آیا توسل به هر وسیله و رفتاری برای اظهار تبری جایز است؟
آیا مسلمانان مجازند برای انجام وظیفه تبری به مقدسات دیگر ادیان و مذاهب توهین کنند؟ آیا برای افراد جایز است برای اظهار تبری، به هر نوع وسیله و رفتاری متوسل شوند؟ دشنامهای نامقدس از نگاه اسلام چیست؟ آیا این تفکر آنگونه که مطرح میشود، از ضروریات و لوازم مکتب تشیع است یا چنین نیست و بدون اهانت و لعن به مقدسات نیز میتوان شیعه بود و برائت خود را نیز ابراز کرد؟
خبرگزاری میزان -
- محمد زاهدی مقدم - تبری و تولی از جمله مسائل مهم کلامی است که در منابع اسلامی بر آن تأکید شده است. آیات و روایات فراوانی مسلمانان را به دوستی با دوستان خدا و فاصله گرفتن از دشمنان دین و تبرّی از آنها فرا میخواند. برخی بر این باورند آشکار نمودن برائت و بیزاری از دشمنان خدا عامل اصلی برای حفظ دیگر باورهای شیعی است هرچند این ابراز برائت، منجر به کشته شدن عدهای انسان بیگناه شود.
سؤال مهمی که در این خصوص به ذهن میرسد این است که آیا مسلمانان مجازند برای انجام وظیفه تبری به مقدسات دیگر ادیان و مذاهب توهین کنند؟ آیا برای افراد جایز است برای اظهار تبری، به هر نوع وسیله و رفتاری متوسل شوند؟ دشنامهای نامقدس از نگاه اسلام چیست؟ آیا این تفکر آنگونه که مطرح میشود، از ضروریات و لوازم مکتب تشیع است یا چنین نیست و بدون اهانت و لعن به مقدسات نیز میتوان شیعه بود و برائت خود را نیز ابراز کرد؟
برای پاسخ به این سؤالات لازم است تا آن را تحت چند عنوان مورد بحث و بررسی قرار داد:
۱. مفهوم شناسی
تبری در لغت به معنای دوری و جدا شدن از چیزی است که از مجاورت آن کراهت وجود دارد. [۱]در اصطلاح نیز به معنای بیزاری از دشمنان و منکران دین و دوری گزیدن از آنهاست. [۲]تبری در این معنا ریشه در آیات و روایات دارد. [۳]۲.
سؤال مهمی که در این خصوص به ذهن میرسد این است که آیا مسلمانان مجازند برای انجام وظیفه تبری به مقدسات دیگر ادیان و مذاهب توهین کنند؟ آیا برای افراد جایز است برای اظهار تبری، به هر نوع وسیله و رفتاری متوسل شوند؟ دشنامهای نامقدس از نگاه اسلام چیست؟ آیا این تفکر آنگونه که مطرح میشود، از ضروریات و لوازم مکتب تشیع است یا چنین نیست و بدون اهانت و لعن به مقدسات نیز میتوان شیعه بود و برائت خود را نیز ابراز کرد؟
برای پاسخ به این سؤالات لازم است تا آن را تحت چند عنوان مورد بحث و بررسی قرار داد:
۱. مفهوم شناسی
تبری در لغت به معنای دوری و جدا شدن از چیزی است که از مجاورت آن کراهت وجود دارد. [۱]در اصطلاح نیز به معنای بیزاری از دشمنان و منکران دین و دوری گزیدن از آنهاست. [۲]تبری در این معنا ریشه در آیات و روایات دارد. [۳]۲.
مراتب تبرّی و کیفیت اظهار آن
برای تبری آشکار مراتبی است و در صورت تحقق همه این مراتب، برائت حقیقی حاصل میشود. از آیات و روایات استفاده میشود تبری سه مرحله دارد، قلبی، گفتاری و رفتاری.
الف: تبری قلبی
در تبری قلبی مؤمن باید در قلب خود بغض و خشمش برای خدا باشد چنانکه در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) آمده که: «هرکه به خاطر دین، دوستی نکند و به خاطر دین، دشمنی نکند، دین ندارد.» [۴]تبری قلبی به عنوان اولین مرحله انزجار، به قدری دارای اهمیت است که منابع روایی، این انزجار را پایه اصلی تبری شمرده و بقیه مراتب را فرع بر آن دانسته اند. از این جهت، علمای علم حدیث بابی به نام «باب الحُبِّ فِی اللهِ و البُغضِ فِی اللّه» در منابع حدیثی خود اختصاص دادهاند. [۵]
برای تبری آشکار مراتبی است و در صورت تحقق همه این مراتب، برائت حقیقی حاصل میشود. از آیات و روایات استفاده میشود تبری سه مرحله دارد، قلبی، گفتاری و رفتاری.
