میمونهای مهاجم بلای جان طبیعت ایران
_ روزنامه همشهری نوشت: آیا جنگلهای ایران آرامآرام به تسخیر میمونها و راکنها و دهها گونه مهاجم دیگر درمیآیند؟ گونههای مهاجم هرقدر ارزانتر باشند، اقبال به خرید آنها بیشتر است، اما نگهداری از حیاتوحش در خانه به دلایل مختلف کار آسانی نیست و به همین دلیل پس از مدتی توسط صاحبان در زیستگاههای طبیعی کشور رها میشوند. در مورد برخی از گونههای گرانقیمت هم سناریوی رهاسازی وجود دارد، ولی زمانی این اتفاق میافتد که فرد از ترس جانش دیگر قادر به نگهداری از حیوان نباشد. آسیب هر دو مورد را طبیعتی میخورد که صدها هزار سال برای رسیدن به تعادل آزمون، خطا و تلاش کرده است.
علیرضا شهرداری، فعال محیطزیست که سالها در حوزه آموزش در زمینه حیاتوحش فعالیت کرده است میگوید: گونههای مهاجم در همه جای دنیا یکی از معضلات حادثهآفرین برای طبیعت هستند و تأثیرات مخربی به زیستگاهها وارد میکنند.
گونه مهاجم همیشه گونهای غیربومی نیست. بهگفته این کارشناس حیاتوحش در برخی موارد گونههای بومی توسط مردم از زیستگاههای اصلی جابهجا شده و از آن به بعد بهعنوان گونه مهاجم در زیستگاهی دیگر عمل میکنند. تکامل طبیعی باعث شده که گونهها در زیستگاهها به ثبات برسند؛ یعنی یا با هم همزیستی دارند یا اگر قرار باشد گونهها همدیگر را شکار کنند در یک تعادل و نظم این کار را میکنند. اضافهشدن یک گونه جدید میتواند این تعادل را برهم بزند؛ بهطور مثال سنجاب زاگرس گونه ارزشمندی است که با کاشت بذرها به احیای درختان کمک میکند، اما این گونه را مردم در نقاط دیگر کشور خریداری کرده و پس از مدتی در شهرها رها میکنند. در نتیجه این گونه ارزشمند به یک گونه مهاجم تبدیل شده و تعادل اکولوژیک (گیاهی و جانوری) را از بین میبرد. در شمال کشور ۲ گونه سنجابک درختی و اشگول زندگی میکنند که ورود سنجاب زاگرس به این زیستگاه، این گونهها را در رقابت غذایی نابرابر قرار داده است.
گونههای مهاجم غیربومی میتوانند تخریب شدیدتری برجای بگذارند؛ از بیماریهای جدید برای انسانها و گونهها گرفته تا از بینبردن گونههای بومی در یک رقابت غذایی تحمیلی.
علیرضا شهرداری میگوید: گونهای مهاجم تلقی میشود که امکان بقا در زیستگاه جدید را داشته باشد؛ بهطور مثال برخی پرندهها مثل قناری یا خزندهای به نام ایگوانا امکان بقا در کشور را بهصورت طبیعی ندارند و با یک تغییر فصل از سرما از بین میروند، اما گونههایی که امکان بقا برایشان وجود دارد، میتوانند زادوولد کرده و از منابع غذایی آن زیستگاه استفاده کنند؛ بهطور مثال گونه «لاکپشت گوشقرمز» که بسیار مهاجم و قوی است تعادل اکولوژیک را برای حیات ۲ گونه لاکپشت برکهای و فراتی از بین برده است. بخشی از این گونههای مهاجم در بچگی توسط پرندهها خورده میشوند؛ مثل لاکپشتهای دریایی که تعداد زیادی از آنها در مسیر رسیدن به دریا توسط پرندگان خورده میشوند.
نفوذ راکنهای روس به جنگلهای ایران
راکنها و میمونها از گونههای مخرب زیستگاههای کشور هستند. علیرضا شهرداری در مورد راکنها میگوید: این گونه نیز به مانند میمون امکان بقا در طبیعت ایران را دارد. زیستگاههای شمال کشور که سالها به تعادل رسیده به ناگهان با یک دشمن همه چیزخوار که هیچ دشمن طبیعی ندارد، مواجه شده است.
راکنها بهراحتی از درختها بالا میروند، لانه پرندگان را تخریب میکنند و جوجه پرندهها و تخم پرندگان را میخورند. از هر نوع گیاه و دانهای هم تغذیه میکنند. متأسفانه هماکنون این گونه در حال تکثیر در طبیعت ایران است. یکی از فرضیههای ورود این گونه به کشور هممرز بودن با کشورهای استقلالیافته شوروی سابق بود که روزگاری راکنها را برای استفاده و فروش پوست آنها پرورش میدادند. وقتی این صنعت از سوددهی باز ماند، صاحبان اینگونه مزارع، راکنها را در طبیعت رها کردند. بهدلیل هممرز بودن با ایران این گونه وارد کشور شد و متأسفانه تعدادشان روزبهروز هم بیشتر میشود.
خاطره رامکال، شخصیت کارتونی در ذهن مردم این حیوان را یک موجود بیآزار تصویر کرده است؛ درصورتی که حضور این گونه در زیستگاههای ایران بسیار مخرب است. این کارشناس حیاتوحش در مورد حضور میمونها در طبیعت ایران نیز میگوید: بسیاری از مردم این گونه را به اسم حیوان خانگی میخرند و تا زمانی که این گونه خواهان دارد، دریچههای قاچاق آن نیز باز است. نکتهای که مردم از آن اطلاع ندارند، این است که بیشتر کسانی که میمون میخرند، فقط از نوزادی و بچگی این حیوان عکس و فیلم منتشر میکنند. هیچکدام، هیچوقت یک میمون بالغ را در آغوش ندارند؛ چون نگهداری از یک میمون بالغ غیرممکن است. کسانی که این حیوان را میخرند هم به قاچاق حیاتوحش کمک میکنند و هم خود را در معرض آسیب و مخاطره قرار میدهند.
حضور میمونهای بلاصاحب در طبیعت ایران
بهگفته او، میمونهای نوزاد از مادرانشان دزدیده شده و برای فروش قاچاق میشوند. این حیوان بهصورت غریزی به مادرش میچسبد و وقتی بهدست مشتری میرسد نیز این غریزه را دارد، ولی متأسفانه مردم فکر میکنند که این حیوان آنها را دوست دارد. کافی است کمی صبر کنند تا دندانهای جلویی این حیوان بلند شود، آن وقت میبینند که این گونه چقدر پرخاشگر است و میتواند صاحبش را بدرد. آنها تلاش میکنند که حیوان را به باغوحشها بدهند، ولی ما در باغوحشهایمان به اندازه کافی میمون داریم؛ ضمن اینکه اضافهشدن ناگهانی یک میمون به جامعه میمونهای باغوحش، بسیار خطرناک است و آنها میتوانند این حیوان بیتجربه را تکهپاره کنند؛ بنابراین صاحبان مستاصل، میمونها را در جنگل رها میکنند. چند وقت پیش چنین کاری انجام شد و خوشبختانه هر دو میمون رهاسازی شده توسط سازمان حفاظت محیطزیست گرفته شد.
حضور گونههای مهاجم در کشور سابقه طولانیتری دارد. برای برخی از گونهها مانند مرغ مینا، بلبل خرما و طوطی سبز دیگر کار از کار گذشته است. این گونهها زیستگاه را از دست «چرخریسک»ها در تهران گرفتند.
علیرضا شهرداری میگوید: برخی از گونههای ماهی مانند تیلاپیا، ماهی قرمز که مردم در نوروز پس از سیزدهبهدر آن را رها میکنند، انواع کپورماهیها و ماهیقزلآلای رنگینکمانی، لاکپشت گوش قرمز و لاکپشت نرمکاسه چینی از دیگر گونههای مهاجمی است که هرکدام به نوعی سر از طبیعت ایران درآوردهاند. نگرانی او در مورد برخی از گونههای مهاجم کمتر است؛ اول گونههایی که صاحبانشان آنها را گران خریداری کردهاند و گونههایی که امکان بقا در اقلیم ایران را اساسا ندارند.
علیرضا شهرداری میگوید: لاکپشت گازگیر الیگاتور بهدلیل اینکه اساسا بسیار گران است، کسی که به فرض دهها میلیون تومان برای خرید آن پرداخت کرده، احتمالا آن را در طبیعت رها نخواهد کرد. دوزیستانی مانند قورباغه درختی، سمندرهای غیربومی و انواع مارمولک نیز شرایطی اینچنین دارند. نگرانی اصلی در مورد گونههایی است که قیمت کمی دارند؛ مثل لاکپشت گوشقرمز. این گونه زمانی که وارد ایران شد هزار تومان قیمت داشت و الان در بیشترین حالت ۵۰ هزار تومان به فروش میرسد و به همین دلیل میتوان در رودخانهها و تالابها لاکپشتهای گوشقرمز را بهوفور یافت.