- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
وبگاه روزنامه روسی «پراودا» در ۲۵ اوت ۲۰۱۷ مقالهای با عنوان «شکست نتانیاهو در سوچی: آنچه در مثلث روسیه_ ایران_ رژیم صهیونیستی روی میدهد» منتشر کرد که در آن آمده بود نتانیاهو در زمان ملاقات با پوتین اظهار کرده است که سپاه پاسداران ایران و حزبالله قصد دارند از سوریه به سرزمینهای اشغالی حمله کنند؛ اما با وجود حالت هیجانی نخستوزیر رژیم صهیونیستی، پوتین با حفظ آرامش اعلام کرد که «ایران شریک استراتژیک روسیه در خاورمیانه است، اگرچه رژیم صهیونیستی نیز برای روسیه شریک مهمی در منطقه محسوب میشود».
در ادامه، نویسنده بیان میکند که «نتانیاهو گفت ایران باید به موقع متوقف شود؛ این کشور قصد نابودی رژیم صهیونیستی را دارد. او تصویر وحشتناکی را برای پوتین ترسیم کرد.
نتانیاهو همچنین به پوتین گفت که رژیم صهیونیستی نگران حضور ایران در بحران سوریه است. به گفته نتانیاهو، ایران به بهانه حل بحران سوریه، در حال توسعه حضور خزنده خود در خاورمیانه است و رفته رفته لبنان، عراق و یمن هم به حوزه نفوذ ایران تبدیل میشوند.»
در ادامه، نویسنده مقاله نمونههای واقعی حضور ایران را در منطقه ذکر میکند و چنین نتیجهگیری میکند که تهران در حال حاضر برای مسکو تنها وزنه تعادل در برابر ائتلاف کشورهای ثروتمند عربی است که تلاش دارند با فشار آمریکا «ناتوی عربی»ای را به وجود بیاورند تا بتوانند قواعد بازی آمریکایی در کل خاورمیانه را اجرا کنند. دقیقاً به همین دلیل روسیه به توسعه نفوذ ایران در منطقه علاقهمند است.
مقاله با این جمله پایان میرسد که «رژیم صهیونیستی دوست روسیه است؛ ولی تلآویو نمیتوانند به روسیه بیاموزد که مسکو باید بر روی چه گروهی در خاورمیانه سرمایهگذاری کند»
پلتیکوم در تحلیل این اخبار عنوان کرد که مقاله جنجالی «پراودا رو» به شدت مقامات صهیونیستی را آزرد و «در متقابل» از طرف صهیونیستی را در پی داشت. یکی از مقامات عالی رتبه صهیونیستی که در هماهنگی دیدار نتانیاهو و پوتین نقش داشته، در مصاحبه با نشریه صهیونیستی «وستی» اعلام کرد که نتانیاهو بعید میدانست بتواند مواضع رئیس جمهور روسیه را تغییر دهد.
رژیم صهیونیستی موضع خود را آشکار چنین اعلام کرد «صبر رژیم صهیونیستی نامحدود نیست. کسی که نگرانی ما را درک نکند. نباید فردا از تغییر استراتژی ما تعجب کند. ما به شما هشدار دادیم. شما انتخاب خود را انجام دادید. ما هم انتخاب خود را داریم. اگر کرملین و رسانههایش میخواهند شرایط را به گونه دیگری ببینند. این مشکل آنهاست»
در مجموع باید گفت روسیه پساشوروی قصد تنشزدایی در روابط با رژیم صهیونیستی را بنا بر ملاحضات پیش گفته ندارد و در خصوص مسئله ایران نیز همواره میکوشد که برای رژیم صهیونیستی فرصت انتقال دغدغههایش را فراهم سازد و تا جایی که ملاحظات راهبردی روسیه در منطقه و جهان تحتالشعاع قرار نگیرد سعی دارد با این رژیم هماهنگیهای امنیتی و سیاسی داشته باشد.
اما از منظر راهبردی، تضعیف روابط با ایران به عنوان یکی از اهرمهای اصلی موازنهساز قدرت درمنطقه خاورمیانه در مقابل غرب، برای روسیه توجیه ندارد و حاضر به معامله و امتیازدهی در ازای کسب منابع غیر راهبردی نیست.
همانگونه که پیشتر نیز یادآوری شد. روسیه، منطقه خاورمیانه را در لایه دوم منافع خود تعریف میکند و آن را در دایره منافع حیاتی مانند منطقه خارج نزدیک خود قرار نمیدهد.
باتوجه به این مسئله، در صورتی که وضعیت حادی برای منافع حیاتی روسیه در لایه خارج نزدیک این کشور واقع شود و یا بقامندی سیاسی دولت در عرصه داخلی با چالش و فشار افکار عمومی مواجه شود، امکان معامله مقطعی با قدرتهای بزرگ بر سر دستاوردهای خاورمیانهای، برای استخلاص از وضعیت انسداد یاد شده، درازای به دست آوردن امتیازدهی راهبردی، بعید نخواهد بود. طبیعتاً روسیه از مشکلات اقتصادی و ضعفهای ساختاری خود آگاهی کامل دارد؛ اما رفع دغدغههای تاکتیکی در ازار چشمپوشی از سیاست بازدارندگی راهبردی تحققناپذیر است.
بنابراین، حضور روسیه در خاورمیانه مبتنیبر اصول موازنه راهبردی قدرت صورتبندی شده است و فقط در صورتی احتمال پذیرش عقبنشینی مقطعی و معامله بر سر اتحادهایش در این منطقه قابل طرح است که یا اساساً الگوی نظم راهبردی کنونی جهان دستخوش تحولات بنیادین شود، یا اینکه آمریکا در مسائل مربوط به اوکراین امتیاز راهبردی به روسیه بدهد؛ و یا غرب تماماً از اوکراین عقبنشینی کند و این کشور به حوزه نفوذ روسیه بازگردد که این مسائل اموری کاملاً ذهنگرایانه و غیر منطبق با واقعیات پیچیده صحنه است و به نظر نمیرسد حداقل در کوتاه مدت و میان مدت قابل تحقق باشد.
انتهای پیام/