نعیمه نظامدوست را چه کسی معرفی کرد؟
- نعیمه نظامدوست میهمانِ چهلتیکه شد. بازیگری که او را به کارهای طنز و کمدی و حتی کودکانهای مثل کلبه عموپورنگ دیدهایم. شبی که بیشتر با اشکها و بغضهای این بازیگر همراه شد؛ وقتی از دوستانش مثل ماه چهره خلیلی صحبت شد.
او آبانماه ۱۳۵۳ در تهران به دنیا آمده و به تعبیرِ خودش از دوران کودکی به تئاتر علاقه داشته است. نظامدوست در این برنامه تلویزیونی از دوران کودکیاش گفت.
از کودکی در کوچه فوتبال بازی میکردم و دروازبانی میکردم. از تیرچراغ برق بالا میرفتم. بازیهای دخترانهام خیلی خصوصی بود. در دبیرستان سه رشته تجربی، انسانی و ریاضی بود. رشته گرافیک هم مختص عده خاصی بود. ما پنج تا بچه بودیم و اوضاع مالی خوبی نداشتیم که به رشته گرافیک برویم. در نهایت به رشته تجربی رفتم، اما خودم احساس میکردم که چیز دیگری را دوست دارم. .
اما چطور شد نظامدوست وارد عرصه بازیگری شد؟ این بازیگر در پاسخ به این سؤال برای اولین بار گفت که به سروش خلیلی معرفی شده است. او در توضیحِ بیشتر چنین بیان کرد: من را به سروش خلیلی معرفی کردند. آقای خلیلی هم من را به یک گروه تئاتر آزاد معرفی کرد. آنجا با دنیای جدیدی که خیلی رویایی بود آشنا شدم. در آن تئاتر نقش اصلی را بازی کردم.
بخشهایی از برنامه «پرواز ۵۷» به کارگردانی مهران مدیری پخش شد که تولید سال ۱۳۷۲ است.
او سپس درباره علاقهمندیهایش نسبت به کارتونها و انیمیشنها گفت: بین تمام کارتونهایی که پخش میشد فوتبالیستها را دوست داشتم. حاج زنبورعسل و پینوکیو را هم خیلی دوست داشتم. بچههای مدرسه والت را هم خیلی دوست داشتم.
نظامدوست به نکته جالبی اشاره کرد درباره سریالی که پخش میشد و علی دونده بود؛ میگفت تا علی در مسابقه دو پیروز شد، بارها گریه کردم. (با پخشِ بخشهایی از یک سرود قدیمی که توسط نوجوانان اجرا میشد، اشکهای خانم بازیگر آغاز شد.) او سپس درباره بغض و گریهاش گفت: وقتی این سرود را میدیدم، به این فکر میکردم که اگر روزی پدرم را از دست بدهم چقدر بد خواهد شد. در کوچهای که زندگی میکردیم، بسیاری از همسایههای ما به جبهه رفتند و شهید شدند. ما نسل قوی هستیم.
او درباره سریالهایی که در زمانِ گذشته پخش میشد، گفت: از میان سریالهایی که آن زمان پخش میشد، سریال «آیینه» را خیلی دوست داشتم. سریال «دریک» را هم خیلی دوست داشتم. اصلاً بخش دریک در برنامه «ساعت خوش» که تیکه کلامِ «میزنم توی دهنت» رو داشت، اون تیکه کلام من بود.
در بخشِ دیگری از برنامه، آخرین گام کارگردان حسین فردرو (سال تولید ۱۳۶۶) پخش شد؛ او پس از پخشِ این آیتم، گفت: سال ۱۳۷۲ بود که برای برنامه نوروز ۱۳۷۳ بازیگر میخواستند. من هم رفتم تست دادم و انتخاب شدم و بازی کردم. در آن سالها تئاتر و برنامههای تلویزیونیِ زیادی کار کردم.
او درباره نحوه بازیگریاش به نکته جالبی اشاره کرد که: برای شرکت کردن در کلاسهای بازیگری به ۹ هزار تومان نیاز داشتم که با گریه و زاری این پول را از خانواده گرفتم. پخش برنامه نوروز ۷۳ از تلویزیون خیلی برایم جذاب بود. پدرم با بازیگر شدنم خیلی مخالف بود. اما کم کم وقتی کارهایم را دید، دیگر مخالفتی نداشت.
بخشهایی از ساعت خوش به کارگردانی مهران مدیری، تولید سال ۱۳۷۳ پخش شد.
نظامدوست درباره ساعت خوش مهران مدیری، گفت: بعد از آن در ساعت خوش بازی کردم. این برنامه واقعا طرفداران بسیاری داشت و خیابانها در زمان پخش این برنامه خلوت میشد.
او افزود: بهمن ۱۳۷۳ به گروه اجتماعی شبکه یک رفتم که در آنجا سریالهای زیادی را بازی کردم. در ادامه هم به سمت بازی در فیلمهای سینمایی رفتم. پس از «ساعت خوش» دیگر تئاتر بازی نکردم.
بازیگر سریال نونخ تأکید کرد: پدر و مادرم اهل رشت هستند. خیلی از کارهایی که بازی کردم، لهجه گیلکی داشتم؛ به همین دلیل خیلیها فکر میکنند که من در رشت به دنیا آمدهام.
او خاطرنشان کرد: کمدی را خیلی دوست دارم، چون در نقشهای کمدی بیشتر میتوان مردم را خنداند. اما نقشهای جدی را هم دوست دارم.
نظامدوست در بخشِ پایانی صحبتهایش وقتی مجری از او پرسید اگر از میان درگذشتگان بخواهد یک نفر را انتخاب کند که دوباره او را ببیند، چنین واکنشی نشان داد: اول از همه دوست دارم پدرم را ببینم. دلم خیلی برایش تنگ شده است. پدرم اردیبهشت ۱۳۸۶ درگذشت. ماهچهره خلیلی را خیلی دوست دارم ببینم. دو شب قبل از اینکه فوت کند، با او صحبت کردم. دلم برایش خیلی تنگ شده است. علی انصاریان را هم خیلی دوست دارم ببینم.