مروری بر کارشکنیهای بنی صدر در دوران دفاع مقدس
_ تسنیم نوشت: خبر درگذشت ابوالحسن بنیصدر اولین رئیس جمهور ایران خاطره بسیاری از جنایاتی را که بی کفایتی او در دوران ریاست جمهوری باعث آن شده است، دوباره در اذهان عمومی زنده کرد. جنایاتی همچون سقوط خرمشهر، اختلال در شکست حصر آبادان، عملیاتهایی بدون موفقیت. بنیصدر در سال ۶۰ بهدلیل همکاری با گروهک منافقین و کارشکنیهایش در دفاع مقدس با رأی مجلس شورای اسلامی به عدمکفایت وی، از ریاستجمهوری عزل شد. او پس از عزل از فرماندهیکل قوا و ریاستجمهوری از کشور فرار کرد و حالا در سن ۸۸ سالگی در فرانسه درگذشت. برخی روایتهای فرماندهان جنگ از کارشکنیهای بنی صدر در هشت سال دفاع مقدس در ادامه میآید:
تا زمانی که بنیصدر فرمانده کل قوا بود هیچ عملیات و پدافند موفقی نداشتیم
مهدی رمضانی، عضو هیئت علمی دانشگاه افسری امام حسین (ع) با اشاره به عدم الفتحهای دفاع مقدس میگوید: نفاق بنیصدر در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی در عدمالفتحها بسیار مؤثر بود. تا زمانی که بنیصدر فرمانده کل قوا بود و نیروهای مسلح در اختیار او بود، هیچ عملیات موفقیتآمیز و پدافندی علیه رژیم بعث نداشتیم. موفقیتهای ما از شکست حصر آبادان یا کمی عقبتر از آن یعنی از زمان عملیات "فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا" اتفاق افتاد. عملیات "فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا" در خرداد ماه و درست روز بعد از عزل بنیصدر در منطقه دارخوین انجام شد که سردار صفوی فرمانده سابق سپاه مسئول این خط بود و نیروهایی را تشکیل داده بود که جلوی پیشروی عراقیها را بهسمت اهواز بگیرد.
تا قبل از آن عملیاتهای دیگری هم شده بود، مثل عملیاتی که ارتش جمهوری اسلامی در آبادان، منطقه پل نادری و دشتعباس انجام داد، اما متأسفانه همگی با شکست همراه بوده و عراقیها با تانک وارد این مناطق شده بودند.
بعد از عملیات منطقه دارخوین، عملیاتهای دیگر شروع شد که عملیات تپههای مدن و شمال آبادان هم از جمله این عملیاتهای موفق بود. بعد از آن عملیات ثامن الائمه علیهم السّلام اتفاق افتاد که طی آن آبادان از محاصره خارج شد. این عملیاتها پشت سر هم بوده و از آنجا به بعد جمهوری اسلامی روی دور عملیاتی قرار گرفت. بعد از عملیات شکست حصر آبادان بلافاصله عملیات طریق القدس و عملیات آزادسازی بستان انجام شد. عملیات بستان کاملاً موفقیتآمیز انجام شد. بلافاصله در شب عید عملیات فتح المبین در منطقه بسیار عظیم فتح المبین انجام میشود. به فاصله یکی دو ماه بعد از عملیات فتحالمبین در اردیبهشت ماه عملیات بیتالمقدس آغاز شد که در نهایت منتهی به آزادسازی خرمشهر شد. با فرمان امام و عزل بنیصدر، نیروی سپاه با اتکا به نیروهای مردمیاش و از طرفی نیروهای ارتش با امکاناتی که از هوانیروز، توپخانه، امکانات و تجهیزاتی که در اختیار داشت و حس برادری سپاه و ارتش که بعد از عزل بنیصدر به وجود آمد ما را در مسیر پیروزیهای پیدرپی قرار داد که نقطه اوج این پیروزیها بازپسگیری خرمشهر بود.
نقش پررنگ بنی صدر در سقوط خرمشهر
سردار احمد حقطلب، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه و بسیج نیز میگوید: بنیصدر عهدهدار مسئولیت ریاست جمهوری بود. وی با مسائل آشنایی نداشت و اطلاعات دقیقی در مسائل دفاعی و نظامی نداشت. عمدتاً سرنوشت کار را به دست مشاورانی داده بود که نه آدمهای کاردانی بودند، نه خیلی دلسوز بودند و نه به یک مقاومت مردمی و همهجانبه و ایستادگی مقابل دشمن اعتقاد داشتند. دشمن با توان بالا از اصل غافلگیری استفاده کرد و وارد خاک ما شد. محور اصلی خوزستان بود.
بعضیها آنموقع بهاصطلاح یک تزی را به بنیصدر داده بودند که ما میتوانیم به دشمن زمین بدهیم و زمان از آنها بگیریم به این معنا و مفهوم که ما الآن آمادگی مقابله نداریم و اشکالی ندارد که اجازه بدهیم نیروهای نظامی عراق در خاک ما گسترش پیدا کنند تا ما آمادگی لازم را به دست بیاوریم و بعد نیروها را با یک توان بالا منهدم کنیم.
بنیصدر با نیروهای انقلابی مثل سپاه میانه خوبی نداشت. سپاه و نیروهای مردمی را هم باور نداشت. نیروهای ارتش که همراه انقلاب بودند، آمادگی همکاری با سپاه را داشتند، اما یک دستور صریحی از بنیصدر داشتند به عنوان فرمانده کل قوا که اجازه واگذاری سلاح و تجهیزات را از آنها میگرفت. البته به صورت پنهانی بعضی از فرماندهان ارتش تجهیزات و امکاناتی را در اختیار سپاه قرار میدادند.
