چرخش دیپلماسی به سمت توازن
حسین ارجلو در روزنامه حمایت نوشت: سفر وزیر امور خارجه کشورمان به پاکستان برای حضور در نشست اضطراری «سازمان همکاری اسلامی» با هدف بررسی مسائل افغانستان، برگ دیگری از بازسازی سیاست خارجی به سمت احیای روابط با همسایگان به شمار میرود. در دورهای نهچندان دور، برخی سیاستگذاران دیپلماسی ایران، آنچنان میل به روابط با بلوک غرب داشتند و همه امور را به آن گرهزده بودند که حتی در موضعگیریهای خود نسبت به متحدان ابرقدرت ایران همچون روسیه دچار خطای راهبردی بزرگ شدند. در دولت سیزدهم، این فرآیند اصلاحشده و تلاش بر این است که سیاست خارجی متوازن، ناظر به استفاده حداکثری از ظرفیتهای کشورهای همسایه در دستور کار قرار گیرد.
علاوه بر این کشورمان به دنبال ایجاد ثبات اقتصادی در مدیریت کلان کشور است تا خیال شرکای منطقهای و همسایگان را از این بابت راحت کند. این موضوع از این منظر حائز اهمیت است که باید به دنبال ایجاد تنوعبخشی به سبد پروژههای سرمایهگذاری کلان در اقتصاد باشیم و پیوندهای خارجی بهگونهای نباشد تا در صورت قطع یکی از شریانها، نتوانیم از سایر پتانسیلها در منطقه بهره ببریم.
به عبارت سادهتر، درحالیکه عدم عضویت کشورمان در برخی سازمانهای تجارت جهانی باعث شده تا هزینه تبادلات برای ایران بالاتر از دیگر کشورها باشد و نتوانیم از فرصتهای این مجموعهها برای افزایش تراز مبادلاتی خارجی استفاده کنیم، بهرهگیری از فرصتهای منطقهای دو و چندجانبه، موافقتنامههای ترجیحی و اعمال تعرفههای پایین تجاری میتواند به افزایش حجم مبادلات خارجی ازجمله با پنج کشور هدف صادرات شامل چین، امارات، عراق، ترکیه و افغانستان شود.
در حقیقت، مدل «پیمان همکاری شانگهای» برای افزایش تبادلات با اعضای این سازمان شامل پاکستان، هند، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، روسیه، قزاقستان و چین میتواند الهامبخش ایجاد قراردادهای تجاری مشترک با کشورهای هدف صادراتی باشد که بیشترین مبادلات را با آنها داریم. ضمن اینکه این امر منجر به شکلگیری زیرساختهای غیراقتصادی برای همکاریهای دو یا چندجانبه نیز میشود چراکه پیشنیاز معاملات تجاری و اقتصادی، فضای آرام و بدون تنش، جلوگیری از بروز عوامل بحرانزا و فراری دهنده سرمایههای خارجی است.
در کنار این واقعیت که پیمانهای تجاری و معاهدات دوجانبه پولی با همسایگان باعث کاهش اتکا به دلار و دیگر ارزهای خارجی شده و بهاینترتیب، داراییهای بانکها کمتر به ریسک نوسانات و تنشهای سیاسی و تحریم مبتلا میشوند، دیپلماسی کشورمان از رفع تحریمها و نقل و انتقالات پولی و بانکی برای افزایش ظرفیتهای تولیدی، اقتصادی و تجاری کشور و استفاده از فرصت مشارکت در دیگر پیمانهای تجاری نیز غفلت نمیکند.
بهعنوان نمونه، ایران علیرغم اینکه با برخی از همسایگان خود در موضوعات منطقهای و جهانی دچار اختلافنظر است و این اختلافات حتی در مواردی به ایجاد شکاف بین طرفین منجر شده، اما در نگاه کلان، اجازه نداده که به تفاوتهای بنیادی و درنتیجه سوءاستفاده قدرتهای جهانی منجر شود.
سیاست خارجی کشور ما حتی یک مرحله بالاتر از این شاخص را در نظر دارد و آن قدرتیابی و اقتدار کشورهای همسایه با هدف ایجاد یک منطقه امن است. سیاست فوقالذکر، دقیقاً برخلاف نگاه کشورهای غربی به مناسبات منطقه است. آمریکا از ایران که در همه شاخصهای توانمندی و قدرت رشد کرده، بهعنوان یک تهدید منطقهای و فرا منطقهای نام میبرد و سالها بهوسیله ایرانهراسی، بازار فروش تسلیحات خود را رونق داده است. با این حال، برخی از همسایگان بهتدریج به این راهبرد معارض با منافع منطقهای کاخ سفید پی برده و بهتدریج در پی اصلاح روابط با ایران برآمدهاند.
از طرفی، بنا به تعبیر غرب، اگر یک بازیگر سیاسی، قدرتمند است، این بدان معناست که باید دیگر بازیگران پیرامونی از دو شاخصه «ضعف» و «وابستگی» برخوردار باشند. در غیر این صورت، پارادایم آنها روبهزوال میرود. این در حالی است که جمهوری اسلامی سیاست همسایگی خود را بر مبنای همافزایی و کمک – نه دخالت - برنامهریزی و پایهگذاری کرده است. بهاینترتیب، هر یک از همسایگان چه در ابعاد سیاسی و امنیتی و چه در حوزههای اقتصادی و تجاری یک پله بالاتر بروند، درنهایت به اقتدار ایران نیز منجر میشود چراکه در آن موفقیت سهیم بوده.
امروز ایران اسلامی برای عبور از مشکلات بینالمللی که بهواسطه تعارضات ماهیتی با نظام سلطه دارد، نیازمند یک تحول منطقهای قوی برای حفظ خود است، لذا با توجه به حضور و نفوذ برخی از کشورهای غربی و آمریکا در این حوزه، نیازمند نوآوری و به دست گرفتن ابتکار عمل به روشهایی فراتر از تشریفات دیپلماتیک هستیم که از آن جمله میتوان به ظرفیتهای دیپلماسی در زمینههای فرهنگی، اقتصادی، علم و فناوری و دفاعی- امنیتی اشاره کرد.
از سوی دیگر، مفهوم نگاه به غرب در دیپلماسی جمهوری اسلامی تغییر کرده و ایران میکوشد بدون واگذاری امتیاز غیرمنطقی، راههایی برای تعامل غیر استعماری و مبتنی بر احترام متقابل با غرب بیابد. تقویت نگاه به شرق و همچنین رفع موانع از پیش پای تولید در داخل، اصطلاحاً چپ ایران را در برابر غرب پر کرده و آنها دریافتهاند که همه تخممرغهای خود را در سبد دستیابی به توافق در مذاکرات وین نچیدهایم. آنها باید بدانند که اگر دیر بجنبند و دست روی دست بگذارند، بازار پر سود و رقابتی ایران را که اکنون از چشمانداز ثبات بیشتری برخوردار شده، به طرفه العینی از دست خواهند داد؛ و بالاخره اینکه ایران در تلاش است ملزومات هوشمندی در سیاست خارجی را به سایر کشورهای منطقه نیز تعمیم دهد تا در یک معامله برد- برد، ضمن تنوعبخشی به مناسبات خارجی، مصالح غرب آسیا و دیگر کشورهای منطقه بهویژه همسایگان را به دور از فرو افتادن در ورطه ورشکستگی، به سمت خیر و صلاح پیش ببرد.