فجر چهلم؛ میدان رقابت جوانان
- ایرنا نوشت: در میان ۲۲ فیلم حاضر در بخش مسابقه سینمای ایران بیش از آنکه نام چهرههای شناخته شده فیلمسازی را ببینیم نام فیلمسازان جوان به چشممان میخورد.
در واقع بیش از نیمی از آثار متعلق به کارگردانان جوان و جویای نام است و این نشان از آن دارد که سینمای ایران به سمت جوانگرایی گرایش یافته است. یا بهتر است بگوییم فیلمسازان جوان گوی سبقت را از فیلمسازان قدیمی و پیشکسوت ربودهاند. هرچند که سالها صحبت از دمیدن خون تازه به رگهای سینمای ایران بود و بسیار درباره بها دادن به نسل جوان فیلمسازان سخن به میان آمد، اما کمتر این مجال به فیلمسازان جوان برای عرض اندام داده شده بود و حالا میبینیم که به یک باره ورق برگشته است و به جای دیدن اسامی شناخته شده با نامهایی مواجه میشویم که شاید کمتر در حافظه تاریخیمان اثری داشته باشند.
در واقع شاید بتوان گفت فجر چهلم، فجر رقابت نامهای جوان با یکدیگر است. اتفاقی که در سالهای گذشته فیلمسازان جوان را نسبت به حضور در کنار پیشکسوتان با استرس همراه میکرد، امسال به گونهای دیگر رقم خورده است.
ضرورت توجه به موضوعات اجتماعی روز و همچنین وجود فهم دقیق دغدغههای نسل جوانی را که مخاطب امروز سینماست شاید بتوان از جمله دلایلی دانست که لزوم جوانگرایی در سینما را توجیه میکند. چرا که مخاطب امروز دیگر مخاطب دهه ۸۰ و ۹۰ است که فیلمساز با اختلافی اندک میتواند مشکلات این قشر را به تصویر بکشد. اتفاقی که فیلمسازان قدیمی شاید چندان قدرت درک آن را نداشته باشند چرا که مشکلات جوانان امروز دیگر مشکلات جوانان دهه ۵۰ و ۶۰ نیست.
امروز فاصله میان فیلمساز و مخاطب آن بسیار کم شده است و قطعا فیلمسازی که متعلق به دهه ۳۰ و ۴۰ است نمیتواند با جوان دهه نود امروز که کاملا اندیشهاش با او متفاوت است همسو و همراه باشد. نسل جوان امروز نسلی است که در فضای ارتباطات زندگی میکند و با انواع و اقسام رسانهها درگیر است. نسل امروز نسل فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است، نسلی که دغدغههایش رنگ و بوی دیگری دارد و از آرمانهای نسل ۵۰ و ۶۰ و حتی قبلتر از آن فاصله بسیاری دارد. بنابراین باید نسبت به آن شناخت کافی داشت و با آنها زیست کرد تا بتوان درباره آنها نوشت. نسل مخاطب امروز سینمای ایران نسلی نیست که بتوان با مسائلی که درگیر آنها نیست او را به سالن سینما کشاند.
این نسل، نسل بیپروایی است که اگر از اثری خوشش نیاید آن را به راحتی کنار خواهد گذاشت. بنابراین سینمای امروز ایران نیازمند پرداختن به مسائل و موضوعات روز اجتماعی است که مخاطبش با آن درگیر است.
شاید به نوعی بتوان گفت سینما امروز پوست انداخته و باید به نیروهای تازه و جوانش بها بدهد تا مخاطب نیز بتواند با او همراه شود. سینمای ایران که در پیش از انقلاب قهرمان پرور بود و مخاطبان نیز با آن همراه میشدند و این قهرمان پروری را دوست داشتند؛ امروز درگیر مسائلی غیر از قهرمان پروری است. سینمایی که جنس مرام و معرفتش در آن زمان کاملا متفاوت و برای مخاطب آن زمان ملموس و قابل درک بود، امروز برای مخاطب دهه نود دیگر آن جذابیت را نخواهد داشت.
این سینما پس از انقلاب درگیر ماجراهای انقلاب و پس از مدت اندکی دفاع مقدس شد و جنس آرمانهایش نیز کاملا متفاوت از نسل پیشینش بود، حالا فیلمسازانی از جنس دفاع مقدس را در میان خود میدید که رشادتهای جوانان آن عرصه را به تصویر کشیدند، فیلمسازانی که اغلب خود نیز طعم جنگ و اسلحه و خون را چشیده بودند و به سوی سینمای ایثار و شهادت گرایش داشتند. در آن برهه زمانی، مخاطب نیز به دلیل درگیری که با مسائل مطرح شده داشت، همراه این سینما بود.
اما در دهه ۷۰ و ۸۰ سینما دوران طلایی خودش را پشت سر گذاشت، چرا که فضای حاکم بر جامعه اندکی آرام شده بود و تنشهای دوران جنگ و دفاع مقدس را پشت سرگذاشته و به دوران سازندگی رسیده بود. در آن سالها آثاری با رنگ و بوی دیگر وارد چرخه شدند. سینمایی از دل اجتماع که موضوعاتش، دردهای اجتماع بود و به زیرپوست شهر نفوذ یافته بود. سینمایی از جنس دختران و پسران و زنان و مردانی که در همین اجتماع زندگی میکردند و آنچه که بر پرده میدیدند با آن همذات پنداری داشتند.
کم کم و در اواخر دهه ۸۰ فاصله میان فیلمسازان و اجتماع رو به فزونی رفت. فیلمسازانی که در آن برهه فیلم میساختند حالا سن و سالی را پشت سر گذاشتهاند و اغلب نیز کنج عزلت پیشه کردند و همین فاصله باعث شد تا آنچه که آنها به تصویر کشیدند دیگر نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. فیلمسازانی که روزگاری آثارشان با استقبال گسترده مخاطبان همراه بود، امروز دیگر اینگونه نیستند و آثارشان با شکست همراه شده است. فیلمسازانی که شاید امروز صرفا به دلیل استادی و مقامی که دارند و یا خاطره خوشی که از آثارشان در گذشته به جا مانده است، میتوانند اندک مخاطبی را به سالنهای سینمایی بکشانند و همین عامل و شکستهای پی در پی سبب شود تا جنس سینما از ساخت آثاری با موضوع اجتماعی به سمت آثاری از جنس طنز و کمدی برود.
سینمای دغدغهمند اجتماعی که روزگاری خوش درخشیده بود، حالا جای خود را به سینمای کمدی داد و سطح سلیقه مخاطب را تغییر میدهد. سینمایی که هر چند فروشش از میلیون به میلیارد تومان رسیده است آن هم نه رقمی پایین، بلکه چند ۱۰ میلیارد تومان حالا آنقدر سطحی است که در ذهن مخاطب ماندگاری ندارد و آن را به راحتی فراموش میکند. سینمایی که جنسش با سینمای ایران کاملا متفاوت است.
اما این سینما هم چندان دوامی ندارد و بار دیگر این فیلمسازان جوان هستند که به دل اجتماع سر میزنند و آثاری را به تصویر میکشند که این بار نه تنها در سطح داخلی بلکه در سطح بینالمللی نیز حرفی برای گفتن دارند. حالا فیلمسازان جوان ما نه تنها در بخش نوشتاری بلکه در بخش تصویری نیز مطالعات به روزی دارند و به لطف گسترش فضای ارتباطات میتوانند در لحظه و آنلاین از اطلاعات جدید بهرهمند شوند، از این رو قدرت این را نیز دارند تا به سراغ ساخت آثاری روند که میتواند حتی همان کمدیهای میلیاردی را پشت سر بگذارد و افتخارات جهانی را نصیب سینمای ایران کند.
امروز این فیلمسازان جوان ما هستند که نام سینمای ایران را در عرصه جهانی حفظ کردهاند و آثارشان در سینماهای جهان همواره مخاطبان بسیاری را همراه خود میکند. اگرچه نباید از این نکته غافل ماند که اگر سینمای ایران امروز خوش درخشیده و به این درجه از اعتبار در سطح دنیا رسیده است، مدیون نام افرادی است که جوانیشان را در این عرصه گذاشتند و آثاری را خلق کردند که همچنان پس از گذشت چهل سال میتوان آنها را دید، نشانه شناسی کرد و از دل این آثار به کشفیات جدید رسید.
امروز شاید فیلمسازان پیشکسوت انگشت شماری در جشنواره چهلم حضور داشته باشند، اما قطعا نام آنها اعتبار جشنواره خواهد بود، هرچند این رقابت بی معناست، چرا که جوانی که تازه وارد این عرصه شده است مانند فیلمساز قدیمی سینمای ایران اصطلاحا دراین فضا هنوز استخوان خرد نکرده است، اما میتواند در کنار آن فیلمساز پیشکسوت کسب تجربه کند و از داشتههای او بهره بگیرد و بر داشتههای خود بیفزاید.
سینمای ایران به نظر میرسد در آستانه تغییر و تحولات بنیادینی است که با حضور جوانان میتوان به آن امیدوار بود. نسل امروز بواسطه پیشرفت تکنولوژی میتواند بسترها و گونههای جدیدی را در سینما تجربه کند، امکانی که برای نسل قبل فراهم نبود.