الف: تبری قلبی
در تبری قلبی مؤمن باید در قلب خود بغض و خشمش برای خدا باشد چنانکه در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) آمده که: «هرکه به خاطر دین، دوستی نکند و به خاطر دین، دشمنی نکند، دین ندارد.» [۴]تبری قلبی به عنوان اولین مرحله انزجار، به قدری دارای اهمیت است که منابع روایی، این انزجار را پایه اصلی تبری شمرده و بقیه مراتب را فرع بر آن دانسته اند. از این جهت، علمای علم حدیث بابی به نام «باب الحُبِّ فِی اللهِ و البُغضِ فِی اللّه» در منابع حدیثی خود اختصاص دادهاند. [۵]
ب: تبری گفتاری
پس از تبری قلبی که جداکننده مرز بین مؤمن با کافر است، نوبت به تبری گفتاری میرسد؛ در این مرحله مؤمن باید مخالف خویش را با دشمنان الهی بدون توهین و ناسزا اظهار و اعلام بدارد. برای این نوع از تبری، مصداقهای فراوانی در آیات و روایات وجود دارد که هیچ کدام توهین و ناسزا را در پی ندارد، نهی از آمرزش خواهی برای کافران و منافقان، نهی از تکریم کفار و دشمنان دین، [۶]و نیز اعلام برائت از دشمنان خدا از جمله مصادیق قرآنی است که بر این نوع از تبری دلالت دارد. [۷]
پس از تبری قلبی که جداکننده مرز بین مؤمن با کافر است، نوبت به تبری گفتاری میرسد؛ در این مرحله مؤمن باید مخالف خویش را با دشمنان الهی بدون توهین و ناسزا اظهار و اعلام بدارد. برای این نوع از تبری، مصداقهای فراوانی در آیات و روایات وجود دارد که هیچ کدام توهین و ناسزا را در پی ندارد، نهی از آمرزش خواهی برای کافران و منافقان، نهی از تکریم کفار و دشمنان دین، [۶]و نیز اعلام برائت از دشمنان خدا از جمله مصادیق قرآنی است که بر این نوع از تبری دلالت دارد. [۷]
برای نمونه، حضرت ابراهیم وقتی فهمید عمویش آذر دشمن خداست، از او بیزاری جست و برای او استغفار و طلب آمرزش نکرد. [۸]ابراهیم با اینکه از قبل وعده استغفار به عمویش داده بود، اما وقتی دشمنی او با خدا را فهمید، با دعا نکردن برای او، انزجار خود را اعلام داشت. [۹]
در برائت گفتاری باید حدود و قوانین آن رعایت شود و از فحش، دشنام، توهین، تهمت و افترا دوری شود، زیرا فحش، دشنام و توهین نه تنها حق را روشن نمیسازد و به دین کمکی نمیکند بلکه با تشدید تعصبات مذهبی و ایجاد فضای روانی و عاطفی، گرهای بر گرهها نیز میزند و در مسیر ایمان انسان ها، موانع جدید ایجاد میکند، چنان که وقتی حضرت علی آگاه شد حجر بن عدی و و عمرو بن حمق اهل شام را که دشمن حضرت بودند، دشنام و لعن و نفرین میکنند آنها را از این عمل زشت نهی کرده و فرمودند: «نمی پسندم که از دشنام گویان و لعن کنندگان باشید و آنان را لعن و ناسزا گویید و چه بهتر که اعمال ناشایست آنان را یادآور شوید ... یا بیزاری خود را در دعای نجات آنها از گمراهی قرار دهید.» [۱۰]
در روایتی دیگر آمده که گروهی از یهودیان بر پیامبر وارد شدند و هنگام سلام به جای استفاده از کلمه سلام واژه «السّام علیکم؛ مرگ بر شما» را به کار بردند که با واکنش شدید عایشه روبهرو شده و شدیدترین توهینها را از ناحیه او دریافت کردند. این رفتار عایشه پیامبر را سخت برآشفت و به عایشه گفت: «ای عایشه، اگر فحش به صورتی مجسم میشد صورتی بسیار بدی میداشت. نرمش و مدارا بر هیچ چیز نهاده نشده است جز اینکه آن چیز را آراسته است و از هیچ چیز برداشته نشده است مگر اینکه آن را زشت ساخته است ...، عایشه به پیامبر عرضه داشت مگر نشنیدی که اینها گفتند: السام علیکم؟ حضرت فرمود: بله. مگر تو نشنیدی من چگونه پاسخشان را دادم و گفتم علیکم؟ هرگاه مسلمانی به شما سلام کرد، به او بگویید: سلام علیکم و هرگاه کافری به شما سلام کرد، در پاسخش بگویید: علیک.» [۱۱]
این روایات به خوبی نشان میدهد در مرزبندی با دشمن لعن و توهین معیار نیست بلکه معیار برای مرزبندی، شناخت بدیها و انحرافات اهل باطل است و پس از آن روشنگری، هدایت و جدا ساختن آنها از باطل است.
