تئاتریها پایشان را از گلیم خود فراتر میگذارند/ هرگز دنبال پول نرفتم
خبرگزاری میزان - بازیگر و کارگردان تئاتر و تلویزیون گفت: به عقیده من این روزها بچه های تئاتر خیلی پایشان را از گلیم خود فراتر می گذارند ما هزاران حرف ناگفته داریم و هزاران فرد برای معرفی داریم موضوعات زیادی در زندگی ما است که می توانیم آنها را به نمایش بگذاریم اما می بینیم که برخی به سراغ نمایشنامه های آنارشیستی می روند.
به گزارش ابراهیمآبادی بازیگر پیشکسوت کشورمان از همان دوران نوجوانی علاقه زیادی به هنرهای نمایشی داشت او در همان دوران زیر نظر پروفسور داوید سون و کوتکیم بی آموزش دید و موفق به اخذ پایان نامه شد و به هنرستان هنرپیشگی رفت.
وی آنجا زیر نظر اساتیدی همچون علی اصغر گرمسیری و هوشنگ سارنگ موفق به پایان هنرستان شد سپس برای ادامه تحصیل به شهر پراگ در کشور چکوسلواکی رفت و پس از 5 سال به عنوان کارگردان تئاتر و بازیگر از آکادمی هنرهای دراماتیک فارغ و تحصیل شد.
وی همزمان در تئاترهای حرفه ای نیز کار می کرد و پس از 14 سال از کشور چکوسلواکی بازگشت و در اداره برنامه های تئاتر و خانه نمایش در سمت کارگردان تئاتر و کارشناس ارشد استخدام شد.
این بازیگر پیشکسوت کشورمان این روزها تئاتری با عنوان "پله آخر" را روی صحنه دارد تئاتری با حال و هوای "زیارتی" ، به همین بهانه به گفت و گو با او پرداختیم که در ادامه مشروح آن را می خوانید.
آقای آبادی در رابطه با همین تئاتر "پله آخر" برایمان بگویید
بله من این روزها نمایش "پله آخر" را روی صحنه دارم این تئاتر الهی است رفتن به سوی معشوق است اما با یک فرم دیگر از نظر تخلیل انسانی همه عاشق اند اما راه رفتن را نمی دانند این تئاتر می گوید که معشوق در دل انسان است و اگر انسانها بتوانند خودشان را تغییر دهند می توانند به معشوق برسند در یک طرف داستان این نمایش فردی وجود دارد که متوجه است چه می کند و در طرف دیگر یک شخص دیگر کورکورانه کارها را انجام می دهد و در حال ساخت پلکانی است که 6188 پله دارد این تعداد پله به تعداد آیات قرآن است که این فرد می خواهد به سمت معشوق برود و به او برسد اما در ادامه متوجه می شود که خداوند در کنار او است.من برای این تئاتر سالها همفکری داشتم و باید بگویم که من از کودکی در تئاتر بزرگ شدم عاشق هنرهای نمایشی هستم "پله آخر" هم به نوعی متاثر از حال و هوای زیارتی است.
آقای آبادی شما کارهایی در اروپا هم اجرا کرده اید در رابطه با آنها هم می خواهید صحبت کنید؟
بله من 27 نمایشنامه نوشته ام که چند مورد از آنها در اروپا اجرا شد دو کار با نام "از آنسوی رودخانه"و یک کار دیگر در کشور چکوسلواکی به روی صحنه رفت و نقش اول آنها را خودم بازی کردم در یک سال گذشته نیز به کشور آمریکا برای دیدن دخترم رفته بودم آنجا هم نمایشهای بسیاری را دیدم به تازگی به ایران بازگشتم اما در سریال شاهگوش بازی کردم و برای بازی در چند کار دیگر نیز دعوت شده ام اما دیدم که این کارها ترکیب و نظم خاصی ندارند معلوم نبود که کی شروع می شوند و کی به پایان می رسند راستش را بخواهید من از این نوع بی انضباطی ها خوشم نمی آید اهلش هم نیستم اما یک قرارداد با فیلم "آی تای" بستم دو سال کار کردم و نقش برجسته ای در آن داشتم اما فعلا خبری از اکران آن نشده است. الان هم بیشتر در تکاپوی زندگی هستم.
چند سالی است که در سینما و تلویزیون حضور ندارید چرا از این دو مدیوم فاصله گرفته اید؟
سینما و تلویزیون این روزها حال و هوای خوبی ندارند امکانات چندانی هم برای ارائه آثار مناسب نیست اصلا در همین تئاتر هم حال و روز خوشی را نمی بینیم همین تئاتری که من در حال اجرای آن هستم با کمترین امکانات در حال اجرا است . اما با این وجود با تئاتر زیبایی روبرو می شوید،
یک مورد دیگر هم هست که می خواهم آن را بگویم، باید ما ببینیم که زندگی چگونه است و آن را به تصویر بکشیم، خیلی از تئاترهایی که این روزها به روی صحنه می روند اصلا نمایشی از زندگی واقعی نیستند همین "پله آخر" را من در یک پلاتوی کوچک و با امکانات کم به روی صحنه بردم در اروپا از این سالنها زیاد است من بسیاری از نمایش ها را دیدم که در این سالن های کوچک اجرا می شوند و منتقدین زیادی می آیند و اهل قلم و اهل علم درباره این تئاترها به گفتگو می نشینند و آنها را نقد می کنند امیدوارم ما هم به چنین مرحله ای برسیم.
