توازن و هوشمندی در دیپلماسی
_ پرویز سروری در روزنامه حمایت نوشت: جمهوری اسلامی ایران سیاست برجامی خود را مبتنی و متمرکز بر لغو تحریمهای غیرقانونی آمریکا تنظیم کرده و هرگونه مذاکره برسر مفاد توافق هستهای را قویاً رد کرده است. بر اساس راهبرد جدید و هوشمندانه دستگاه دیپلماسی، آمریکا اکنون کشوری خارجشده از توافق هستهای به شمار میرود و به همین دلیل نمیتواند برای عضو دیگری که پایبندی صددرصدی به تعهداتش داشته شرط و شروط تعیین کرده و چارچوب مشخص کند.
در همین راستا، «علی باقری کنی»، معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان در گفتگو با روزنامه انگلیسی «گاردین» به تشریح مواضع کشورمان پرداخت و به طرفهای غربی یادآور شد؛ «نقطه شروع مذاکرات لغو تحریمهای غیرقانونی آمریکاست و این کشور باید تضمین دهد دوباره از توافق هستهای خارج نمیشود.» علاوه بر این، «قدرتهای اروپایی هم باید تضمین دهند که بدون توجه به موضع آمریکا با ایران تجارت خواهند کرد... برجام چارچوب مشخصی دارد و مسائل دیگر به آن مرتبط نیستند.» در این خصوص چند نکته گفتنی است.
۱. کاخ سفید درصدد ایجاد اجماع با گروه ۱+۴ علیه ایران است. تمام هم و غم آمریکا بازگشت به برجام بدون موافقت ایران بوده و در این مسیر تلاش میکند با حداقل هزینه و جلب همراهی تروئیکای اروپایی این کار انجام شود. واشنگتن در این میان، امید ویژهای به انگلیسیها دارد چراکه پاریس و برلین را برای اتخاذ مواضع سختگیرانهتر علیه تهران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحتفشار قرار داده و بدون توجه به تبعات خروج یکجانبه و غیرقانونی آمریکا از توافق هستهای، از ایران خواسته است تا فرصت موجود برای بازگشت به برجام را محترم بشمارد! این بدان معناست که اروپا خواستار بازگشت بدون هزینه آمریکا به خانه اول است، اما از ایران میخواهد شروطی را بپذیرد که در متن برجام وجود ندارد.
۲. در حقیقت، سیاست فعلی آمریکا و متحدان اروپاییاش تهدید ضمنی کشورمان در جهت کوتاه آمدن از تعیین شرط برای ورود مجدد واشنگتن به توافق هستهای است. واشنگتن و بروکسل نهتنها پیششرطهای ایران را موجه نمیدانند بلکه معتقدند مذاکرات وین از هر جا که متوقفشده باید دوباره از سر گرفته شود. گروه مذاکرهکننده فعلی با سفر به کشورهای اروپایی میکوشد تا طرفهای غربی را با خطمشی جدید ایران آشنا کرده و به آنها تفهیم نماید که نقطه شروع مذاکرات، لغو تحریمهاست، نه بازگشت به گذشته و چانهزنی بر سر توان دفاعی نفوذ منطقهای کشورمان.
۳. از طرفی آمریکا در صورتی میتواند عضوی پایبند، متعهد و مسئول به برجام باشد که بتواند برای تداوم الزامات و تعهداتش تضمینهای کاملاً معتبر ارائه کند. نامه اخیر ۱۷ نماینده کنگره آمریکا به «جو بایدن»، مبنی بر توقف مذاکرات به بهانه حمله به پایگاه آمریکا در منطقه «التنف» واقع در مرز عراق و سوریه، حاکی از آن است که نمیتوان به آمریکا بهعنوان یک طرف مذاکرهکننده اعتماد کرد. نویسندگان نامه صراحتاً تأکید کردهاند که چنانچه جمهوریخواهان کنترل کنگره را در دست بگیرند، بهطور حتم به توافق احتمالی پایبند نخواهند ماند. این در حالی است که کاهش مداوم مقبولیت بایدن و افزایش تدریجی وجهه جمهوری خواهان حاکی از آن است که ترکیب آتیه کنگره در انتخابات میاندورهای سال آینده به نفع جمهوریخواهان تغییر خواهد کرد.
۴. صرفنظر از اینکه آمریکا چه رویکردی در قبال مذاکرات خواهد داشت، ایران نمیپذیرد که اروپا با قیام و قعود دولتمردان کاخ سفید، موضع خود را تغییر دهد و قرارهای تجاری خود را فراموش کند. تکرار بهانههایی همچون فشار آمریکا در جریان ایجاد ساز و کار «اینستکس» و بهانهتراشی با اشاره به فشارهای کاخ سفید، بازی با کارت سوخته است و ایران زیر بار آن نخواهد رفت. اروپا همانگونه که شریک سود برجام است، در صورت بدعهدی آمریکا باید خسارت وارده را جبران کند.
۵. اگر بناست کشوری برای دور جدید گفتگوها شرط بگذارد، این ایران است که باید مطالباتش جدی گرفته شود؛ در غیر این صورت، با استفاده از ظرفیتهای منطقهای و ائتلاف و اشتراک با قدرتهای شرق آسیا، جمهوری اسلامی میتواند بر اکثر مشکلات موجود فائق آید. افزایش میزان اورانیوم غنیشده برای مقاصد صلحآمیز و عضویت در «پیمان همکاریهای شانگهای» دو مورد از توانمندیها و ظرفیتهای مقاومت فعال ایران در برابر تحریمهای نخنما شده و رو به تضعیف است.
۶. فرسوده شدن شاکله تحریمها بهموازات تقلای اروپا و آمریکا برای باز کردن دوباره پرونده موشکی و منطقهای در دل مذاکرات، به این جهت است که آنها دریافتهاند ایران با استفاده از تجارب و مهارتهای خود، زهر تحریمها را گرفته و حتی افقهای جدیدی برای اقتصادش ایجاد کرده است؛ لذا حنای فشارهای اقتصادی دیگر رنگی ندارد و برای بازسازی این بنای فرسوده و در حال فروپاشی، باید از ابزارهای جدید ناظر به تحدید مؤلفههای قدرت ایران استفاده کنند.
به عبارت دیگر، اگر تا پیش از این راهبرد بهاصطلاح فشار حداکثری، کارگر بود و از داخل بازخوردهای مورد انتظارشان ازجمله خالی بودن خزانه و پیوند زدن همه امور به توافق را دریافت میکردند، امروز با شرایط کاملاً متفاوتی مواجه هستند که نهتنها دولت و مجموعه حاکمیت ایران زیر بار شروط آنها نمیروند، بلکه صحنه را بهگونهای آراستهاند که در صورت عدم پذیرش پیششرطها، فرصت همکاری و تعامل با ایران را به نفع رقبای خود از دست خواهند داد.
۷. شاید بتوان گفت که تنها ابزار و در واقع بهانه آمریکا و اروپا ناظر به گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد. «رافائل گروسی» چندی پیش عنوان کرد که بدون نظارت آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران، احیای برجام به فرجام نمیرسد. این در حالی است که بروکسل و واشنگتن با احتیاط بسیار زیاد از این مستمسک استفاده میکنند، چراکه احیای فشارهای گذشته ممکن است منجر به بازنگری ایران در عضویت در پروتکل الحاقی شود؛ و بالاخره اینکه سیاست جاری کشور حاکی از آن است که ایران اقتصاد خود را به غرب گره نمیزند و از همه ظرفیتهای موجود در راستای سیاست خارجی متوازن و هوشمندانه بهره خواهد برد. اروپا و آمریکا اگر صادقانه رفتار کنند، نتیجه خواهند گرفت، اما اگر ویترین سیاست اعلامی خود را مغایر با سیاست اعمالی بچینند، برآیندی جز آنچه در گذشته به دست آوردند، عایدشان نخواهد شد.