ج. تبری عملی
آخرین مرحله تبری، تبری در عمل است که در کنار دو مرحله دیگر پازل برائت مؤمن به معنای واقعی کامل میشود. تبری عملی نتیجه و ثمره تبری قلبی و لسانی است که در اعمال و رفتار انسان ظاهر میشود. به عبارت دیگر این بغض و اعلام برائت باید به عمل انسان جهت دهد و انسان را از کجیها و انحرافهای رفتاری اهل باطل، به اعمال صالح و الهی برساند، چنان که امیر المؤمنین حضرت علی (علیه السلام) در این باره فرمودند: «کسی که ما را دوست میدارد به عمل ما رفتار میکند و لباس پرهیزگاری بر خود میپوشاند. [۱۲]
ج. تبری عملی
آخرین مرحله تبری، تبری در عمل است که در کنار دو مرحله دیگر پازل برائت مؤمن به معنای واقعی کامل میشود. تبری عملی نتیجه و ثمره تبری قلبی و لسانی است که در اعمال و رفتار انسان ظاهر میشود. به عبارت دیگر این بغض و اعلام برائت باید به عمل انسان جهت دهد و انسان را از کجیها و انحرافهای رفتاری اهل باطل، به اعمال صالح و الهی برساند، چنان که امیر المؤمنین حضرت علی (علیه السلام) در این باره فرمودند: «کسی که ما را دوست میدارد به عمل ما رفتار میکند و لباس پرهیزگاری بر خود میپوشاند. [۱۲]
قرآن مصداقهای زیادی از تبری عملی را به اهل معرفت معرفی میکند که حضرت ابراهیم علیه السلام نمونه بارزی از تبری کنندگان است. آن حضرت در مقابل دشمنان هرگز در مقام توهین و دشنام به مقدسات آنها بر نیامد و با منطق و برهان توانست آرمانهای توحیدی خود را پیش برد و هرگز از مسیر برهان خارج نشد و سختترین دشمنان را در مقابل خود به زانو درآورد. [۱۳]
۳. مشروعیت یا عدم مشروعیت لعن و نفرین
در خصوص مشروعیت و یا عدم مشروعیت لعن و نفرین در فرهنگ اسلامی نمیتوان نسخه کلی و عمومی ارائه نمود چرا که باید جامعه و فردی که مورد لعن قرار میگیرد را مشخص نمود. آنچه مسلم است لعن و نفرین دوستان و اولیای الهی نه تنها جایز نیست بلکه کار مذموم و قبیحی میباشد، ولی باید دانست آن دسته افرادی که خود، زمینههای دور شدن از رحمت الهی را فراهم نموده اند مستحق این دعا و نفرین میباشند. با تأمل در فرهنگ قرآن به خوبی میتوان افرادی را مشخص نمود که در زمرهی نفرین شدگان الهی میباشند.
از جمله این افراد میتوان از اذیت کنندگان خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)؛ [۱۴]کفار؛ [۱۵]قاتلین مؤمنین؛ [۱۶]و قاطعان رحم و فاسدان در زمین [۱۷]یاد نمود. البته این لعن به معنای ناسزا و فحش و بد دهنی نیست بلکه به معنای انزجار و اظهار تبری و دوری از آنان میباشد.
از جمع بندی سخنان نتیجه گرفته میشود تبری از دشمنان به معنای فحش، ناسزا و به دنبال آن توهین به مقدسات دیگران نیست بلکه تبری از دشمنان در گرو تحقق سه مرحله بوده که انجام آن سه مرحله برائت واقعی از دشمنان را در پی خواهد داشت. در فرهنگ اسلامی توهین، دشنام و ناسزا گفتن به دشمنان خدا ممنوع شده است چرا که دشمن اسلام نباید تصویر زشت و ناپسندی از اسلام و پیروان آن در ذهن داشته باشند. توهین و ناسزا به مخالفان، بازی در میدان دشمن است و میتواند آثار مخرب زیادی مانند تفرقه، اختلاف و کشتار انسانهای بی گناه را در پی داشته باشد.
پینوشت
۱. لسان العرب، ج ۱۴، ص ۷۲.
۲. لعنهای نامقدس، ص ۱۷.