در روزهای ابتدایی که عراق خرمشهر را محاصره کرد، بنیصدر و بعضی از فرماندهان گفتند بر اساس اصل نظامی شهر سقوط کرده است. یعنی شهر محاصره شده را سقوط کرده تلقی میکردند و میگفتند بهتر این است که نیروها عقبنشینی کنند و جان خود را نجات داده شهر را تسلیم کنند. شاید از نظر نظامی چنین ملاکی مطرح بود، اما مقاومت نیروها در خرمشهر سرعت پیشروی عراق را بهسمت اهواز و دزفول گرفت.
بههم ریختگی اوضاع سیاسی در دوران بنیصدر بهعنوان رئیس قوه مجریه، عدمآشنایی و باورش به نیروهای سپاه و مردمی، عدمآمادگی نیروهای مسلح و ارتش جمهوری اسلامی و از طرفی آمادگی و پیشبینی رژیم بعث عراق شاید عوامل عمدهای بود که به تصرف خرمشهر به دست نیروهای عراقی انجامید.
بنیصدر اعتقادی به حرکت دلاورانه مردم نداشت
سردار سید یحیی رحیم صفوی میگوید: در سیستم فرماندهی سنتی که مسئولیت جنگ را به عهده داشت و در رأس آنها بنیصدر و گروه نظامیانی تحت تأثیر او بودند، امکان حرکت و میدان دادن به نیروهای مردمی و بسیجی امری غیرمحتمل بود و باید طرحریزی عملیاتی خارج از آن سیستم و با توجه به فرمان حضرت امام و روحیه انقلابی و شهادتطلبی، انجام میگرفت.
من مسئول عملیات در کردستان بودم. با عدهای در حدود ۳۰۰ نفر به اهواز رفتیم. به شهری که خالی از سکنه بود و زیر آماج گلولههای توپ و خمپاره، شبیه شهر ارواح شده بود. جبهه سر و سامانی نداشت و نیروهای دشمن متجاوز پشت دروازههای شهر انتظار میکشیدند. تنها نقطهای که میتوانست ما را دلگرم کند، ستادی بود که در آن رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای، شهید چمران و عدهای از فرماندهان ارتش و سپاه بودند و تصمیم داشتند به عنوان تنها راه چاره، خندقی در اطراف شهر ایجاد کنند تا تانکهای عراقی نتوانند دیواره دفاعی شهر را درهم بکوبند. با آنکه به فرمان امام راحل سیل رهروان مکتب حق به سوی جبهه سرازیر شده بود، اما بنیصدر که اعتقادی به حرکت دلاورانه مردم نداشت، از تحویل سلاح و مهمات به نیروی حزبالله خودداری میکرد و میگفت: «شما اصلاً نمیفهمید جنگ یعنی چه؟! و امام هم نباید مردم را جلوی گلوله عراقیها بفرستد. راه عاقلانه سازش سیاسی با صدام است.» ما دلمان به امام خوش بود و فرمانهای ایشان که به ما روحیه میداد.
شیرودی را به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز بازداشت کردند
شهید شیرودی که با شروع جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به منطقه کرمانشاه رهسپار شده بود در جریان یکی از مأموریتهای خود با سرپیچی از فرمان بنی صدر مبنی بر تخلیه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه، به همراه ۲ خلبان همفکر خود و با ۲ هلیکوپتری که در اختیار داشتند، در طول ۱۲ ساعت پرواز بینهایت حساس و خطرناک که وی بهعنوان تنها موشکانداز پیشاپیش ۲ خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد، توانست مهمات دشمن را درهم کوبیده و خسارات سنگینی بر دشمن وارد آورد. با اوجگیری جنگ کردستان شیرودی و چند تن دیگر از خلبانان وارد جنگ شدند.
او در چند عملیات پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط راهبردیی غرب کشور وارد کرد. در ۱۳ دی ماه ۱۳۵۹ وقتی خیانتهای آشکار بنی صدر را دید به افشاگری پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ایمان و اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام علی اکبر شیرودی را به خاطر باز پس گیری ارتفاعات بازی دراز بازداشت تنبیه کردند و در واکنش به این مسئله روحانیون متعهد و اعضای سپاه کرمانشاه مراتب ناراحتی خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضای شورایعالی دفاع رساندند و حکم بازداشت وی منتفی شد.
حسین رستمی جانباز ۷۰ درصد روایت میکند: در خرمشهر فرمانده خاصی وجود نداشت، چون نیروها بیشتر متشکل از بچههای مردمی بودند، اما آخرین چیزی که از خرمشهر به یادم دارم از شهید جهان آرا است. زمانی که مجبور به تخلیه خرمشهر شده بودیم با ۴۰۰ نفر نیرو در مقابل سه لشگر عراق از زرهی تا پیاده قرار گرفته بودیم که آنها عملیات را بسیار سنگین شروع کرده بودند. در این شرایط ما درخواست نیرو کرده بودیم و با وجود ایستادگی چارهای جز عقب نشینی نداشتیم. آخرین منطقهای که در دست ما قرار داشت پل خرمشهر و آبادان بود. درست کنار شط و پشت دیوارههای سدی، شهید جهان آرا که تیر هم خورده بود پشت بی سیم فریاد میزد که به بنی صدربگویید مگر برنگردم عقب؛ تو به ما نیرو ندادی و باعث شدی شهر از دست ما برود. اکثر بچهها زخمی شده بودند و در آن شرایط چارهای جز عقب نشینی نداشتیم. این آخرین باری بود که من خرمشهر را دیدم.