یکقدم تاجایزه یک میلیون دلاری؛ معلم بیجاری در لیست ۱۰ معلم برتر دنیا
- روزنامه هفت صبح نوشت: آخرین بار شهریور ماه بود که یکی از دانش آموزان را از روستاهای اطراف بیجار برای درمان به تهران آورد. قبل از آن یکی از بچهها سرطان داشت و سالها قبل هم چند نفر دیگرشان را به علت سوختگی، بیماریهای قلبی، ارتوپدی و یا برای جراحیهای دیگر با خود به تهران آورده بود. از کجا؟ از روستاهای اطراف بیجار. ثریا مطهرنیا معلم مدرسهای در روستاهای کردستان است. اسم او حالا در بین لیست ۱۰ معلم برتر یونسکو قرارگرفته و دو هفته دیگر مشخص میشود که جایزه یک میلیون دلاری این سازمان را خواهد برد یا نه. این خانم معلم ۲۶سال است که برای تدریس پایش را جایی به جز روستاهای غرب کشور نگذاشته. او در تمام این ۲۶سال فقط یک معلم معمولی نبوده. گاهی عصای دست شاگردهای بیمار شده، گاهی زیر پر و بال مادران سرپرست خانوار را گرفته، گاهی پاشنه در خانه بچههای ترک تحصیل کرده را کنده، گاهی آجر روی آجر کلاس درس ساخته و گاهی سقف مدرسه را ایزوگام کرده تا نگذارد حداقل از اطرافش کسی به خاطر محرومیت درس را رها کند.
خودش ماجرا را اینطور تعریف میکند که آنچه امروز به آن رسیده از آرزوهای نوجوانی اش فاصله زیادی دارد. روزهای نوجوانی و زمان حمله عراق به کشور، زیر بمبارانهای صدام تصمیم گرفته بود که یک خلبان جنگی شود، اما با تشویق پدر وارد دانشگاه تربیت معلم شده و بعد از چهارسال تحصیل، در یک روستای دورافتاده شروع به تدریس میکند. این انتخاب سخت گاهی دشواریهایی را هم در مسیر او قرار داده است. مثلا تعریف میکند: «راستش را بخواهید خیلی سختی کشــیدم؛ خیلی. یادم هست یک بار برای تعطیلات به خانه پدری رفتم و موقع برگشت برف و کولاک شدیدی شده بود که ماشین نمیتوانست عبور کند. من و همکارم قرار شد بقیه راه را پیاده برویم. از هشت صبح تا غروب آفتاب داخل برف راه میرفتیم. همه جانمان خیس شده بود. گرگها را از دور میدیدیم و شانس آوردیم که بهمان حمله نکردند. تازه غروب به یکی از روستاهای اطراف رسیدیم. هنوز به آن روز فکر میکنم لرز به تنم مینشیند. «او میگوید سال اول وقتی دید که شاگردها اغلب در درس ضعیف هستند و خانوادهها در محرومیتزندگی میکنند، تصمیم گرفت که دیگر از روستا خارج نشود. اینطور میشود که تا چندین سال صبحها تا عصر در مدرسه به شش مقطع پسر و دختر درس میدهد و عصرها در خانه با ضعیفترها کار میکند.
معلم پروازی از این روستا به آن روستا
خانم معلم همین حین کم کم در دانشگاههای پیام نور تحصیلات خودش را هم ادامه میدهد و اینطور میشود که او حالا فارغ التحصیل رشتههای مدیریت دولتی، آموزش ابتدایی، روابط بینالملل، علوم سیاسی و دانشجوی دکترای برنامهریزی درسی است.
او میگوید: «سال اول در مدرسهای بودم که آب نداشت. از سرویس بهداشتی محروم و درس بچهها ضعیف بود. همان ســال الهیات قبول شدم. میتوانستم با حقوق، مرخصی بگیرم تا درس بخوانم، اما آن روستا آنقدر ضعیف بود که دلم نیامد آنها را رها کنم. همین شد که چسبیدم به بچههای روستا. حتی سه ماه تابستان را هم مدرسه ماندم تا روی درس بچهها کار کنیم. وقتی ازدواج کردم و بچهدار شدیم هم روستا ماندیم. درباره روستاهایی دارم حرف میزنم که وقتی فرزندم مریض میشد، جادهای نداشت که او را به دکتر ببرم. در روستای اول پنج سال ماندگار شدم. ماندم تا مدرسه را بنایی کنیم. با مردم سه کلاس درست کردیم و بعد سراغ روستای بعدی رفتم تا آنجا تدریس کنم. حالا هم که در آستانه بازنشستگی هستم در روستاهای بیجار کار میکنم. روستاهایی که اغلب کلاس هایشان چند پایه و مختلط هستند و در اغلب شان مشاور. معلم، ناظم و هم مدیر خودمم.
اولین دانشآموزی که برای درمان به تهران برد
اولین بار این خانم معلم که حالا ۴۴ساله است و دو فرزند دارد، چند سال پیش همزمان با بیماری مادرش با شاگرد بیماری روبهرو میشود که به خاطر محرومیت امکان استفاده از خدمات پزشکی را نداشته است. همینطور که هر از چند وقتی مادر را برای معالجه به تهران میآورد. اجازه بچــه را هم میگیرد تا در پایتخت بتواند پزشکی دانشآموزش را هم معالجه کند. عمل هــای زیادی روی او انجام شــد و حالا دیگر حال بچه خوب است. همه این کمکها باعث میشــود که خانم معلم یک NGO تاسیس کند. با NGO «مهرآفرین گروس «کم کم او و کمک هایش به بچهها بین مردم بیشتر شناخته میشود. آنقدر که بر اساس مستندی که globalteacherprize در سایت خود از او منتشر کرده، تا به حال به هزار و ۱۰۰ دانش آموز کمک بهداشتی و درمانی ارائه شده است.