از حرفهایتان بر می آید که نمایش هایی که این روزها به روی صحنه می روند زیاد به دلتان نشسته است!
بله چون همانطور که گفتم تئاترهای ما این روزها رنگ و بوی زندگی ندارند.به عقیده من این روزها بچه های تئاتر خیلی پایشان را از گلیم خود فراتر می گذارند ما هزاران حرف ناگفته داریم و هزاران فرد برای معرفی داریم موضوعات زیادی در زندگی ما است که می توانیم آنها را به نمایش بگذاریم اما می بینیم که برخی به سراغ نمایشنامههای آنارشیستی میروند و موضوعاتی را مطرح می کنند که کسی نه میداند و نه شخصی در محوریت آن را می شناسد. ما باید کاری کنیم که مردم ما به این سمت علاقه مند شوند، باید کاری کنیم که بعد از تمایشای تئاتر یا یک فیلم در تلویزیون و سینما مردم به فکر فرو روند فکر کنند که چه اتفاقی افتاده ما می خواهیم چه مفهومی را القاء کنیم الان بحث این است که ما کارگردان با منطق کم داریم بازیگران ما فقط می خواهند خودشان را نشان دهند.
بله من این روزها نمایش "پله آخر" را روی صحنه دارم این تئاتر الهی است رفتن به سوی معشوق است اما با یک فرم دیگر از نظر تخلیل انسانی همه عاشق اند اما راه رفتن را نمی دانند این تئاتر می گوید که معشوق در دل انسان است و اگر انسانها بتوانند خودشان را تغییر دهند می توانند به معشوق برسند در یک طرف داستان این نمایش فردی وجود دارد که متوجه است چه می کند و در طرف دیگر یک شخص دیگر کورکورانه کارها را انجام می دهد و در حال ساخت پلکانی است که 6188 پله دارد این تعداد پله به تعداد آیات قرآن است که این فرد می خواهد به سمت معشوق برود و به او برسد اما در ادامه متوجه می شود که خداوند در کنار او است.من برای این تئاتر سالها همفکری داشتم و باید بگویم که من از کودکی در تئاتر بزرگ شدم عاشق هنرهای نمایشی هستم "پله آخر" هم به نوعی متاثر از حال و هوای زیارتی است.
آقای آبادی شما کارهایی در اروپا هم اجرا کرده اید در رابطه با آنها هم می خواهید صحبت کنید؟
بله من 27 نمایشنامه نوشته ام که چند مورد از آنها در اروپا اجرا شد دو کار با نام "از آنسوی رودخانه"و یک کار دیگر در کشور چکوسلواکی به روی صحنه رفت و نقش اول آنها را خودم بازی کردم در یک سال گذشته نیز به کشور آمریکا برای دیدن دخترم رفته بودم آنجا هم نمایشهای بسیاری را دیدم به تازگی به ایران بازگشتم اما در سریال شاهگوش بازی کردم و برای بازی در چند کار دیگر نیز دعوت شده ام اما دیدم که این کارها ترکیب و نظم خاصی ندارند معلوم نبود که کی شروع می شوند و کی به پایان می رسند راستش را بخواهید من از این نوع بی انضباطی ها خوشم نمی آید اهلش هم نیستم اما یک قرارداد با فیلم "آی تای" بستم دو سال کار کردم و نقش برجسته ای در آن داشتم اما فعلا خبری از اکران آن نشده است. الان هم بیشتر در تکاپوی زندگی هستم.
چند سالی است که در سینما و تلویزیون حضور ندارید چرا از این دو مدیوم فاصله گرفته اید؟
سینما و تلویزیون این روزها حال و هوای خوبی ندارند امکانات چندانی هم برای ارائه آثار مناسب نیست اصلا در همین تئاتر هم حال و روز خوشی را نمی بینیم همین تئاتری که من در حال اجرای آن هستم با کمترین امکانات در حال اجرا است . اما با این وجود با تئاتر زیبایی روبرو می شوید،
یک مورد دیگر هم هست که می خواهم آن را بگویم، باید ما ببینیم که زندگی چگونه است و آن را به تصویر بکشیم، خیلی از تئاترهایی که این روزها به روی صحنه می روند اصلا نمایشی از زندگی واقعی نیستند همین "پله آخر" را من در یک پلاتوی کوچک و با امکانات کم به روی صحنه بردم در اروپا از این سالنها زیاد است من بسیاری از نمایش ها را دیدم که در این سالن های کوچک اجرا می شوند و منتقدین زیادی می آیند و اهل قلم و اهل علم درباره این تئاترها به گفتگو می نشینند و آنها را نقد می کنند امیدوارم ما هم به چنین مرحله ای برسیم.
از حرفهایتان بر می آید که نمایش هایی که این روزها به روی صحنه می روند زیاد به دلتان نشسته است!
بله چون همانطور که گفتم تئاترهای ما این روزها رنگ و بوی زندگی ندارند.به عقیده من این روزها بچه های تئاتر خیلی پایشان را از گلیم خود فراتر می گذارند ما هزاران حرف ناگفته داریم و هزاران فرد برای معرفی داریم موضوعات زیادی در زندگی ما است که می توانیم آنها را به نمایش بگذاریم اما می بینیم که برخی به سراغ نمایشنامههای آنارشیستی میروند و موضوعاتی را مطرح می کنند که کسی نه میداند و نه شخصی در محوریت آن را می شناسد. ما باید کاری کنیم که مردم ما به این سمت علاقه مند شوند، باید کاری کنیم که بعد از تمایشای تئاتر یا یک فیلم در تلویزیون و سینما مردم به فکر فرو روند فکر کنند که چه اتفاقی افتاده ما می خواهیم چه مفهومی را القاء کنیم الان بحث این است که ما کارگردان با منطق کم داریم بازیگران ما فقط می خواهند خودشان را نشان دهند.
شما در دهه های 60 و 70 سالهای خوبی در تئاتر
داشتید اوضاع آن دوران با امروز متفاوت است؟
بله من در دهه های 60 و 70 تئاترهای خوبی داشتم تئاترهای خوبی هم می دیدم اصلا آن دوران با تئاترهای این روزها قابل مقایسه نیست حتی در دهه 80 هم نمایشنامه های خیلی خوبی برای اجرا وجود داشت نمی دانم چطور شد که تئاتر به یک باره رو به زوال رفت درحالیکه رهبر معظم انقلاب هم به هنرهای نمایشی علاقه زیادی دارند ما باید به سراغ موضوعات روز زندگی برویم .عزیزان دست اندر کار باید بستری فراهم کنند که بتوانیم در این موارد کار کنیم من خیلی دوست دارم که مرکزی به وجود بیاد که بتوانیم این موارد را آموزش بدهم.
بله من در دهه های 60 و 70 تئاترهای خوبی داشتم تئاترهای خوبی هم می دیدم اصلا آن دوران با تئاترهای این روزها قابل مقایسه نیست حتی در دهه 80 هم نمایشنامه های خیلی خوبی برای اجرا وجود داشت نمی دانم چطور شد که تئاتر به یک باره رو به زوال رفت درحالیکه رهبر معظم انقلاب هم به هنرهای نمایشی علاقه زیادی دارند ما باید به سراغ موضوعات روز زندگی برویم .عزیزان دست اندر کار باید بستری فراهم کنند که بتوانیم در این موارد کار کنیم من خیلی دوست دارم که مرکزی به وجود بیاد که بتوانیم این موارد را آموزش بدهم.
یعنی
فکر می کنید می توانید با آموزش این اوضاع را کمی سروسامان دهید؟
من هرگز دنبال پول نرفتم حتی حاضر بودم با جان و دل و با این سن و سال تا هر کجا که می گویند بروم، کار کنم و این موارد را آموزش دهم من به عنوان کارگردان تئاتر بازنشسته شده ام می دانید که حقوق بازنشستگی چندان قابل توجه نیست اما من اهل این حرفها نیستم که بروم و برای پول دست و پا بزنم من حاضرم با جان و دل و بدون هیچ چشم داشتی بروم و کاری را برای کشورم انجام دهم البته این را هم می دانم که اگر جایی بروم می بینم که آنجا افرادی هستند که کاری از پیش نمی برند و نمی دانند چکار باید بکنند من فقط می خواهم در گوشه ای از کشورم کاری را انجام دهم که فکر می کنم در آن مفید هستم.
من هرگز دنبال پول نرفتم حتی حاضر بودم با جان و دل و با این سن و سال تا هر کجا که می گویند بروم، کار کنم و این موارد را آموزش دهم من به عنوان کارگردان تئاتر بازنشسته شده ام می دانید که حقوق بازنشستگی چندان قابل توجه نیست اما من اهل این حرفها نیستم که بروم و برای پول دست و پا بزنم من حاضرم با جان و دل و بدون هیچ چشم داشتی بروم و کاری را برای کشورم انجام دهم البته این را هم می دانم که اگر جایی بروم می بینم که آنجا افرادی هستند که کاری از پیش نمی برند و نمی دانند چکار باید بکنند من فقط می خواهم در گوشه ای از کشورم کاری را انجام دهم که فکر می کنم در آن مفید هستم.
به
عنوان نکته پایانی اگر صحبتی دارید بفرمایید
نه صحبتی ندارم تشکر می کنم از شما فقط می خواهم بگویم که امیدوارم اوضاع تئاتر و هنرهای نمایشی ما بهبود پیدا کند و بتوانیم اثری درخور نام ایران داشته باشیم.
نه صحبتی ندارم تشکر می کنم از شما فقط می خواهم بگویم که امیدوارم اوضاع تئاتر و هنرهای نمایشی ما بهبود پیدا کند و بتوانیم اثری درخور نام ایران داشته باشیم.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *