حمایت ایران از لبنان؛ درسی برای دیگران
ایران برای حمایت از لبنان این عضو مؤثر کشورهای مقاومت از کمکی فروگزار نخواهد بود و این مانند همیشه برای بقیه درسی خواهد بود که ایران مانند گذشته در هیچ شرایطی دوستان خود را رها نمیکند.
خبرگزاری میزان -
برای آنکه بدانیم در لبنان چه خبر است ابتدا باید بدانیم بر لبنان چه گذشته است. لبنان پس از فروپاشی عثمانی و شکل گیری طبق پیمان سایکس پیکو همیشه به عنوان کشوری بدون اراده سیاسی و همسو با بازیگران بزرگ در منطقه بود، که به طور معمول دنباله رو آمریکا و فرانسه و در موضع گیریهای منطقهای پیرو عربستان بوده است.
کشوری کوچک که از لحاظ همسایگی با اسرائیل برای اعراب و صهیونیستها مهم بوده و معمولا مزد همسویی خود با قدرتهای بزرگ را با کمکهای آنان دریافت میکرد. به طور معمول کشورها برای لبنان نقش مستقلی قائل نبودند و حتی خود لبنانیها نسبت به تابعیتهای خارجی مسئولانشان اعتراضی نداشتند.
لبنان که سالها درگیر جنگ داخلی و اشغال توسط صهیونیستها بود، پس از تحولات ایران و پیدایش انقلاب اسلامی، ابتدا شاهد هویت بخشی و تصمیم سازی توسط قسمتی از جامعه بزرگ لبنان بود که قبلا نادیده گرفته میشدند. این هویت بخشی بنا به نیاز آن روز خود را در قالب گروههای مقاومتی، چون جنبش امل و حزب الله نشان داد.
بعد از پایان یافتن جنگ داخلی و آزادسازی اراضی لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی که در آن مقاومت توانست وجهه قابل قبولی از خود برای تمام اقشار نشان بدهد، بدنه مردم لبنان حس کردند که معادلات و تعاریفی که تاکنون سیاستمداران سنتی برای آنها تعیین کرده اند درست نیست.
پس از آن بود که تصمیم برآن شد که با ورود عناصر نادیده گرفته شده ملت لبنان به ارکان قدرت این کشور ضمن خارج نمودن عناصر سنتی و ناکارآمد لبنان، سیاستهای لبنان را بر اساس منافع آن ترسیم کنند در در راستی منافع دیگر کشورها.
با پررنگتر شدن نظریه تغییر قدرت در لبنان، با همکاری اسرائیل و سرویسهای بعضی از کشورهای منطقه که نگاه قومی-مذهبی به لبنان داشتند جنگ ۳۳ روزه بر لبنان تحمیل شد تا توان و پشتوانه تغییر در این کشور از بین برود. اما در این جنگ و با درخشش گروههای مقاومت که ناتوانی ارتش لبنان را جبران کردند، ضمن ناکامی اسرائیل در این جنگ موجب شدند در چشم مردم و در لایههای زیرین جامعه لبنان از تمام مذاهب و فرق، سیاست و عناصر سنتی کشور را فاقد توان و عزم برای تامین منافع لبنان دیده شدند و نیاز به ورود عناصر جدید به قدرت به طور ملی حس شود.
پس از آسودگی ملت لبنان از عدم تکرار جنگ، بدنه ملت لبنان به سمت احقاق حقوق خود در ارکان سیاسی کشور رفت که در سالهای گذشته شاهد حضور نمایندگان و وزرایی از گروههای متفاوت از گذشته در لبنان بودیم و این تغییرات در تغییر قانون انتخابات لبنان نیز خود را نشان داد.
از آنجایی که نیاز به تغییرات دیگر در لبنان مختص به یک جریان خاص نبود و حتی نمایندگان دیگر مذاهب در احزاب مقاوت صاحب کرسی میشدند، عناصر سنتی سیاسی لبنان و حامیان خارجی آنان متوجه شدند تغییرات در لبنان به نقاط بدون بازگشتی نزدیک میشود که لبنان را از نقش سنتی خود که همان حیاط خلوت قدرتهای خارجی بود، خارج میکند، پس اینبار بدون ایده جنگ و با برنامههایی شامل وقفه در روند سیاسی لبنان، تحریم خارجی، کمبودهای مدیریت شده و ناکارآمدی دستگاههای اجرایی خواستار فلج کردن لبنان شدند و خواستند عناصر جدید قدرت را مقصر وضع فعلی نشان دهند و عواقب اعتماد به این عناصر جدید را انزوای بین المللی لبنان، تحریم و آشفتگی اجتماعی عنوان کنند.
اما عناصر مردمی قدرت در لبنان خیلی هوشمندانه با این توطئه برخورد کردند، آنها ابتدا از ورود خود و حامیانشان به هرگونه ماجراجویی حزبی و فرقهای جلوگیری کردند. در ادامه آنها به صورت واضح مقصران وضع سیاسی و اجتماعی موجود لبنان را برای اتمام حجت به مردم لبنان مرفی کردند.
در ادامه آنها از ایران که قبلا اعلام کرده بود همیشه در کنار ملتهای منطقه و در مقابل قدرتهای فرامنطقهای و رژیم صهیونیستی میایستد به صورت علنی درخواست کمک کردند. این درخواست علنی و واضح چندین مزیت داشت. ابتدا حجتی برای مردم لبنان بود که مقصران وضع موجود و حامیان لبنان در این شرایط چه کسانی هستند. دوم یک اعلان سیاسی بود که زمانه در منطقه غرب آسیا تغییر کرده و راه حل مسائل از داخل منطقه و ایران میگذرد.
ایران نیز از آن منظر که لبنان خارج از جنگهای منطقهای و به صورت سیاسی از دایره نفوذ قدرتهای فرامنطقهای خارج میشود استقبال میکند و اجازه نمیدهد دستاوردی که برای ملتهای منطقه از طریق آگاهی سیاسی به دست آمده، با استفاده از زور و اجبار از بین برود.
همانطور که آقای عبداللهیان وزیرخارجه کشورمان نیز گفتند ایران برای حمایت از لبنان این عضو موثر کشورهای مقاومت از کمکی فروگزار نخواهد بود و این مانند همیشه برای بقیه درسی خواهد بود که ایران مانند گذشته در هیچ شرایطی دوستان خود را رها نمیکند و قدر مسلم منطقه برای مردم مرنطقه خواهد بود.
- - مرتضی غلامرضایی پژوهشگر مسائل بینالمللی - چند سالی است اوضاع کشور لبنان که سالیان متمادی از لحاظ سیاسی در غرب آسیا آرامش داشت، متشنج شده و تحولات عمیق و گستردهای را تجربه میکند.
برای آنکه بدانیم در لبنان چه خبر است ابتدا باید بدانیم بر لبنان چه گذشته است. لبنان پس از فروپاشی عثمانی و شکل گیری طبق پیمان سایکس پیکو همیشه به عنوان کشوری بدون اراده سیاسی و همسو با بازیگران بزرگ در منطقه بود، که به طور معمول دنباله رو آمریکا و فرانسه و در موضع گیریهای منطقهای پیرو عربستان بوده است.
کشوری کوچک که از لحاظ همسایگی با اسرائیل برای اعراب و صهیونیستها مهم بوده و معمولا مزد همسویی خود با قدرتهای بزرگ را با کمکهای آنان دریافت میکرد. به طور معمول کشورها برای لبنان نقش مستقلی قائل نبودند و حتی خود لبنانیها نسبت به تابعیتهای خارجی مسئولانشان اعتراضی نداشتند.
لبنان که سالها درگیر جنگ داخلی و اشغال توسط صهیونیستها بود، پس از تحولات ایران و پیدایش انقلاب اسلامی، ابتدا شاهد هویت بخشی و تصمیم سازی توسط قسمتی از جامعه بزرگ لبنان بود که قبلا نادیده گرفته میشدند. این هویت بخشی بنا به نیاز آن روز خود را در قالب گروههای مقاومتی، چون جنبش امل و حزب الله نشان داد.
بعد از پایان یافتن جنگ داخلی و آزادسازی اراضی لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی که در آن مقاومت توانست وجهه قابل قبولی از خود برای تمام اقشار نشان بدهد، بدنه مردم لبنان حس کردند که معادلات و تعاریفی که تاکنون سیاستمداران سنتی برای آنها تعیین کرده اند درست نیست.
پس از آن بود که تصمیم برآن شد که با ورود عناصر نادیده گرفته شده ملت لبنان به ارکان قدرت این کشور ضمن خارج نمودن عناصر سنتی و ناکارآمد لبنان، سیاستهای لبنان را بر اساس منافع آن ترسیم کنند در در راستی منافع دیگر کشورها.
با پررنگتر شدن نظریه تغییر قدرت در لبنان، با همکاری اسرائیل و سرویسهای بعضی از کشورهای منطقه که نگاه قومی-مذهبی به لبنان داشتند جنگ ۳۳ روزه بر لبنان تحمیل شد تا توان و پشتوانه تغییر در این کشور از بین برود. اما در این جنگ و با درخشش گروههای مقاومت که ناتوانی ارتش لبنان را جبران کردند، ضمن ناکامی اسرائیل در این جنگ موجب شدند در چشم مردم و در لایههای زیرین جامعه لبنان از تمام مذاهب و فرق، سیاست و عناصر سنتی کشور را فاقد توان و عزم برای تامین منافع لبنان دیده شدند و نیاز به ورود عناصر جدید به قدرت به طور ملی حس شود.
پس از آسودگی ملت لبنان از عدم تکرار جنگ، بدنه ملت لبنان به سمت احقاق حقوق خود در ارکان سیاسی کشور رفت که در سالهای گذشته شاهد حضور نمایندگان و وزرایی از گروههای متفاوت از گذشته در لبنان بودیم و این تغییرات در تغییر قانون انتخابات لبنان نیز خود را نشان داد.
از آنجایی که نیاز به تغییرات دیگر در لبنان مختص به یک جریان خاص نبود و حتی نمایندگان دیگر مذاهب در احزاب مقاوت صاحب کرسی میشدند، عناصر سنتی سیاسی لبنان و حامیان خارجی آنان متوجه شدند تغییرات در لبنان به نقاط بدون بازگشتی نزدیک میشود که لبنان را از نقش سنتی خود که همان حیاط خلوت قدرتهای خارجی بود، خارج میکند، پس اینبار بدون ایده جنگ و با برنامههایی شامل وقفه در روند سیاسی لبنان، تحریم خارجی، کمبودهای مدیریت شده و ناکارآمدی دستگاههای اجرایی خواستار فلج کردن لبنان شدند و خواستند عناصر جدید قدرت را مقصر وضع فعلی نشان دهند و عواقب اعتماد به این عناصر جدید را انزوای بین المللی لبنان، تحریم و آشفتگی اجتماعی عنوان کنند.
اما عناصر مردمی قدرت در لبنان خیلی هوشمندانه با این توطئه برخورد کردند، آنها ابتدا از ورود خود و حامیانشان به هرگونه ماجراجویی حزبی و فرقهای جلوگیری کردند. در ادامه آنها به صورت واضح مقصران وضع سیاسی و اجتماعی موجود لبنان را برای اتمام حجت به مردم لبنان مرفی کردند.
در ادامه آنها از ایران که قبلا اعلام کرده بود همیشه در کنار ملتهای منطقه و در مقابل قدرتهای فرامنطقهای و رژیم صهیونیستی میایستد به صورت علنی درخواست کمک کردند. این درخواست علنی و واضح چندین مزیت داشت. ابتدا حجتی برای مردم لبنان بود که مقصران وضع موجود و حامیان لبنان در این شرایط چه کسانی هستند. دوم یک اعلان سیاسی بود که زمانه در منطقه غرب آسیا تغییر کرده و راه حل مسائل از داخل منطقه و ایران میگذرد.
ایران نیز از آن منظر که لبنان خارج از جنگهای منطقهای و به صورت سیاسی از دایره نفوذ قدرتهای فرامنطقهای خارج میشود استقبال میکند و اجازه نمیدهد دستاوردی که برای ملتهای منطقه از طریق آگاهی سیاسی به دست آمده، با استفاده از زور و اجبار از بین برود.
همانطور که آقای عبداللهیان وزیرخارجه کشورمان نیز گفتند ایران برای حمایت از لبنان این عضو موثر کشورهای مقاومت از کمکی فروگزار نخواهد بود و این مانند همیشه برای بقیه درسی خواهد بود که ایران مانند گذشته در هیچ شرایطی دوستان خود را رها نمیکند و قدر مسلم منطقه برای مردم مرنطقه خواهد بود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *