بازی غرب در وین؛ از خرید زمان تا امتیازدهی سوخته
غرب باید به این بلوغ سیاسی برسد که دوران باجخواهی، هوچیگریهای ضربالاجلی، امتیازسازیهای ساختگی و بیمعنا و اختلافافکنی و تحمیل زیادهخواهیها به پایان رسیده است.
- بنا به اعلام نورنیوز، مذاکرات ایران و گروه ۱+۴ در وین در حالی ادامه دارد که طرف غربی همراه با حضور دردمذاکرات بر تداوم نمایشهای تکراری و غیر سازنده خود اصرار دارد.
این رویکرد غربیها چند هدف را دنبال میکند:
نخست؛ تقلا برای کارآمد نشان دادن سیاست «فشار و مذاکره»، چنانچه بدون اشاره به جدیت ایران از ابتدای ورود به فرآیند جدید مذاکرات برای دستیابی به توافق، اینگونه وانمود میکنند که فشارها و تهدیدها کارساز بوده و ایران پس از طرح مباحثی چون: «این مذاکرات آخرین فرصت برای رسیدن به توافق است» و یا «در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات گزینههای دیگر را در دستور کار داریم»، روند خود را تغییر داده و انتظاراتش را محدود کرده است.
این در حالی است که ایران از همان ابتدا دو طرح جامع و عملگرایانه روی میز مذاکرات قرار داد و این طرف غربی بود که هیچگونه ابتکار عملی برای پیشرفت و نتیجهبخش بودن مذاکرات از خود نشان نداد.
دوم؛ شرطیسازی جامعه و اقتصاد ایران نسبت به مذاکره با غرب. آنها با انتشار مکرر موضوعاتی، چون کُند بودن روند مذاکرات و تعیین ضربالاجل برای ایران در دستیابی به توافق، به دنبال تکرار سیاست شرطیسازی اقتصاد ایران و ایجاد انتظار کاذب در جامعه هستند تا از این رهگذر فشار داخلی را بر دولت و تیم مذاکرهکننده افزایش دهند.
سوم؛ اختلافافکنی میان ایران و ضلع شرقی مذاکرات. از دیگر راهبردهایی که غرب همچنان بر آن اصرار دارد، اختلافافکنی میان ایران با چین و روسیه است. در حالی که حمایت روسیه و چین از لغو تحریمها، راستیآزمایی و موضوع تضامین، محاسبات غرب را در مذاکرات به هم ریخته، این بار ادعای دروغ پیشنهاد روسیه برای توافق موقت و رد آن از سوی ایران را مطرح کردهاند.
نکته آنکه؛ دستاوردهای سفر آیتالله رئیسی به مسکو، غرب را بر آن داشته تا برای اهمیتزدایی از آن در ادامه دروغپردازیها و حاشیهسازیهای پیش و حین سفر، به زعم خویش فرضیه وجود شکاف میان ایران و روسیه را به اثبات برساند، از همین رو خبر کذب پیشنهاد روسیه درباره توافق موقت و سپس رد آن از سوی ایران را منتشر کردند. ایران از ابتدای شروع مذاکرات بر ضرورت دستیابی به توافق قابل اتکاء و پایدار تاکید نموده و همواره موضوع توافق موقت را رد کرده است.
چهارم؛ تقلا برای فروش امتیازات سوخته به ایران در مذاکرات. کره جنوبی در حالی از پرداخت ۱۸ میلیون دلار حق عضویت ایران در سازمان ملل خبر داده است که غرب تلاش دارد آن را جزئی از امتیازاتش در مذاکرات به ایران عنوان کرده و ایران را مجبور به دادن مابهازاء کند.
این جو تبلیغاتی در حالی ایجاد و توسعه یافت که اولا دلیل پرداخت نشدن حق عضویت ایران نه مشکلات مالی که تحریمهای غیر قانونی اعمالی علیه ایران بوده، ثانیا بدهی کره جنوبی بیش از۷ میلیارد دلار است و موظف به پرداخت تمام بدهی خویش است، ثالثا اقدام نمایشی کره نمیتواند امتیاز غربیها به ایران تلقی شود.
بر این اساس؛ میتوان گفت که غرب هر چند همچنان مدعی جدی بودن در مذاکرات و پایبندی به تعهدات برجامی اش است، اما همچنان در برخی توهمات زیادهخواهانه و غیر اصولی گذشته باقی مانده است.
اروپا و آمریکا باید به این بلوغ سیاسی برسند که دوران باجخواهی، هوچیگریهای ضربالاجلی، امتیازسازیهای ساختگی و بیمعنا و اختلافافکنی و تحمیل زیادهخواهیها به پایان رسیده و تنها گزینه پیش روی آنها، پذیرش حقانیت ایران و لغو تحریمهاست.
نخست؛ تقلا برای کارآمد نشان دادن سیاست «فشار و مذاکره»، چنانچه بدون اشاره به جدیت ایران از ابتدای ورود به فرآیند جدید مذاکرات برای دستیابی به توافق، اینگونه وانمود میکنند که فشارها و تهدیدها کارساز بوده و ایران پس از طرح مباحثی چون: «این مذاکرات آخرین فرصت برای رسیدن به توافق است» و یا «در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات گزینههای دیگر را در دستور کار داریم»، روند خود را تغییر داده و انتظاراتش را محدود کرده است.
این در حالی است که ایران از همان ابتدا دو طرح جامع و عملگرایانه روی میز مذاکرات قرار داد و این طرف غربی بود که هیچگونه ابتکار عملی برای پیشرفت و نتیجهبخش بودن مذاکرات از خود نشان نداد.
دوم؛ شرطیسازی جامعه و اقتصاد ایران نسبت به مذاکره با غرب. آنها با انتشار مکرر موضوعاتی، چون کُند بودن روند مذاکرات و تعیین ضربالاجل برای ایران در دستیابی به توافق، به دنبال تکرار سیاست شرطیسازی اقتصاد ایران و ایجاد انتظار کاذب در جامعه هستند تا از این رهگذر فشار داخلی را بر دولت و تیم مذاکرهکننده افزایش دهند.
سوم؛ اختلافافکنی میان ایران و ضلع شرقی مذاکرات. از دیگر راهبردهایی که غرب همچنان بر آن اصرار دارد، اختلافافکنی میان ایران با چین و روسیه است. در حالی که حمایت روسیه و چین از لغو تحریمها، راستیآزمایی و موضوع تضامین، محاسبات غرب را در مذاکرات به هم ریخته، این بار ادعای دروغ پیشنهاد روسیه برای توافق موقت و رد آن از سوی ایران را مطرح کردهاند.
نکته آنکه؛ دستاوردهای سفر آیتالله رئیسی به مسکو، غرب را بر آن داشته تا برای اهمیتزدایی از آن در ادامه دروغپردازیها و حاشیهسازیهای پیش و حین سفر، به زعم خویش فرضیه وجود شکاف میان ایران و روسیه را به اثبات برساند، از همین رو خبر کذب پیشنهاد روسیه درباره توافق موقت و سپس رد آن از سوی ایران را منتشر کردند. ایران از ابتدای شروع مذاکرات بر ضرورت دستیابی به توافق قابل اتکاء و پایدار تاکید نموده و همواره موضوع توافق موقت را رد کرده است.
چهارم؛ تقلا برای فروش امتیازات سوخته به ایران در مذاکرات. کره جنوبی در حالی از پرداخت ۱۸ میلیون دلار حق عضویت ایران در سازمان ملل خبر داده است که غرب تلاش دارد آن را جزئی از امتیازاتش در مذاکرات به ایران عنوان کرده و ایران را مجبور به دادن مابهازاء کند.
این جو تبلیغاتی در حالی ایجاد و توسعه یافت که اولا دلیل پرداخت نشدن حق عضویت ایران نه مشکلات مالی که تحریمهای غیر قانونی اعمالی علیه ایران بوده، ثانیا بدهی کره جنوبی بیش از۷ میلیارد دلار است و موظف به پرداخت تمام بدهی خویش است، ثالثا اقدام نمایشی کره نمیتواند امتیاز غربیها به ایران تلقی شود.
بر این اساس؛ میتوان گفت که غرب هر چند همچنان مدعی جدی بودن در مذاکرات و پایبندی به تعهدات برجامی اش است، اما همچنان در برخی توهمات زیادهخواهانه و غیر اصولی گذشته باقی مانده است.
اروپا و آمریکا باید به این بلوغ سیاسی برسند که دوران باجخواهی، هوچیگریهای ضربالاجلی، امتیازسازیهای ساختگی و بیمعنا و اختلافافکنی و تحمیل زیادهخواهیها به پایان رسیده و تنها گزینه پیش روی آنها، پذیرش حقانیت ایران و لغو تحریمهاست.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *