسهای جنگی در خدمت قصهای هستند که در چند پرده روایت میشود. میزانسها کاملا متناسب با اهداف قصه و کارگردانی در جزئیات با دقت و پخته عمل میکند. در شخصیتپردازی نیز هادی حجازیفر، حداقل در میان فیلمهای حاضر در جشنواره کمنظیر عمل کرده است.
شخصیتپردازی حمید باکری، با همه آنچه پیشتر از او خواندهایم، تطبیق دارد. در عین حال این مستندگونگی ضربهای به دراماتیک شدن کنش شخصیتها نزده است. حسی که از کنش شخصیتها داریم، در آن فضایی که از دهه ۶۰ ساخته و پرداخته شده معنادار است. حجازیفر صورتی از دهه ۶۰ را به ما نشان نمیدهد، بلکه دهه ۶۰ را میسازد، جبهه را میسازد و شخصیتها را دوباره میسازد. نمیگوید این رزمنده اینجا وجود دارد؛ «رزمنده» را میسازد. برخی قصههای فرعی نیز به این خلق شخصیت کمک میکند.
در پردهای که با عنوان «من مهدی باکری نیستم» معرفی شده است، بویژه این شخصیتپردازی برجسته است؛ رفاقت ۲ دوست که مانند ۲ برادر زندگیشان در صلح و جنگ به هم گره خورده است. تضادی که میان موقعیت این دو دوست با موقعیت مهدی و حمید باکری در داستان به وجود آمده، بویژه با نشانهگذاریای که از عاشورا و واقعه کربلا در کار آمده است، کاملا معنادار و دارای کارکرد است. تصویرسازی در فضای خانوادگی نیز این ویژگی را دارد. بازیگران زن در عین حال که شاید به عنوان ستارگان سینما شناخته نمیشوند، ولی بازیهایی کاملا قابل قبول و در راستای الگوی روایت ایفا کردهاند.
این خلق شخصیتها بسیار ویژه است. از این منظر کارگردانی حجازیفر بسیار شبیه رسول ملاقلیپور است. توانمندی ملاقلیپور در بازسازی تصاویر جنگی بینظیر بود، آن هم در زمانی که تجربه امروز در تولید وجود نداشت. حجازیفر البته با تجهیزات و امکانات بهروزتری توانسته موقعیت جذابی مانند موقعیت مهدی را خلق کند. موقعیت مهدی در کنار همه ویژگیهای مثبتش، صراحت نیز دارد؛ صراحتی جدی شبیه به صراحت ملاقلیپور در فیلمهایش. قابل تأمل اینکه حجازیفر در گفتوگویی که بتازگی با روزنامه ایران داشته به بهره بردن از برخی منابع پژوهشی رسول ملاقلیپور اشاره کرده است. او در گفتوگویی میگوید: «اتفاقا یکی از منابع پژوهشی من هم بخشی از مستندهایی است که رسول ساخته، خوشبختانه به بخشی از آن مصاحبههای تند و تیزی که انجام داده بود دسترسی پیدا کردم.
البته تا حدی در چیدمان دست بردم، اما حدود ۹۷ درصد فیلم، حتی آن لحظههای خصوصیاش واقعی است. تمام تلاش من این بود که نشان دهم مهدی باکری در چه موقعیتهایی بوده. با این همه مدعی معرفیاش نیستم». به هر ترتیب موقعیت مهدی از فیلمهایی است که باید به عنوان یک فیلم سینمایی خلاق که بداعتی خاص در الگوی روایت دارد تحسین شود.
***
درباره «موقعیت مهدی»
باشکوه و بیتکلف
محمدصالح سلطانی: پس از سالها بازیگری و فیلمنامهنویسی، سیدهادی حجازیفر نقطه درستی را برای آغاز مسیر کارگردانیاش در سینما و تلویزیون ایران انتخاب کرده. او با استفاده از تجربه جلوی دوربین بودن و دریافتهای حاصل از فیلمنامهنویسی، این بار صفر تا صد یک پروژه سینمایی-تلویزیونی را خودش دست گرفته و نتیجه، حداقل در نسخه سینمایی بهتر از حد انتظار شده. حجازیفر، پختهترین فیلماولی جشنواره امسال است؛ یک کارگردان مسلط که فیلم مهمی را به فجر چهلم آورده. «موقعیت مهدی» مستقل از نقاط قوت پرشمار و نقاط ضعف غیرقابل انکارش، یک فیلم دیدنی است؛ یک فیلم جدی و سرحال که آماده خلق شمایل یک قهرمان روی پرده نقرهای است. «موقعیت مهدی» یک پروژه سینمایی مستقل نیست. فیلم، برشهایی از بخشهای مختلف سریالی است که احتمالا بزودی از تلویزیون پخش خواهد شد و همین باعث شده با یک اثر منسجم طرف نباشیم. فیلم راوی ۶ اپیزود از زندگی سردار شهید مهدی باکری است؛ اپیزودهایی که هر کدام مستقل از دیگری، خردهروایتی پیرامون زندگی شهید خلق میکنند و البته پیوستگی زمان و اتصال مضمونی اپیزودها، در نهایت فیلم را از چندپاره شدن نجات میدهد، اما برشخوردگی و فقدان انسجام در قصهها مشهود است. این ضعف، در اپیزود پایانی و فصل شهادت شهید به طور ویژه خودش را نشان میدهد. گذشته از این ضعف که گاهی منطق کنشهای قهرمان قصه را برای تماشاگر مبهم میکند و البته بعید است در نسخه سریالی به چشم بیاید؛ فیلم نقطه ضعف برجسته دیگری ندارد. «موقعیت مهدی» حتی اگر بهترین فیلم جشنواره امسال نباشد، به دلایل متعدد حتما یکی از ۳ فیلم برتر است.
کارگردانی «موقعیت مهدی» توی چشم نیست و مشخص است کارگردان میلی به جلوهفروشی و خودنمایی نداشته. تکنیک در فیلم، مهار شده و با وجود خلق صحنههای جنگی سهمگین، تماشاگر را دل زده نمیکند. گذشته از سکانسهای جنگی، اما کارگردانی بالغ حجازیفر در سراسر فیلم به چشم میآید. قاببندیها و جهان بصری فیلم در خلق شخصیت به یاری فیلمنامه میآید تا مهدی باکری «موقعیت مهدی» آرامآرام روی پرده جان بگیرد و این جانگرفتن آرامآرام مدیون صبر و حوصله حجازیفر در پردازش شخصیت شهید باکری است. از همان قاب اول و نمای خواستگاری تا فصل شهادت، باکری فیلم چارچوب و شخصیت روشنی دارد و عناصر اصلی رفتارش در یک مسیر مشخص برای تماشاگر ترسیم میشود. شاید برای همین است که «موقعیت مهدی» در خلق یک کاراکتر جذاب موفق عمل میکند و باکریاش بیآنکه یکتنه به دل دشمن بزند یا ناممکنی را ممکن کند، قهرمان به نظر میرسد.
ترکیب بازیگران «موقعیت مهدی» عملا ستارهای ندارد، اما اکثر بازیگران در نقشهای خود مانند یک ستاره عمل میکنند. از خود هادی حجازیفر اگر شروع کنیم، او پس از ایفای نقش سردار متوسلیان در فیلم سخت «ایستاده در غبار»، حالا با دستی باز و خیالی راحتتر، ظرایف شخصیتی شهید باکری را بخوبی به بازیاش تزریق کرده و شمایل سردار شهید را روی پرده زنده میکند. تماشای سکانس جلسه فرماندهان سپاه و مونولوگ کوبنده باکری در این جلسه سنگین کافی است برای اینکه بفهمیم حجازیفر با چه تسلط عمیقی نقش سردار شهید باکری را روی پرده آورده است. روحالله زمانی، نوجوانی که با «خورشید» مجید مجیدی به سینما معرفی شد هم در «موقعیت مهدی» جنبههای دیگری از تواناییاش را به رخ میکشد. اما غافلگیری بزرگ ترکیب بازیگران فیلم ژیلا شاهی است. بازیگر نقش همسر شهید مهدی باکری در «موقعیت مهدی» حضوری درخشان دارد و بازی یکدست و روانش، پازل احساسی فیلم را تکمیل میکند.
جای سرداران شهید بزرگ ما روی پرده سینما خالی است و جز نمونههای معدود موفقی مثل «ایستاده در غبار» عملا سینمای ایران در خلق تصویرهایی باورپذیر از فرماندهان دفاعمقدس موفقیتی نداشته. «موقعیت مهدی» با کارگردانی حسابشده، ترکیب بازیگران توانمند و البته فیلمنامهای ساده و بیتکلف، یکی از بهترین فیلمهای دفاعمقدسی ۲ دهه اخیر سینمای ایران است. وقتی نسخه سینمایی «موقعیت مهدی» اینچنین تماشاگران سینما را سر ذوق میآورد، احتمالا باید منتظر یک سریال درخشان از هادی حجازیفر باشیم.