نگرش دستگاه قضا به تضمین امنیت سرمایهگذاری امیدوارکننده است/ سازمانهای «توسعه تجارت» و «سرمایهگذاری، کمکهای اقتصادی و فنی ایران» ادغام و سازمانی مستقل تشکیل شود/ ضرورت تدوین سند راهبردی دیپلماسی اقتصادی
- وحید عظیمنیا و رؤیا راعی - درهمتنیدگی سیاست و اقتصاد، اقتضا میکند از نگاه تک بعُدی به این دو مقوله بپرهیزم چه آنکه در عصر حاضر نمیشود بدون داشتن اقتصاد قوی به سیاستی آرام دست یافت و از طرف دیگر داشتن سیاستهای اصولی لازمه اقتصادی پایدار است.
همچنین نوع تعاملات بینالمللی کشورها در سامان اقتصادی آنها بیتأثیر نیست و اگر ابزارهای کارآمدی در اختیار داشته باشند، خواهند توانست به بهبود نسبی وضع اقتصادی کشور کمک کنند؛ «دیپلماسی» یکی از این ابزارهای تقریباً نوین است. حال اگر این ابزار صرفاً برای حوزه اقتصادی باشد ترکیب با مسمای «دیپلماسی اقتصادی» خواهد بود که وجه نظری آن همان «اقتصاد سیاسی» است.
دولت مردمی یکی از کارویژههای اساسی خود را توجه به امر مهم «دیپلماسی اقتصادی» قلمداد کرده به طوری که ۴۰ درصد ظرفیت وزارت امور خارجه به این مهم تعلق گرفته است. تحریریه سیاسی در میزگردی با حضور امیرحسین عربپور و پیمان حسنی از کارشناسان اندیشکده دیپلماسی اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع) به تبیین و تشریح این مهم نشسته است که در ادامه میخوانیم.
عربپور: وقتی از دیپلماسی اقتصادی صحبت میکنیم باید به تاریخچهای که به نوعی بعد از جنگ جهانی دوم داشتیم، برگردیم. یعنی یک سیر تحولی را بعد از جنگ جهانی دوم در نظام بینالملل شاهد بودیم که تا سال ۲۰۰۰ پیش رفت و از آن به عنوان دوران هژمونی رژیم آمریکا یاد میکنیم. یعنی بعد از جنگ جهانی دوم که پیروز جنگ به نوعی ایالات متحده بود، اروپا دچار یک سری خسارتها شد و ویرانیهای زیادی، به ویژه در آلمان وجود آمد و قدرتی که در اروپا آن دوران داشت، به زوال انجامید.
ما میبینیم که آرام آرام، آن فضای جنگی، به ویژه بعد از جنگ سرد، به سمتی رفت که نقطه عطف دیپلماسی اقتصادی مدرن شکل گرفت. وقتی ما از دیپلماسی اقتصادی حرف میزنیم به این معنا نیست که فقط در همین ۴۰ - ۵۰ سال اخیر به وجود آمده است. دیپلماسی اقتصادی یک عقبه دارد که به تجارت راه دور برمیگردد. جاده ابریشم چین که از ایران میگذشت وارد امپراطوری روم میشد، نوعی تجارت راه دور بود؛ یعنی بنیان دیپلماسی اقتصادی مربوط به امروز نیست، اما تعریف مدرنی که از دیپلماسی اقتصادی داریم مربوط به دو سه دهه گذشته است.بنیان دیپلماسی اقتصادی مربوط به امروز نیست، اما تعریف مدرنی که از دیپلماسی اقتصادی داریم مربوط به دو سه دهه گذشته است
در دیپلماسی اقتصادی از دیپلماسی برای تحقق اهداف اقتصادی استفاده میکنیم
ما تعاریف متفاوتی از دیپلماسی اقتصادی داریم. اما یک وجه اشتراکی که بین همه این تعاریف وجود دارد این است که میخواهیم از دیپلماسی برای احقاق اهداف اقتصادی استفاده کنیم. کما اینکه دلیل اینکه ما از دیپلماسیهای مضاعف هم استفاده میکنیم همین است؛ مثلاً دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی ورزشی، دیپلماسی دفاعی و دیپلماسی علمی. یعنی دیپلماسی ابزار و کلمه دوم هدف میشود. اما تعاریف دیگری هم داریم؛ وقتی وارد فضای تعاملات اقتصادی میشویم دیپلماسی دیگر ابزار نیست. شاید در تعاملات دو طرفه اقتصاد ابزار و دیپلماسی هدف شود. مثلاً تحریم؛ تحریم یک ابزار اقتصادی است، اما یک هدف سیاسی دارد.وجه اشتراکی که برای همه تعاریف دیپلماسی اقتصادی وجود دارد وجود دارد این است که میخواهیم از دیپلماسی برای احقاق اهداف اقتصادی استفاده کنیم
میزان: باتوجه به تعاریفی که از دیپلماسی اقتصادی صورت گرفت، به نظر میرسد که یک درهمتنیدگی بین اقتصاد و سیاست وجود دارد
حسنی: بله؛ اقتصاد و سیاست مخصوصاً در چند دهه اخیر و بعد از نظام ملل متحد و شکلگیری سازمان ملل و متعاقب آن سایر سازمانهای بینالمللی، در هم تنیدگی خیلی زیادی دارند و شکلگیری ریشهای اقتصاد سیاسی بین الملل هم، به دهه ۱۹۸۰ به بعد برمیگردد. این نشان میدهد هر کشوری برای اینکه بتواند نفوذ و اقتدار خودش را گسترش دهد یکی از ابزارها همان ابزار اقتصاد است؛ یعنی هیچ کشوری بدون اقتصاد نمیتواند سر پا بایستد که مثال بارز آن ترکیه است.
پیشرفت ترکیه در زمینه دیپلماسی اقتصادی
حسنی: ترکیه در حال حاضر با اتفاقات اخیری که رخ داد، مخصوصاً همین اواخر که سازمان کشورهای ترکزبان را تاسیس کرد، در حقیقت به دنبال گسترش قدرت نرم خودش است. با توجه به بعضی ملزوماتی که به لحاظ بحث قدرت سیاسی دارد، لزوماً از طریق بحث دیپلماتیک اتفاق نمیافتد. آن چیزی که ترکیه در حال پیگیری آن به خصوص در قسمت آسیای میانه، عراق و ... است، بحث اقتصاد خودش است. تا یک دهه پیش خیلی از پیمانکاران ایرانی در عراق کار میکردند و الان وقتی بررسی میکنیم میبینیم همه کارها در عراق، به دست پیمانکاران ترک سپرده شده است.
میزان: آقای عربپور اگر نظری درباره این بخش دارید بفرمایید
قطعاً توسعه منهای عدالت، مد نظر جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیست
میزان: به نظرم اینجا یک نکته اساسی وجود دارد و آن به جهانبینی (ایدئولوژی) نظام مکتبی جمهوری اسلامی بر میگردد؛ اینکه طبق قانون اساسی، از نظر ما، اقتصاد نه هدف بلکه وسلیه است؛ مایلم به این موضوع بپردازیم که آیا اساساً رویه ترکیه یا هرجای دیگه با سویه توسعه منهای عدالت در ایران قابل پیادهسازی است؟
عربپور: قطعاً توسعه منهای عدالت، مد نظر جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیست؛ این است که اقتصاد مردمی مورد تاکید رهبری هم بوده است. اگر اصل ۴۴ را به خوبی مطالعه کنیم، میبینیم که از آنچه ما فکر میکنیم متفاوتتر است. در اصل ۴۴ قانون اساسی بر سه بخش اقتصاد تاکید میشود؛ کشور فقط دولت نیست، دولت، بخش خصوصی و بخش تعاونی در آن دخیل هستند که ما بخش تعاونی را حذف کردیم و فقط بر خصوصیسازی تاکید داریم. در یکی از بخشهای دولت وظیفه رگولاتوری (تنظیمگری) دارد و باید ورود پیدا کند. اینکه دولت قبلی گفت هرچه باداباد و هرچه بازار تعیین کرد، همان شود، حرف غلطی است. هر چند که از جهتی اقتصاد اسلامی، مقداری به فضایی نئولیبرالیسم نزدیک است. اگر ما دو نحله اقتصاد دستوری مارکسیستی - کمونیستی یا اقتصاد آزاد نئولیبرالی را در نظر بگیریم و اقتصاد اسلامی وسط طیف باشد، به سمت اقتصاد نئولیبرالی میل بیشتری دارد؛ یعنی ما در اسلام، اقتصاد دستوری نداریم.در اصل ۴۴ قانون اساسی در اقتصاد بر سه بخش دولت، بخش خصوصی و بخش تعاونی تاکید میشود
میزان: حال با توجه به اینکه تعریف دیپلماسی اقتصادی را دریافتیم، نحوه استفاده دیپلماسی اقتصای چگونه است و ضرورت استفاده از آن برای جمهوری اسلامی ایران چیست؟
عربپور: از دو وجه برای جمهوری اسلامی ایران ضروری است که به دیپلماسی اقتصادی ورود کند؛ یک وجه، وجه ذاتی است. یعنی ایران به مثابه ایران، فارغ از اینکه جمهوری اسلامی است یا نیست. این ایرانی که باید دیپلماسی اقتصادی را سرلوحه کار خود قرار دهد. ایران از نظر ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، منابع نفت و گاز منابع معدنی کشاورزی آب و هوایی اتصال به دریاها جمعیت و ۱۵ همسایه مستقیم و ۱۰ همسایه غیر مستقیم، موقعیتهای بینظیری دارد. ایران فارغ از اینکه نظام جمهوری اسلامی است، باید به دیپلماسی اقتصادی ورود کند. پس به صورت ذاتی ضرورت دارد که ایران به دیپلماسی اقتصادی ورود کند.
اقتصاد مقاومتی با اقصاد ریاضتی اشتباه گرفته میشود/ دولت قبل دیپلماسی را بدنام کرد
وجه دوم، وجه هویتی است. یعنی ما جمهوری اسلامی ایران هستیم و به چند دلیل باید دیپلماسی اقتصادی را مورد توجه خود قرار دهیم. جمهوری اسلامی ایران در سند چشم انداز ۲۰ ساله گفته است که ایران باید تا سال ۱۴۰۴ قدرت اقتصادی اول منطقه جنوب غرب آسیا بشود. ایران در سال ۸۴ خودش را در ۲۰ سال بعد به عنوان قدرت اقتصادی جنوب غرب آسیا دیده است؛ این چگونه ممکن است؟ اقتصاد مقاومتی به درونزایی و برونگرایی اشاره دارد.
عدهای اقتصاد مقاومتی را بد فهمیدهاند و از آن اقتصاد ریاضتی برداشت کرده و رابطه با بیرون را قطع کردهاند. متاسفانه دولت قبل طوری دیپلماسی را بدنام کرد که بعضیها از اینکه بگویند باید با کشورهای مختلف به ویژه پیرامونی خودمان تعامل کنیم، میترسند. خود اصل دیپلماسی چیز بدی نیست و فقط یک ابزار است. عملکرد بد دولت دوازدهم و نفهمیدن درست برخی از کارشناسان، ما را از سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی دور کرده است. بند ۱۰، ۱۱، ۱۲ و ۱۳ اقتصاد مقاومتی به طور کلی مربوط به دیپلماسی اقتصادی است. بند ۱۲ صراحتاً استفاده از ابزارهای دیپلماسی اقتصادی برای رسیدن به اهداف اقتصادی را مورد تاکید قرار داده است، اما عدهای آن را بیان نمیکنند.بند ۱۲ اقتصاد مقاومتی صراحتاً استفاده از ابزارهای دیپلماسی اقتصادی برای رسیدن به اهداف اقتصادی را مورد تاکید قرار داده است، اما عدهای آن را بیان نمیکنند
وجه دیگر آن تحریم است. اگر تحریم آفند باشد، دیپلماسی اقتصادی پدافند است. جمهوری اسلامی جزو کشورها و نظامهایی است که تحریم میشود و از همان بدو تولد تا الان اوضاع بدتر شده است و ما هم خیلی دور نمایی نمیبینیم که به زودی این تحریمها برداشته شود. اگرچه دیپلماسی اقتصادی پدافند تحریم است، اما لغو تحریمها و نبودن تحریمها، دیپلماسی اقتصادی را شکوفا میکند، ولی حالا که تحریمها وجود دارد، دیپلماسی اقتصادی به کمک کشور میآید. تعداد جمعیت همسایه که حدود ۶۰۰ میلیون نفر، ظرفیتی بینظیر است. آمریکا که نمیتواند مرز زمینی ایران را مسدود کند و حداکثر بیمه، کشتی نفتی و... را تحریم میکند و ما با کشورهای پیرامونی مثل افغانستان، پاکستان، عراق و ... رابطه خواهیم داشت. پس اگر بگوییم تحریم یک آفند است، دیپلماسی اقتصادی با همسایگان پدافندی برای آن است.
بزرگترین خلأ ما فقدان سند در زمینه دیپلماسی اقتصادی است
میزان: نحوه و ضرورت استفاده از دیپلماسی اقتصادی به صورت تئوری مطرح شد؛ حال مایلیم بفرماید که عملیاتی کردن و پیادهسازی آن چگونه میسور است؟
حسنی: در خصوص عملیاتی کردن و پیاده کردن دیپلماسی اقتصادی نکتهای که وجود دارد این است که ما در عملیاتی کردن آن با چند چالش مواجهیم؛ ابتدا، یکسری از چالشها ساختاری است. چالشهای ساختاری ما این است که دولتمردان و کسانی که متصدیان امر هستند، هنوز نمیدانند باید چه کار کنند. بزرگترین خلأ ما فقدان سند در زمینه دیپلماسی اقتصادی است. دولت دوازدهم ابراولویت خود را دیپلماسی اقتصادی قرار داد، ولی نقشهراه نداشت.
میزان: آیا برای هدایت کردن وزارتخانهها، نهادها و ارگانها در کنار هم، وجود یک نهاد بالادستی لازم است؟
حسنی: با توجه به تجربیات قبلی و در بعضی از کارهایی که انجام شده و در آن موفق بودیم، اگر تصمیمگیران به این نتیجه رسیدند که حتماً باید نهاد مستقلی تشکیل شود باید انجام شود. نکتهای که وجود دارد این است که برخی از کشورها، عنوان وزارت امور خارجه را صرفاً وزارت امور خارجه نمیگویند؛ بعد از آن تجارت بینالملل را هم در ادامه عنوان آن به کار میبرند و معنی آن این است که ما انتظار داریم تجارت بینالملل را هم جلو ببرد. با توجه به ساختار سیاسی وزارت امور خارجه، خودمان باید ببینیم که در یک معاونت به نام دیپلماسی اقتصادی میتوان آن را جلو برد یا نه. با این حال انتظار عملیاتی کردن دیپلماسی اقتصادی همچنان از وزارت امور خارجه است.انتظار عملیاتی کردن دیپلماسی اقتصادی از وزارت امور خارجه است
عربپور: چندین نهاد درگیر دیپلماسی اقتصادی هستند؛ ۱. وزارت امور خارجه، ۲. سازمان توسعه تجارت، ۳. گمرک، ۴. سازمان سرمایه گذاری خارجی، ۵. اتاقهای بازرگانی، ۶. سازمان بنادر، ۷. مناطق آزاد و ۸. معاونتهای بینالملل وزارتخانهها. مشکلی که وجود دارد این است که وقتی ما از دیپلماسی اقتصادی صحبت میکنیم، نگاهها به سمت وزارت امور خارجه میرود و وقتی از تجارت صحبت میکنیم نگاهها به سمت سازمان توسعه تجارت میرود. تجارت جزئی از دیپلماسی اقتصادی است؛ دیپلماسی اقتصادی مساوی با تجارت خارجی نیست. ما در دیپلماسی اقتصادی سه نوع دیپلماسی داریم؛ دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی تجاری و دیپلماسی شرکتی.
بدنه وزارت خارجه باید تغییر کند
بدنه وزارت خارجه باید سریع تغییر کند ما هنوز یک بدنه بازنشسته در وزارت امور خارجه داریم که بعضاً تعدادی از آنها قصد رفتن ندارند. باید نیروی جدید اقتصادی استخدام شود و اداره آموزشهای اقتصادی وزارت خارجه تقویت شود. اگر قرار است بدنه وزارت خارجه سیاسی بماند، باید دورههای اقتصادی و آموزش ببینند و همچنین از حالا به بعد هم بیشتر نیروهای اقتصادی جذب کنند.
ضرورت استقلال سازمان توسعه تجارت
سازمان توسعه تجارت ما قوی است؟ قطعاً قوی نیست! زمانی که ما وزارت بازرگانی داشتیم، سازمان توسعه تجارت زیر نظر وزارت بازرگانی بود و بعد از حذف آن، در زیر مجموعه وزارت بزرگ صنعت، معدن و تجارت قرار گرفت. از نظر من بال و پر سازمان توسعه تجارت زده شده است. این سازمان باید قوی و مستقل شود و به عنوان معاون رئیس جمهور ادامه مسیر دهد. پس اگر سازمان توسعه تجارت بخواهد در همین ساختار باشد هیچ تغییر مثبتی نخواهد داشت هر چه هم مدیران ارشد آن تغییر کند هم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. TPOها در کشورهای دیگر عمدتاً مستقل هستند و قدرت اختیار بیشتری دارند.TPOها در کشورهای دیگر عمدتاً مستقل هستند و قدرت اختیار بیشتری دارند
سکوت برخی از سازمانهای مسئول در زمینه دیپلماسی اقتصادی
مورد بعدی سازمان سرمایه گذاری خارجی است؛ چرا بحثی از این سازمان نمیشود؟ «سازمان سرمایهگذاری خارجی و کمکهای فنی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران» که ما فقط فکر میکنیم دیپلماسی اقتصادی یعنی سازمان توسعه تجارت، چه کار میکند؟ اصلاً این درست است که زیر نظر وزارت اقتصاد باشد؟ کجای دنیا سازمانهای سرمایهگذاری زیر نظر وزارت اقتصاد هستند؟ در دنیا عمدتاً سازمانهای سرمایهگذاری به دلیل اینکه جنس تجاری دارد یا در وزارت بازرگانی است، یا مثل ما زیر نظر وزارت صنعت، معدن و تجارت قرار دارد. پیشنهاد این است که یک سازمان مستقل که هم حوزه توسعه تجارت و هم سرمایهگذاری را شامل میشود، تشکیل شود.یک سازمان مستقل که هم حوزه توسعه تجارت و هم سرمایهگذاری را شامل میشود، تشکیل شود.
بحث خلأ قانونی در دیپلماسی اقتصادی جدی است
حسنی: ما در دیپلماسی اقتصادی چالشهای ساختاری داریم؛ بحث خلأ قانونی که در این زمینه داریم جدی است. در چند سال اخیر رهبر حکیم انقلاب بسیار روی بحث تولید مانور داشتند. ولی وقتی بررسی میکنیم، واقعاً چند قانون در زمینه حمایت از تولید، تصویب و اجرایی شده است؟ قانون حمایت از تولید مربوط به قبل از پیروزی انقلاب است. ما در بحث سرمایهگذاری خارجی چند قانون داریم که به صورت جدی آسیب ندیدن سرمایه را تضمین میکند؟ اگر اتفاقی برای سرمایه سرمایهگذار بیفتد، باید به سراغ چه کسی رفت؟ قوه قضاییه میتواند در بحث نظارت و چه در بحث ابتکاراتی که در قانونگذاری دارد، کار را جلو ببرد. اگر بخواهیم رشد اقتصادی داشته باشیم باید سرمایهگذاری داشته باشیم؛ یکی از ارکان آن توسعه قضایی است که منجر به امنیت سرمایهگذاری میشود.
میزان: ظاهرا آقای عربپور در این خصوص نکتهای دارند.
عربپور: سازمانها باید پاسخگو باشند که الان در حال انجام چه کاری هستند یکی از وظایف سازمان بازرسی کل کشور این است که روی عملکرد سازمانهای کشور نظارت کند؛ مثلاً از سازمان توسعه تجارت و سازمان سرمایه گذاری و معاونت دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه که مربوط به دولت است، بازرسی به عمل بیاید، گزارش بگیرد که این سازمانها مشغول انجام چه کاری هستند. عدهای به خاطر اینکه خیالشان راحت است که کسی نمیبیند اقدام خاصی نمیکنند.سازمان بازرسی کل کشور بازرسی به عمل بیاورد و ببیند که سازمانها مشغول انجام چه کاری هستند
میزان: آقای حسنی نظر شما چیست؟
حسنی: متاسفانه نهادهایی که ما داریم به صورت جزیرهای عمل میکنند. اگر لزوم همسو بودن و همراستا بودن را درک کنیم و اقدامات آنها را در یک راستا قرار بدهیم، مسلماً بازدهی بالاتری خواهند داشت؛ ولی متاسفانه در وضعیتی که به دلیل ساختار یا خلأ قانونی مشاهده میکنیم، نهادها با هم کنار نمیآیند و با هم کار نمیکنند. وقتی اینها هم راستا و همجهت شوند و یک بالاسری از آنها جواب بخواهد و تصمیمگیران ما بدانند چه اتفاقی در حال افتادن است، مسلماً نهادها در یک راستا قرار خواهند گرفت و کار جلو خواهد رفت.اگر لزوم همسو بودن و همراستا بودن نهادهای مرتبط با دیپلماسی اقتصادی را درک کنیم و اقدامات آنها را در یک راستا قرار بدهیم، مسلماً بازدهی بالاتری خواهند داشت
میزان: دولت قبلی ادعا میکرد که قصد تعامل با دنیا را دارد، چقدر توانست در تعامل با دنیا و به تبع آن، در دیپلماسی اقتصادی موفق باشد؟ آیا به این سمت رفتند و موفق نشدند یا اساساً حرکتی به این سمت نداشتند؟
عربپور: دولت یازدهم و دوازدهم اولویت خودش را رفع تنش با دنیا و حل مشکلات اقتصادی با رفع کامل تحریمها قرار داد. این نگاه از یک جهت هم خوب است که دولتی با یک نگاه مشخص سرکار میآید حتی اگر نگاه غلطی هم وجود داشته باشد. دولت یازدهم گفت نسخه من این است که مشکلات اقتصادی را با رفع تنش با دنیا و لغو تحریمها برداریم چیز دیگری بلد نیستیم. خود آقای رئیسجمهور در جلسه بعد از برگشتن تحریمها در بانک مرکزی گفت که من غیر از رفع تحریمها بلد نیستم. من یک فهمی دارم و آن این است که باید با دنیا رفیق شد و دنیا یعنی همین آمریکا که در این صورت همه مشکلات اقتصادی حل میشود. این یک نگاه است؛ حالا این نگاه درست است؟ قطعاً درست نیست. به این دلیل که شما فقط یک بُعد را دیدهاید و فقط فضا را به سمت رفع تنش بردهاید، اما درون زایی چه میشود؟ چرا فقط میگویید آمریکا و اروپا؟ چرا فرصت چین سوزانده شد؟ چرا یک جاهایی فرصت روسیه سوزانده شد؟ ما حتی داشتیم کشورهای منطقه را هم از دست میدادیم. سید حسن نصرالله بعد از برجام و پیادهروی وزیر خارجه پیشین ایران و وزیر خارجه پیشین آمریکا، گفت که باور کنید جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلامی است و حامی محور مقاومت است یعنی حتی رابطه ما با کشورهای محور مقاومت هم داشت به هم میخورد. این نشان میدهد که سیاست خارجی ما متوازن نبود. تنش زدایی و اصل اینکه دشمن کنار برود بد نیست؛ اما تنش زدایی که با آن مواضع اصولی و منافع ملی حفظ شود. اگر تنشزدایی این باشد که هر چه داریم بدهیم، نام آن دیگر تنشزدایی نیست، این تسلیم شدن است.
تعامل سازنده با جهان بر اساس اصل حکمت، عزت و مصلحت درست است
متاسفانه یک بار هم رهبر معظم انقلاب گفتند که دولت در قضیه برجام عجله کرد. این عجله هم ناشی از این بود که رئیسجمهور خواست هر چه سریعتر برجام امضا شود تا بتواند به انتخابات ۹۶ برسد. دولت یازدهم و دوازدهم موفق نبود، زیرا ما باید بر اساس خروجی صحبت کنیم نه بر اساس شعار. تعامل سازنده با جهان که رئیسجمهور قبلی به آن اشاره داشت، جمله سند چشم انداز است. حرف حرف درستی است، ولی ادامه دارد؛ تعامل سازنده با جهان بر اساس اصل حکمت، عزت و مصلحت اگر این سه مورد حفظ میشد تعامل سازنده با دنیا حرف درستی بود.تعامل سازنده با جهان که رئیسجمهور قبلی به آن اشاره داشت، جمله سند چشم انداز است.
در دولت یازدهم و دوازدهم دیپلماسی اقتصادی ذبح شد
دولت یازدهم و دوازدهم یک نگاه تکبُعدی به سیاست خارجی داشت و نگاهش در چهار سال اول، دیپلماسی اقتصادی نبود. صرفاً برجام در اولویت این دولت قرار داشت. اما وقتی ترامپ برجام را پاره کرد و کارکرد تحریمها با شدت بیشتری برگشت، میتوان گفت که نظریه دولت قبلی نابود شد. دولت دوازدهم همان زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، تمام شد و در این دو سه سال کشور فقط اداره شد، اما دیگر توسعه نداشتیم. به دلیل اینکه نظریه دولت قبلی از بین رفت. وزیر وقت امور خارجه در جلسه رای اعتماد مجلس در سال ۹۶ دیپلماسی اقتصادی را مطرح کرد و گفت اولویت دولت ما دیپلماسی اقتصادی است. این اولین بار بود که کلمه دیپلماسی اقتصادی مورد بحث قرار گرفت و ساختار وزارت خارجه را عوض کرد و معاونتی به نام معاونت دیپلماسی اقتصادی تشکیل شد. اما اینکه بخواهیم بگوییم دیپلماسی اقتصادی تا مرداد ۱۴۰۰ به دست دولت دوازدهم جلو رفت، میتوان گفت تقریباً هیچ چیزی عاید ایران نشد. به دلیل اینکه ما صرفاً با ساختارسازی نمیتوانیم چیزی را درست کنیم. ساختار قالب میدهد، اما محتوا هم باید تقویت شود.
سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین یک نقشه راه دیپلماسی اقتصادی است
میزان: دولت سیزدهم حدود ۱۰۰ روزی است که روی کار آمده است، با توجه به این که این دولت یکی از کارویژههای خود را تقویت و استفاده از ظرفیت دیپلماسی اقتصادی عنوان کرده است و همچنین حدود ۴۰ درصد از برنامه وزارت امور خارجه به دیپلماسی اقتصادی اختصاص پیدا کرده است، تا کنون دولت چقدر توانسته در این زمینه و موفق باشد و چه گامهایی در این زمینه برداشته است؟
عربپور: دولت سیزدهم دولتی است که اولویت خود را در دیپلماسی اقتصادی قرار داده است. سوالی که در مناظرات انتخاباتی در مورد دیپلماسی اقتصادی پرسیده شد برای آقای رئیسی مطرح شد و ایشان هم پاسخ خوبی دادند که دیپلماسی اقتصادی در اولویت ما قرار دارد؛ به خصوص دیپلماسی اقتصادی با همسایگان. دولت تشکیل شد و با روی کار آمدن آقای امیرعبداللهیان و انتصاب آقای دکتر صفری به عنوان معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه، این را تا حدی در صحنه عمل هم نشان داد. کما اینکه آقای امیرعبداللهیان هم در جلسه رای اعتماد خود نکتهای را مطرح کردند که ۴۰ درصد از برنامه وزارت امور خارجه، دیپلماسی اقتصادی است. شناختی هم که ما از آقای دکتر صفری داریم بدون اغماض میتوان گفت که واقعاً عملیاتی و عملگرا هستند و هم نگاه اقتصادی دارند و هم کار اقتصادی کرده و آن را درک میکنند و به دلیل اینکه ارتباط خوبی در سوابق ایشان با روسیه و چین وجود دارد، در بحث سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین هم میتواند تحولی اتفاق بیفتد.بدون اغماض میتوان گفت که معاون جدید دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه واقعاً عملیاتی و عملگرا هستند و هم نگاه اقتصادی دارند و هم کار اقتصادی کرده و آن را درک میکنند
میزان: حالا که از آقای صفری سخن به میان رفت، مایلم درباره نقشه راه همکاری ایران و چین هم بفرمایید و اینکه آیا این سند مصداق دیپلماسی اقتصادی تلقی میشود؟
عربپور: بله همینطور هست؛ سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین را واقعاً یک نقشه راه دیپلماسی اقتصادی میدانم. عمده بندهایی که از این سند منتشر شده است، دیپلماسی اقتصادی است و برآورد این است که بر اساس این سند، چینیها ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری میکنند. این سند باید به یکسری قراردادهای تخصصی جزئی الزامآور برسد. با اطلاع باید عرض کنم که هنوز خیلی از دستگاههای کشور نمیدانند که میخواهند در این سند با چین چه کنند. این درد است که ما قراردادی را امضا کردیم، ولی هنوز نه وزارت امور خارجه نه وزارت جهاد کشاورزی نه وزارت صمت و دیگر وزارتخانهها و نهادها نمیدانند باید چه کار کنند. این مربوط به ضعف دستگاههاست. شش سال از مطرح شدن این سند گذشت و ما تازه در فروردین سال ۱۴۰۰ سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین را امضا کردیم.سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین را واقعاً یک نقشه راه دیپلماسی اقتصادی میدانم
میزان: نکته پایانی را درخصوص بحث امروز که محور آن به کارگیری دیپلماسی اقتصادی بود، بفرمایید.
حسنی: برای جمعبندی نکتهای که وجود دارد این است که کشوری مثل ما با توجه به موقعیت خاصی که داریم، ناگزیر از این هستیم که بحث دیپلماسی اقتصادی توجه کنیم. یعنی ما هر کاری کنیم باید به این نکته توجه کنیم. مهمترین و اصلیترین کار هم در وهله اول، تلاش دولت و دستگاههای تصمیمگیر برای تدوین سند جامع دیپلماسی اقتصادی است. تا زمانی که ما آن نقشه راه را نداشته باشیم تمام موانع که برطرف شده باشد، نمیتوانیم کاری کنیم و مسلماً ورود به دیپلماسی اقتصادی دچار چالش خواهد بود و تدوین این سند هم با همکاری همه نهادها ممکن خواهد بود.
عربپور: نتیجه تدوین این سند باید در تعامل دولت و مجلس دیده شود. به دلیل اینکه سندهای ملی یا باید توسط دولت تنظیم شود و یا مجلس در قالب طرح آن را به صورت قانون در بیاورد؛ بنابراین در سند جامع دیپلماسی اقتصادی یا بهتر بگوییم، سند ملی دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران که در آن نقشه راه، وظایف ساختارها، راهبردها و استراتژیهای تجاری ورود به بازار هر کشور، مشخص میشود امید است که نهادهای مربوطه تعارض نداشته باشند. این سند به نوعی تبدیل به تعامل بین دولت و مجلس میشود و باید کارگروه مشترکی شامل اندیشکده ها، نمایندگان دولت و مجلس در آن حضور داشته باشند تا این سند را تنظیم کنند.