فلج تحلیلی و راهکارهای مقابله با آن
_ ترس از بروز خطا و یا یک اشتباه در تصمیم گیری، وسواس و یا هر چیز دیگر را شاید بتوان فلج تحلیلی نامید که بسیاری از افراد را دچار خود میکند و از این رو قصد داریم تا راهکارهایی را برای این افراد ارائه دهیم.
فلج تحلیلی به چه معناست؟
فلج تحلیلی درست در زمانی رخ میدهد که ترس از ایجاد خطا یا ایجاد یک راهحل برتر، بر انتظارات واقع گرایانه یا ارزش بالقوه موفقیت در تصمیمگیری به موقع، بیشتر شود و با توجه به این امر، این عدم تعادل میتواند سبب تصمیمگیری سرکوبشده در تلاش ناخودآگاه برای حفظ گزینههای موجود شود و از بین رفتن اختیارات میشود و در نهایت سبب فلج فرد و عدم نتیجه گیری فرد میشود.
این مسئله میتواند به یک مشکل بزرگتر در شرایط بحرانی تبدیل شود، حالتی که در آن باید به یک تصمیم مشخص ختم شود، اما فرد دیگر در آن زمان قادر به ارائه سریع پاسخ به اندازه کافی نیست، بهطور بالقوه سبب ایجاد یک مسئله بزرگتر از آن موضوعی میشود که آنها تصمیم گرفتهاند.
باید بدانید که فلج تحلیلی ریشه در ذهن دارد و از این رو توجه به احساسات درونی در نقطه مقابل آن قرار دارد، به این ترتیب، یک فرد ممکن است تصور کند که در فاصله نزدیکی از یک راه حل خوب قرار گرفته و در تعقیب بی پایان آن متوقف میشود، بدون اینکه مفهومی از بازده کاهش پیدا کند.
فلج تحلیلی چگونه بوجود میآید؟
زمانی که فرد ترس زیادی دارد از اینکه مبادا تصمیم اشتباهی بگیرد.
زمانی که برای تصمیم گیری وسواسی شدهاید و آنقدر محتاطانه عمل میکنید که تصمیم گیری توسط شما مدام به تاخیر میافتد.
هنگامی که فرد چنان در بین گزینههای متعدد احاطه شده و آنقدر زیاد هستند، که از انتخاب یک گزینه ناتوان شود.
زمانی که موقعیت انتخاب ساده و روشن و مشخص باشد، اما فرد به راحتی آن را سخت کرده و تبدیل به یک چالش دشوار میکند.
زمانی که به اندازهای در فکر کردن به نتیجه خروجی، درگیر میشوید و معطل میکنید که دیگر برای تصمیمگیری خیلی دیر است.
راهکارهای مقابله با فلج تحلیلی
ترجیح اهداف اصلی
پیش از ورود به فرآیند تصمیمگیری، مقصد یا هدفهای اصلی خود را برای این تصمیم مشخص کنید و پس از آن از این اهداف جهت راهنمایی در تصمیمگیری استفاده کنید.
این موضوع میتواند به شما کمک کند تا هرچه سریعتر به یک تصمیم قابل اتکاء برسید و در زمان تصمیم گرفتن، آن اهداف هم در نظر داشته باشید.
بازگشت به عقب ممنوع!
اگر پس از تصمیمگیری به عقب بازگردید، باز هم در انجام انتخاب گم میشوید و شروع به دوباره فکر کردن درباره تصمیم قبلی میکنید و گرفتار فلج تحلیلی خواهید شد؛ بنابراین بهتر است به جای اینکه دوباره شروع کنید، روی تصمیم نهایی خود بمانید.
این موضوع را به خاطر داشته باشید که زمان لازم برای تصمیمگیری را صرف کردهاید و از این بابت به نتیجه هم رسیدهاید، پس با برگشتن به عقب، تنها باعث ایجاد شک و تردید درباره تصمیم خود میشوید.
خواستههای دل خود را نادیده نگیرید!
فلج تحلیلی ریشه در ذهن دارد و توجه به احساسات درست رو به روی آن قرار دارد.
این موضوع دقیقا همانند چیزی است که سبب میشود فست فود بگیریم یا برای پروژه خاصی داوطلب شویم.
اگر شما روی دو گزینه به یک اندازه وسواس داشتید، موردی را انتخاب کنید که بیشتر دوست دارید و دیگری را نادیده بگیرید.
این موضوع را در نظر بگیرید که دوست داشتن شخص یا چیزی که قرار است از بین بقیه انتخاب شود، فاکتور نهایی مقایسه است و اگر هر دو را دوست دارید میتوانید از شیر یا خط، کمک بگیرید و شانسی جلو بروید.
جسارت به خرج دهید
هر چه بیشتر با احساسات ناخوشایند زندگیمان کنار بیاییم، بیشتر به هیجانها و حس درونیتان تکیه میکنید.
حالا نوبت به گام بعدی رسید تا شما بتوانید با جسارت تمام حرفتان را بزنید و از آن خجالت نکشید. حرفتان را بگویید، احساسات و نیازتان را بدون ترس مطرح کنید. اگر حرف و خواستهای دارید، جسورانه بیان کنید و نگذارید حرفهای ناگفته، ذهن شما را درگیر کرده و از هدف دورتان کند.
تصمیمات خود را اولویت بندی کنید
برای اینکه بتوانید از فلج تحلیلی دور بمانید، سعی کنید بین تصمیمات مهم و موارد به ظاهر غیر جدیتر اولویت بندی یا تمایز قائل شوید.
مواردی وجود دارد که افراد برای تصمیمات مهم خیلی خوب عمل میکنند، با این حال، در مورد تصمیمات روزمره دچار تردید میشوند و بین انتخاب آنها و گزینههای بیاهمیت، گیج میشوند.
در صورتی که یاد بگیرید تا اهمیت تصمیمات را در زندگی خود ارزیابی کنید، قادر خواهید بود تا زمانی که واقعا لازم دارند را به آنها اختصاص دهید و روی همان تصمیمات تمرکز کنید.
حذف کنید
اگر دیدید بیش از یک گزینهی نسبتا خوب برایتان وجود دارد باید چه کار کنید؟، در حقیقت در اینجا کلید اساسی حذف است.
گزینههای مختلف را جدی نگیرید، اما آنها را نقد کنید و سعی کنید نقصهایی که آن گزینهها را از بقیه ضعیفتر میکند، پیدا کنید.
گزینههای اضافی را حذف کنید تا به یکی دو مورد نهایی برسید و در صورتیکه بخواهید این روش را انجام دهید، میتوانید به سادگی بین گزینهها مدیریت کنید و بگویید یکی بهتر از دیگری است. اینگونه انتخابهای مناسبتر و بهتری خواهید داشت.
کمک گرفتن از نظرات دیگران
این آخرین کاری است که باید آن را انجام دهید البته باید بدانید که باید آن را فقط در صورتی بکار ببرید که تصمیم گیری برای شما واقعا غیرممکن باشد.
اما با این حال، از نظرخواهی، تنها برای تصمیم گیریهای مهم استفاده کنید؛ نه تصمیم درباره اینکه در مهمانی چه لباسی بپوشید و در اغلب موارد، یک شخص ثالث دیدگاه متفاوتی از وضعیتی دارد که به نظر شما خیلی گیج کننده است.
باید بدانید او مطمئنا میتواند به طور موثری در تصمیم گیری سریعتر به شما کمک کند.
از سوی دیگر بهتر است در این راستا فردی را انتخاب کنید که دچار وسواس در تصمیم گیری نباشد، این امر بدان معناست که او باید قادر به تجزیه و تحلیل بی طرفانه از وضعیت باشد و پس از آن نظرش را ارائه دهد؛ نه اینکه فلج تحلیلی شما را تشدید کرده و سبب شود تا شما بیشتر از پیش گیج و گنگ شوید.
به دنبال کامل بودن نباشید
کمال گرایی، نمونه دیگری از اضطراب محسوب میشود که اولویتبندی شما را به طور کلی مختل میکند.
اگر میخواهید هنگام تصمیم گیری درگیری ذهنی نداشته باشید؛ باید از کمال گرایی دوری کنید.
در صورتی که تصمیم پیش رو، در مورد تغییر، اصلاح و دگرگونی زندگی شما نباشد، بنابراین رسیدن به کمال مهم نیست.
در حقیقت وظیفهی شما تنها این است که یک تصمیم نسبتا خوب را، در مدت زمانی مناسب، اتخاذ نمایید و در پی آن حرکت کنید.