۳. توبه: ۱ - ۳؛ یونس: ۴۱؛ ممتحنه: ۴؛ زخرف: ۲۶؛ احزاب: ۶۹؛ بقره: ۱۶۶؛ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۲۴؛ کافی، ج ۳، ص ۳۲۵.
۴. همان، ج ۳، ص ۳۳.
۵. بحارالانوار، ج ۶۶، باب ۳۶، ص ۲۳۶.
۶. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۷۷، باب ۴۶: «باب تحریم التسلیم علی الکفار».
۷. لعنهای نامقدس، ص ۳۰ - ۳۵.
۸. توبه: ۱۱۴.
۹. تفسیر نمونه، ج ۸، ص ۱۵۷.
۱۰. وقعة الصفین، ص ۱۰۳.
۱۱. کافی، ج ۲، ص ۶۴۸.
۱۲. خصال للطوسی، ج ۲، ص ۶۱۴.
۱۳. حج: ۷۸؛ ممتحنه: ۴؛ بقره: ۲۵۸؛ انعام: ۷۶ - ۷۹.
۱۴. احزاب: ۵۷.
۱۵. بقره: ۱۶۱.
۱۶. نساء: ۵۳.
۱۷. محمد: ۲۲ - ۲۳.
در خصوص مشروعیت و یا عدم مشروعیت لعن و نفرین در فرهنگ اسلامی نمیتوان نسخه کلی و عمومی ارائه نمود چرا که باید جامعه و فردی که مورد لعن قرار میگیرد را مشخص نمود. آنچه مسلم است لعن و نفرین دوستان و اولیای الهی نه تنها جایز نیست بلکه کار مذموم و قبیحی میباشد، ولی باید دانست آن دسته افرادی که خود، زمینههای دور شدن از رحمت الهی را فراهم نموده اند مستحق این دعا و نفرین میباشند. با تأمل در فرهنگ قرآن به خوبی میتوان افرادی را مشخص نمود که در زمرهی نفرین شدگان الهی میباشند.
از جمله این افراد میتوان از اذیت کنندگان خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)؛ [۱۴]کفار؛ [۱۵]قاتلین مؤمنین؛ [۱۶]و قاطعان رحم و فاسدان در زمین [۱۷]یاد نمود. البته این لعن به معنای ناسزا و فحش و بد دهنی نیست بلکه به معنای انزجار و اظهار تبری و دوری از آنان میباشد.
از جمع بندی سخنان نتیجه گرفته میشود تبری از دشمنان به معنای فحش، ناسزا و به دنبال آن توهین به مقدسات دیگران نیست بلکه تبری از دشمنان در گرو تحقق سه مرحله بوده که انجام آن سه مرحله برائت واقعی از دشمنان را در پی خواهد داشت. در فرهنگ اسلامی توهین، دشنام و ناسزا گفتن به دشمنان خدا ممنوع شده است چرا که دشمن اسلام نباید تصویر زشت و ناپسندی از اسلام و پیروان آن در ذهن داشته باشند. توهین و ناسزا به مخالفان، بازی در میدان دشمن است و میتواند آثار مخرب زیادی مانند تفرقه، اختلاف و کشتار انسانهای بی گناه را در پی داشته باشد.
پینوشت
۱. لسان العرب، ج ۱۴، ص ۷۲.
۲. لعنهای نامقدس، ص ۱۷.
۳. توبه: ۱ - ۳؛ یونس: ۴۱؛ ممتحنه: ۴؛ زخرف: ۲۶؛ احزاب: ۶۹؛ بقره: ۱۶۶؛ عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۲۴؛ کافی، ج ۳، ص ۳۲۵.
۴. همان، ج ۳، ص ۳۳.
۵. بحارالانوار، ج ۶۶، باب ۳۶، ص ۲۳۶.
۶. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۷۷، باب ۴۶: «باب تحریم التسلیم علی الکفار».
۷. لعنهای نامقدس، ص ۳۰ - ۳۵.
۸. توبه: ۱۱۴.
۹. تفسیر نمونه، ج ۸، ص ۱۵۷.
۱۰. وقعة الصفین، ص ۱۰۳.
۱۱. کافی، ج ۲، ص ۶۴۸.
۱۲. خصال للطوسی، ج ۲، ص ۶۱۴.
۱۳. حج: ۷۸؛ ممتحنه: ۴؛ بقره: ۲۵۸؛ انعام: ۷۶ - ۷۹.
۱۴. احزاب: ۵۷.
۱۵. بقره: ۱۶۱.
۱۶. نساء: ۵۳.
۱۷. محمد: ۲۲ - ۲۳.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *