سرخترین روستای ایران را بشناسید
_ روزنامه خراسان نوشت: این جا ابیانه است، روستایی سرسبز و آرام واقع در دامنه کوهستان با صفای مردمانی از جنس کویر و درختانی سترگ و تاریخی سترگتر که سالهاست بر پای معرفتشان رودی از عشق جاری است.
این جا ابیانه است با خانههایی سرخرو همچون روی مردمانش و پنجرههایی چوبی و ارسیهایی که بوی زندگی و شعرهای ناب سهراب میدهد. این جا ابیانه است و بر فراز هر کوچه آشتیکنانش که مجال قهر به هیچ رهگذری نمیدهند، ایوانی است رو به دوستی همسایهها که هر روز صبح، طلوع خورشید را در پس باهم بودن جشن میگیرند.
این جا ابیانه است؛ جایی که شکوه معماری متناسب با اقلیم با پسزمینهای فرهنگی و سنت مردمانش میشود نشانهای تمام قد از تاریخ سرزمینی که بارها و بارها به آن افتخار کرده ایم.
این جا ابیانه است؛ جایی که مردمان پاکدلش سال هاست رزق از دامن خاک میچینند و با صفای باران خوی میگیرند و چشم امیدی جز به دل آسمان ندارند. این جا ابیانه است؛ جایی که در پس هر پیچ کوچهاش پیرزنی، اسپندی به نخ کرده و به پای چشمزخمهای بازدید کنندگان به بهای اندکی میفروشد.
این جا ابیانه است؛ جایی که پهنه آسمان در انتهای سنگ فرشهای شیب دار و پسکوچههای خوشذوقاش، شوق پرواز را با صدای کوکوی کبوترانش در هم میآمیزد و شعر فروغ را به ذهن میآورد.
بله، ابیانه است که در پرونده امروز زندگی سلام به سراغش رفتیم تا بیشتر و بهتر بشناسیمش. علاوه بر روایتهای اختصاصی از سفر به آنجا، با «علیاکبر ارشدی ابیانه» یکی از بومیان این روستا و یک معمار درباره مدل خاص خانههایش گفتگو کردیم.
خاطرات بازدید نصفروزه از ابیانه
یکی از جذابترین بخشهای دوران دانشجویی در دانشکدههای معماری، قطعا سفر و بازدید از مکانهای خاص از هنر معماری ایران است. معماری ایران که از دیرباز با فرهنگ و سنت ایران درآمیخته و مهر طبیعت بر پیشانی دارد، همیشه حاوی نکاتی است که میتواند بهترین کلاس درس معماری در طول دوران تحصیل هر معمار باشد.
یکی از این جاذبهها که سالهاست توجه هر بینندهای را فارغ از معماری معطوف خود میکند، بافت سنتی شهرکاشان، تپههای سیلک و البته روستای کهن و باصفای ابیانه است. گروه دانشجویی ما که چند روز مهمان دیار پر از مهر کاشان بود، فرصت یافت در یک نصف روز سری به این روستا از توابع نطنز بزند و بارها از معماری این اقلیم که هنوز در گذر سالها بوی اصالت میدهد، شگفت زده شد.
از خانههای معروف کاشان که بگذریم، در چند کیلومتری شهر نطنز کنار تاسیسات هستهای و در دامنه کوهستان و همجوار رودخانه، روستایی پلکانی وجود دارد که از فاصله دور سلامی به سرخی غروب آفتاب را نثار قدوم بازدیدکنندگانش میکند. این گردش چندساعته که گویی سفری به درازای سالهای ابیانه در پهنه تاریخ بود، از گردشی در کوچه پس کوچههای شیب دار و ایوانهای باصفا با ستونهای چوبی شروع و به آتشکده، آسیاب و مسجد ختم شد.
آتشکده ابیانه که به «هارپارک» هم شهره است، اولین مقصد بازدید بود. این مکان که کهنترین اثر در دل این روستاست، قدمتی ۲ هزار ساله دارد و از معدود آتشکدههای بازمانده در ایران است. این بنای چهار طاقی ساخته شده ازگچ و سنگ لاشه، سهطبقه و چهار نما دارد و مانند بیشتر بناهای این روستا روی سطح شیب دار ساخته شده است.
محلیها به گواهی تاریخ میگویند در مرکز این آتشکده، آتشی از زغال سنگ به صورت دایم روشن و روشنیبخش مسیر کاروانها در طول تاریخ بوده است. بعد از آتشکده و در میان چشمان پر از مهر و صورتهای خندان پیرزنانی که اسپند و سیب خشک شده میفروختند، به دیدن آسیابهای ابیانه میرویم. از سه آسیاب معروف این دیار تنها چرخ یکی از آنها هنوز میچرخد و گندم را آرد نان اهالیاش میکند. در انتها سری هم به مسجد جامع این روستا زدیم. مسجدی شامل دو شبستان که یکی با در کوچکی به یکی از کوچهها متصل میشود. کف این شبستانها عمدتا از جنس چوب هستند و در دیوار جنوبی یکی از آنها محراب چوبی قرار دارد. هرچند دسترسی به این مسجد کهن با محراب و منبر چوبی معروفاش محدود شده بود، اما میشد از عکسها و توضیحات متولی مسجد به اهمیت این مسجد و منبر چوبی کندهکاری شده با خطوط کوفی و گللوتوس پی برد. در انتها اهالی روستا با روی باز و آش محلی، ما را که از این سنت و معماری شگفت زده بودیم، بدرقه دیارمان کردند.
از غذا و سوغات تا آداب و رسوم خاص
گفتو گو با «علیاکبر ارشدیابیانه» یکی از بومیان روستای ابیانه که راجع به تاریخ و جغرافیای این روستا کتاب نوشته است
«علیاکبر ارشدیابیانه» یکی از بومیان فرهنگی این روستا و از کسانی است که راجع به تاریخ و جغرافیای این روستا کتاب نوشته است. برای آشنایی بیشتر با فرهنگ و آدابورسوم این روستا از نویسنده کتاب «ابیانه، هویتی ماندگار» خواستیم تا برایمان از اطلاعات کمتر شنیدهشده این روستا بگوید. در ادامه، گزیدهای از آنها را خواهید خواند:
غذا و سوغات، از سووالا تا ترشی
سوغات روستا بیشتر جنبه کشاورزی دارد که وجود دو مدل درخت سیب و آلو در آن بیتاثیر نیست. به همین دلیل آلو بخارای خشکشده در کنار سیب خشکشده که «سووالا» نامیده میشود و لواشک و برگ زردآلو از مهمترین سوغاتیهای این روستاست. یکی از خوراکهای معروف آشی به نام «آردینه» است که از رشتهفرنگی به همراه برگ چغندر و گیاهی بومی به نام «سالما» که گاهی جایگزین برگ چغندر میشود، طبخ میشود. از دیگر غذاها اشکنه است که آرد در روغن سرخ و سپس دو لیوان آب به آن اضافه میشود. «ترشی» هم از دیگر غذاهاست و آشی است که با جو بلغور شده به همراه چغندر، آلوچه و سیرابی خرد شده، الان هم پخته میشود. سیبزمینی کوبیده هم نوع دیگری از غذاست که پس از پخته شدن و کندن پوست سیب زمینی به آن پیاز داغ اضافه و تقریبا میشود شبیه گوشت کوبیده. از دیگر غذاها هم میتوان از شیربرنج که در گذشته به جای شکر، شیره سیب روی آن ریخته میشد و کالجوش که مقداری پیازداغ، نعناع و کشک و مغز گردو به آن اضافه میکنند، نام برد.
پوشاک، خاصترین مولفه فرهنگی روستا
پوشاک ابیانه بارزترین و خاصترین مولفه فرهنگی روستاست. پوشاک مردان شامل یک شلوار مشکی و گشاد است که پارچه آن با نخ سیاه چرخ کاری میشود و نوع دوخت برای مردان مسن خطوط ساده و موازی و برای مردان جوان مورب و لوزی است. اکنون هم از گیوه به صورت محدود استفاده میشود، اما در گذشته مرسومتر بوده است. پوشاک زنان این روستا هم با الهام از آسمان شفاف و زیبایی طبیعی این منطقه با رنگها و بوتههای رنگین و درشت مزین شده است و ترکیبی مناسب و محفوظ برای زنانی که پابهپای مردان در امور عمومی روستا شرکت میکنند، فراهم آورده است. پوشش زنان روستا یک پیراهن هم دارد که در گذشته کوتاهتر و گشادتر بوده است، ولی امروزه بلندتر است و از پارچههای رنگی برای چاکهای آن استفاده میشود. این پیراهن در طرحها و رنگهای مختلف از پارچههای مخمل ساتن یا انواع جدید پارچه دوخته و با هنر دست گلدوزی و یراقدوزی میشود. یقه و چاکهای زیبای این لباس که از پارچههای گلدار است، جلوه خاصی به این نوع لباسها میدهد. خانمهای جوان هم از پیراهنهایی با جنس مخمل یراقدوزی به رنگهای شاد روشن همچون قرمز، سبز و زرد استفاده میکنند. شلوار این قشر هم به رنگ سیاه است که پای شلوار یراق دوزی شده و پر از چین است و به صورت دامن تا زیر زانو دوخته میشود. این شلوار-دامن دو پاچه دارد، اما به دلیل گشادی و پرچین بودن دو پاچه آن مشخص نیست و به صورت دامن دیده میشود. برای دوختن این شلوار حدود ۸ تا ۱۰ متر پارچه استفاده میشود. بعضی از جامعهشناسان معتقدند که هرمقدار چین شلوار زنان بیشتر باشد، از اشرافیت بیشتری برخوردارند و چون لباس زنان ابیانه چین زیادی دارد، احتمالا از طبقه اشرافیاند. راجع به گویش هم باید بگویم گویش ابیانه جزو گویشهای مرکزی است و جدا از لهجههای اصفهان یا کاشان با ویژگی خاص خود است، برای نمونه در این گویش برای مذکر و مونث بودن اشیا هم فرق قائل هستند به عنوان مثال بیل به صورت مونث است و کلنگ مذکر.
آثار تاریخی و گردشگری، از آسیاب تا مسجدجامع
یکی از مهمترین آثار تاریخی ابیانه، مسجد جامع است که منبر و محراب آن به قرن پنجم هجری قمری و حدود سال ۴۷۷ برمیگردد و قدیمیترین منبرچوبی بازمانده است. علاوه بر این آسیاب و آتشکده هم وجود دارد که قدمت آتشکده به حدود ۲ هزار سال پیش میرسد. در این منطقه چند آتشکده وجود دارد که نشان میدهد این منطقه یک مرکز مهم برای زرتشتیان قبل از مهاجرت اجباری به هند در زمان صفویه بوده است. از نظر تاریخی ابیانه یک محله دارد به اسم «نزاتون» که آثاری از سفالهای سیلک در آن یافت شده است. این سفالها نشان میدهد در حدود ۷ هزار سال پیش سیلکها از کاشان به ابیانه مهاجرت کردهاند. اما تنها چیزی که من خودم مستقیم روی آن کار کردم، آثاری است از قلعه ساسانی که حدود ۱۵-۱۰ سال قبل نزدیک یکی از هتلهای پایین ده، پایههای آن توسط تیم کاوشگری میراث فرهنگی کشف شد. میتوانید در کتابهای بنده عکس یک ظرف سفالین از آن کاوشگری را مشاهده کنید. در پایان راجع به گردشگر باید بگویم به هر منطقهای که وارد میشوند هم درآمد و شکوفایی اقتصادی دارد هم تخریب و این یک موضوع عادی و طبیعی است. مردم روستا گردشگری را دوست دارند که جنبه فرهنگی آن پررنگ باشد، چون ابیانه از قدیم گردشگر خارجی داشته است، مثلا قبل از کرونا روزی بوده است که ما از ۸ هزار گردشگر پذیرایی کردهایم و برای یک روستای به این کوچکی حجم تحرک این افراد حتی میتواند آسیبزا باشد.