برای رسیدن به این جایگاه آن طور که خودش میگوید کم به ریاکاری متهم نشده؛ حتی در این مسیر او را گاهی مسخره کرده یا مورد آزار و اذیت هم قرار داده اند، ولی حالا جایی قرار گرفته که باید برای رسیدن به معلم برتر دنیا فقط با ۹ معلم دیگر از استرالیا، غنا، فرانسه. کانادا، مکزیک، انگلیس، آرژانتین، فیلیپین و آمریکا رقابت کند.
فرایند انتخاب او به عنوان معلم برتر هم اینطور بود که ابتدا منابع و NGOهای مختلفی او را به بنیاد وارکی، یکی از همکارهای سازمان یونسکو معرفی میکنند. در مرحله اول از ۱۲۱ کشور دنیا، نامزدهای مختلفی پرزنت شده بودند، ولی بعد از چندین مصاحبه تخصصی اسم او در یک لیست ۵۰ نفره قرار میگیرد و در آخرین مرحله هم وارد تیم ۱۰ نفره نامزدها شده است. دو هفته دیگر فینالیست این رقابت مشخص خواهد شد و برنده آن، یک میلیون دلار با خود به خانه خواهد برد. یک میلیون دلاری که خانم معلم بیجاری میگوید میخواهد همه آن را وقف کمک به کودکان محروم کشور کند. در این ۲۶ سال کارهای او فقط محدود به آمــوزش و درمان کودکان نبوده.
مطهرنیا اینطور میگوید: «دلم میخواست به جای ماهی دادن، کاری کنم که مادران ماهیگیری بلد شوند. به خاطر همین به مادران سرپرست خانواده یا بدسرپرست کمک کردم تا کار کردن را یاد بگیرند. به آنها یاد دادیم که چطور در حوزههای فرش و گلیم، دامپروری و خیاطی کار و درآمدی به زندگی اضافه کنند.»
خانم معلم، ضامن وام اولیا
خانم معلم واقعا آدم عجیبی است؛ انگار یک قدرت ماورایی دارد که میتواند همه این کارها را با هم انجام دهد. مثلا در ۱۵سال گذشته خودش تک نفره هر سال شاگردانش را از روستا برای اردو به شهرهای اطراف مثل همدان برده است. یا با آنها تئاتر کار میکند تا در مسابقات استانی شرکت کنند و رتبه بیاورند. برای ارتباط گرفتن با خانوادههای شاگردانش که در منطقه ترک نشین ساکن بودند، ترکی یاد میگیرد. ارتباط صمیمانهای با خانوادهها برقرار میکند؛ آنقدر صمیمی که حتی تا به حال چند بار ضامن وامهای آنها شده است. اگر والدین در شهر کار اداری داشتند، پیگیری میکرد، دارویی میخواستند از شهر برایشــان میخرید و در انتها خودش را به هر آب و آتشی میزند تا هیچ بچهای از اول مهر جا نماند. مثلا یکی از خاطراتش را اینطور تعریف میکند: یک بچه کلاس اولی زرنگی داشتم که مادرش زایمان کرده و یک دو قلو به دنیا آورده بود. آن روستا لوله کشی نداشت و مادر باید از لب چشمه آب میآورد. دختر برای اینکه مادر از لب چشمه آب بیاورد، در خانه از دوقلوها نگهداری میکرد و به همین دلیل دیگر مدرسه نمیآمد. هزار بار دم خانه شان رفتم، ولی مادر میگفت باید دخترش خانه بماند. خیلی نصیحت کردم و دست آخر راه حلی پیدا کردیم که دخترک به مدرسه برگردد. او حالا برای خودش یک خانم معلم موفق شده و چند سال پیش با همدیگر در برنامه تلویزیونی شبکه یک شرکت کردیم.
نامزدهای ایرانی نوبل معلمی
این جایزه جهانی معلم که مطهرنیا یکی از نامزدهای دریافت آن شده اغلب در رسانهها به عنوان نوبل تدریس شناخته میشود. بنیاد وارکی یک موسسه خیریه جهانی است که توسط سانی وارکی، تاجر و کارآفرین هندی تبار ساکن دوبی، پایهگذاری شده و بر بهبود استانداردهای آموزش برای کودکان فقیر متمرکز است. سال ۲۰۱۹ یک معلم ۵۰ ساله کنیایی بهترین معلم دنیا شد و یک سال قبل این افتخار به معلمی اهل بریتانیا تعلق گرفت. قبل از آن معلمهای دیگری هم از کانادا، آمریکا و فلسطین به این یک میلیون دلار رسیده بودند. جالب اینکه وقتی سال ۱۳۹۶ یک معلم کانادایی که در قطب تدریس میکرد برنده این جایزه شد، نام یک معلم ایرانی-آلمانی دیگر هم (به اسم ماری کریستین قنبری جهرمی) در بین ۱۰ نفر اول مرحله فینال آمده بود.
ولی این بار با انتخاب ثریا مطهرنیا، اولین بار است معلمی که در ایران تدریس میکند به این فهرست راه پیدا کرده است.