جشن تعیین جنسیت؛ جشنی پر زرق و برقتر از عروسی
_ روزنامه جوان نوشت: یک جشن باشکوه در عمارتی زیبا و منحصر به فرد. گلآرایی، شمعآرایی و بادکنکآرایی، رقص نور و دودهای تزئینی به گونهای است که تصور میکنی به انیمیشنهای معروف والت دیزنی پا گذاشتهای! بخشی از بادکنکها و عروسکهای کوچکی که به در و دیوار آویزان است و گلها و دیگر تزئینات، صورتیرنگ و بخشی دیگر آبی است. همه چیز شبیه کاخ پسر پادشاه در انیمیشن سیندرلاست و مهمانهای این جشن باشکوه هم لباسها و سر و وضعشان دستکمی از مدل پوشش و آرایش مهمانهای کاخ پادشاه افسانه سیندرلا ندارد. انگار اینجا فضایی است تا افسانهها جان بگیرند! بازیگر اصلی این قصه، اما انگار سیندرلا نیست. نقش اول این مراسم زنی باردار است و تمام این تدارکات از تزئینات گرفته تا اجاره عمارت و استخدام عکاس و فیلمبردار و دیزاینرهای حرفهای برای یک نمایش تمامعیار، برای این گرد هم آمدهاند تا جنسیت نوزاد را اعلام عمومی کنند! لحظه اعلام جنسیت جنین فرامیرسد. مادر که لباس و آراستگیاش کم از عروس ندارد در کنار همسرش ایستاده تا جنسیت جنین که از سوی مرکز سونوگرافی با برگزارکننده جشن هماهنگ شده طی مراسم باشکوهی اعلام شود.
نفس حاضران در سینه حبس شده و بادکنک بزرگی را میآورند که معمای جنسیت نوزاد در دل آن است. با شمارش حضار زن و مرد، بادکنک را میترکانند و کاغذهای رنگی صورتی از دل بادکنک بیرون میریزد و دود صورتی و رقص نور صورتی فضا را پر میکند. صدای کف و جیغ و هورا کشیدن حضار به هوا میرود. همزمان با صدای فریاد شور و شوق مهمانان دهها بادکنک صورتی به هوا میرود. این تجملات و این همه نمایش ثروت، اما حکایت از جلوهگریهای طبقه نوکیسهای دارد که با راه انداختن چنین نمایشهایی نیازهای کاذب را در سطح جامعه ایجاد میکنند و نابرابری اجتماعی و شکاف طبقاتی را بیش از پیش به تصویر میکشند. خروجی این ماجرا به غیر از آسیبهای اجتماعی و احساس اجحاف و تبعیض، سنگهای تازهای بر سر راه فرزندآوری میاندازد آنهم در شرایطی که جامعه با ابرچالش جمعیت مواجه است.
چند سالی میشود بدعتهای تازهای در سبک زندگی وارد شده که مسیر بچهدار شدن و فرزندآوری را ناهموارتر کرده است.
اگر تا پیش از این مادران باردار و خانوادههایشان تنها باید در فکر خرج و مخارج بیمارستان و تدارک سیسمونی بودند، حالا رسمهای دست و پاگیر تازهای همچون جشن تعیین جنسیت جنین و فیلمبرداری و تزئین اتاق زایمان هم به آنها اضافه شده است. طبقات مرفه جامعه که قطعاً برای برپایی چنین مراسمهایی مشکل ندارند، اما وقتی این قبیل مراسمها از طریق شبکه اجتماعی اینستاگرام به نمایش عمومی درمیآید، در طبقات ضعیفتر هم این نیاز کاذب ایجاد میشود و برای برآورده کردن آن یا باید به قرض و زحمت بیفتند یا از خیرش بگذرند، اما ناتوانی از تجربه چنین مواردی میتواند با احساس تبعیض و نابرابری همراه باشد و حتی در مواردی زن و شوهرهای جوان را از بچه آوردن پشیمان کند! زیرا احساس میکنند وقتی بچهای داشته باشند که نتوانند هیچکدام از آرزوها و خواستههای خودشان و فرزندشان را تأمین کنند، بهتر است اصلاً بچهدار نشوند! از سوی دیگر تصویری که از زن خوشبخت و موفق در رسانهها و شبکههای اجتماعی به نمایش گذاشته شده، زنی است که در چنین فضاهایی قرار دارد.
در نقطه مقابل، اما در طبقات مرفه هم مادرانی که از وقتی متوجه بارداری خود میشوند در صفحات اینستاگرام به دنبال این هستند که ببینند دیگران جشن تعیین جنسیت را چطور برگزار میکنند و برای دیزاین اتاق زایمان سراغ کدام دیزاینرها بروند و کدام تم را انتخاب کنند، آنقدر حواسشان به حواشی تجملاتی بارداری پرت میشود که نمیتوانند از دوران بارداری و مادر شدنشان لذت ببرند. این مادران تمام لحظات این ۹ ماه و حتی روزهای بعد از آن، به جای آنکه نوزادشان را در آغوش بکشند و از نفسهایش انرژی بگیرند، دغدغه لباس و تزئینات و فیلمبرداری و بقیه موارد جشنهای نظیر تعیین جنسیت را دارند.
موانعی از جنس تجملگرایی در مسیر فرزندآوری
آمارهای جمعیتی کشور در وضعیت خوبی قرار ندارد و رشد جمعیت به ۶/۰ درصد رسیده و نرخ باروری برای هر زن حدود ۶/۱ دهم است. سونامی سالمندی در راه است و طبق پیشبینیها تنها در عرض ۲۳ سال، یعنی از سال ۱۳۹۸ تا سال ۱۴۲۰، جمعیت سالمندی ایران از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد میرسد و استمرار این رشد، باعث عبور جمعیت سالمندان ایران از یکسوم جمعیت کشور (یعنی ۳۳ درصد) در حدود سال ۱۴۳۵ خواهد شد. در چنین شرایطی روز به روز با اضافه شدن تشریفات و تجملات دست و پا گیر و انتشار این رفتارها در بین مردم از طریق شبکههای اجتماعی موانع تازهای بر سر راه فرزندآوری قرار میگیرد و با هزینههای زائدی همچون جشن تعیین جنسیت، حضور در آتلیه برای عکس بارداری، تزئین اتاق زایمان و جشنهای لاکچری شبیه مراسمهای عروسی پرزرق و برق برای به دنیا آمدن بچه همه و همه دهها میلیون تومان خرج روی دست زوجهای جوان میگذارد و در نهایت آنها را مجاب میکند به همان یکی دو فرزند اکتفا کنند و به داشتن فرزندان بیشتر فکر نکنند.
از سوی دیگر اکثریت جامعه که پول برگزاری چنین مراسمهایی را ندارند، با این تصور که آرزوهای خودشان و فرزندشان به دلشان میماند به این نتیجه میرسند که وقتی نمیتوانند زندگی خوبی برای فرزندشان درست کنند و وقتی بچهشان بزرگ شد نه تصاویری از جشن تعیین جنسیت دارند که به او نشان بدهند و نه جشن زایمان و چیزهایی از این دست؛ به این نتیجه میرسند که بهتر است از خیر پدر و مادر شدن بگذرند. خلاصه اینکه حواشی تحمیل زندگیهای لاکچری و نمایش ثروت در شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام، موانع تازهای بر سر راه فرزندآوری و افزایش جمعیت گذاشته که خانوادهها را دچار آسیب و اختلاف میکند.
در این بین هم معمولاً این خانمها هستند که به دنبال برگزاری چنین مراسمهایی هستند و دلشان میخواهد لحظات مادر شدنشان را به تبعیت از دوستان و آشنایانشان ثبت کنند و از این قافله عقب نمانند. اما این مراسمها اغلب چند ده میلیون تومان آب میخورد و خیلی وقتها انتهای چنین رفتارها بروز اختلافاتی عمیق در خانواده و شکافهایی است که بعدترها میتواند بنیان خانواده را تحت تأثیر قرار دهد.
جشنهایی پر زرق و برقتر از عروسی
جشن تعیین جنسیت یکی از نخستین مراسمهایی است که مدتی است به مدد شبکههای اجتماعی در بین مادران باردار مد شده است. در کنار اینها معمولاً مادرانی که برای تعیین جنسیت فرزندشان به دنبال برگزاری مراسمهای تجملاتی درست شبیه یک جشن عروسی تمامعیار هستند محال است از دیگر حواشی لاکچری بارداری و مادر شدن همچون عکسهای آتلیهای بارداری و همچنین تزئین اتاق زایمان و فیلمبرداری و ثبت لحظات تولد نوزادشان چشمپوشی کنند. ماجرا به همین جا هم ختم نمیشود و جشن نامگذاری و جشن دندان درآوردن و از پوشک گرفتن گزینههای بعدی هستند که به مدد اینستاگرام از یک مراسم خودمانی و خانوادگی به مراسمهایی لاکچری تبدیل شدهاند و بخش مهمی از درآمد گروههای طراحی، فیلمبرداری و حتی تالارها، باغها و عمارتها بابت برگزاری مراسم ازدواج نیست بلکه برای چنین مراسمهایی است. اما ببینیم برگزاری یک جشن تعیین جنسیت یا دیزاین اتاق زایمان چقدر آب میخورد.