منصوریان: تا 72 ساعت دیگر بازیکنان صنعت نفت پول نگیرند آزاد میشوند
- علیرضا منصوریان، سرمربی تیم فوتبال صنعت نفت آبادان در نشست خبری پس از دیدار مقابل هوادار اظهاراتی داشت که گزیده آن را در زیر میخوانید:
*بازی خیلی بهتر میتوانست باشد. با شناختی که از تیم رضا عنایتی دارم، میدانستیم که از لحاظ تاکتیکی تیم خوبی هستند، از لحاظ فنی نمیتوانیم بگوییم که بازی کیفیت بالایی داشت. روش بازی ما روشی بود، که میدانستیم نباید جلوی تیم هوادار عقب بازی کنیم.
* شناختی که از بازیکنان تیم آقا رضا در زمین هموار دیده بودم خیلی به مراتب بهتر بود و اگر نگاه کنید کیفیت فنی این بازی نداشت. ما این بازی را خیلی خوب آنالیز و خوب شروع کردیم، سعی کردیم با توجه به اینکه میدانستیم تیم آقا رضا بالا بازی میکند با شروع بازی بالا بازی کردیم. من اگر اسم هوادار را به کار نمیبرم، چون آقا رضا از خود هوادار بزرگتر است و هوادار تازه به لیگ برتر آمده و سال اولش است، از جان حرص خورده و برای این تیم از جانش مایه گذاشته و باید به او احترام گذاشت و کلاه از سر برداشت.
*تیم خیلی خوبی را جمع کرده، بازیکنان خیلی خوبی دارد. در این زمین بیکیفیت همان اندازه که تیم ما و تیم آقارضا رباط پاره نداده، باید نماز شکر بخوانیم، اما روش بازی ما روشی بود که میدانستیم نباید جلوی تیم هوادار عقب بازی کنیم، چون ما تمام بازیهایشان را آنالیز کرده بودیم. تیمی است که سخت گل میخورد و سعی میکند حریف را به نقطهای از رینگ ببرد و گل بزند. من دو بازی خوب از آنها دیدم، مقابل پرسپولیس و استقلال و به نظرم مقابل گل گهر هم بازی عجیبی را انجام دادند و 16 یا 17 کرنر زدند. در مجموع برای رضا عنایتی آرزوی موفقیت میکنم و خسته نباشید به او میگویم.
*ما میتوانستیم حتی گل سوم را هم بزنیم و در بخشی از بازی حتی میتوانستیم گل تساوی را هم بخوریم. نمیتوانم بگویم از لحاظ فنی خیلی بالا بودیم، فقط توانستیم بازی را خوب آنالیز و کنترل کنیم. به بچههایم تبریک میگویم و به تیم آقا رضا خسته نباشید میگویم و آرزوی موفقیت میکنم. رضا عنایتی از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار است و سالهای خیلی خوبی را من با این مرد داشتم، او یکی از بهترین مهاجمانی بود که جلوی من بازی کرد. از بچههایم فوقالعاده راضی هستم و این پیروزی را به بازیکنانم و خانوادههایشان و هواداران آبادانی که با این پیروزی لبخند بر لبشان نشسته تقدیم میکنم.
* روی صحبت من با مسئولان آبادانی است، ما اگر تا بازی هوادار بچههایمان به خواستهای که دارند نرسند، به همان شدت که از بازیمان لذت بردند، به همین شدت هم تیم ما آسیب خورد. ما تیم گرانی نیستیم، تیم خیلی ارزانی هستیم، اما در همان حداقلها هم ما را کمک نمیکنید. مسئولان پالایش و پخش برخلاف سالهای قبل که من در نفت بودم، عزمشان را جزم کردهاند که به تیمشان کمک کنند، اما من در استانمان کملطفی میبینم و واقعا از آنها گلایه دارم. آنها جمع میشوند یکجا اما هیچ خروجی ندارند. تا 72 ساعت دیگر اگر بچههای ما پول نگیرند، به صورت اتوماتیک تیم ما آزاد میشود.
*از کار، تدارکات، پزشکی، بازیکنان آزاد میشوند. من نمیدانم این کلمه عاشق آبادانیم چطور است که فقط در زبان است. واقعا امروز از صمیم قلب میگویم؛ دوست ندارم هیچ یک از مسئولان آبادانی را ببینم. این اولتیماتوم کل تیم است؛ تیم من خسته شده است. شما برای خانوادههایتان روزی میبرید، چند ماه میتوانید نبرید، چقدر میتوانید روزی نبرید، دو ماه، سه ماه، پنج ماه، شش ماه و... امروز ممکن بود رباط بازیکنانم پاره شود. سر به سر، زانو به زانو، آنها برای شهرشان سر میگذارند و برای مردم شهرشان میجنگند، من این را قشنگ متوجه میشوم. میروند به بازی، با وجود بازی میکنند، اما بعد از بازی تازه یادشان میآید که چه مشکلاتی دارند.
*البته این اولتیماتوم نیست، اولتیماتوم ما نیست، اولتیماتوم بازیکنان است و کادر فنی که من فقط آن را انتقال دادم. من برای این بازیکنان، برای برخی از آنها به عنوان پدر و برای برخی از آنها به عنوان برادر هستم . 30 درصد تیم ما مثل امیر منصوریان، به عنوان پسر من هستند. همه متولد 77، 80 و یا 81 هستند. زننده گل دوم ما یک پسر کوچک است که کل قرارداد و سرمایه زندگیاش یک قرارداد 100 تومانی است، از این 100 تومان باید 50 میلیونش را به خانه ببرد. در تیم ما پول دستگردون میکنند، این واقعا فاجعه است. من خجالت میکشم، طالب ریکانی، امید خالدی، محمد طیبی، حکیم نصاری، حسین بقلانی و حسن بیت سعید پول دستگردان میکنند.
*من باید از این پیروزی لذت ببرم، میخواهم بروم رختکن اما خجالت میکشم. بازیکنان به من میگویند شما پدر، برادر و بزرگتر ما هستی و باید از ما حمایت کنی، ما 4 روز وقت داریم و اگر بعد از 4 روز اگر بازیکنان از تیم ما بروند چه کار کنیم؟ محمد طیبی 700 میلیون پولش را پس داده و به تیم ما آمده، این بسیار قابل احترام است. من هر روز معدهدرد دارم، مدیر باشگاه به این و آن میگوید، هیات مدیره به این و آن میگوید، خودم با مسئولان پالایش و پخش جلسه گذاشتهام، میخواهند به تیم ما پول بدهند اما چیزهای عجیب و غریبی جلوی ما میگذارند. من با تمام وجود روزی که به اینجا آمدم گفتم تاج سر من هستید، رئیس پخش و پالایش میخواهد به ما پول بدهد اما میگویند بودجه نداریم. زمانی من نفت بودم، عزم وزارت نفت بر ندادن پول بود، بهترین تیم فوتبال ایران که نفت تهران بود، با 70 سال سابقه اوت کردند، رفت. اصلا تیم نابود شد. ولی صنعت نفت جای این کارها نیست.
*مردم با این تیم زندگی میکنند، حالا آدمهایی که آن بند را گذاشتند و آن حماقتهای فوتبالی را در رأس کارشان گذاشتند، حالا آدمهایی آمدهاند از تیم آقای اوجی، تیم آقای سالاری، و مسئولان شرکت ملی نفت ایران، البته نفت مسجدسلیمان هم دردش مثل ما است. ما روی گنج خوابیدهایم، پس از این گنج حداقل 30 میلیارد به ما بدهیم، تیم ما در حال منفجر شدن است. علی دایی یک روزی حرف خوبی زد و گفت یک نفر اگر خوابیده باشد صدایش کنی بیدار میشود، اما کسی که خودش را به خواب زده از طبقه بیست و پنجم به قول علی دایی دوست عزیز و بزرگم، به پایین پرتش هم کنی تا یک متری زمین خود را از خواب بیدار نمیکند.
* مسئولان آبادان به ما کمک کنند، من هم میهمان شما هستم. افتخارم و عشقم این است که توانستهام روی لب هوادار خنده بنشانم، اما تیم ما تیم از بین رفته است. چطور سالهای گذشته میتوانستند کمک ما کنند اما امسال نمیتوانند و باید بگویم واقعا دوست ندارم مسئولان شهر را ببینم. این را از صمیم قلبم میگویم، البته با تمام احترامی که برایشان دارم. از آنها خواهش میکنم داخل رختکن نیایند، دیگر به رختکن ما نیایند، اگر کسی بیاید من از رختکن خارج میشوم. اما برای هوادار آبادانی با تمام وجود جنگیدیم و میجنگیم. از مسئولان پالایش و پخش میخواهم خودشان یک راه حل پیدا کنند. ما الان به غذا احتیاج داریم، غذای تیم ما پول است، اگر یک ماه دیگر بخواهید به تیم ما پول بدهید، نوشدارو پس از مرگ سهراب است. من خسته شدهام اینقدر از این صحبتها کردم، البته به رضا عنایتی خسته نباشید میگویم و آرزوی موفقیت برایش دارم، راه سختی در پیش دارد، ولی من تیمش را که دیدم اگر زمین بازی خوبی داشته باشد، برای همه تیمها لقمه گلوگیری خواهد بود.
وی* ما یک خانواده هستیم، در رفسنجان وقتی دیدم 8:30 صبح برویم و مثل جنازه برسیم دیدم شرایط سخت است، و من گفتم هزینه هتل سیرجان را میدهم. من با بچههایم زندگی میکنم. در آن هتل هم خود هتل مقصر نیست، آنقدر تیمها رفتند و پول ندادند، آنها میترسیدند من از اعتبار خودم گذاشتم و گفتم ما را در این هتل راه دهید و باشگاه پول شما را قطعا خواهد داد. آنها چک اعتباری خواستند و من چک از خودم دادم و مطمئنم که مدیرعامل هزینه هتل را پرداخت میکند و من چکم را پس میگیرم. ناهار دیروز هم بچهها میهمان رستوران بودند و هزینهاش را من دادم، ولی یک روز قشنگ را درست کردیم و سه جشن تولد گرفتیم و پیشانی بچههایم را میبوسم. کیف میکنم که آنها برای شهرشان تکل میزنند. هر کاری هم برای آبادان باشد، چون خودم تصمیم گرفتم بیایم و از یک پول قلمبه و تیمهای دیگر گذشتم و آمدم اینجا، تا روزی که باشم با تمام وجود برایشان میجنگم.
*دورتان بگردم، پول بیاید ما بچههایم را نگه داریم، کدام نقل و انتقالات؟ بچههایم را ندزدند ما کجا برویم خرید کنیم؟ همه الان ایستادهاند که بچههای ما را ببرند. ما اصلا نقل و انتقال نداریم، ما همینها را بتوانیم 50 یا 60 درصدشان را حفظ کنیم، من 50 درصد کلاه پشمیام را بالا میاندازم.